خانواده در اسلام

خانواده در اسلام
فهرست این نوشتار:
«پايداري خانواده بر پايه انديشه حضرت آية الله العظمي جوادي آملي»
در آمد
مکتب اسلام، ازدواج و تشکيل خانواده را بر پايه نظامي جامع در راستاي کمال و تأمين اهدافي مقدس ميبيند و براي استحکام و پايداري آن برنامه معرفتي، عاطفي و عملي ارائه ميکند و جايگاه و وظايف اعضاي خانواده را با اين ويژگي تعيين مينمايد. از ديدگاه قرآن خانواده، نخستين کانون رشد و آرامش بشري است(روم/21؛ اعراف/189) که مراقبت از آن مسئوليتي سنگين به شمار آمده و موجب نجات از رنج و عذاب دنيوي و اخروي خواهد گرديد(تحريم/6). (جوادي آملي، 1391: 233).
قرآن کريم عقد ازدواج را پيماني بسيار محکم و پايدار ميداند: ) وَ کَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضي بَعْضُکُمْ إِلي بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ ميثاقاً غَليظاً(( نساء/21). خود واژه ميثاق به معناي پيمان محکم است و صفت غلظت درجه استحکام آن را بيشتر ميکند. (جوادي آملي، 18:1388/195-200). ظاهراً تنها آيه اي که در قرآن کريم از پيمان ميان افراد (زن و شوهر) سخن رفته، همين آيه است. از اينرو، برخي از فقيهان (کرکي،12:1414/8-11) درباره عقد نکاح، شبهه عبادي بودن آن را مطرح کرده و گفتهاند که عقد نکاح، مانند عقد بيع و اجاره يک معامله محض نيست؛ بلکه پيوند و پيمان دو روح با يکديگر است و به همين جهت قداست پيدا کرده است. پيامبر اعظمصلي الله عليه وآله وسلم فرمود:
مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ؛ هرکس ازدواج کند، نصف دينش را به دست آورده است(طوسي، 518:1414).
اين روايت جهت ملکوتي بودن ازدواج را گوشزد ميکند؛ يعني در امر ازدواج، هويت مرد براي زن و هويت زن براي مرد، هويتي ديني است نه غريزي و آميزش حيواني. (جوادي آملي، 1386 :2/428).
از نگاه اسلام حس همسرخواهي و غريزه جنسي به منزله مزد تحمل زحمتها و مشکلات تشکيل و اداره خانواده در نهاد انسان قرار داده شده است؛ نه هدف و غايت آن. تأمين هزينه زندگي و تربيت فرزندان کاري بسيار دشوار است و انسان به آساني زير بار آن نميرود و از اينرو، خداي سبحان او را به گونه اي آفريده که از سويي از تنهايي رنج ببرد و از سويي ديگر بايد به غريزه جنسي پاسخ دهد و از نکاح لذت ببرد تا زمينه تشکيل خانواده و بقاي نسل فراهم شود. چنانکه در انگيزه غذا خوردن نيز هدف از تغذيه حفظ جان انسان است نه پرخوري. به دست آوردن غذاي حلال زحمت دارد و از اينرو، خداي سبحان براي تحمل آن؛ هم رنج گرسنگي را در دستگاه گوارش انسان قرارداد و هم لذت غذا خوردن را در فضاي کامش گذارد تا غذا را تهيه و تناول کند و جان او حفظ شود. (جوادي آملي،1390: تفسير سوره نور، جلسه بيستم).
ناگفته نماند که در آموزه هاي ديني؛ آرامش روحي و رواني(روم/21)، برآوردن نيازهاي مادي و معنوي (متقي هندي، 1409: 16/276 ؛ مجلسي،1404: 66/237)، بقاي نسل و تربيت فرزندان صالح (بقره/223؛ بقره/110؛ مزمل/20)، همپوشاني و رازداري(بقره/187؛ اعراف/26)؛ (جوادي آملي،1387: 9/459) و حفظ دين، به عنوان هدف و آثار ازدواج و تشکيل خانواده بيان شده است (راوندي، 1377: 12؛ صدوق، 1404: 3/383/4343 ؛ شعيري، 101:1363؛ مجلسي، 100:1404/220).(جوادي آملي ، 339:1389).
مقاله پيش رو که تحت عنوان «پايداري خانواده با تأکيد بر انديشه حضرت آيةالله العظمي علامه جوادي آملي» فراهم آمده، سرشار از آموزههاي قرآني و معارف اهل بيت(ع) درباره پيوند زناشويي و زمينه ها و عوامل پايداري آن است و اميد ميرود که مطالعه و به کارگيري مطالب آن، جامعه امروز و آينده ما را به سوي بهره مندي از خانواده هاي پايدار و متعالي رهنمون سازد؛ به گونهاي که در آن شاهد تعالي، رشد و بالندگي روزافزون باشيم، نه گسست و فروپاشي اسفبار زندگيها.
زمينه ها و عوامل پايداري خانواده
استحکام و پايداري خانواده از نظر اسلام آنقدر مهم است که پروردگار عالم در قرآن کريم براي پيشگيري از فروپاشي کانون آن به زن و شوهر مي فرمايد که از بخشي از حقوق شرعي و قانوني خود بگذريد:
)وَإِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلاجُناحَ عَلَيهِما أَن ْيصْلِحا بَينَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيرٌ (؛ و اگر زني از ناسازگاري يا رويگرداني شوهرش بيم داشته باشد، بر آن دو ناروا نيست که[fusion_builder_container hundred_percent=”yes” overflow=”visible”][fusion_builder_row][fusion_builder_column type=”1_1″ background_position=”left top” background_color=”” border_size=”” border_color=”” border_style=”solid” spacing=”yes” background_image=”” background_repeat=”no-repeat” padding=”” margin_top=”0px” margin_bottom=”0px” class=”” id=”” animation_type=”” animation_speed=”0.3″ animation_direction=”left” hide_on_mobile=”no” center_content=”no” min_height=”none”][با گذشت از بخشي از حقوقشان] ميان خودشان صلح و سازش برقرار کنند و سازش بهتر[از جدايي] است(نساء/128).(جوادي آملي، 1389: 21/60).
اگر انسان مطابق فطرتش رفتار کند، از نظام خانوادگي استواري برخوردار خواهد شد؛ اما آلودگي به گناهان سبب ميشود که نداي فطرت نتواند او را به حق راهنمايي کند. بهترين راه براي پايداري خانواده، بازگشت به دستورات الاهي است؛ زيرا خداي حکيم و مهربان انسان را از ظلمتها و گمراهي ها به نور فطرت باز ميگرداند) :اللهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ (( بقره/257). انسان با اعمال عبادي و ارتباط با خدا، ياد او را در دل زنده و فطرت خويش را بيدار ميکند و با انجام فرامين الاهي زندگي اش را پاک و طيب ميسازد: ) يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما يُحْييکُمْ ((انفال/24). (جوادي آملي، 149:1378).
با توجه به اين مقدمه کوتاه، زمينه ها و عواملي که پيش از ازدواج و پس از آن در پايداري و تعالي خانواده مؤثرند، در حد گنجايش مقاله در دو فصل بيان مي شود.
فصل نخست: زمينه هاي پايداري خانواده
پايدار ي و تعالي خانواده با زمينه هاي معرفتي و عاطفي تحقق م ييابد که لازم است پيش از ازدواج به آنها توجه جدي شود. عمدهترين آنها با تکيه بر آيات و روايات در ذيل ميآيد:
1. شناخت جايگاه زن و مرد در نظام هستي
زن و مرد به ميزان شناخت جايگاه خودشان در نظام هستي، با يکديگر ارتباط و تعامل شايسته اي برقرار ميکنند. از نگاه آفريدگار ، مردان امتيازي بر زنان ندارند؛ بلکه آنچه موجب گرام يشدن انسان نزد خدا ميشود، تقواي اوست؛ خواه زن باشد و خواه مرد: ( إِنّ َأ َکْرَمَکُمْ عِنْدَااللهِ أَتْقاکُمْ(( حجرات/13). پاداش زن و مرد نزد خداي سبحان بدون تفاوت محفوظ است: ( أَنيّ ِلَاأُضِيعُ عَمَل عَمِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَر ٍأَوْ أُنثيَ(( آل عمران/191-195). خداي سبحان در بهره وري از نعمتهاي الاهي ميان زن و مرد فرقي بيان نکرده است: (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍأَوْأُنثيَ وَهُوَمُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً(( نحل/97).
در تفکر مغرب زمين به انسان به ديده مادي مينگرند و زن و مرد را دو نوع از حقيقت انسان ميدانند؛ ولي بر پايه تعاليم اسلام حقيقت انسان غير مادي است و زن و مرد دو صنف از انسان هستند که از نظر ويژگيهاي جسماني و رواني با يکديگر تفاوت دارند، نه از لحاظ حقيقي و ماهوي و از اينرو، در اسلام براي هر يک حقوق متناسب و سزاواري قرار داده شده است و تفاوت در حقوق، سبب فضيلت و برتري هيچيک از اين دو صنف بر ديگري نيست؛ بلکه مشابه بودن زن و مرد در حقوق، ظلم آشکار و بر خلاف عدالت است.
آري، مسئوليتهايي؛ مانند نبوت و رسالت که از کارهاي اجرايي به حساب ميآيند، به مردان سپرده شده است؛ ولي پشتوانه رسالت و نبوت، ولايت است و در وليّ الله شدن، مردان بر زنان امتيازي ندارند، چنانکه حضرت زهراي مرضيهسلام الله عليها از بسياري از انبيا برتر است. نيز أمر قضاوت و مرجعيت که از امور اجرايي است و مستلزم ارتباط مستمر با مردم است، به مردان واگذار شده است؛ اما در اصل فقيه شدن و اجتهاد، مرد بر زن برتري ندارد. (جوادي آملي، 11:1385/267-274).
شناخت و درک اين مسئله (تساوي مردان و زنان در فضيلت انساني) سبب ميشود که زن و شوهر به حقوق متفاوت يکديگر احترام بگزارند و از تواناييهاي هم نهايت استفاده را ببرند و از رشد و بالندگي زندگي و استحکام خانواده بهرهمند شوند.
2. انتخاب ملاکدار [قبل از ازدواج ]
پيش از ازدواج لازم است ملاکهاي درست انتخاب همسر و همراه مناسب شناسايي شود و پس از آن، راه و روش اعتدالي و صحيح را بدون گرفتاري به افراط و تفريط و وسواس در پيش گيرد و همسر خود را انتخاب کند. دين اسلام در اين باره، معيارهاي همه جانبهاي را براي گزينش همسر ارائه نموده است؛ از جمله: ايمان، تقوا و پرهيزکاري(بقره/221-223)، اصالت و نجابت (اعراف/58). رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مردم را از ازدواج با « خضراء الدمن » بر حذر داشت. از آن حضرت پرسيده شد: منظور از «خضراءالدمن» چيست؟
فرمود: الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ السَّوْءِ؛[1] زن زيبا در رويشگاه بد.
(کليني،1407: 5 /332). (جوادي آملي، 236:1387).
3. ازدواج اختياري / [خواستگاري]
پايداري پيوند ازدواج به اختياري بودن آن وابسته است. در قرآن کريم ميفرمايد: ( هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَ ((بقره/187). خداي سبحان همان گونه که زن را لباس مرد ناميد، مرد را نيز لباس و پوشش زن دانست و با اين بيان افزون بر آنکه مساوات زن و مرد در بهرهمندي از مزاياي زندگي مشترک را تأييد کرد، حق اختيار و انتخاب را نيز براي هر دو قائل شد؛ چراکه زماني پوشش دو سويه شکل ميگيرد که زن و مرد از روي اختيار و با توجه به علايق و رغبت هاي خويش دست به انتخاب همسر زده باشند و از پذيرش همسري تحميلي پرهيز کنند؛ چراکه ازدواج هاي تحميلي يا شبه تحميلي هم براي خود زوجين مشکلآفرين است و هم آرامش خانوادههاي آنها را سلب خواهد کرد. (جوادي آملي، 9:1387/459- 462).
پيش از اختيار همسر لازم است درباره او شناختي کافي به دست آيد که بخش قابل توجه آن با گفت و گوي مستقيم و حضوري، با هماهنگي خانواده هاي دختر و پسر حاصل ميشود.
در قرآن کريم در باره خواستگاري به ( خِطْبَةِ النِّساءِ (( بقره/235) تعبير کرده است. کلمه خِطْبَة به معناي گفتوگوي حضوري است. (جوادي آملي، 1385: 11/414). پرسشهاي جلسه گفت وگو مي تواند بر پايه اين محورها باشد:
أ. اعتقادي و اخلاقي؛
ب. ثبات فکري، احساسي، انعطافپذيري، صفات شخصي و رواني؛
ج. تقسيم وظايف و نقش زن و مرد؛
د. اقتصاد خانواده و ميزان استقلال يا وابستگي؛
ه. مسئوليتپذيري و انجام وظايف؛ و. دوستان و خانواده؛
ز. برنامه تفريح و سرگرمي و ارتباطات درون خانواده.
4. کفو و همتايي
کفو بودن دختر و پسر که به معناي همساني و همسويي است، از نظر اسلام در پايداري خانواده اهميت بسياري دارد. قرآن کريم درباره لزوم رعايت اين معيار مهم ميفرمايد: ( الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَالْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ وَالطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات) ؛ زنان ناپاک از آنِ مردان ناپاکند و مردان ناپاک نيز به زنان ناپاک تعلق دارند و زنان پاک از آنِ مردان پاک و مردان پاک از آنِ زنان پاکند(نور/26).
اسلام بيشتر بر محور همشأن بودن در ايمان، اخلاق و ارزشهاي معنوي تکيه مي کند و همشأني در امور ديگر؛ مانند زيبايي، علم، ثروت، موقعيت هاي اجتماعي و خانوادگي را به عنوان معيار اصلي به شمار نميآورد؛ بلکه آنها را نسبي ميداند.
خداي سبحان ميفرمايد: ( وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُکُمْ مِنْ فَتَياتِکُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللهُ أَعْلَمُ بِإيمانِکُم(( نساء/25). آيه شريفه ايمان را معيار اصلي همتايي بيان کرده است که راه ثابت شدن آن چگونگي روش ظاهر شخص است و لازم نيست که به اسرار و درون يکديگر آگاه شوند؛ زيرا فقط خداوند از باطنها با خبر است. جمله( وَ اللهُ أَعْلَمُ بِإيمانِکُمْ) هشدار و تاکيد ميکند که ايمان را کم ارزش نشماريد. (جوادي آملي، 18:1388/369).
فصل دوم: عوامل پايداري خانواده
1. وظيفه شناسي اعضاي خانواده
پس از پيوند زناشويي، اجتماع کوچکي تحت عنوان خانواده شکل ميگيرد که دستکم مرکب از زن، شوهر و فرزند است. شناخت و آگاهي هر يک از اعضاي آن نسبت به وظيفه و نقشي که در شاکله و شالوده زندگي مشترک دارند، از عوامل مهم پايداري خانواده است.
أ. نقش زن در نظام خانواده
بر پايه نظام اجتماعي اسلام، مبناي جامعه، خانواده و محور خانواده، زن است. خانواده مرهون تجلي روح مادر است؛ چون اساس خانواده بر پيوند و مودت است و اين وظيفه به زن سپرده شده است. با وجود اينکه مرد عهدهدار امور اجرايي و اداري خانواده است و خانواده نيز، به دليل زندگي مادي، ناگزير از امور مالي و اداري است؛ اما اين نهاد کوچک اجتماعي بيمودت و محبت، حتي در بهترين وضعيت اجرايي، سامان نمييابد؛ چراکه فاقد محور اصلي و هسته مرکزي است.
رَحِم که بخشي از وجود زن است، نقطه مشترک خانواده در پيوند عاطفي است. کساني که از يک رحم متولد شدهاند، وابستگي شديدتري به يکديگر دارند و بر همين اساس است که به صله رحم فراوان امر شده و بر پايه آن، حقوقي براي ارحام شکل گرفته است؛ به گونه اي که امام سجاد عليه السلام ميفرمايد:
حقوق رحم تو بسيار و به اندازه پيوند در قرابت است، پس واجبترين آنها بر تو ابتدا حق مادرت سپس حق پدرت سپس حق فرزندانت سپس حق برادرت سپس به ترتيب نزديکترين آنهاست. (حراني، 1404: 255).
نقش رحم در پيوند انسان، فقط در نسب خلاصه نميشود؛ بلکه در روابط سببي (ازدواج) نيز، فرزندي که از يک زن متولد ميشود، خانواده را به مراتب بيش از علقه ازدواج به هم پيوند ميدهد. فرزند يک زن، نقطه مشترکي است براي دو خانواده که قابل فسخ و طلاق نيست.
رضاع (شيردادن) زن نيز يکي ديگر از محورهاي علقه و محرميت ميان انسانهاست. دو کودک که از دو پدر و مادر متولد شدهاند؛ اگر از يک زن ديگر شير بنوشند، علقه برادري و خواهري ميانشان بسته ميشود و محرميت را به دنبال ميآورد. رضاع هم از قابليت ها و ويژگيهاي زن است؛ زيرا در اين روابط، محور زن است که به شيوه هاي مختلف يک خانواده را دور خود جمع ميکند و جامعه نيز به وسيله خانوادهها شکل ميگيرد.(جوادي آملي، 1389: 38).
بنابراين، خانه قلمرو حکومت زن است. اين زن است که با تدبير و عاطفه ، مودت و رحمت را در خانه نهادينه ميکند و همه اهل خانه را به گرد خود ميآورد. به همين خاطر اگر مرد خانه بميرد، مادر کانون خانواده و بچه ها را به خوبي نگه ميدارد؛ اما معمولا مردان پس از مرگ همسرشان نميتوانند خلأ نبود زن خانه را پر کنند و از اينرو، به ازدواج مجدد نيازمند ميشوند تا زن ديگري اين نقش را ايفا کند. بنابراين، براي زن در خانواده ميتوان دو نقش اساسي را ياد کرد:
يک. رسالت همسري
اسلام بزرگترين وظيفه زن را همسرداري نيکو ميداند و از آن به عنوان جهاد ياد ميکند: جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ؛ جهاد زن نيکو شوهرداري است (کليني، 5:1407/9 ؛ صدوق، 1404: 3/439). پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در حديثي فرمود:
زن حق خداي سبحان را ادا نميکند، مگر زماني که حق همسرش را ادا نمايد(نوري، 1408: 14/257).
امر به شوهرداري زن به علت مصالحي بوده است که اثر مثبت آن در بقاي خانواده و کارهاي اجتماعي مرد ظاهر ميشود. مردي که با فعاليتهاي اجتماعي در کارخانه ها، ادارهها، محيط هاي کشاورزي، مذهبي و فرهنگي، درصدد است تا نيازهاي خانواده و اجتماع را پاسخ گويد، افزون بر داشتن نيروي پيکري و انديشهاي بلند، نيازمند آرامش روحي، تشويق و محبت لازم است. محلي که اين نيازمنديها را برطرف ميسازد، کانون گرم خانواده و قرار گرفتن در کنار همسري مهربان، صميمي و صالح است. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حديثي ارزشمند ميفرمايد:
هيچ مرد مسلماني پس از اسلام فايدهاي نبرده است که برتر از زن مسلماني باشد که چون به او بنگرد، شاد شود و چون او را دستوري دهد، فرمان برد و چون در کنار او نباشد، خودش و مال شوهرش را حفظ کند(کليني،1407: 5/327). امام صادقعليه السلام به نقل از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: از خوشبختي مرد، داشتن همسري صالح و شايسته است (همان). (جوادي آملي، 18:1388/555-557).
دو. رسالت مادري
يکي ديگر از بهترين جلوههاي زن در خانواده نقش مادري اوست که نتيجهاش تربيت فرزندان شايسته است و هيچ کاري همتاي آن نيست و از اينرو، مورد تمجيد قرآن کريم قرار گرفته است:( وَ وَصَّيْنَا الْانسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَليَ وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فيِ عَامَينِْ أَنِ اشْکُرْ ليِ وَ لِوَالِدَيْکَ إِليََّّ الْمَصِيرُ(( لقمان/14). در اين آيه پس از گراميداشت مقام پدر و مادر، جداگانه از رنج مادر ياد ميکند؛ ولي از پدر و وظايف او مانند تأمين هزينههاي زندگي خانواده سخني نيست.
حضرت موسي عليه السلام برادرش هارون را با تعبير:(يَا بْنَ أُمَّ)؛ اي پسر مادرم! ( طه/94) خطاب ميکند و از عناوين ديگري مثل برادر ياد نميکند و شايد نکتهاش در اين باشد که غضب و خشم موساي کليم عليه السلام مظهر غضب خداي سبحان بود و اين غضب الاهي را رحمت ويژه الاهي فرو مينشاند و در نتيجه ياد مادري که رحمت ويژه الاهي است، ميتواند غضب موسي عليه السلام را فرو نشاند. (جوادي آملي، 18:1388/574 و 7:1385/168).
در روايات نيز اهتمام ويژهاي به سهم مادر و تمجيد از مقام او شده است تا آنجا که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بهشت را زير پاي مادران ميداند: الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ .(طبرسي، 8:1372/431).
ب. نقش مرد در نظام خانواده
ايفاي نقش زن به تنهايي نميتواند سعادت خانواده را به همراه داشته باشد؛ چراکه بخشي از بسترسازي جهت ايجاد خانواده اسلامي منوط به انجام وظايفي از طرف مرد خانه است.
يک. مديريت خانواده
در امور اجرايي بايد يک مدير معيني انتخاب شود؛ زيرا با فکرها و نظرهاي گوناگون کارها سامان نميپذيرد. پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: هرگاه سه نفر با هم مسافرت کرديد، يک نفر را از ميان خود به اميري و رياست برگزينيد .(فيض کاشاني، 4:1383/58). اسلام با در نظر گرفتن وضعيت جسماني زن و مرد و تفاوتهاي ميان آن دو، کارها را تقسيم کرده و مديريت خانواده را به مرد سپرده است.
قرآن کريم در دو آيه: ( لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ (( بقره/228) و ) الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّساءِ (( نساء/34)، اصالت مديريت را بر عهده مرد ميداند. در آيه دوم واژه قوّام گوياي اهميت موضوع قيوميت شوهر بر همسر است؛ زيرا هرگاه کار غير مهم باشد، ميگويند: «به آن قيام کنيد» و اگر مهم و حساس باشد، دستور ميدهند: «به آن قوّام باشيد». (جوادي آملي، 21:1389/388).
با توجه به سياق دو آيه که به جاي الفاظي؛ مانند بعول (شوهران) يا ازواج (همسران) از لفظ رجال (مردان) استفاده شده، روشن ميشود که شوهر بودن به تنهايي شرط کافي براي مديريت خانواده نيست؛ بلکه شوهر بايد داراي مردانگي و توانايي دفاع از کيان خانواده و تکيه گاه مطمئن براي زن باشد تا مديريت خانواده به دست او داده شود. اگر مردي اين صلابت و توانايي را نداشت يا به وظيفهاش عمل نکرد، او ديگر قيّم بر خانواده نخواهد بود و اگر هوش و ادراک و قدرت تدبير زني بيش از شوهرش بود و امور خانه با ثروت يا درآمد او اداره شد، دليلي ندارد که مرد فرمانرواي خانواده باشد. (همو، 1385: 11/264).
[حضرت آيت الله جوادي آملي: ]
با توجه به سياق دو آيه … شوهر بودن به تنهايي شرط کافي براي مديريت خانواده نيست؛ بلکه شوهر بايد داراي مردانگي و توانايي دفاع از کيان خانواده و تکيه گاه مطمئن براي زن باشد تا مديريت خانواده به دست او داده شود. اگر مردي اين صلابت و توانايي را نداشت يا به وظيفهاش عمل نکرد، او ديگر قيّم بر خانواده نخواهد بود و اگر هوش و ادراک و قدرت تدبير زني بيش از شوهرش بود و امور خانه با ثروت يا درآمد او اداره شد، دليلي ندارد که مرد فرمانرواي خانواده باشد.
مرد رئيس خانواده، زن رئيس خانه
بايد توجه داشت که سرپرستي و رياست مرد در خانواده هيچگاه نبايد به معناي استبداد و زورگويي او منجر شود؛ چرا که سرپرستي مرد به منظور حمايت از سازمان خانواده و حفظ نظم و انضباط منزل است و اين به معناي ناديده گرفتن مقام زن در خانواده و جامعه انساني و ضايع کردن حقوق او نيست. (مطهري، مرتضي(بيتا):322). از اينرو، اسلام رياست داخلي خانه و خانه داري را به عهده زن گذاشته است، چنانکه در اين زمينه پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
هر فردي از افراد بني آدم رئيس است، مرد در امر خانواده و زن در امور خانه و خانهداري رياست دارد.(متقي هندي، 6:1409/22).
بر همين پايه است که فاطمه زهراعليهاالسلام از واگذاري کارهاي داخل خانه توسط پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم به ايشان و کارهاي بيرون منزل به علي عليه السلام به اندازه اي مسرور شد که فرمود: کسي جز خدا نميداند که چقدر خوشنود شدم از اينکه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مسئوليت مردان را بر دوش من ننهاد. (مجلسي، 43:1404/81). (جوادي آملي، 18:1388/552).
دو. صيانت خانواده
يکي از مهمترين مسئوليتهاي مردان مراقبت ويژه از خانواده خويش است تا نافرماني حق تعالي را نکنند و به عذاب الاهي گرفتار نشوند. خداي سبحان ميفرمايد: ( يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکمُْ وَ أَهْلِيکمُْ نَارًا(( تحريم/6). بيگمان اگر مردي خود متخلق به آداب اسلامي و آراسته به تقوا نباشد، نميتواند در اين زمينه مراقب خوبي باشد و شايد به همين دليل است که نخست ميفرمايد: (قُواْ أَنفُسَکمُْ( و سپس ميفرمايد:) وَ أَهْلِيکمُ (. همين مطلب در آيه ديگر نيز صادق است که ميفرمايد: ( وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها(؛ و خاندان خويش را به نماز فرمان ده و بر آن شکيبا باش. (طه/132). قرآن کريم از اين سنت حسنه در ميان انبياي الاهي: ياد ميکند و درباره حضرت اسماعيلعليه السلام ميفرمايد: خاندان خود را پيوسته به نماز و زکات فرمان ميداد و نزد پروردگارش پسنديده بود(مريم/55). اين سيره حضرت اسماعيلعليه السلام در زندگي او را مورد رضايت و پسند خداي سبحان قرار داد.(جوادي آملي، 3:1387/455و 509 و 8:1386/368).
سه. تأمين معيشت خانواده
اسلام براي خانواده و بستگان از نظر مالي، حقوقي قرارداده که بايد ادا شود؛ براي نمونه: تأمين نفقه پدر، مادر، فرزندان و همسر را به قدر کفايت اعم از خوراک، پوشاک و مسکن با شرايطي واجب دانسته و بر توسعه براي خانواده سفارش کرده است. از منظر شماري از روايات تأمين نفقه خانواده به عنوان نخستين چيز در ترازوي اعمال بنده. (متقي هندي، 16:1409/276)، فضيلتي همانند جهاد (نوري، 1408: 13/ 55)، صدقه (کليني، 5:1407/93)، برخورداري از عزت و جوانمردي (صدوق، 1404: 3/166و192)، مايه بهترين شدن(همان: 555)، کفاره گناهان و حجاب در برابر آتش جهنم (شعيري، 1363: 91و103)، معرفي شده است.(جوادي آملي، 1391: 235- 239و 11:1385/366-379).
ج. نقش مشترک زن و شوهر در نظام خانواده
زن و شوهر افزون بر ايفاي وظايف اختصاصي در نظام خانواده، نقش آفريني مشترکي را نيز برعهده دارند که آموزههاي وحياني در اين زمينه، زيباترين نگاهها را به انسان مؤمن در اصلاح و بهپروري جامعه انساني ميدهد.
يک. فرزندآوري
خداي سبحان فرزنددار شدن را عمل صالحي ميداند که والدين براي آخرت خود از پيش ميفرستند: ( نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّي شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ(( بقره/223). در سخنان و سيره بزرگان دين، نگرش مثبتي به فرزند وجود دارد و در روايات، از فرزند با تعابيري چون: ميوه دل و نور ديده (طبرسي، 1372: 2/711)، مايه سعادت (کليني، 6:1407/4)، برکت (متقي هندي، 1409: 16/274،)، حامي هنگام پيري (حر آملي، 1409 :21/360)، صدقه جاري و ماندگار (شعيري، 1363: 105) و… ياد شده است. اهميت فرزندآوري در منابع ديني تا جايي است که ازدواج با زن نازيبا؛ ولي بارور بر ازدواج با زن زيباي نازا ترجيح دارد (کليني، 1407: 5/333). (جوادي آملي، 1387: 9/459).
دو. تعليم و تربيت فرزندان
والدين بايد بدانند که زحمات آنها براي تربيت و بزرگ کردن فرزندان، داراي پاداش اخروي است و از اينرو، فرزندان را بايد با ارزشها و الگوهاي الاهي تربيت کنند. از سنتهاي پسنديده حضرت ابراهيم خليل عليه السلام اين است که به فکر پرورش نسل شايسته بود و نه فقط صاحب فرزند شدن: ( وَ اجْنُبْنيِ وَ بَنيََّّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ (؛ ) رَّبَّنَا إِنيِّ أَسْکَنتُ مِن ذُرِّيَّتيِ بِوَادٍ غَيرِْ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلَوةَ (؛ ) رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ (( ابراهيم/35-40).
دو مسئله مهم در دعاي حضرت ابراهيمعليه السلام در حق فرزندانش بيان شده است؛ يکي اينکه از شرک و بت پرستي به دور باشند و ديگر اينکه از برپادارندگان نماز قرار بگيرند. حضرت زکريا عليه السلام نيز از خداي سبحان فرزند پاک درخواست ميکند: ( رَبِّ هَبْ لي مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّکَ سَميعُ الدُّعاءِ. ((آلعمران/38). بندگان صالح خدا هم به پيروي از پيامبران از خداي سبحان فرزند صالح و مايه چشمروشني درخواست ميکنند: ( وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً(( فرقان/74). (جوادي آملي، 1383: 6/469و 1386: 7/65).
در روايات اهل بيت عليهم السلام براي فرزند، حقوقي را بر عهده والدين گذاشته است. رسول گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم)فرمود: حق فرزند بر پدر اين است که مادرش را گرامي بدارد و نام نيکو بر وي نهد و اگر پسر باشد، قرآن به وي بياموزد و او را پاک(ختنه) کند و اگر دختر باشد، سوره نور را به وي آموزش دهد و در ازدواج او شتاب کند(کليني، 1407: 6/49). امام سجاد (ع)ميفرمايد: حق فرزندت اين است که بداني از توست و در اين دنيا خوب و بدش به تو وابسته است (صدوق، 1404: 2/622). (جوادي آملي، 1391: 242).
سه. گراميداشت و مهرورزي با فرزندان
رفتار کريمانه و بزرگواري با فرزندان از عوامل مهم سلامت رفتاري است. رسول خدا (ص) فرمود: فرزندان خود را گرامي بداريد و آنان را خوب تربيت کنيد که موجب مغفرت شماست(طبرسي، 1412: 222).
فرزندان از نظر عاطفي همواره به مهر و محبت والدين نيازمندند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
هرکس فرزندش را ببوسد، خدا برايش نيکي مينويسد(کليني، 1407: 6/49).
نيز فرمود: فرزندانتان را بسيار ببوسيد (نيشابوري: 369). عبدالله بن مسعود گويد: نزد پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم بودم، وقتي حسين بن علي عليه السلام وارد شد، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) وي را گرفت و بوسيد و دهانش را بر دهان وي نهاد و فرمود: خدايا! من او را دوست ميدارم، پس تو نيز دوست بدار او را و هر که وي را دوست ميدارد. (خزاز قمي، 1401: 81). (جوادي آملي، 1391: 73، 77، 246و250).
چهار. رعايت مساوات ميان فرزندان
فرزندان انتظار دارند که پدر و مادر در زندگي با ايشان به عدالت رفتار کنند و از هرگونه تبعيض درباره آنان دوري کنند تا از آثار مخرب آن؛ مانند بدبيني، کينه و عقده نسبت به والدين در امان باشند. رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: عدالت را در ميان فرزندان خود مراعات کنيد، همانگونه که دوست داريد در نيکي و لطف به شما به عدالت رفتار کنند (طبرسي، 1412: 220). نيز آن حضرت فرمود: بين فرزندانتان در هدايا به مساوات عمل کنيد. (طوسي، 1407: 3/564). آن حضرت به مردي نگريست که دو فرزند داشت و فقط يکي از آن دو را بوسيد. فرمود: چرا مساوات را ميان آن دو رعايت نکردي؟( کوفي، بيتا: 55).
د. وظايف فرزند در نظام خانواده
يک. احسان به والدين
خداي سبحان پس از عبادت خويش، نيکي به والدين را به بندگان حکم کرده است:( وَ قَضي رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً(( إسراء/23). در قرآن کريم يکي از ويژگيهاي برجسته پيامبران نيکي به پدر و مادر بيان شده است، چنانکه درباره حضرت يحيي(عليه السلام) ميفرمايد: ( وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ (( مريم/14). خداي سبحان حتي از کمترين برخورد ناخوشايند فرزند با پدر و مادر نهي ميفرمايد: ( لا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَريما (؛ به آنان کلمه اي ناخوشايند مگو و به آنان پرخاشگري مکن و با ادب و احترام با آنان سخن بگو . (إسراء/23). (جوادي آملي، 1385: 7/333و 1387: 14/601).
احسان به پدر و مادر از دستورات بينالمللي اسلام به شمار ميآيد و در آن مسلمان بودن شرط نيست؛ يعني اگر پدر و مادر غير مسلمان هم باشند، احترام آنها و تأمين نيازهايشان بر فرزند واجب است: ( وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً (؛ و در دنيا با آنان به نيکي معاشرت و همراهي کن(لقمان/15). ) وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّيَانيِ صَغِيرًا (؛ و از سر مهرباني بال فروتني را براي آن دو بگستر و بگو: پروردگارا! بر آنان رحمت آور، چنانکه مرا در کودکي پروردند(اسرا/24).
امام باقرعليه السلام فرمود: خدا در سه چيز براي هيچکس رخصتي قرار نداده است:[يکي از آنها] نيکي به والدين است؛ نيکوکار باشند يا بدکار (کليني، 1407: 2/162). نيکي به والدين به دنيا منحصر نيست؛ بلکه شامل عالم برزخ نيز ميشود. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: سرور نيکوکاران در قيامت مردي است که به والدين خود پس از مرگشان نيکي کند(مجلسي، 1404: 71/86). (جوادي آملي، 1382: 5/353).
دو. اطاعت از والدين
گستره حقوق پدر و مادر بر فرزندان قابل مقايسه با حقوق فرزندان بر پدر و مادر نيست؛ زيرا وقتي بحث از حقوق پدر و مادر ميآيد، بزرگان دين در احاديث نوراني چنين ميفرمايند: [فرزند] در همه چيز جز در معصيت خداي سبحان، از پدر و مادر اطاعت کند(سيد رضي، 1414: 546). در اهميت فرمانبري از والدين همين بس که رسول خدا9 فرمود: رضايت پروردگار در رضايت والدين و خشم پروردگار نيز در خشم والدين است(نوري، 1408: 15/174).
سه. کمک به والدين در تأمين نيازها
يکي از جلوه هاي خدمت به پدر و مادر کمک مالي به آنهاست. قرآن کريم در مسئله انفاق، حق پدر و مادر را از حقوق ديگران بالاتر ميداند و ميفرمايد:( قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامي وَ الْمَساکينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ (؛ بگو : هر مالي انفاق کنيد، براي پدر و مادر و خويشاوندان نزديکتر و يتيمان و بينوايان و در راه مانده است(بقره/215).(جوادي آملي، 10:1387/517).
2. عفت و پاکدامني
عامل مهم ديگري که موجب پايداري خانواده ميشود، عفت و پاکدامني است. عفت به معناي حفظ نفس از تمايلات و شهوات نفساني است(مصطفوي، 8:1385/180). امام علي(ع) ميفرمايد: عفت، پايداري در برابر شهوت است(تميمي آمدي، 1366: 284). در روايات از حفظ عفت به عنوان يکي از بهترين عبادتها ياد شده است. امام باقر(ع) ميفرمايد: هيچ عبادتي در پيشگاه خداوند برتر از پاکي شکم و عفت در امور جنسي نيست(کليني، 1407: 2/80). (جوادي آملي، 1386: 12/493). عفت و پاکدامني داراي آثار و فوايد فراواني است؛ از جمله: مصونيت همسر از ناپاکان(کليني، 1407: 5/554)، استحکام پيوند خانوادگي(تميمي آمدي، 1366: 256) و جلب اعتماد همسر(مجلسي، 1404: 100/ 29).
عوامل حفظ عفت
مهمترين عواملي که براي تحصيل و حفظ ملکه عفت در آموزههاي ديني بيان شده، بدين قرار است:
يک. ايمان. مؤمنان؛ اعم از مردان و زنان، در قرآن و روايات به برخورداري از صفت پاکدامني ستوده شدهاند(مومنون/1-5؛ نور/30و31)؛ (تميمي آمدي، 1366: 89). صفت ارزشمند عفت بر هر فرد مؤمني زيبنده است؛ اما براي زنان زيبندهتر است(جوادي آملي، 1389: 211) و از اينرو، حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا3 در پاسخ پرسش پدرش که فرمود: شايستهترين زن نزد تو کيست؟ عرض کرد: کسي که مردان او را نبينند و او نيز مردان را نبيند. (همو، 1388: 18/226).
دو. تأمين مشروع نيازهاي جنسي. کسي که در محيط خانه و از طريق مشروع به خواهش هاي جنسي خود پاسخ گويد، زمينه بيعفتي را کاهش داده و کمتر در لغزشگاههاي جنسي ميلغزد.
سه. آراستگي همسر. هرکس بر اساس فطرت خويش از آراستگي و زيبايي لذت برده و از زشتي، ژوليدگي و مراعات نکردن نظافت متنفر است و از اينرو، در احاديث به مردان و زنان متأهل سفارش شده که با آراستگي خود موجبات پاکدامني همسران را فراهم سازند(متقي هندي، 1409: 6/640؛ کليني، 1407: 5/567 و 509).
چهار. حيا. انسان به همان ميزان که از صفت پسنديده شرم و حيا بهرهمند است، از کارهاي زشت و نامشروع دوري ميکند و حيا مايه پاکدامني است(تميمي آمدي، 1366: 256).
پنج. غيرت. دست پرتوان آفرينش اسباب غيرت و جوانمردي را که مانع بيعفتي ميشود، در وجود آدمي نهاده است. (سيد رضي، 1414: 477؛ همان، 529). غيرت فقط اين نيست که انسان به دستور ( يحفَظُواْ فُرُوجَهُمْ( ديگري را به حريم خود راه ندهد؛ بلکه افزون بر آن، به دستور ) يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ (نبايد به حريم ديگري هم وارد شود. بنابراين، انسان با تحقق سه عنصر در وجودش صاحب غيرت است؛ کسي که خود را شناخت و از ورود به مرز ديگري خودداري کرد و اجازه نداد ديگري وارد مرز وي شود. (جوادي آملي، 1390: جلسه دوم تفسير سوره نور،).
شش. حفظ حريم روابط جنسي در خانه. جلوگيري از آگاهي فرزندان نسبت به روابط جنسي پدر و مادر، مايه حفظ عفت در خانواده ميشود. قرآن کريم درباره جزئيات بسياري از احکام سخني نگفته است؛ اما در مباحث مربوط به خانواده مسائل ريز را هم بيان کرده است. خداي سبحان به والدين ميفرمايد: فرزندان خردسال را که زشت و زيبا را تشخيص ميدهند، طوري تربيت کنيد که بدون اجازه وارد اتاق خصوصي شما نشوند و در سه وقت شبانه روز با اجازه قبلي وارد شوند(نور/58).
کودکان قبل از رسيدن به سن بلوغ حتي در شيرخوارگي نبايد با صحنه هاي جنسي برخورد کنند يا در برابر آنها از اين موضوع گفتوگو شود يا عکس يا صحنه تحريک کنندهاي را ببينند؛ چون در آن صورت دچار بلوغ زودرس ميشوند. از اينرو، پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد:
مبادا زن و شوهر در حالي که کودکي در گهواره به آنها مينگرد، آميزش جنسي کنند.
(مجلسي، 1404: 100/29). (جوادي آملي، 1390: جلسه سي و پنجم تفسير سوره نور).
3. گذشت
عامل مهم ديگر پايداري و تأمين سعادت خانواده، گذشت است. در صحنه زندگي مشترک، کمتر کسي را ميتوان يافت که از عيب، پاک بوده و از لغزش، مصون باشد. به طور طبيعي نميتوان انتظار داشت همه رفتارهاي يک فرد درست و پسنديده باشد. اگر قرار باشد زن و شوهر از لغزشهاي همديگر تلافي جويانه انتقام بگيرند، صحنه زندگي را جهنم سوزاني از خشم، کينه و نفرت فرا خواهد گرفت و اينجا جز مکارم اخلاقي و فضايل عالي انساني همچون گذشت و تغافل چارهساز نخواهد بود.
خداي سبحان کساني را که از لغزشهاي ديگران ميگذرند، ستوده و در وصف آنها ميفرمايد: ( وَالْکاظِمينَ الْغَيْظَ وَالْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ الله يُحِبُّ الُمحْسِنينَ(( آل عمران/134). رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: آيا بهترين اخلاق دنيا و آخرت را به شما خبر ندهم؟ گذشتن از کسي که به تو ستم کرده است(کليني، 1407: 2/107). امام علي عليه السلام ميفرمايد: کمي عفو و گذشت، زشتترين عيبها و شتاب در انتقام از بزرگترين گناهان است. (تميمي آمدي، 1366: 465). آن حضرت در سخني ديگر ميفرمايد: بدترين مردم کسي است که از لغزش نميگذرد و عيبها را نميپوشاند. (همان، 245). (جوادي آملي، 1389: 21/258).
زندگي توأم با اغماض و گذشت، مايه آرامش و آسايش روحي زن و شوهر و اهل خانه، زدودن کينه ها و تيرگيها(ري شهري، 1416: 6/367)، عزت و احترام(کليني، 1407: 2/108) و طول عمر(ديلمي، 1408: 184) خواهد بود.
4. پيوند با خويشان
پايداري ازدواج در پرتو حرکت هر يک از اعضاي خانواده در مسير تربيت توحيدي است و صله رحم و پيوند با خويشان يکي از آموزه هاي مهم الاهي است که در قرآن و سنت بر انجام آن تأکيد فراواني شده است. خداي سبحان در وصف خردمندان ميفرمايد:( وَ الَّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ. ( (رعد/21). از امام صادق عليه السلام پرسيدند که خدا در اين آيه به چه فرمان داده است؟ فرمود: از جمله آنها صله رحم است(عياشي، 1380: 2/208).
منظور از ارحام و خويشان فقط نزديکان نسبي نيستند؛ بلکه بستگان سببي را هم در برميگيرد، چنانکه اين مطلب از خطبه عقدي که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در مراسم ازدواج حضرت علي و حضرت زهرا عليهماالسلام و نيز حضرت جواد عليه السلام در مراسم ازدواجشان خواندند (کليني، 1407: 5/373)، استفاده ميشود: خداوند دامادي را نسب لاحق قرار دا د(إربلي، 1381: 1/306). پس دامادي همانند نسب، محرميت و رحامت را در پي دارد.(جوادي آملي،1386: 2/559).
5. پايبندي به اخلاق و حقوق
خانواده را اخلاق اداره ميکند و حقوق براي شرايط غير عادي است؛ زماني که اوضاع دگرگون ميشود و عشق، ايثار و فداکاري جاي خود را به ناسازگاري و زياده خواهي ميدهد، در اين صورت حقوق به کار ميآيد. از اينرو، در منابع اسلامي آراستن به اخلاق حسنه عاملي بسيار موثر در استحکام بنياد خانواده و زندگي مشترک شناسايي شده است. در روايتي شخصي به نام حسين بن بشَّار ميگويد: نامهاي به امام رضاعليه السلام نوشتم و در آن به حضرت عرض کردم که من قوم و خويشي دارم از من [دخترم را] خواستگاري کرده؛ ولي در او بدخويي است.
حضرت فرمود: اگر بد اخلاق است، به او دختر نده
(طبرسي، 1412: 201). (جوادي آملي، 1389: 21/50-59).
يک. جلوههاي اخلاق در خانواده
1. همنشيني و همغذا شدن با خانواده
رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: نشستن مرد در کنار خانواده اش نزد خدا دوست داشتني تر از اعتکاف در اين مسجد من (مسجدالنّبي) است(ورام، بيتا: 2/121). آن حضرت در حديث ديگري يکي از نشانههاي تواضع را هم غذا شدن مرد با خانواده اش ميداند و ميفرمايد: آيا شما را به پنج چيز آگاه نکنم که اگر در کسي باشد متکبر نيست؟ [يکي از آنها] اين است که مرد با خانوادهاش غذا بخورد(نوري، 1408: 3/254ـ255). امام صادق صادق عليه السلام فرمود: شايسته نيست کسي غذايي را به خود اختصاص دهد و خانوادهاش را در آن سهيم نسازد. (قمي، 1404: 1/387). (جوادي آملي، 1391: 237).
2. تقدم خانواده بر ديگران
در فرهنگ اسلامي اولويت خانواده يک اصل به شمار ميآيد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: هرگاه خدا به يکي از شما خيري عطا کرد، ابتدا خود و خانواده اش را از آن بهرهمند سازد. (سيوطي، 1401: 1/73؛ مجلسي، 1404: 36/362). نيز فرمود: از خانواده آغاز کنيد و هر کسي که نزديکتر است، مقدم بداريد(کليني، 1407: 5/67). (جوادي آملي، 1391: 236).
3.نيکي مرد به همسر
امام علي عليه السلام فرمود: به راستي زن ريحانه (شاخه گل) است و قهرمان نيست، پس در هر حال با وي مدارا کن و با او همراهي و رفتار نيکو داشته باش تا زندگيات با صفا گردد(صدوق، 1404: 4/392).
اميرمومنان عليه السلام ميفرمايد: روزي رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم بر ما وارد شد و فاطمه کنار ديگي نشسته بود و من عدس پاک ميکردم. فرمود: اي اباالحسن! گفتم: لبيک اي رسول خدا! فرمود:
از من بشنو و من سخن نميگويم، مگر از جانب پروردگارم؛ هيچ مردي نيست که همسرش را در خانه ياري دهد، مگر اينکه براي او عبادتي بسيار فراوان از روزه و شبزندهداري به شمار ميآيد و در پايان فرمود: اي علي! به عيال(همسر) خدمت نميکند، مگر صدّيق يا شهيد يا مردي که خدا برايش خير دنيا و آخرت را خواسته باشد(شعيري، 1363: 102).
در نقطه مقابل، روايات فراواني از تباه کردن خانواده و بدرفتاري با همسر نهي کرده است. رسول خدا (ص)فرمود: از رحمت خدا بسيار دور است کسي که خانواده خود را تباه کند(کليني، 1407: 4/12). همچنين فرمود: براي هلاکت مرد همين بس که خانواده خود را تباه کند(تميمي، 1419: 2/193). پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در تشييع سعد بن معاذ با احترام ويژه حاضر شد؛ ولي پس از دفن او فرمود: عذاب قبري بر سعد اصابت کرد. سبب را پرسيدند. فرمود: آري، رفتار او با خانوادهاش تند بود(صدوق، 1416: 310).
در مذمت سختگيري بر خانواده از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت شده است که فرمود: بدترين مردم مردِ سختگير بر خانواده است. (سيوطي، 1401: 2/77). شخصي پرسيد: اي رسول خدا! مراد از سختگيري بر خانواده چيست؟ فرمود: مرد هرگاه وارد خانه شد، همسرش بترسد و فرزندش بهراسد و بگريزد و هرگاه از خانه بيرون رفت، همسرش بخندد. (هيثمي، 1408: 8/25).
در روايات بسياري به مردان سفارش شده که در برابر بداخلاقي همسران شکيبايي ورزند تا از پاداش بزرگي بهرهمند شوند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر مردي به خاطر خدا بر بداخلاقي همسرش شکيبايي کند، خدا براي صبر وي در هر بار، پاداشي همانند پاداش صبر ايوب عليه السلام در برابر بلاي او به وي ميدهد(صدوق، 1364: ص287). (جوادي آملي، 1391: 240).
4. نيکي به شوهر
انسان در رشد و تعالي خود نيازمند همسر است. از اينرو، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از اينکه زنان ازدواج را ترک و خود را از شوهران بينياز کنند، نهي فرموده است. زناني که دشواري هاي ازدواج و زندگي مشترک را به سبب خودکفايي مالي يا هر دليل ديگر تحمل نميکنند، فضيلتهاي بزرگي را از دست ميدهند که جبرانپذير نيست. زني به امام صادق عليه السلام عرض کرد: من زني از دنيا بريده هستم. آن امام همام فرمود: مراد تو چيست؟ گفت: ازدواج نميکنم. امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا؟ گفت: ميخواهم به فضيلتي برسم. امام عليه السلام فرمود:
[از اين مرام] باز گرد؛ اگر در ترک ازدواج فضيلتي بود، فاطمهسلام الله عليها به آن سزاوارتر از تو بود؛ زيرا هيچکس از او در فضيلت پيشي نگرفت(کليني، 1407: 5/509).
پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اگر ميخواستم به کسي دستور دهم که براي ديگري سجده کند، به زن ميگفتم که براي شوهرش سجده کند(همان، 508). امام باقر عليه السلام فرمود: براي زن، شفيعي مؤثرتر از رضايت همسرش نيست. وقتي که حضرت فاطمه سلام الله عليها درگذشت، اميرمؤمنان عليه السلام بر سر تربت او گفت: خدايا! من از دختر پيامبرت راضي هستم(صدوق، 1403: 588).
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: زني که شوهرش را بيازارد، مادامي که شوهرش را ياري و او را از خود راضي نکند، خدا نماز او و هيچ يک از کارهاي نيکش را نميپذيرد؛ گرچه آن زن همه روزگارش را روزه بگيرد و به عبادت بپردازد و بردگاني را آزاد سازد و اموالش را در راه خدا ببخشد و اين زن [تا چنين باشد] نخستين کسي است که وارد آتش ميشود. سپس افزود: همانند اين کيفر براي شوهر هم هست، چنانچه همسرش را از روي ستم بيازارد. (مجلسي، 1404: 73/363). همچنين آن حضرت فرمود: هر زني همسرش را با گفتار خود بيازارد، خدا هيچ عملي را از او نميپذيرد(صدوق، 1404: 4/14). (جوادي آملي، 1391: 268).
5. مشورت با اعضاي خانواده
انسان خردمند عقل جمعي را پشتوانه اي محکم در تصميم گيري خود ميداند. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: هيچ پشتوانهاي محکمتر از مشاوره نيست (کليني، 1407: 8/20). امام علي عليه السلام ميفرمايد: خردمند، خويش را از مشاوره بينياز نميداند(تميمي آمدي، 1366: 441).
زن و شوهر نيز نبايد خود را از مشورت يکديگر بينياز ببيند. قرآن کريم به اين موضوع به ويژه در مسائل مهم تربيت فرزندان تصريح کرده و ميفرمايد: ( فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا( (بقره/233). منظور از «تشاور» در اين آيه همفکري، همرأيي و مشاوره ميان زن و شوهر است و بدون ترديد، رضايت و رأي هر دو، براي صلاح حال فرزند شرط شده است؛ چون مادر چيزهايي از تربيت فرزند ميداند که پدر نميداند. در موارد ديگر نيز سزاوار است که شوهر از رأي و نظر همسر خويش بهره مند گردد؛ چراکه برخي زنان از بهره هوشي و خرد بالاتري برخوردار هستند. امام صادق عليه السلام ميفرمايد:
چه بسا زني [در دين] شناختي ژرفتر از مرد دارد.
(کليني، 1407: 4/306). (جوادي آملي، 1385: 11/376).
6. احترام متقابل
دين و خرد به ما مي آموزد که به ديگران احترام بگزاريم و حرمت يکديگر را پاس بداريم. در امور خانوادگي نيز رعايت چنين اصلي ضروري است و هر يک از زن و مرد بايد نهايت تمجيد و احترام را نسبت به همسر خويش اعمال کنند و در هيچ شرايطي کمترين اهانتي به شريک زندگي خود نکنند. امام باقر عليه السلام به مردان چنين سفارش ميفرمايد: هرکس زن ميگيرد، بايد او را احترام کند. (حميري، 1413: 33). نيز امام صادقعليه السلام به زنان ميفرمايد: بسيار سعادتمند است بانويي که به همسرش احترام گزارد و او را نيازارد و در همه حال از او فرمان برد(مجلسي، 1404: 73/354). البته مرز اطاعت از شوهر تا زماني است که خواسته هاي مرد از دايره شرع و حقوق خارج نباشد. (جوادي آملي، 1391: 269).
خلاصه اينکه، رفتار به هنجار و مؤدبانه زن و شوهر، الگوي فرزندان خانواده ميگردد و افزون بر شيريني زندگي، بهترين ارثي است که به فرزندان منتقل ميشود و بدينسان اين خصلت پسنديده در جامعه شاخ و برگ ميگستراند.
دو. رعايت حقوق زن و شوهر
شرع مقدس براي استحکام حيات خانواده حقوق و وظايف مخصوصي را به نفع هر يک از اعضاي آن وضع کرده تا مرز مسئوليتها و انتظارات نسبت به يکديگر معلومگردد. قرآن کريم از آن حقوق با تعبيري جامع ياد کرده است: (وَ لَهُنَّ مِثلُ الّذي عَليهِنَّ بِالمَعروفِ (؛ و براي آن زنان [حقوقي] است مانند آنچه [از تکاليف] بر آنها(مردان) است به شيوه نيکو و پسنديده(بقره/228). معناي آيه اين است که زن و شوهر آنچه را که مورد تأييد عقل و روايت است، رعايت کنند. (جوادي آملي، 1385: 11/262 ). در اينجا به برخي از آن حقوق اشاره ميشود:
1. تأمين نفقه، حق زن بر شوهر
درباره زنان و حقوق آنان، اسلام در مقايسه با جاهليت، ديدگاه جديدي را ارائه کرده است. بدينسبب مردم از پيامبر 9 درباره زنان، فراوان ميپرسيدند تا آنکه آيه نازل شد:) و يَستَفتونَکَ فِيالنِّساءِ قُلِاللهُ يُفتيکُم فيِهِنّ(؛ و درباره زنان از تو فتوا ميخواهند، بگو خدا درباره آنان به شما فتوا ميدهد(نساء/127). (ر. ک.طباطبايي، 1403: 5/98).
يکي از شرايط و حقوق واجب بر مرد که توسط دين اسلام پايه ريزي شده است، پرداخت مهريه و حق نفقه زن؛ مانند تأمين خوراک، پوشاک و مسکن است(جوادي آملي، 1388: 17/251). خداي سبحان ميفرمايد: (وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَة(؛ مهر زنان را که هديهاي است، به آنان بدهيد(نساء/4).
البته اين حقوق مادي نماي ظاهري ساختمان خانواده را زيبا ميکند؛ ولي پايههاي آن به وسيله حقوق معنوي و اخلاق استحکام مييابد که آن محبت و مودت است(جوادي آملي، 1384: 306). مردي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و با شگفتي پرسيد: چگونه است که مردي با زني ازدواج ميکند که هرگز پيش از آن همديگر را نديده اند؛ اما همينکه ازدواج صورت ميگيرد و مرد بر زن وارد ميشود، هيچچيز براي آنها دوست داشتنيتر از ديگري نيست؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در پاسخ او اين آيه را قرائت فرمود:( وَ جَعَلَ بَينَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً(( بقره/110؛ مزمل/20). از اينرو، بالا بودن مهريه، مقدار جهيزيه و اموري همانند آن هرگز موجب دوام و پايداري خانواده نمي شوند و چه بسا تأثير عکس داشته باشد،چنانکه امام صادقعليه السلام فرمود: اما بدشگوني زن در بسياري مهر اوست.(کليني، 1407: 5/567). (جوادي آملي، 1388: 18/184).
2. همخوابي و فرمانبري، حق شوهر بر زن
شوهر حق دارد هر زمان که بخواهد از همسر خويش بهره ببرد. خداي سبحان ميفرمايد: ( نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَأْتوا حَرثَکُم انّي شِئتم (؛ همسرانتان کشتزار شمايند پس هرگاه خواستيد، به کشتزار خود در آييد(نساء/223). مگر آنکه زن مانع شرعي؛ مانند حيض، احرام، اعتکاف، روزه يا وظيفه مهمتري داشته باشد.
از جمله حقوق شوهر، اطاعت کردن زن از اوست؛ اما اين اطاعت فقط در حد تکاليف مربوط به شوهرداري واجب است؛ از قبيل مسائل زناشويي، رفت و آمد زن و رفت و آمد ديگران به خانه. خداي سبحان ميفرمايد: )فَان اطَعنَکُم فَلاتَبغوا عَلَيهِنَّ سَبيلا(؛ پس اگر آنان از شما اطاعت کردند، راهي براي تعدي و آزارشان مجوييد(نساء/34). (جوادي آملي، 1388: 18/556).
نتيجه گيري
خانواده و پايداري آن به عنوان يکي از شاخصه اي تعالي جامعه همواره کانون توجه انديشمندان و عالمان بوده است و از اينرو، اهميت اين موضوع در بسياري از آثار حضرت آية الله العظمي جوادي آملي کاملا مشاهده مي شود. در مقاله حاضر مهمترين زمينه ها و عوامل پايداري خانواده از ديدگاه معظمله به گونه فشرده تبيين شد و اين نتايج به دست آمد:
1. شناخت جايگاه زن و مرد در نظام هستي بايد به عنوان زمينه مهم پايداري خانواده مورد توجه قرار گيرد؛ چراکه اسلام زن و مرد را در فضيلت انساني برابر ميداند که دو صنف از يک حقيقت هستند، نه دو نوع با حقيقت مستقل؛ آنگونه که غربيها و ديگران ميپندارند.
2. ملاک اصلي انتخاب همسر در آموزه هاي وحياني، ايمان، تقوا، اصالت و نجابت است، نه امور مادي و دنيوي.
3. زن و مرد بايد از روي اختيار و با توجه به علايق و رغبتهاي خويش دست به انتخاب همسر زده و از پذيرش همسر تحميلي پرهيز کنند.
4. اسلام در انتخاب همسر بيشتر به همساني و همسويي در ارزشهاي معنوي تاکيد ميورزد.
5. در نظام خانواده اسلامي نقش ويژه زن بر انجام رسالت همسري و مادري، و نقش ويژه مرد بر مديريت خانواده، صيانت از آن و تامين هزينههاي زندگي، متمرکز است. فرزندآوري، تعليم وتربيت فرزندان، مهرورزي با آنان و رعايت مساوات ميان آنها، مهمترين وظيفه مشترک زن وشوهر به شمار ميرود. احسان به والدين، اطاعت از آنان و ياري پدر و مادر در تامين نيازهاي زندگي از وظايف فرزندان ياد شده است.
6. براي عفت و پاکدامني همسر به عنوان يکي از بهترين عبادتها آثار مهمي؛ از جمله: مصونيت همسر از ناپاکان، استحکام پيوند خانوادگي و جلب اعتماد همسر بيان شده است. در روايات، عناصري مانند: ايمان، تأمين مشروع نيازهاي جنسي، آراستگي همسر، حيا، غيرت و حفظ حريم روابط جنسي در خانه، به عنوان عوامل مؤثر در حفظ عفت مورد تاکيد قرار گرفته است.
7. در صحنه زندگي مشترک، اقدام تلافيجويانه و انتقام در برابر لغزشها با پايداري خانواده سازگار نيست؛ بلکه در اين باره جز رعايت مکارم اخلاقي و فضايل عالي انساني همچون گذشت و تغافل چارهساز نخواهد بود.
8. صله رحم و ارتباط با خويشان يکي ديگر از عوامل مهم پايداري خانواده است که در قرآن و سنت به عنوان اوصاف خردمندان بر انجام آن تأکيد فراواني شده است و گستره آن همه بستگان نسبي و سببي را شامل ميشود.
9. آموزههاي وحياني عامل موثر در استحکام بنياد خانواده را، پايبندي و آراستن به اخلاق حسنه معرفي کرده است و ب اين باور است که خانواده را اخلاق اداره ميکند و حقوق براي شرايط غير عادي است. در متن مقاله به برخي از جلوههاي اخلاق نيک و حقوق زن و شوهر اشاره شده است.
[*]حجت الاسلام جعفر آرياني محقق پژوهشگاه علوم وحياني معارج بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء./برگرفته از اسرا نيوز با اندكي ويرايش.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
1. اِربلي، ابو الحسن علي بن عيسي بن ابي الفتح(1381)، کشف الغمه في معرفه الائمه، تبريز، مکتبه بني هاشمي.
2. تميمي آمدي، عبدالواحد بن محمد(1366)، غررالحکم و دررالکلم، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.
3. تميمي مغربي، ابو حنيه النعمان بن محمد(1419)، دعائم الاسلام، تحقيق: عارف تامر، بيروت، اول، دارالاضواء.
4. جوادي آملي، عبدالله(1389)، امام مهدي موجود موعود، محقق: سيد محمد حسن مخبر، قم، مرکز نشر اسراء.
5. ___، تسنيم، مجلدات: 2، 3، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 14، 17، 18، 21، قم، مرکز نشر اسراء.
6. ___(1390)، تفسير سوره نور، جلسه دوم.
7. ___(1390)، تفسير سوره نور، جلسه بيستم.
8. ___(1390)، تفسير سوره نور، جلسه سي و پنجم.
9. ___(1384)، حق و تکليف در اسلام، تحقيق: مصطفي خليلي، قم، مرکز نشر اسراء.
10. ___(1389)، زن در آينه جلال و جمال، تحقيق و تنظيم: محمود لطيفي، قم، مرکز نشر اسراء.
11. ___(1386)، سرچشمه انديشه، قم، مرکز نشر اسراء.
12. ___(1385)، سيره پيامبران در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء.
13. ___(1387)، دين شناسي، محقق: محمد رضا مصطفي پور، قم، مرکز نشر اسراء.
14. ___(1387)، مراحل اخلاق در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء.
15. ___(1378)، نسبت دين و دنيا، قم، مرکز نشر اسراء.
16. ___(1391)، مفاتيح الحياة، قم، مرکز نشر اسراء.
17. حراني، ابو محمد حسن بن علي بن حسين(1404)، تحف العقول عن آل الرسول، قم، دفتر انتشارات اسلامي.
18. حر عاملي، محمد بن حسن بن علي بن محمد بن حسين(1409)، وسائل الشيعه، قم، آل البيت، اول.
19. حسني راوندي، فضل الله بن علي(1377)، النوادر، تحقيق: سعيد رضا علي عسکري، قم، دارالحديث.
20. حميري قمي، عبدالله بن جعفر( 1413)، قرب الاسناد، تحقيق: موسسه آل البيت، قم.
21. خزاز قمي، علي بن محمد(1401)، کفاية الاثر في النص علي الأئمة الاثني? عشرD، تحقيق: سيدعبداللطيف حسيني کوهکمري، قم، بيدار.
22. ديلمي، حسن بن ابي الحسن(1408)، أعلام الدين في صفات المؤمنين، قم، مؤسسه آل البيت.
23. سيوطي، عبدالرحمن بن ابي بکر (1401)، الجامع الصغير في احاديث البشير النذير، بيروت، دارالفکر.
24. شعيري، شيخ تاج الدين محمد بن محمد بن حيدر(1363)، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضي.
25. صدوق، ابو جعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمي(1362)، الأمالي، کتابخانه اسلاميه.
26. ___(1364)، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، شريف رضي.
27. ___(1403)، الخصال، قم، انتشارات جامعه مدرسين.
28. ___(1416)، علل الشرائع، قم، دارالحجه.
29. ___(1404)، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، دوم.
30. طباطبايي، محمد حسين(1403)، الميزان في تفسير القرآن، چاپ پنجم، بيروت، موسسه اعلمي.
31. طبرسي، فضل بن حسن(1372)، مجمعالبيان في تفسير القرآن، تحقيق: محمد جواد بلاغي، تهران، ناصر خسرو.
32. ___(1412)، مکارم الأخلاق، قم، شريف رضي.
33. طوسي، ابي جعفر محمد بن حسن (1414)، الأمالي، قم، انتشارات دارالثقافه.
34. ___(1407)، الخلاف، تحقيق: علي خراساني ـ سيدجواد شهرستاني ـ مهدي طهنجف ـ مجتبي محمدي عراقي، قم، مؤسسه نشر اسلامي.
35. عياشي، محمد بن مسعود(1380)، تفسير عياشي، تحقيق: سيد هاشم رسولي محلاتي ، چاپخانه علميه تهران.
36. فيض کاشاني، محمد محسن بن شاه مرتضي(1383)، المحجه البيضاء في تهذيب الاحياء، حاشيه: علي اکبر غفاري، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه.
37. قمي، علي بن إبراهيم(1404)، تفسير قمي، قم، مؤسسه دارالکتاب.
38. کرکي، علي بن حسين (1414)، جامع المقاصد في شرح القواعد، مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البيت، قم.
39. کليني رازي، ابو جعفر محمد بن يعقوب(1407)، اصول کافي، مصحح: علي اکبر غفاري، تهران، دارالکتبالإسلاميه. 40. کوفي، محمد بن محمد بن اشعث، جعفريات(اشعثيات)، تهران، مکتبه نينوي جديد[بيتا].
41. متقي هندي، علاءالدين علي المتقي بن حسامالدين(1409)، کنزالعمال في سنن الاقوال و الافعال، تصحيح: شيخ صفوه السقا، بيروت، موسسه الرساله.
42. محمدي ري شهري، محمد(1416)، ميزان الحکمه، قم، دارالحديث.
43. مجلسي، محمد باقر(1404)، بحار الأنوار، بيروت، مؤسسه وفاء.
44. مصطفوي، حسن(1385)، التحقيق في کلمات القرآن الکريم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
45. مطهري، مرتضي(بيتا)، نظام حقوق زن در اسلام، قم، صدرا.
46. موسوي(سيد رضي)، سيد محمد بن حسين(1414)، نهجالبلاغه، مصحح: صبحيصالح، قم، موسسه دارالهجرة.
47. نوري، حاج ميرزاحسين(1408)، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البيت.
48. نيشابوري، محمد بن حسن بن فتال، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، تحقيق: سيد محمد مهدي خرسان، قم، شريف رضي، بيتا.
49. هيثمي شافعي، علي بن ابيبکر( 1408)، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بيروت، دارالکتب العلميه.
50. ورام، ورام بن ابي فراس، مجموعه ورام، انتشارات مکتبة الفقيه، بيتا.
لينك كوتاه مطلب: https://hadana.ir/?p=19488
*- ضمنا شما می توانید از اینجا مشترک خبرنامه سایت شوید و جدید ترین مطالب را دریافت کنید.
احکام و آداب بچه دار شدن از منظر اسلام
هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب
كليد: خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام خانواده در اسلام[/fusion_builder_column][/fusion_builder_row][/fusion_builder_container]