عیسی مسیح از دیدگاه اسلام
عیسی مسیح از دیدگاه اسلام
ديدگاه مسيحيت راجع به شيعه و ديدگاه شيعه راجع به مسيحيت چيست؟
( ضمن توجه به اين نكته كه در اين مختصر امكان جواب كامل وجود ندارد)بايد گفت ديدگاه شيعه در مورد مسيحيت همان ديدگاه قران است .از نظر شيعه دين مسيحيت هر چند در زمان خودش دين حق بوده است ولي با امدن دين كاملتر يعني اسلام منسوخ گرديد و از اعتبار لازم براي رساندن مردمان به سعادت اخروي برخوردار نيست .
قرآن كريم بر اعتقاد به انجيل به عنوان كتاب مقدسي نزد خداوند و ايمان به مسيح تأكيد ميكند و آن را يكي از پايههاي ايمان به اسلام ميداند و در اين باره از مسيحيان ميخواهد، بر آنچه خدا در آن كتاب فرستاد حكم كنند.
قرآن، «مسيح» را كلمه ي خداوند توصيف ميكند3 و اينكه روحي از اوست4 و ميفرمايد: خداوند او را با روحالقدس تأييد و حمايت نمود5 است. قرآن كريم همچنين ميافزايد كه خداوند بينات يا نشانهها و آيات روشن،6 و نيز انجيل را به او داد7و او را در هر جا كه بود، مبارك قرار داد.8 قرآن كريم اعمال و افعالي را به مسيح منتسب ميكند كه به هيچ يك از پيامبران منسوب نيست.
با اشاره به برخي از آيات و از زبان حضرت عيسي(ع) دريافته ميشود كه خطاب به مردم فرموده است:. از گل مجسمه مرغي ساخته و بر آن نفس قدسي بدمم، تا به امر خدا مرغي گردد.. و كور مادرزاد و مبتلا به پيسي را به امر خدا شفا دهم. و به شما از غيب خبر دهم كه در خانههايتان چه ميخوريد و چه ذخيره ميكنيد. اين خصوصيات اعجازي در دو آية شمارة 7 و 49 سورة آل عمران و آية 111 ذكر شده و درآنجا آمده است. اين معجزات كه مسيح دست به آنها زد، به اذن و خواست خداوند محقق شدند، آن گونه كه در قرآن ذكر شده است و خود مسيح نيز در انجيل مقدس ميگويد، اينها خواست و مشيت من نيستند، بلكه خواست و مشيت كسي است كه مرا فرستاد. و قرآن كريم ذكر ميكند كه مسيح از مادري پاكدامن و عذرا به دنيا آمد و در كودكي سخن گفت.9 و ميگويد: سلام حق بر او باد، در روز ولادتش و در روز وفاتش و روزي كه براي زندگي ابدي برانگيخته خواهد شد.10
مطالبي كه در سطور بالا ذكر آن رفت، گواهيهايي است كه از حضرت مسيح به نقل از سورههاي متعدد قرآني ذكر شده است، ازجمله سورة مريم، سوره آل عمران، سوره مائده و اين نامها و عناوين به اين نكته اشاره ميكنند كه مسيحيت آيين مقدس و الهي بوده است. امّا مسيحيّت كنوني با مسيحيّت تعليم داده شده توسّط حضرت عيسي (ع) تفاوتهاي فاحشي دارد و بسياري از تعاليم آن حضرت تحريف گشته است.
در قران امده است:
وقطعاً كساني را كه گفتند: ما نصراني هستيم، نزديكترين مردم در دوستي با مؤمنان خواهي يافت زيرا برخي از آنان دانشمندان و رهباناني هستند كه تكبر نميورزند.14
اين اشاره ي قرآني به نصاري بر اين اساس كه برخي از ايشان كشيش و گوشه عزلت برگزيدهاند، بر ميزان ايمان و احترام اسلام به مسيحيت تأكيد ميكند.
اين ايمان اين بار مسلمانان را مورد خطاب قرار ميدهد، آنجا كه قرآن كريم ميفرمايد: بگوييد كه ما مسلمانان به خدا ايمان آوردهايم، و به آن كتابي كه بر پيغمبر ما فرستادند و بر آنچه بر پيامبران گذشته چون ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندان آنها و موسي و عيسي فرستادند و به همة آنچه از جانب خدا آوردند عقيده منديم و ميان هيچ يك از پيغمبران فرق نگذاريم و به هر آنچه از جانب خداست، گرويده و تسليم فرمان او هستيم.15
و با اين سخن نيز پيامبر(ص) را مورد خطاب قرار ميدهد: بگو اي پيغمبر به خداي عالم و كتاب و شريعتي كه به خود ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانش نازل شده و آنچه به موسي و عيسي و پيامبران ديگر از جانب پروردگارشان آمده به همه ايمان آوردهايم و فرقي ميان هيچ يك از پيغمبران خدا نگذاريم، زيرا مطيع فرمان خدا هستيم.16
3. قرآن كريم تعداد قابل توجهى از آيات خود را به موضوع عيسى اختصاص داده و ضمن تصديق او به عنوان پيامبر خدا، بارها نيز از او به «مسيح» ياد كرده و در عين حال، مسيحيان را به خاطر آن كه او را خدا انگاشته و به واسطه او، خود را برخوردار از رابطهاى ويژه با خدا پنداشتهاند، مورد انتقاد شديد قرار داده است.
ما مسلمانان و به ويژه ما شيعيان به مسيح(ع)، عشق ميورزيم و آن رسول گرامي را كلمهاي از جانب خدا و پيامبر صلح و دوستي و محبّت ميدانيم كما اينكه همه ي پيامبران چنين بوده اند. اضافه بر اين، مادر گرامي امام غايب ما، حضرت نرجس ـ مليكه(س) ـ از نوادگان نيك سيرت وصيّ و حواري برجسته عيسي مسيح(ع)، حضرت شمعون(ع) است كه خواستگاري او به گونهاي معجزه آسا صورت گرفته است.
ما و مسيحيان در مسأله ظهور حضرت مسيح(ع) با يكديگر اختلافي نداريم و اگر اختلافي هست از شنائت گروهي تندرو ناشي ميشود كه از اين احساسات پاك سوء استفاده سياسي ميكنند كه در اين خصوص، به ويژه راستگرايان افراطي مسيحي در ايالات متحده و متحدان يهودي آنان در سراسر جهان در القاي اين تعبير شوم مؤثّرند.
ذكر يك نكته:
يكي از انديشه هايي كه در مسيحيت وجود دارد و شيعه خلاف ان را معتقد است انديشه ي تقابل علم و دين(علم و ايمان) است.
متأسّفانه در جهان مسيحيت به واسطه برخى قسمتهاى تحريفى عهد عتيق (تورات) انديشه اى در اذهان رسوخ يافته است كه هم براى علم ، گران تمام شده و هم براى ايمان. آن انديشه، انديشه تضادّ علم و ايمان است. ريشه ي اصلى اين انديشه همان است كه در عهد عتيق «سفر پيدايش» آمده است در باب دوم، آية 16 و 17 «سفر پيدايش» درباره آدم و بهشت و شجرة ممنوعه چنين آمده است: «خداوند آدم را امر فرموده گفت: از همة درختان باغ بى ممانعت بخور، اما ازدرخت معرفت نيك و بد زنهار نخورى، زيرا روزى كه از آن خوردى هر آينه خواهى مرد.»
در آيات 1 8 از باب سوم تورات مىگويد: « و مار از همه حيوانات صحرا كه خدا ساخته بود هوشيارتر بود وبه زن (حوا) گفت: آيا خدا حقيقتاً گفته است كه از همه درختان باغ نخوريد؟ زن به مار گفت: از ميوه درختان باغ مىخوريم، لكن از ميوه درختى كه در وسط باغ است، خدا گفت از آن مخوريد و آن را لمس نكنيد، مبادا بميريد. مار به زن گفت: هر آينه نخواهيد مرد، بلكه خدا ميداند در روزى كه از آن بخوريد چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نيك و بد خواهيد بود، و چون زن ديد كه آن درخت براى خوراك نيكو است و به نظر خوشنما و درختى دلپذير و دانش افزا، پس، از ميوه اش گرفته، بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد، آنگاه چشمان هردوى ايشان باز شد و فهميدند كه عريانند، پس برگهاى انجير دوخته، سترها براى خويشتن ساختند»
در آية 23 از همين باب تورات مىگويد: « و خداوند گفت: همانا انسان مثل يكى از ما شده است كه عارف نيك و بد گرديده. اينك مبادا دست خود را دراز كند و از درخت حيات نيز گرفته بخورد و تا به ابد زنده بماند»
طبق اين برداشت از انسان و خدا وآگاهى و عصيان، امر خدا (دين) اين است كه انسان عارف نيك و بد نگردد و آگاه نشود شجره ممنوعه، شجره آگاهى است، انسان با عصيان و تمرّد امر خدا (با سرپيچى از تعليمات شرايع و پيامبران) به آگاهى و معرفت ميرسد در حاليكه در شيعه علم مكمل ايمان است و تقويت كننده ي آن .
- (مجموعه آثار شهيد مطهرى ج 2 ج انسان و ايمان، شهيد مطهرى به نقل از سايت تبيان)
- .3 سورة آل عمران(3)، آية 45.
- 4. سورة نساء (4)، آية 171.
- 5. سورة بقره (2)، آية 78 و 263؛ سورة مائده (5)، آية 11.
- 6. سورة بقره (2)، آية 87، و 253.
- 7. سورة حديد (57)، آية 27.
- 8. سورة مريم (19)، آية 31.
- 9. سورة مريم (19)، آية 55.
- 10. سورة مريم (19)، آية 15.
- 11. سورة مائده (5)، آية 47.
- 12. سورة مائده (5)، آية 68.
- 13. سورة آل عمران (3)، آية 113.
- 14. سورة مائده (5)، آية 82.
- 15. سورة بقره (2)، آية 136.
- 16. سورة آل عمران (3)، آية 184.
- 17. سورة شوري (42)، آية 13.
- جهت اطلاع بيشتر به ماهنامه موعود مراجعه شود.
- منبع: پرسمان/.
[تثلیث در مسیحیت]
قطعا” مسیحیت اصیل (دین حضرت عیسی (ع ) دینی توحیدی است و از شرک و تثلیث مبرا است ; مسیحیت به جای مانده – چه قبل از اسلام و چه پس از آن – آلوده به اندیشه تثلیث بوده است . مسیحیت , از یک سو خداوند را واحد می داند و از سوی دیگر, برای ذات او سه ((اقنوم )) (جلوه وجود) قائل است : 1- خدای پدر, که خالق جهان است , 2- خدای پسر, که همان مسیح است , 3- خدای روح القدس , که خدای فعال است و در دل های بندگان حیات می دمد. مسیحیت پس از اسلام , سعی کرده است خود را از شرک و تثلیث پاک و پیراسته معرفی کند و برای سه گانگی – در عین یگانگی خدا – توجیهاتی بیاورد. اما این توجیهات هرگز شرک را از عقاید آنان نزدوده است . بخشی از این توجیهات , به یگانگی ذات و سه گانگی در خاصیت و آثار اشاره دارد و بخشی از آنها, وحدت را در وحدت هر یک از سه خدا می داند و… از آنجا که این توجیهات راه به جایی نمی برد; در نهایت می گویند: راز سه گانگی خداوند, با عقل توجیه نمی شود و قابل فهم نیست . با الفاظ بشری نیز قابل بیان نیست و فقط باید به آن ایمان آورد. اما این ادعا (غیرقابل توجیه عقلی بودن تثلیث ) در کنار اعتراف به وحدانیت خداوند, زمانی می تواند شائبه شرک را بزداید که اعتراف به وحدانیت خداوند. به معنای وحدانیت او در الوهیت , خالقیت , ربوبیت و… باشد; به گونه ای که هیچ موجود دیگری – به طور مستقل از خداوند یکتا – الوهیت , خالقیت و ربوبیت نداشته باشد. در حالی که مسیحیت هرگز حاضر نیست الوهیت مستقل خدایان سه گانه خویش را انکار کند. گرچه برخی از متفکران مسیحی , این توجیه را پذیرفته و سه اقنوم را مظاهر یک خدا می دانند. اما این توجیه هرگز از سوی ارباب کلیسا پذیرفته نشده است و در واقع عقیده این متفکران , خارج از عقیده عام مسیحیت است .
برای مطالعه بیشتر ر.ک :
- – اسلام شناسی , دین تطبیقی , دکتر منوچهر خدایار محبی , انتشارات توس
- – کلام مسیحی , توماس میشل , حسین توفیقی , مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب
- – تحقیقی در دین مسیحی , جلال الدین آشتیانی , نشر نقاش
- – سر التثلیث و التوحید, قمص فلیمون الانبا بیشوی , دار نوبار
- – مقارنه الادیان (المسیحیه ) احمد شلبی , مکتبه لنهضه المصریه
- – حقیقت مسیحیت , موئسسه در راه حق
مسیحیان در مناظرات خود با مسلمانان سعی می کنند اندیشه تثلیث را با برخی از مسائل کلامی آنان مقایسه و تشبیه کنند (برای نمونه ر.ک : کلام مسیحی , توماس میشل , حسین توفیقی ) اما پاسخ مسلمانان با پاسخ مسیحیان به آن متفاوت است . مسلمانان درباره آیاتی که موهم تجسیم است , موضعی روشن و صریح دارند; به گونه ای که در تفسیر آنها, توحید در تمام مظاهر آن نمایان است ; ولی مسیحیان در برخورد با آنچه در کتاب مقدسشان مفید تجسیم و شرک است , برخوردی این چنین ندارند.
از یک سو ادعای توحید می کنند و از سوی دیگر در تفسیر و توجیه آن امور, لوازم توحید را نمی پذیرند. عبارت ((یدالله )) نیز چنان که گفته شد, تعبیری کنایی است و به معنای ((قدرت )) می باشد; در حالی که مسیحیان ((خدای پسر)) یا ((پسر خدا)) بودن را کنایه ندانسته و معنای حقیقی می دانند. مسلمانان حضرت مسیح (ع ) را بنده , مخلوق و پیامبر خدا می دانند; ولی مسیحیان حقیقت او را خدا می دانند (خدای پسر – پسر خدا). البته اگر چنین اعتقادی نداشته باشند و برای آن حضرت هیچ شأن الوهی قائل نباشند, با مسلمانان در توحید هم آوا خواهند بود; در حالی که برخی از مسیحیان مانند ((ویلیام زروت )) اسپانیایی – که دست از انگاره تثلیث برداشت و به توحید گرایید – از جامعه مسیحی طرد و مرتد معرفی گردید و اعدام شد.ضمن اینکه در پیش فرض تمامی ادیان این نکته نهفته است که اعتقادات اصلی و پایه ای هردین باید با عقل و اصول عقلی سازگار باشد و هر کس توسط تعقل و تفکربه تنهایی به آن دست یابد حال آنکه تثلیث مسیحیان به هیچ وجه با عقل سلیم سازگار نیست. منبع: پایگاه حوزه.