شبهه تعداد زنان پیامبر

شبهه تعداد زنان پیامبر
آيا تعداد همسرانى كه پيامبر(ص) اختيار كردند بنا به نظر خود ايشان بود يا فرمان خداوند به ايشان در اين مورد بوده است؟
درباره علت ازدواجهاى متعدد پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله و فراوانى همسران وى كه دستاويز تهمتهاى ناجوانمردانه مستشرقان نيز بودهاند (1)، به نكات ذيل اشاره مىكنيم:
1 يكى از ويژگىهاى اختصاصى رسولاللَّه صلى الله عليه وآله، امكان ازدواج بيش از چهار همسر به صورت عقد دائم بود (2) كه ديگران در اين ويژگى، شريك نبودند البته اين عدم محدوديت، بيش از ده سال دوام نيافت و پس از آن، ازدواج تازه براى آن حضرت تحريم شد (3) كه آيه 52 سوره احزاب، بدان اشاره دارد. از اين رو، آزادى ازدواج نامحدود در يك دوره ده ساله، همگان را به رمز گشايى اين حكمت الهى سوق مىدهد.
2 تعدد زوجات و همسران در آن زمان، در منطقه عربستان، يك امر عادى و متداول بود و مختص به رسول خدا نبود و با مسائل هر زمان و مكان، بايد با توجه به معيارها و استانداردهاى همان زمان و مكان، نگاه كرد. رسول خداصلى الله عليه وآله با بسيارى از رسوم زمان خود كه در تضاد با اهداف و اصول تربيتى اسلام نبودند، مخالفتى نكرد بلكه با واقع گرايى با آنها رو به رو شد تا كم كم آنها را تصحيح كرد و يا از اساس، برطرف ساخت.
3 حقوق زن در دوره تاريك جاهلى، دستخوش هوسرانى مرد قرار گرفته بود و اين حقوق نابود شده، بهدست پيغمبر، زنده شد و زن به مقام خويش نايل گرديد بدان حد كه يكى از آخرين توصيههاى پيامبر، رعايت جايگاه زن بود و فرمود: «اللَّه اللَّه فى النساء».
4 پيامبر در سن 25 سالگى با خديجه كبرى كه 28 سايه بود، ازدواج كرد و دوران جوانى و ميان سالى را با او گذراند و تا 50 سالگى، يعنى سال دهم بعثت، فقط با آن بانوى بزرگ زيست و تا هنگام درگذشت حضرت خديجه، با كسى ازدواج نكرد. از اين رو، اگر او شهوت ران بود، با زنى مسنتر از خود وصلت نمىكرد و 25 سال آغازين زندگى زناشويى و شور جوانى را با او نمىگذرانيد و يا همزمان با زنانى ديگر، پيوند زناشويى مىبست.
5 اگر سخنى در باره ازدواجهاى متعدد مطرح است، درباره مقطع پس از رحلت نخستين همسر پيامبر است زيرا ازدواجهاى متعدد او در 13 سال آخر عمر، يعنى در حد فاصل سنين 50 تا 63 سالگى رخ داد دورهاى كه سالهاى پايانى اقامت در مكه و دوران اقامت در مدينه را شامل مىشود. به طور قطع، آن ازدواجها، عوامل گوناگون دينى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى داشت و براى حل مشكلات جارى بود زيرا سن 50 سالگى، اقتضايى براى خوشگذرانى جنسى مرد ندارد. علاوه بر اين، بسيارى از زنانى كه پيامبر با آنان ازدواج كرد، بيوه بودند جز يك نفر و اكثراً از جهت سنى بالا و حتى پير بودند و برخى بارها با ناسازگارىها و حسادتهاى زنانه، پيامبرصلى الله عليه وآله را مىآزردند (4).
معلوم است كه اين روش و اين نوع ازدواج، روش شهوت رانان نيست. با اين محاسبه، يك انسانِ محقق دورانديش، نمىتواند براى آن حضرت، انگيزههاى شهوانى در نظر بگيرد چون ازدواجهاى متعدد، هنگامى ناپسند است كه بر محور اميال جنسى استوار باشد كه درباره پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله، چنين برداشتى، ناصواب است. همچنين انسانهاى شهوات ران و تنوع طلب، معمولا از ازدواجهاى دائم شانه خالى مىكنند و به كامرانىهاى گذرا و آنى مىپردازند در حالى كه در زندگى پيامبر، چنين امرى مشاهده نشد.
6 علت ازدواجهاى پيامبرصلى الله عليه وآله را در موارد ذيل، مىتوان تحليل كرد:
الف (اجراى حكم الهى و زدودن افكار غلط جاهلى مانند ازدواج با زينب دختر جحش.
ب (تقويت جايگاه اجتماعى زنان آسيب ديده، همچون زنان بيوه و اسير و رفع تلقى منفى عصر جاهلى در كم ارزش بودن يا بىارزش جلوه دادن آن زنان) در اين دوره، همه زنان پيامبر جز عايشه بيوه بودند (.
ج (دلجويى از زنان، به دليل آسيبهايى كه آنان به خاطر پذيرش اسلام، متحمل شدند مانند ازدواج با ام حبيبه.
د (يك حركت سياسى و برقرارى پيوند با قبايل و طوايف بزرگ عرب و جلب پشتيبانى آنان چون پيوند با عايشه.
ه (محافظت و تأمين زندگى بيوه زنان درمانده و فقير و يتيمان به جاى مانده مانند ازدواج باام سلمه و زينب، دختر خزيمه.
و (نشان دادن عظمت، شكوه و قدرتمندى اسلام و مسلمين مانند ازدواج با صفيه.
ز (حفظ آنان از خطرات جانى مانند وصلت با سوده.
ح (آزادسازى اسيران و بردگان مانند ازدواج با جويريه (5).
7 درباره پرسش شما كه آيا پيامبر مىتوانست بين اين همه همسر، عدالت برقرار كند، به اين نكته اشاره مىكنيم كه با توجه به شرايط زندگى خانوادگى در آن زمان و نبود تجملهاى امروزى و روحيه و اخلاق بسيار عظيم و با كرامت رسول خداصلى الله عليه وآله، مسئله به راحتى قابل درك است. به گفته عايشه، رسول خداصلى الله عليه وآله همواره در تقسيم) اوقات و حقوق همسرانش (، به عدالت رفتار مىكرد (6). رسم پيامبر اين بود كه هيچ يك از ما را بر ديگرى ترجيح نمىداد با همه به عدالت و تساوى كامل رفتار مىكرد و كمتر روزى اتفاق مىافتاد كه به همه زنان خود سر نزند و احوال پرسى و تفقد نكند (7).
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله حتى در بيمارىاى كه منجر به رحلت وى شد و توانايى حركت نداشت، عدالت را با كمال دقت اجرا مىكرد. از اين رو، هر روز بسترش را از اتاقى به اتقاق ديگر منتقل مىكرد تا آن كه يك روز همه را جمع كرد و اجازه خواست در اتاق يكى از آنان باشد و همه اجازه دادند (8).
8 در پايان، با اذعان بر محوريت مستشرقان در نشر شبهات و اتهامات درباره تعدد زوجات پيامبرصلى الله عليه وآله، اقرار و اعتراف چهرههاى ديگرى از مغرب زمين، دراين باره شنيدنى است
الف (جان ديون پورت انگليسى مىگويد: با اين كه در آن زمان، زياد زن گرفتن كار بدى نبود، ولى با اين حال، حضرت محمدصلى الله عليه وآله تا پنجاه سالگى با يك زن زندگى كرد و تا خديجه زنده بود، زن ديگرى نگرفت. آيا ممكن است كسى شهوت ران باشد و هيچ مانعى هم براى زن گرفتن در كار نباشد، با اين حال، با يك زن زندگى كند آن هم با زنى كه سنّ بالايى داشته باشد؟ (9)
ب (توماس كارلايل مىگويد: به رغم دشمنان، حضرت محمدصلى الله عليه وآله، هرگز شهوتپرست نبود و اين تهمت، بىانصافى است (10).
ج (گيورگيو مىگويد: محمدصلى الله عليه وآله در سال 595 ميلادى ازدواج كرد و زندگى خانوادگى او، نمونه زهد، تقوا و پاكى بود. او همانند ابراهيم، نوح و يعقوب، در محيطى ساده و بىآلايش زندگى مىكرد (11).
همسران پيامبر
پرسش 2. چه اطلاعاتى درباره همسران پيامبر وجود دارد و علت ازدواج آنان با پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله، چه بود؟
در پاسخ پرسش قبل، به نوعى به علت ازدواج همسران پيامبرصلى الله عليه وآله اشاره شد، در اين جا به صورت مختصر، گذرا و تفكيك شده، زندگى همسران پيامبرعليه السلام و علت ازدواج پيامبر با آنان را مرور مىكنيم و به دليل يادكرد حيات حضرت خديجهعليه السلام در صفحات پيشين، از تكرار مطالب گذشته، اجتناب مىورزيم.
الف (سوده بنت زمعه او زنى مؤمن بود و به همراه شوى مسلمانش، سكران بن عمرو، به حبشه هجرت كرد. شوهرش پس از بازگشت، مُرد. بنىعامر قبيله سوده، همه مشرك و دشمن پيامبر بودند و با مرگ شوى سوده، خطر جانى و يا انحراف، او را تهديد مىكرد. از اين رو، براى حفظ آن زن مؤمن از اين خطرات، پيامبر اسلام در سال دهم بعثت، با او ازدواج كرد. اين ازدواج، در گرايش قبيله بنىعامر به اسلام نيز مؤثر بود (12). سوده، اولين زن پيامبر پس از درگذشت حضرت خديجه بود و گويا پيامبرصلى الله عليه وآله پس از ازدواج با سوده، تا سه سال، با زن ديگرى وصلت نكرد هرچند كه عايشه در اين دوره به عقد پيامبر درآمد امّا در مدينه به خانه حضرت آمد (13).
ب (رمله) ام حبيبه (او دختر ابو سفيان و همسر عبيداللَّه بن جحش بود. آن دو، صاحب دخترى به نام حبيبه شدند. ام حبيبه و شوهرش پس از پذيرش اسلام، راهى حبشه شدند. عبيداللَّه بن جحش، در حبشه از اسلام برگشت و مسيحى شد و در همان جا درگذشت. ام حبيبه پس از فوت شويش در آن جا ماندگار شد چون با وجود ابوسفيان در مكه، جرأت بازگشت نداشت. پيامبر براى رهايى اين زن بزرگ زاده، فردى را به حبشه فرستاد وام حبيبه را به عقد خود درآورد و او را به مدينه فراخواند (14).
ج (عايشه وى، دختر ابوبكر است و در اواخر سال دوم هجرت به خانه رسولاللَّهصلى الله عليه وآله آمد هرچند كه در ماههاى پايانى پيش از هجرت، به عقد درآمده بود (15). عايشه در ميان همسران پيامبرصلى الله عليه وآله، براى بار نخست بود كه ازدواج مىكرد (16). دو مسئلهاى كه در بين مردم مشهور است، از نظر تاريخى ثابت نيست يكى 9 ساله بودن عايشه هنگام ازدواج و ديگرى حسن جمال او بسيارى از مورخان، سن عايشه را در هنگام ازدواج، 17 يا 18 سال ثبت كردهاند و از نظر كمالات و زيبايى نيز او را ضعيف شمردهاند.
ازدواج با عايشه، يك حركت سياسى محسوب مىشد چون پيامبر پس از درگذشت ابوطالب و خديجه، زير فشار فراوان از طرف دشمنانى سرسخت چون ابولهب و ابوجهل بود و به شدّت به حمايت قبايل مختلف ديگر نياز داشت. ابوبكر نيز نفوذ قبيلهاى بسيارى داشت و نيز خودش از پيامبر تقاضاى ازدواج با عايشه كرد از اين رو، رد تقاضاى او به مصلحت نبود زيرا محكمترين رابطه در ميان عرب جاهلى، رابطه خويشاوندى بود و پيامبر، براى شكستن اتحاد دشمنان و جلب حمايت قبايل، به اين كار اقدام نمود.
تفاوت سن ميان مرد و زنى كه با هم ازدواج مىكنند، در جوامع بدوى، قابل قبول بوده، هيچ قباحت و زشتى نداشته است و آن را يك عمل غير اخلاقى نمىدانستند. به طور كلى، رسوم و قواعد اجتماعات قبيلهاى آن دوران را نبايد با جوامع مدنى و پيشرفته امروز مقايسه كرد.
د (ام سلمه نامش هند و دختر ابى اميه بود. او همسر عبداللَّه بن عبدالاسد) ابو سلمه (بود و چهار فرزند از او داشت. وى به همراه شويش، به حبشه مهاجرت كرد و نخستين زنى بود كه به مدينه آمد. همسرش در جنگ احد مجروح شد و در سال سوم هجرت، براثر جراحت درگذشت (17). ام سلمه در سال چهارم هجرت با رسول خداصلى الله عليه وآله ازدواج كرد (18). غريبى و سرپرستى چهار يتيم، از انگيزههاى ازدواج پيامبرصلى الله عليه وآله با اين زن بود.
ه (زينب بنت خزيمه وى از زنان مؤمن بود. شوهرش در جنگ احد كشته شد. او از يك طرف بىسرپرست گرديد و از سوى ديگر، دچار فقر شد در حالى كه زن بخشندهاى بود و به ام المساكين) مادر بينوايان (معروف بود. رسول خداصلى الله عليه وآله براى رسيدگى و حفظ شهرت او، با وى ازدواج كرد و چند ماه پس از ازدواج با پيامبرصلى الله عليه وآله نيز درگذشت (19).
و (حفصه او دختر عمر و همسر خنيس بن حذافه بود. شويش در احد زخمى شد و بر اثر جراحت درگذشت. عمر، پس از بيوه شدن دخترش، به هر كس از جمله ابوبكر و عثمان مىرسيد، پيشنهاد ازدواج با حفصه را مىداد و آنها امتناع مىكردند. امتناع آنان، شايد بر اثر عدم برخوردارى حفصه از زيبايى بود. پس از آن، عمر نزد رسول خداصلى الله عليه وآله آمد و با اصرار از پيامبر خواست تا حفصه را بگيرد و پيامبرصلى الله عليه وآله هم قبول كرد (20).
ز (زينب بنت جحش او دختر جحش بن رياب و دختر عمه پيامبر بود و با راهنمايى پيامبرصلى الله عليه وآله، با زيد بن حارثه، پسر خوانده رسولاللَّهصلى الله عليه وآله، ازدواج كرد. اين پيوند، به جدايى انجاميد (21). پيامبر به امر خداوند و به جهت برداشتن سنت جاهلى ممنوعيت ازدواج با همسر پسرخوانده، با زينب وصلت كرد زيرا مردم، همسر پسر خوانده را مانند همسر پسر خود، عروس تلقى مىكردند و ازدواج با او را ممنوع مىدانستند اين ازدواج، در سال سوم يا پنجم هجرت انجام شد (22). منافقان چون از اين ازدواج اطلاع يافتند، به تخريب پيامبر پرداخته، گفتند كه پيامبر با زن فرزند خود ازدواج كرد كه آيه» ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ «(23)، براى خنثى كردن اين توطئه، نازل شد و خداوند دستور داد كه فرزند خواندگان، به پدرانشان منسوب شوند (24) و از آن پس، او به جاى زيد بن محمد، زيد بن حارثه خطاب شد (25).
ح (ماريه بنت شمعون قبطى مقوقس، پادشاه اسكندريه، او را براى پيامبرصلى الله عليه وآله فرستاد و حضرت نيز با او ازدواج كرد. او مادر ابراهيم، آخرين فرزند پيامبرصلى الله عليه وآله بود كه در سال هشتم هجرت، در مدينه منوره به دنيا آمد و پس از يك سال و شش ماه و چند روز مرد (26).
ط (جويره بنت حارث او دختر حارث بن ابى ضرار، رئيس طايفه بنىمصطلق بود و در سال پنجم، در غزوه مريسيع، به همراه پدر و تعداد زيادى از افراد قبيلهاش، اسير شدند. پيامبر جويريه را آزاد كرد و به همسرى انتخاب كرد و مسلمانان گفتند: حال كه اين طايفه، فاميل پيامبر ما شدند، ما همهشان را آزاد مىكنيم و بنىمصطلق هم كه چنين ديدند، همه مسلمان شدند (27). به گفته عايشه، هيچ زنى را نمىشناسم كه بيش از او، بركت از طرف وى به قومش رسيده باشد (28).
ى (صفيه او دختر رئيس قبيله بنىنضير، حُيى بن اخطب يهودى بود كه پدرش در بنىقريظه كشته شد و شوهرش، كنانه بن ربيع نيز در جنگ خيبر مرد و خودش هم اسير شد. پيامبر خدا پس از آزادى، در سال هفتم هجرى، وى را به ازدواج خويش درآورد (29) و به اين ترتيب، دختر رئيس يهود را از ذلّت رها كرد.
ك (ميمونه او دختر حارث بن حزن، بود و همسرش هم مرده بود. پيامبر در سال هفتم هجرى، در بازگشت از عمره قضا، با او ازدواج كرد و در سَرِف، براى او سرپناهى ساخت (30).
از ميان همسرن آن حضرت، زينب دختر جحش به دستور خداوند به همسرى آن حضرت انتخاب شده است.
1) محمد حسين هيكل، حياه محمد، قاهره: مكتبه النهضه، ص 315 و 325.
2) مجمع البيان، ج 8، ص 364.
3) سيد محمد حسين طباطبايى، فرازهايى از اسلام، انتشارات جهان آرا، ص 174.
4) ر. ك: تحريم (66)، آيه 5- 1.
5) ر. ك: الميزان، ج 4، ص 195 علامه طباطبايى، بررسىهاى اسلامى، ص 139- 132 مؤسسه در راه حق، نگرشى كوتاه به زندگى پيامبر اسلام، ص 29 رسولى محلاتى، تاريخ انبياء، ج 3، ص 475.
6) سنن ابن ماجه، ج 1، ص 633.
7) سنن ابى داود، ج 1، ص 474.
8) مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 350 الميزان، ج 4، ص 195.
9) عقيقى بخشايشى، همسران پيامبر، ص 78.
10) همان.
11) همان.
12) الاستيعاب، ج 4، ص 421 تهذيب التهذيب، ج 12، ص 427.
13) سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 513.
14) الاستيعاب، ج 4، ص 483 سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 487- 485.
15) سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 435.
16) برخى از بزرگان اهل سنت مدعىاند كه عايشه پيش از ازدواج با پيامبر، به همسرى فردى به نام جبير درآمد كه ابوبكر او را طلاق داد طبقات الكبرى، ج 8، ص 59.
17) الاستيعاب، ج 3، ص 244.
18) الاستيعاب، ج 4، ص 493 سير اعلام لنبلاء، ج 4، ص 474.
19) الاستيعاب، ج 3، ص 409 سير اعلام النبلاء، ج 4، ص 484.
20) سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 491.
21) احزاب (33)، آيه 37.
22) الاستيعاب، ج 4، ص 406.
23) احزاب (33)، آيه 40.
24) احزاب (33)، آيه 5.
25) الاستيعاب، ج 4، ص 406.
26) اعلام الورى، ج 1، ص. 275 بنا بر روايتى، ابراهيم پس از يك سال و ده ماه و هشت روز از دنيا رفت بحارالانوار، ج 22، ص 152 و ص 166.
27) سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 511.
28) الاستيعاب، ج 4، ص 367.
29) سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 496.
30) سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 497. پرسمان.