مقام انقطاع الی الله چیست
انقطاع الی الله، تعبیری از حرکت باطنی انسان بهسوی ذات باریتعالی است؛ آنهم حرکتی نه در مکان و طول زمان بلکه بر فراز مکان و ماورای زمان که بر اساس آن، انسان سالک، اندکاندک تعلّقات را از قلب خود دور کرده و تنها به خدای متعال وابسته باشد. بر این اساس برخی از بزرگان گفتهاند: «مراد از انقطاع الی الله، وارستگی ضمیر و سّر انسان از غیر خدای تعالی در همۀ ابعاد نیازمندیهاست.»

مقام انقطاع الی الله چیست
مقام انقطاع
۱- اشاراتی به معانی:
انقطاع: بریده شدن و گسستن؛ انفصال؛ جدایی.
قطع: بریدن؛ جدا کردن؛ متوقّف شدن؛ پاره و بُرش.
۲- اشاراتی از قرآن:
۱- وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا: و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند. (بهکلی از غیر او دل ببر). (مزّمّل: ۸)
۲- فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ…: پس بهسوی خدا بگریزید… (ذاریات: ۵۰)
۳- وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ…: و چون به انسان آسیبی رسد پروردگارش را درحالیکه بهسوی او بازگشت کننده است، میخواند… (زمر: ۸)
۳- اشاراتی از احادیث:
۱- امام علی علیهالسلام: «پاک و منزّه است خدایی که شیرینی خدمت و انقطاع از غیر او را به دلهای عارفان چشانیده است و یاد بهشت و حور و قصور آن را از خاطر ایشان زدوده است… .» (منهاج البراعة، ترجمۀ محمدباقر کمرهای، ج ۷، ص ۱۹۳)
۲- امام سجاد علیهالسلام: «پروردگارا من انقطاعم بهسوی تو را از هر ناخالصی ناب نمودهام و با همۀ وجودم بر تو روی آوردهام و از کسانی که خود نیازمند تو هستند رویگردان شدهام.» (صحیفۀ سجادیه، ص ۱۳۴)
۳- جابر گوید امام باقر علیهالسلام فرمود: «هر کس دین خدا بهطور خالص و واقعی در درونش جایگزین شود، او را از غیر خودش رویگردان کرده و به خود مشغول میکند.» (تنبیه الخواطر، ورام بن ابی فراس، ج ۲، ص ۱۹۳)
۴- امام علی علیهالسلام: «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ: خدای من کمال جدایی از مخلوقات را برای رسیدن کامل به خودت ارزانی کن.» (اقبال الاعمال، مناجات شعبانیه، ج ۲، ص ۸۷۰)
۵- امام زینالعابدین علیهالسلام: «خدایا! کناره گرفتن از سرای فریب (دنیا) و بازگشت همهجانبه به سرای جاودانگی (عالم آخرت) را به من عطا کن.» (دعای شب ۲۷ ماه رمضان، مفاتیحالجنان)
۴- نکتهها:
* انقطاع، از غیر حق بریدن و با حق بودن است.
منقطعان سه دستهاند:
۱- یا به عذر است و آن: نفس مرده و دل زنده و زبان گشاده است.
۲- یا به جهد است و آن: تن در سعی و زبان در شکر و عمر در کوشش است.
۳- یا به کل است و آن: با خلق به رعایت و با خود بیگانه و از تعلّق آسوده است.
هر محبّت که در دلی پیداست
بیشک آن انقطاع غیر خداست (عراقی)
و منظور، بریدن از هوای نفس و خود را مخصوص خدا کردن است. (۱)
* انقطاع الی الله (عزّوجلّ) یک وصیت قرآنی است که خدای متعال در سورۀ مبارکه مزّمّل چنانکه اشاره خواهد شد، رسولالله صلّیالله علیه و آله و به تبع ایشان امّت او را به تحصیل آن امر فرموده است.
* انقطاع الی الله، تعبیری از حرکت باطنی انسان بهسوی ذات باریتعالی است؛ آنهم حرکتی نه در مکان و طول زمان بلکه بر فراز مکان و ماورای زمان که بر اساس آن، انسان سالک، اندکاندک تعلّقات را از قلب خود دور کرده و تنها به خدای متعال وابسته باشد. بر این اساس برخی از بزرگان گفتهاند: «مراد از انقطاع الی الله، وارستگی ضمیر و سّر انسان از غیر خدای تعالی در همۀ ابعاد نیازمندیهاست.» (۲)
* علامه طبرسی میگوید: «من از کلمات امام علی علیهالسلام فهمیدم که سرّ سیر تمام انبیا در انقطاع از همهچیز و همهکس بهسوی خدای متعال نهفته است.» (۳)
آری، لذّتی که در انقطاع بهسوی خدای متعال نهفته است، در هیچچیز دیگر وجود ندارد؛ لذّتی که هیچ مزاحمت و ناگواری با آن نیست و خالص است. (۴)
* این کمال والا، روح عبادات و هدف تلاشهای انسان سالک در مسیر خودسازی است؛ همانطور که بزرگان اخلاق و تربیت، از اسرار توجّه به قبله در نمازها را انقطاع کامل از همهچیز و توجّه کامل بهسوی مالک و پروردگار هر چیز دانستهاند. (۵) و یا به حالت گریه در دعاها توصیه کردهاند؛ زیرا گریه در دعا را سرور ادعیه و باعث انقطاع بهسوی خدای متعال معرفی نمودهاند. (۶)
* برخی از مفاهیم اخلاقی وجود دارند که یا دقیقاً هممعنی با مفهوم انقطاع الی الله هستند و یا مشابه با آن هستند و یا در ضمن خود، این معنی را در بر دارند که توجّه به این مفاهیم، برای درک بهتر سازی مفهومی چندلایه و پیچیدهای چون انقطاع الی الله لازم است:
۱- تبتّل: که همان انقطاع است. توضیح اینکه این مفهوم از آیۀ شریفه: «وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» (مزّمّل: ۸) و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند. (بهکلی از غیر او دل ببر).
گرفته شده است و برخی معتقدند مفهوم اخلاقی «انقطاع الی الله» مبتنی بر همین آیۀ شریفه است. (۷)
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «در تبتّل به این حالت باش که یک انگشت خود را گاهی به آسمان ببری و گاهی پایین آوری و دعا کنی.»
سید بن طاووس (ره) میگوید: «این حالت که با یک انگشت به آسمان اشاره میشود، بیان نمادین این مطالب است که انسان با وجودش به خدای متعال عرضه میدارد که من تنها بهسوی تو منقطع شدهام و فقط به تو دل بستهام.» (۸)
۲- خلوت باطنی: که در حقیقت خالی بودن باطن وجود، از غیر خداست نه اینکه با دوستان خود در زندگی همراه نباشد. برای همین است که گفته شده است: «العارف کائن و بائن» نباشد؛ (یعنی انسان عارف هست ولی نیست) به این معنی که در ظاهر با خلق است اما در باطن از آنان جدا و به خدایش پیوسته است. (۹)
۳- انقطاع از دنیا: همانطور که امام خمینی (ره) میگوید: «اجتناب کامل از لذّات دنیا، همان انقطاع کامل الی الله است.» (۱۰)
۴- افتقار الی الله: که به معنی ارجاع همۀ نیازها بهسوی خدای متعال است؛ و این افتقار، بینیازی واقعی را به دنبال دارد همانطور که در دعا وارد است: «خدایا! غنی کسی است که با تکیه بر تو بینیازی جوید و بهسوی تو افتقار یابد.» (۱۱)
۵- آزادگی: این فضیلت متعالی، تنها در آزاد شدن انسان از بند دنیا به دست میآید همانطور که امام علی علیهالسلام فرمود: «آیا آزادهای وجود ندارد که این متاع بسیار بیارزش (دنیا) را برای اهلش وانهد؟» (۱۲) و کمال آن در آزاد شدن از بند غیر خدا (حتی عوالم اخروی و درجات بهشتی و ملکوتی) حاصل میشود همانطور که در پایان مناجات شعبانیه قبل از اینکه درخواست کمال انقطاع الی الله در آن مطرح شود، فرمودند: «خداوندا! آن کس که تو به او رو کنی به هیچوجه بنده و در بند [هیچکس و هیچچیز] نخواهد بود.» و پس از آن درخواست متعالی، نیز فرمودند: «خداوندا! مرا به والاترین مرتبه از نورانیت پر سرورت ملحق کن تا تنها تو را بشناسم و تنها از تو بترسم و از هر چه غیر تو فاصله بگیرم.»
۶- قلب سلیم: خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «در روز قیامت، مال و فرزندان سودی نمیبخشد، مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید.» و امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه فرمود: «قلب سلیم قلبی است که روز قیامت خدا را در حالی ملاقات کند که هیچچیز جز او در قلبش نباشد.» و این معنی ملازم با انقطاع الی الله است.
۷- توحید: نه به معنی متعارف آن بلکه به معنی اصیل قرآنی آن که عبارت از درک شهودی مقام توحید مطلق و فناء در ذات احدیت است که از آن تعبیر به ولایت میشود و کسی که به این بارگاه راه یابد، شیطان بر او تسلّطی ندارد. همانطور که بر کسانی که به کمال انقطاع الی الله رسیدهاند ندارد؛ زیرا این توحید تنها با کمال انقطاع الی الله حاصل میشود و بلکه خود همان کمال انقطاع است.
۸- توکّل: که نوعی انقطاع بهسوی او را در ضمن خود دارد؛ زیرا انسان متوکّل، بر داشتههای الهی تکیه میورزد و از آنچه در دست غیر اوست مأیوس میگردد.
* «کمال انقطاع» آن است که تمام حجب ظلمانی و نورانی پاره و کنار زده شود تا به مهمانسرای الهی که «معدن عظمت» است بتوان وارد گردید. لهذا در این مناجات از خداوند متعال بینایی و نورانیت قلبی طلب میشود تا بتوان حجب نورانی را دریده به معدن عظمت رسید.
* امام خمینی (ره) دربارۀ آن میگوید: «این فراز از دعا، اشاره به خلوصی است که موجب خروج انسان از سلطنت شیطان است؛ و چون قلب به این مرتبه از اخلاص برسد بهکلی از غیر خدا منقطع شده و شیطان بر او راهی نخواهد داشت.»
* انواع انقطاع الی الله:
از نظر قرآن کریم و روایات اسلامی، انقطاع الی الله به سه صورت وجود دارد:
۱- انقطاع تکوینی: به این معنی، همهچیز در عالم وجود بهسوی خدای متعال منقطع است و هرلحظه از او فیض میگیرد و به او ادامۀ زندگی میدهد و نیاز خود را تنها از او میطلبد؛ همانطور که قرآن کریم میفرماید: «تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا میکنند.» (الرحمن: ۲۹)
۲- انقطاع جبری: دو نوع از انقطاع وجود دارد که انسانها را بهطور اجباری به انقطاع تکوینی آنها متوجّه مینماید. از اینرو فضیلتی ندارد و کمالی برای انسان ایجاد نمیکند؛ زیرا انسان در این حالت گرچه انقطاع الی الله مییابد اما به اسماء قهر و جلال الهی، انقطاع حاصل میشود نه وجه جمالی او؛ مگر برای انسان مؤمن که خود تلاشی در راه انقطاع الی الله نموده است و به مراتبی از آن دست یافته است که در این صورت این انقطاع اجباری برای او عطایی الهی به حساب خواهد آمد که او را به مقصد میرساند.
الف) انقطاع حاصل از مرگ: زیرا مردن، نابودی نیست بلکه انقطاع رابطۀ روح از بدن و نیز از غیر خود بهسوی خدای خویش است. (۱۳)
ب) انقطاع حاصل از شدّت بلا و حوادث هولناک: همانطور که قرآن کریم فرمود: «چون در دریا شما را گزند رسد، همۀ آنهایی که میپرستید از نظرتان محو شوند، مگر او؛ اما چون شما را به ساحل نجات برساند از او رویگردان شوید، زیرا آدمی ناسپاس است.» (اسراء: ۶۷)
این انقطاع، ذاتی هر انسان و سرشته با وجود اوست بلکه همۀ مخلوقات نیز در مشکلات به او پناهنده میشوند همانطور که امام عسکری علیهالسلام فرمود: «هر مخلوقی در سختیها که او را از غیر خدا دل گسسته میکند، بهسوی او پناه میبرد.» (۱۴)
۳- انقطاع اختیاری: که همان انقطاع قلبی حاصل از تزکیه است؛ و آنچه در اینجا موردنظر است، همین مورد است. برای درک این انقطاع، باید آن حال قلبی دل گسستگی از غیر خدا و پیوسته بودن قلب به آن ذات مقدّس از روی اختیار و در اثر مجاهده با نفس در درون انسان نهادینه شود و وجهه تکوینی انقطاع خود و همهچیز بهسوی خدای متعال برای او مورد یقین و درک ایمانی و بلکه شهود قلبی (بر اساس مراتب انقطاع) قرار گیرد.
* اسباب و عوامل:
انقطاع الی الله دارای مراتبی است و هر کس باید با رعایت تدریج و بدون سختگیری که مورد نهی شدید اهلبیت است، از انقطاع از گناه و حرام آغاز کرده و سپس دیگر تعلّقات را از خود دور کند؛ بر این اساس، عوامل زیر در راه کسب این کمال مؤثرند:
۱- رفع حجب ظلمانی: انسان برای رسیدن به هر یک از عطایای فاخر الهی باید وظایف بشری را در حد توان انجام دهد تا توفیق دستیابی به آن عطایا به دست آید همانطور که در دعای روزانۀ ماه رجب میخوانیم: «ای کسی که عطای فراوان را به بهای اندک و عمل مختصر میبخشی». (۱۵)
بنابراین باید این عمل مختصر که همان خرق حجب ظلمانی باشد را انجام داد و ضخیمترین و ظلمانیترین حجاب ظلمانی، خودبینی و خودپرستی است و خرق این حجاب از خرق تمام حجب مشکلتر است. (۱۶) و عمدهترین ابزار رفع این حجب، در تقوا و پرهیز از محرمات و انجام واجبات و سپس انجام مستحبات بهویژه مستحباتی چون نماز شب و مراقبه و محاسبه و پرخوری نکردن در حد توان است. همانطور که امام خمینی (ره) میگوید: «اجتناب کامل از لذّت دنیا، همان انقطاع کامل الی الله است و با کمترین توجّه به دنیا، محال است این انقطاع به دست آید و احتیاج فوقالعاده به تمرین، زحمت، ریاضت، استقامت و ممارست، دارد تا بتوان با تمام قوا از ماسوی الله منقطع شده و به غیر خداوند توجّهی نباشد.» (۱۷)
۲- اخلاص: خالص نمودن اعمال از ریا و سمعه سبب انقطاع بهسوی خدای متعال است. اخلاص گرچه خود رفع حجب ظلمانی است اما امتیاز خاصی، از بین اسباب مذکور دارد؛ زیرا انقطاع کامل، بخششی الهی است که نیاز به کسب اعمالی دارد و اخلاص در بین این اعمال امتیازی خاص دارد همانطور که امام علی علیهالسلام در وصف این مرتبه فرمود: «آنان خود را برای خدا خالص کردند و خدا هم آنان را (بهطور ویژه و برتر) خالصتر نمود.» (۱۸)
* علائم و آثار:
تمام صفات وارستۀ انسانی در انقطاع کامل الی الله نهفته است و اگر کسی بدان دست یافت، به سعادت بزرگی نائل شده است. (۱۹)
در اینجا به برخی از این آثار که در بر دارندۀ همۀ کمالات انسانی است اشاره میشود:
۱- خرق حجابهای نورانی: که در اثر کمال انقطاع الی الله حاصل میشود همانطور که در فراز مناجات مبارکۀ شعبانیه مطرح است؛ «حَتّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ القُلوبِ حُجُبَ النُّورِ…»
۲- دریافت علوم و معارف الهی: زیرا انقطاع الی الله از کلیدهای الهام و کشف اسرار الهی است. (۲۰)
۳- وصول به معدن عظمت و عزّت الهی: (…فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ) زیرا هر کس از عالم مخلوقات منقطع گردد، به حقیقت، که حقتعالی است، خواهد پیوست. (۲۱)
۴- خروج از سلطنت شیطان: که در اثر تحقّق کامل انقطاع الی الله نوعی پاکیزگی و خلوص ایجاد میشود که درنتیجه شیطان بر او راهی نخواهد داشت. (۲۲)
۵- عدم نیازمندی به غیر خدای متعال: که علامت انقطاع صادقانه بهسوی او است. (۲۳)
* انقطاع بهسوی خدای متعال، نیازمند انقطاع بهسوی ائمّۀ هدی است زیرا تنها با رهنمود و شفاعت ایشان میتوان به این کمال دست یافت؛ چنان چه در زیارت جامعه به آن جلوههای لاهوتی خطاب میکنیم: «هر کس به شما متمسّک شود، قطعاً به دامن خود خدای متعال آویخته است و هدایت یافته است. (زیرا) شما تنها بهسوی خدا هدایت میکنید و بهسوی او رهبری مینمایید.»
در آداب زیارت امام رضا علیهالسلام هنگام خروج از منزل میخوانیم: «در این زیارت، تنها بهسوی خدا میروم نه غیر او.» به همین جهت این اصطلاح در مورد ائمّۀ هدی نیز به کار میرفته است. بلکه علّامه محمدتقی مجلسی، اصحاب با کمال و صادق اهلبیت را چنین میستاید که آنان کمال انقطاع بهسوی اهلبیت داشتهاند. (۲۴)
* انقطاع الی الله یک کمال قلبی است که با مراعات مراتب تقوا و انجام وظایف به آن میتوان رسید. در دعایی بسیار زیبا از امام علی علیهالسلام روایت است که فرمود: «خدایا ظاهرم را با اطاعتت نورانی کن و باطنم را به محبّتت و روحم را به مشاهدات و سرّ وجودم را با پیوستگی به حضرتت منوّر فرما.» (۲۵) یعنی ظاهر و بدن باید مشغول به انجام وظایف باشد که البتّه بخشی از وظایف انسان مسلمان نیز در محدودۀ زندگی اجتماعی اوست که در آن با دیگران محشور است.
پس همانطور که بزرگان تربیت گفتهاند: طی این منزل منافاتی با بودن سالک در دنیا و اشتغال به مشاغل اولیۀ خود ندارد و واردات قلبیۀ او ربطی به اوضاع خارجیه از ازدواج و کسب و تجارت و… ندارد. سالک در عین آنکه در بین مردم بوده و امور دنیا را بهجای میآورد روحش در ملکوت سیر نموده با ملکوتیان سر و کار دارد. (۲۶)
و درعینحال که در جامعه هست بهصورت متعارف، با اسباب عالم ارتباط برقرار میکند اما همانطور که خدای متعال در حدیث معراج میفرماید، هیچ حاجتی را نزد مخلوقی نمیبرد و از همه بریده است بااینکه در ظاهر حوائج خود را با آنان رفع میکند! زیرا اسباب را از خدای متعال دانسته و در باطن تنها او را میبیند که ماورای هر سبب است. (۲۷)
بلکه از جمله دستورات ائمّۀ هدی این است که طوری با مردم خوشرو و نرمگو باشیم که فکر کنند نیازمند آنان هستیم؛ بنابراین، با ادا نمودن حقوق همسر، فرزند، والدین و جامعه هرگز بویی از این کمال به مشام کسی نمیرسد. (۲۸)
* همچنین زنی به محضر امام صادق علیهالسلام مشرّف شده و عرضه داشت: من زنی متبتّلهام. حضرت فرمود: مقصود تو از این عنوان چیست؟ گفت: ازدواج نمیکنم به امید اینکه به کمال برسم! حضرت فرمود: این تفکّر را رها کن، اگر ازدواج نکردن کار ارزشمندی بود، فاطمه زهرا علیهاالسلام که در فضیلتجویی گوی سبقت از همگان ربوده بود چنین کاری میکرد. (۲۹)
علّامه محمدتقی مجلسی (ره) در شرح این روایت میگوید: «تبتّل، انقطاع بهسوی خدای متعال و اعراض از غیر اوست که به اشکالی چون عبادت او و محبّت و انس با او بروز مییابد نه با ازدواج نکردن.» (۳۰)
* هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
انقطاع از مردم یعنی بریدن از همهچیز و چنین فردی دلبسته به کسی یا چیزی نیست و فقط به خدا وابسته است و اگر دلش صد در صد مال خدا شود در عرفان به آن میگویند لقاء (و نیز مقام فناء) و انقطاع از مردم همان انقطاع از حبّ دنیاست که همۀ معاصی از همین حبّ دنیا سرچشمه میگیرد.
* کمال انقطاع، همان توحید و فنای فی الله است یعنی از همهچیز فارغ شوم و به تو بپردازم (یعنی خدامحوری کامل در زندگی) و همهچیز را برای خدا و رسیدن به او بخواهد و از خود موحّدی دوری کند.
* انقطاع الی الله دارای مراتب گوناگونی است و درجات متفاوتی دارد که بستگی به میزان معرفت و شناخت انسان از خدا و صفات الهی و سعی و تلاش در نزدیک شدن به خدا و قرب به حق دارد.
درجۀ کمال انقطاع مربوط به انبیاء الهی و اولیاء بزرگ خداوند است؛ و دیگران به میزان پیروی از دستورات الهی و تبعیّت از پیشوایان دین و راهنمایان الهی انقطاع بهسوی خداوند دارند.
* انقطاع الی الله و توجّه کامل به معبود و بریدن و گسستن از غیر خداوند، هرگز به معنای بریدن از خلق و انزوا و گوشهنشینی و دوری از اجتماع و ترک فعالیتهای اجتماعی نمیباشد بلکه به این معناست که با وجود زندگی در میان مردم و اشتغال به کارها و فعالیتهای معمولی زندگی هرگز توجّه او از خداوند برداشته نشود و در هیچ حالی خداوند و حضور و احاطۀ او را فراموش نکند.
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
* انقطاع الی الله، کاری دشوار و سنگین است و نیازمند سالها سعی و کوشش و تمرین و ریاضت است و در ضمن امری تدریجی است و باید کمکم و با مدارا و با راهنمایی آشنایان با راه خدا، حاصل گردد و افراط در پیمودن این راه و عجله و شتاب باعث ضایع شدن نیروها و توان انسان و افتادن در ورطۀ هلاکت و دام شیطان است.
* این راه باید با اختیار و شناخت و اعمال صالح و در طول سالیان دراز طی گردد، هر چند در مواردی دیده شده که انجام عملی که همراه با اخلاص فراوان و صفای درون باشد در مدت کوتاهی انسان را به این هدف عالی میرساند ولی اینگونه موارد نادر و برخلاف قاعدۀ کلی میباشد، داشتن تقوای الهی و پای بند بودن به احکام الهی و انجام واجبات و ترک محرّمات است که بهتدریج زمینۀ این انقطاع را فراهم میآورد.
………………………………………………………………………………
منابع:
۱) فرهنگ نوربخش، ج ۴، ص ۱۵؛ گلستان کشمیری، ص ۱۵۹؛ بوستان کشمیری، ص ۳۵
۲) شرح مناجات شعبانیه، محمدی گیلانی، ص ۲۲۹ و ۲۳۰
۳) مکارم الاخلاق، طبرسی، ص ۸
۴) علم اخلاق اسلامی، ترجمۀ مجتبوی، ج ۱، ص ۲۱۱
۵) المراقبات، تبریزی، ص ۲۹۴
۶) عدةالداعی، حلی، ص ۱۶۷
۷) الوافی، فیض کاشانی، ج ۶، ص ۳۶۹
۸) عدةالداعی، ص ۱۹۸
۹) ریاض السالکین، ج ۷، ص ۱۰۰
۱۰) جهاد اکبر، ص ۳۷ و ۳۸
۱۱) المزار الکبیر، ابن مشهدی، ص ۵۱۲
۱۲) غررالحکم و دررالکلم، ص ۱۴۲
۱۳) عیون مسائل نفس، حسنزاده آملی، ص ۱۱۷
۱۴) نوادر الاخبار، فیض کاشانی، ص ۶۵
۱۵) اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۶۴۴
۱۶) آداب الصلاة، ص ۷
۱۷) جهاد اکبر، ص ۳۷ و ۳۸
۱۸) اعلام الدین فی صفات المؤمنین، دیلمی، ص ۱۲۸
۱۹) جهاد اکبر، ص ۳۷
۲۰) المحجة البیضاء، ج ۲، ص ۱۴۸
۲۱) ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، حسنزاده آملی، ص ۴۰۵
۲۲) آدابالصلاة، آیتالله العظمی خمینی، ص ۲۲۲
۲۳) ریاضالسالکین، سید علی خان، ج ۳، ص ۱۲۷
۲۴) روضةالمتقین، ج ۱۴، ص ۲۳۸
۲۵) الکلمات المکنونه، فیض کاشانی، ص ۹۴
۲۶) رسالۀ لب الالباب، ص ۹۷
۲۷) سرّ الاسراء فی شرح حدیث معراج، ج ۱، ص ۶۷
۲۸) اصول کافی، ج ۲، ص ۱۴۹
۲۹) اصول کافی، ج ۵، ص ۵۰۹
۳۰) روضة المتقین، ج ۱۴، ص ۲۳۸
مقامات معنوی حجت الاسلام صداقت، گلستان کشمیری