چرا خداوند اراد را معلول می آفریند

آيا آفرينش افراد معلول كه دليل معلوليت آنها از نظر پزشكى وقوع حادثه اى براى جنين تشخيص داده شده با اينكه مى گويند خدا در آفرينش آنها نقش دارد متناقض نيست؟ آيا خداوند در خلق افراد معلول يا كم توان (ذهنى جسمى) نقش دارد؟ چرا بايد زحمت و مشقت حمايت از اين افراد بر دوش افراد سالم بيفتد و انسان هايى كه سالم هستند از برخى حقوق روانى خود (نشاط و شادابى نياز به حرف زدن و افزايش خلاقيت ها و مهارت هاى خود) و خيلى از موارد ديگر كه با وجود چنين فردى در يك خانواده به كلى از بين مى روند بگذرند و به قول معروف «بسوزند و بسازند»؟
دربارهى علت تفاوتها در ميان افراد بشر و نيز پيدايش انسانهاى ناقص الخلقه و ارتباط آن با خداوند، بايد به نكات زير توجه كنيد:
1 خداوند، عالم هستى را بر اساس نظام علت و معلول (اسباب و مسببات) استوار كرده است. هيچ پديدهاى بدون علت به وجود نمىآيد، هر آنچه در عالم هستى محقق مىشود ناشى از علت و سبب خاصى است. آتش علت سوزاندن است، پيدايش درخت ميوه معلول قرار گرفتن نهال درون خاك با شرايط و كيفيت خاص و آب و هواى مناسب و غيره است. پيدايش انسان سالم و زيبا نيز معلول يك سلسله امورى است همچون شرايط خاص هنگام انعقاد نطفه، كيفيت تغذيه مادر در هنگام باردارى نوع مواد و غذاها و داروهاى مصرفى هنگام باردارى، حركات فيزيكى مادر در هنگام باردارى و غيره مىباشد هر يك از امور فوق در پيدايش نوزاد سالم و زيبا مؤثر است. بينا و نابينا تولد يافتن يك فرد لازمهى حتمى مجموعهى علل و عواملى است كه در به وجود آمدن وى مؤثر بودهاند.
2 اين ارادهى حكيمانه ى خداوند كه تحقق هر پديدهاى را معلول علت خاصى قرار داده است، موجب قوام زندگى موجودات و از جمله انسان است اگر اصل علّيت بر جهان هستى حكمفرما نبود ما هيچ كارى نمىتوانستيم انجام دهيم و هيچ تصميمى براى انجام كارى نمىتوانستيم بگيريم. در آن صورت، پديد آمدن هر چيزى از هر امر نامربوطى ممكن و محتمل مىبود. به تعبير معروف، اگر قانون عليت نبود، سنگ روى سنگ نمىايستاد.
3 لازمه ى نظام علت و معلولى حاكم بر جهان هستى، تحقق پديدهها به دنبال علت آنهاست. يعنى همان گونه كه بر اساس نظام علت و معلولى، استفادهى بيمار عفونى از آنتىبيوتيك موجب سلامت يافتن و بهبود بيمار است، استفاده از اين دارو در هنگام باردارى بر روى جنين اثر مىگذارد و موجب اخلال در آن و ناقصالخلقه شدن نوزاد خواهد شد. همان گونه كه قانون جاذبه زمين موجب آسايش انسانها و ساختن بناهاى مرتفع و زندگى و حركت بر روى كره زمين است، قانون جاذبه باعث مىشود كه اگر كسى از ارتفاع بپرد، با زمين برخورد كند و بميرد. همان طور كه آتش علت سوزاندن است و براى انسان منافعى مانند روشن كردن كورههاى ذوب آهن و يا پختن غذا دارد، اگر اين آتش به خانه يا بدن انسان برسد علت و سبب سوزاندن و از بين رفتن آنها مىشود و…
4 اينكه همه ى آنچه را در جهان هستى رخ مىدهد به خداوند استناد مىدهيم از جمله تولد نوزاد را بدين جهت است كه خداوند است كه جهان را بر اساس نظام علت و معلول و اسباب و مسببات استوار كرده و هم اوست كه به علّت، وجود و قدرت تأثيرگذارى را داده است و هر آن و هر لحظه وجودِ علت و قدرت تأثيرگذارى آن، از خداوند و وابسته و قائم به اوست. بنابراين پيدايش افراد ناقص الخلقه مستند به علل و اسباب خاص آن است و هيچ منافاتى با مسأله عدالت الهى ندارد.
5 تاثير علل جزئى و زمينى در پبدايش چنين امورى منافى تاثير خدا نيست زيرا خداوند به طور جزئى و بدون حساب در اين امور مداخله نمى كند. نحوه تاثير گذارى خدا از طريق نظامات و قوانين حكيمانه اى است كه بر جهان حاكم كرده است. بنابر اين اگر آتش مى سوزاند در درجه اول مستند به خداست كه آتش را آفريد و همه شرايط سوزندگى را در آن و در نظام طبيعت فراهم ساخت و در مرتبه دوم به خود آتش منسوب است كه فاعل مباشر سوزندگى بر اساس همان قابليت خدا داد است.
براى آگاهى بيشتر ر. ك: عدل الهى، شهيد مطهرى، بحث راز تفاوتها. پرسمان.