وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

آیا آیه و حدیثی درباره حکومت نداریم

0

آیا آیه و حدیثی درباره حکومت نداریم

حكومت پيامبر (صلی الله علیه وآله)

پرسش 5 . برخى مانند مهندس بازرگان معتقدند: آيه يا حديث مستقيمى در مورد لزوم كشوردارى به وسيله پيامبر (صلی الله علیه وآله)  و ائمه (علیهم السلام)  و ولى فقيه نداريم! لطفا پاسخ دهيد.

 

 

بررسى و تحقيق در اين باره به دو شكل تصورپذير است:

يكم. به دنبال لفظ و واژه «حكومت» در قرآن كريم باشيم و جست و جو و نتيجه گيرى خود را مبتنى بر اين واژه ـ نه معنا ـ كنيم. مسلما اين روش ـ خصوصا در ارتباط با قرآن ـ نمى تواند كافى و بسنده باشد؛ زيرا بسيارى از موضوعات مسلم و قطعى در قرآن كريم، وجود دارد كه با توجه به مفاهيم سياسى قرآن، بايد در آنها كاوش كرد.[40]

 

 

دوم. به دنبال آيات متعددى باشيم كه وظايف و حيطه مسئوليت هاى پيامبر (صلی الله علیه وآله) و جانشينان آن حضرت را بيان كرده است. با تكيه بر اين آيات، مى توان مشخص كرد كه وظايف پيامبر (صلی الله علیه وآله)  چه بوده است؟ آيا از سنخ مسائل حكومتى و مربوط به اداره و رهبرى سياسى ـ اجتماعى جامعه نيز بود، يا به ابلاغ  احكام و معارف عقيدتى و امور فردى و ارشاد مردم محدود مى شد؟ آيا اساسا قرآن ديدگاهى درباره حكومت مطلوب با ويژگى ها و هنجارهاى معينى در مورد شرايط حاكم، نحوه كسب قدرت و مبناى مشروعيت و … دارد يا خير؟

 

 

مسلما پژوهشى داراى ارزش علمى و مفيد است كه مبتنى بر تحقيق همه جانبه از آيات قرآن و موضوعات مختلف آن باشد و از منابع و تفاسير معتبر در اين راستا استفاده كند. با چنين رويكردى پاسخ به شبهه ياد شده در مراحل ذيل قابل بررسى است:

 

 

يك. تعيين گستره حكومتى دين

بخش بزرگى از معارف و آموزه هاى اسلامى، شامل مسائل سياسى ـ اجتماعى است. از ديدگاه برخى از قرآن پژوهان برجسته ـ همچون آيه اللّه  معرفت ـ حدود دو هزار آيه قرآن، ناظر به ابعاد مختلف فردى، اجتماعى، مدنى و قضايى انسان است.[41]

 

 

نياز به توضيح نيست كه اجراى احكام و اصول متعدد اقتصادى، اجتماعى، جزايى، قضايى، جهاد، سياست خارجى و … متوقف بر وجود حكومت دينى است. از سوى ديگر خداوند اجراى اين احكام را خواسته است و چون تحقق آنها منوط به تشكيل حكومت دينى است؛ بنابراين ايجاد حكومت دينى در جهت خواست الهى است. در غير اين صورت، احكام الهى ـ كه براى عمل فرستاده شده اند ـ تعطيل مى شوند و اين نقض غرض آشكار است.

 

 

دو. منشأ مشروعيت حكومت از ديدگاه قرآن

بررسى آيات متعدد قرآن، بيانگر اين است كه قرآن كريم وضع قانون و حكم رانى را از اوصاف اختصاصى خداوند متعال مى داند:

1. «إِنِ الْحُكْمُ إِلاّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ»[42]؛ «حكم جز به دست خدا نيست كه حق را بيان مى كند و او بهترين داوران است».

 

2. «لَهُ الْحَمْدُ فِى الْأُولى وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ»[43]؛ «در اين [ سراى ]نخستين و در آخرت، ستايش از آن او است و حكم و فرمان او راست و به سوى او باز گردانيده مى شود».

 

3. «إِنِ الْحُكْمُ إِلاّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ»[44]؛ «حكم جز براى خدا نيست، دستور داده كه جز او را نپرستيد. اين است دين درست؛ ولى بيشترين مردم نمى دانند».

4. «ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ»[45]؛ «و غير از او والى و حمايت گرى براى آنان نخواهد بود».

خداوند در اين آيات، حق حكم رانى را اختصاص به خود داده و آن را از غير خود (مانند قيصرها و طاغوت ها) نفى كرده است. حكمى كه لازمه اش قرار گرفتن قانون گذارى و حكومت دارى در قلمرو دين و شريعت الهى است و هر قانون و نظام حكم رانى بيگانه با خدا را فاقد مشروعيت مى انگارد.

 

 

آيات ديگرى نيز وجود دارد كه علاوه بر الزام به حكمرانى بر اساس دين الهى،  از متخلفان با عناوين «كافر»، «ظالم» و «فاسق» ياد مى كند؛ مانند:

1. «مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ»[46]؛ «و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكرده اند، آنان خود كافرانند».

2. «مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظّالِمُونَ»[47]؛ «و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند، آنان خود ستمگرانند».

3. «مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»[48]؛ «و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند، خود فاسقانند».

 

 

بنابراين دو ركن مهم و اساسى حكومت؛ يعنى، «قانون» و «حاكم»، از مواردى است كه قرآن تعيين هر دو ركن را از شئون خداوند دانسته و به پيامبر (صلی الله علیه وآله) دستور داده است: «فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ»[49]؛ «و ميان آنان به موجب آنچه خدا نازل كرده، داورى كن»

و «فَاحْكُمْ بَيْنَ النّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى»[50]؛ «پس ميان مردم به حق داورى كن و هرگز از هواى نفس پيروى نكن …».

دو آيه ياد شده به طور صريح با خطاب به پيامبر (صلی الله علیه وآله) ، آن حضرت را مسئول و ناظر مستقيم حكومت معرفى مى كند و به دنبال آن مبناى رفتارى و قانونى حكومت را مشخص مى سازد؛ مبنايى كه عبارت از «ما انزل الله» است.

بنابراين از نظر قرآن شريعت آسمانى بايد محور و ملاك حكم رانى قرار گيرد؛ نه آراى گروهى يا فردى بيگانه با دين. همچنين يكى از شئون پيامبر (صلی الله علیه وآله) ،  مسئوليت اجراى احكام الهى در جامعه است؛ نه فقط وعظ و ارشاد.

[40]. براى آشنايى با مفاهيم قرآن ر.ك: مبانى انديشه سياسى اسلام، صص 221ـ 243.
[41]. مجله دانشگاه انقلاب، شماره 110، تابستان و پاييز 77.
[42]. انعام 6، آيه 57.
[43]. قصص 28، آيه 70.
[44]. يوسف 12، آيه 40.
[45]. رعد 13، آيه 11.
[46]. مائده 5، آيه 44.
[47]. همان، آيه 45.
[48]. همان، آيه 47.
[49]. مائده 5، آيه 48.
[50]. ص 38، آيه 26.

منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسمان، پرسش ها و پاسخ ها «ولایت فقیه و جمهوری اسلامی ایران .

حتما بخوانيد

ویژه نامه احکام جامع سایت هدانا

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.