ویژگیهای زن خوب و بد از دیدگاه اسلام برای ازدواج
ویژگیهای زن خوب و بد از دیدگاه اسلام برای ازدواج
فهرست این نوشتار:
اهميّت همسر
1. از امام صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «زن همچون گردنبند (وقلّادهاى) است كه به گردن خود مىافكنى، دقّت كن كه چگونه گردنبندى براى خود انتخاب مىكنى».[1]
2. ودر حديثى ديگر فرمود: «زنان صالحه وغير صالحه هيچيك قابل قيمتگذارى نيستند. اگر زن صالحه باشد هيچ طلا ونقرهاى معادل ارزش او نخواهد بود، بلكه از طلا ونقره بهتر است. واگر غير صالحه باشد به خاك هم نمىارزد، بلكه خاك از او بهتر است».[2]
3. در روايتى معتبر آمده است كه حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند جهانيان فرمايد: هرگاه اراده كنم كه خوبىهاى دنيا وآخرت را به كسى دهم اين نعمتها را نصيبش مىكنم: دلِ شكسته خاشع، زبان ذاكر، بدن صبور بر بلا، زنِ مؤمن كه هرگاه به او نگاه كند شاد شود وچون شوهر غايب شود خود را نگاه دارد واموال شوهر را ضايع نكند».[3]
4. در روايتى صحيح آمده است كه امام باقر علیه السلام فرمود: «شخص عاقل وبسيار ثروتمندى در بنىاسرائيل زندگى مىكرد كه داراى دو همسر بود. يك فرزند از همسر عفيفهاش داشت كه در شكل وشمايل شبيه پدر بود ودو فرزند از همسر ديگر كه عفّتى نداشت. به هنگام مرگ وصيّت كرد كه همه اموال من از آنِ يكى از شماهاست.
چون پدر مرد هر كدام ادّعا كرد كه تمام اموال به وى مىرسد. نزد قاضى رفتند، گفت: نزد آن سه برادر كه به عقل ودرايت در بين مردم مشهورند برويد تا در ميان شما حكم كنند. نزد يكى از آنها رفتند كه ظاهراً از همه بزرگتر بود وآثار پيرى در چهرهاش نمايان بود. او گفت: نزد فلان برادرم كه از من بزرگتر است برويد. هنگامى كه نزد او رفتند وى نه پير ونه جوان بود، بلكه ميانسال به نظر مىرسيد. او گفت: نزد برادر سوم كه از من بزرگتر است برويد. هنگامى كه او را ملاقات كردند با كمال تعجّب ديدند او از همه آنها جوانتر است.
پرسيدند: چطور برادر كوچكتر از همه پيرتر وتو كه از همه بزرگترى از آنها جوانترى؟ پاسخ داد: امّا برادر كوچكتر ما، همسر بسيار بدى دارد كه برادرمان بر بدىهاى او صبر مىكند، مبادا كه به بلاى ديگرى مبتلا شود كه نتواند صبر كند، بدين جهت از همه پيرتر نشان مىدهد. وامّا برادر ديگر همسرى دارد كه گاه خوشحالش مىكند، بدين جهت ميانسال مانده است. وامّا من، همسرى دارم كه همواره مرا خوشحال مىكند وهرگز خاطرم را نمىآزارد، بدين سبب جوان ماندهام.
به هر حال آن سه برادر داستان خود را نقل كردند واز او داورى خواستند. وى گفت: نخست برويد استخوانهاى پدر را از قبر خارج كرده وآتش بزنيد، سپس بياييد تا در ميان شما حكم كنم. چون از نزد آن شخص رفتند پسر كوچك شمشيرى برداشت وبرادرانش كلنگ برداشتند. هنگامى كه به سر قبر رسيدند وقصد داشتند قبر پدر را با كلنگ بشكافند، پسر كوچك در مقابل آنها شمشير كشيد وگفت: اجازه نمىدهم قبر پدرم را بشكافيد، من از سهم خود گذشتم واموال پدر را به شما واگذار كردم. آنها نزد قاضى بازگشته وماجرا را شرح دادند. قاضى اموال را به پسر كوچك واگذار كرد وخطاب به آن دو گفت : اگر شماها هم فرزند او بوديد، مهر وعاطفه فرزندى مانع بيرون آوردن استخوانهاى پدرتان مىشد».[4]
معيارهاى معنوى همسر خوب
1. در روايتى معتبر آمده است كه امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «هر كس زنى را براى زيبايى يا اموالش بخواهد از هر دو محروم خواهد شد. واگر به خاطر دين وايمانش با وى ازدواج كند، خداوند زيبايى وثروت نيز روزى او كند».[5]
2. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روايت شده است كه فرمود: «به كفو وهمشأن خود دختر بدهيد واز كفو وهمشأن خود دختر بگيريد. وبراى نطفه خود زنى پيدا كنيد كه شايسته فرزنددار شدن باشد».[6]
معيارهاى جسمى همسر شايسته
1. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روايت شده است كه فرمود: «با دختر باكره ازدواج كنيد كه فرزند بسيار آورد. وبه سراغ زنى كه از هر جهت مورد قبول شماست ولى فرزند نمىآورد نرويد كه من به تعداد مسلمانان نسبت به امّتهاى ديگر در روز قيامت مباهات مىكنم. مگر نمىدانيد كه فرزندان در زير عرش الهى براى پدران خود طلب آمرزش مىكنند. وحضرت ابراهيم علیه السلام از آنها نگهدارى كرده وحضرت ساره آنها را بر فراز كوهى از مشك وعنبر وزعفران تربيت مىكند».[7]
2. در حديثى ديگر فرمود: «با دختران باكره ازدواج كنيد كه دهانشان خوشبوتر ورحمهايشان خشكتر وپستانهايشان پرشيرتر وفرزندان بيشترى مىآورند. مگر نمىدانيد كه من در روز قيامت به فزونى جمعيّت مسلمانان افتخار مىكنم؟ حتّى فرزندى كه پيش از موعد سقط شده باشد خشمناك بر در بهشت مىايستد. خداوند فرمايد: وارد شو، مىگويد: نمىروم تا پدر ومادرم پيش از من وارد بهشت شوند. سپس خداوند به فرشتگان دستور مىدهد كه پدر ومادرش را وارد بهشت كنيد. پس از ورود آنها به بهشت، به آن طفل مىفرمايد: به خاطر رحمت زيادى كه نسبت به تو داشتم پدر ومادر تو را هم وارد بهشت كردم».[8]
3. از حضرت رضا علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «از سعادت انسان است كه زنى سفيدرو داشته باشد».[9]
4. از امام صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «هنگامى كه قصد خواستگارى از زنى داشتيد از موهايش بپرسيد، همانگونه كه از چهرهاش سؤال مىكنيد».[10]
5. از حضرت على علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «زنى را خواستگارى كن كه گندمگون، فراخ چشم، سياه چشم، بزرگ سر، ميانه بالا باشد. اگر نپسنديد بياييد مَهر او را از من بگيريد».[11]
6. از حضرت صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «خوبى زن آن است كه مَهرش كم و زاييدنش آسان باشد. وشومى زن آن است كه مَهرش سنگين و زاييدنش دشوار باشد».[12]
بهترين وبدترين زنان
1. در روايتى با سند معتبر آمده است كه رسول خد صلی الله علیه و آله فرمود: «بهترين زنان شما زنى است كه: فرزند بسيار آورد، شوهردوست، عفيف، در ميان خويشاوندانش عزيز، نزد شوهرش فروتن باشد، براى شوهرش زينت كند، از ديگران شرم كرده وعفّت پيشه سازد، هر چه شوهرش گويد اطاعت كند، با شوهر گلاويز نشود واو را وادار بر آميزش نكند».[13]
سپس فرمود: «بدترين زنان شما زنى است كه: در ميان قومش خوار، بر شوهر مسلّط باشد، فرزند نياورد، كينهتوز باشد، از كارهاى زشت وقبيح اجتناب نورزد، هنگامى كه شوهرش نيست آرايش كند، خود را به ديگران عرضه نمايد، هرگاه شوهر به منزل مىآيد خود را از وى پنهان سازد، از شوهر اطاعت نكند، در خلوت با شوهر از او مضايقه كند، از تقصير شوهر درنگذرد».[14]
2. در روايتى ديگر فرمود: «زنان قريش بهترين زنان مسلمان ومهربانترين زنان نسبت به شوهران وفرزندانشان وامينترين همسران نسبت به شوهران وباعفّتترين زنان نسبت به غير شوهرانشان هستند».[15] ومصداق قريش در روزگار ما سادات هستند.
3. ودر حديثى ديگر فرمود: «بهترين زنان امّت من زنى است كه از ديگران خوشروتر ومَهرش سبكتر باشد».[16]
زنى كه از كاركنان خداست
در حديث است كه كسى خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله رسيد وعرض كرد: زنى دارم كه هرگاه به خانه روم از من استقبال وچون بيرون آيم بدرقهام مىكند وهنگامى كه مرا غمگين بيند مىگويد: چرا ناخوشى؟ اگر براى رزق وروزى غمگين هستى خداوند متكفّل روزى ما وديگران است واگر براى آخرت محزونى، دعا مىكنم كه خدا اندوه تو را بزدايد. حضرت فرمود: «خداوند كاركنانى دارد واين زن از كاركنان خداست ونيمى از ثواب شهيد را دارد».[17]
[1] . كافى، ج 5، ص 332، باب اختيار الزّوجة، ح 1، تهذيب، ج 7، ص 464، ح 561.
[2] . كافى، ج 5، ص 332، باب اختيار الزّوجة، ح 1؛ تهذيب، ج 7، ص 464، ح 561.
[3] . كافى، ج 5، ص 327، ح 2.
[4] . راوندى، قصص الانبياء، ص 182.
[5] . كافى، ج 5، ص 333، باب مَن تزوّج ذات دين، ح 3؛ مكارم الأخلاق، ص 203.
[6] . كافى، ج 5، ص 332، ح 3؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 192، ح 704.
[7] . كافى، ج 5، ص 334، ح 4.
[8] . كافى، ج 5، ص 334، باب فضل الأبكار، ح 1؛ تهذيب، ج 7، ص 462، ح 555.
[9] . كافى، ج 5، ص 335، ح 7.
[10] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 245، ح 1164 از اميرالمؤمنين 7؛ مكارم الأخلاق، ص 200 ازامام سجّاد 7.
[11] . كافى، ج 5، ص 335، ح 2؛ مكارم الأخلاق، ص 199.
[12] . كافى، ج 5 ص 564، ح 37؛ مكارم الأخلاق، ص 198.
[13] . كافى، ج 5، ص 324، ح 1؛ مكارم الأخلاق، ص 200.
[14] . كافى، ج 5، ص 325، ح 1؛ مكارم الأخلاق، ص 202.
[15] . كافى، ج 5، ص 326، باب فضل نساء قريش، ح 2؛ تهذيب، ج 7، ص 466، ح 573 از اميرالمؤمنين 7.
[16] . كافى، ج 5، ص 324، ح 4؛ مكارم الأخلاق، ص 201.
[17] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 246، ح 1169؛ مكارم الأخلاق، ص 200.