راهی که حضرت زهرا(س) برای ادامهی انقلاب در مقابل ما گذاشتند
راهی که حضرت زهرا(س) برای ادامهی انقلاب در مقابل ما گذاشتند
1- هر زمانی بنا به آیهی «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْن» ظرفیت خاصی دارد. وقتی یک دین الهی از طریق پیامبر خدا(ص) وارد تاریخ شود، تمام عالم از ملکوت تا ناسوت ظرفیت درک ابعاد آن دین را پیدا میکند و انسانهای الهی با هوشیاری خود سعی مینمایند از طریق ظرفیتی که پیش آمده، تاریخ جاهلیت دوران را پشت سر بگذارند و جامعه را از آن عبور دهند.
در رابطه با آنکه حتی ملکوت با آمدنِ دین اسلام، ظرفیت دیگری به خود گرفته است، نظرتان را به آیات 8 تا 10 سورهی جنّ جلب میکنم که قرآن از قول جنیّان میفرماید: «وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَديداً وَ شُهُباً»(8) و ما به آسمان نزدیک میشویم در حالیکه مییابیم که پر از نگهبانان قدرتمند و شهابهای غیر پیشبینی است. «وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً»(9) و ما قبلاً برای شنیدن اخبار غیبی به آسمان رجوع میکردیم در حالیکه اکنون هرکس بخواهد برای استماع اخبار غیبی بالا رود، با شهابهای در کمینقرارگرفته روبهرو میشود. «وَ أَنَّا لا نَدْري أَ شَرٌّ أُريدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً»(10) و ما نمیدانیم آیا برای اهل زمین، شرّی اراده شده است و یا از طرف پروردگارشان بنا است رشد و کمالی به آنها برسد.
ملاحظه میفرمایید که جنّیان سعی میکردند با استراق سمع اخبار غیبی را در اختیار جادوگران قرار دهند، با آمدنِ اسلام چنین امکانی دیگر برایشان مقدور نیست. بدین معنا که عالم ملکوت، ظرفیتی یافته است که امکان ورود جنّیان در آن عالم برایشان فراهم نمی باشد.
2- بصیرت واقعی یعنی درک ظرفیت تاریخی، از آن جهت که متوجه باشیم هر واقعهای در عالَم، زمانِ خاصی برای ظهور دارد و نباید از فرصتِ پیشآمده غفلت کرد و در همین رابطه رسول خدا میفرمایند: «الاُمُورُ مَرْهُونَةٌ بِأَوْقَاتِهَا»[1] یعنی تحقق امور در گرو وقت و زمان خاصشان هستند. لذا اگر اسلام با بعثت پیامبر(ص) در تاریخ ظهور میکند و تا عالیترین درجهی ابعاد خود میتواند به صحنه آید، نباید فرصت را از دست داد و شرایطِ بهوجودآمده را نادیده گرفت.
3- آنچنان در صدر اسلام زمانه آمادهی تحول شده بود و قلب مردم اشارات پیامبر(ص) را درک میکرد که قرآن به رسول خدا(ص) میفرماید: «قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا»(آلعمران/84) یعنی ای پیامبر! بگو همهی ما به خداوند و آنچه بر قلب ما نازل شده است، ایمان آوردیم. ملاحظه میکنید که در آیهی مذکور سخن از نزول حقیقت وحی است بر قلب همهی مردم آن زمان ، هرچند صاحب اصلیِ آن وَحی به طور تامّ و تمام قلب مبارک پیامبر خدا(ص) است که مأمور است آنچه را بر مردم نازل شده است، تبیین نماید به همان معنایی که آیهی «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»(نحل/ 44) میفرماید.
4- انقلابی بزرگ از طریق اسلام وارد تاریخ جهان شده بود و همچنان در مقابل خود ابعاد فرهنگ جاهلیت را به حاشیه میراند و معتقدین به اسلام، امیدوار به ادامهی اسلام در صحنهی وفاداری به اسلام در صحنه بودند. اسلام تا پشت مرزهای دو ابرقدرت ایران و روم جلو رفته بود که رسول خدا(ص) رحلت فرمودند. در حالیکه خداوند بستر ادامهی آن انقلاب الهی را با واقعهی غدیر فراهم کرده بود. و به گفتهی اباذر: «اى امتى كه پس از رسول(ص) متحير ماندهايد، اگر كسى را كه خدا مقدّم داشته، مقدّم مىداشتيد و كسى را كه خدا مؤخّر داشته، مؤخّر مىداشتيد و ولايت و وراثت را در اهلبيت پيامبرتان مىنهاديد، از همهى نعمتها از هر سوى بهرهمند مىشديد.[2]
5- با رحلت رسول خدا(ص) عدهای از انقلابیون دیروز، گرفتار تجدیدِ نظرطلبی شدند به این معنا که گویا دورهی ادامهی روحیهی انقلابی گذشته است و باید به زندگی معمولی خودشان بپردازند. اینجا است که زهرای مرضیه(س) متوجه عمق فاجعه شدند و به میدان آمدند تا متذکر این خطر بزرگ بشوند. در مسجد مدینه که همه جمع بودند، بنا به نقل تاریخ در آن خطبهی مشهور «ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِها نَحْوَ الْانْصار فَقالَت» آنگاه حضرت رو به طرف انصار كرده و فرمودند: «يا مَعْشَرَ النَّقيبَةِ!» اى آدمهاى وارسته! «وَ اعْضادَ الْمِلَّةِ» اى ياران ملت اسلام، «وَ حَضَنَةَ الْاسْلام» اى حافظان اسلام! چه شده است شما را که شمشیرها غلاف کردهاید و از ادامهی مبارزه، کوتاهی به خرج میدهید؟! آیا میگویید چون محمد(ص)رحلت کرده است باید بنشینید و ناظر وقایعی باشید که بر سر اسلام میآید، در حالیکه هنوز دهانهی زخم به هم نیامده است؟
6- حضرت فاطمه(س) متوجهی ادامهی انقلابی بودند که باید تا آخر با همان روحیهی انقلابی جلو رود تا جامعه از انجماد جاهلیت آزاد شود وگرنه اگر آن روحیه فرو کاسته شود، مسلمانان مجبورند هر روز با باجدهی به فرهنگ جاهلیتِ دوران که ریشههایش خشکیده نشده است، عملاً میدان را برای فرهنگ جاهلی خالی بگذارند.
7- در رابطه با خطی که حضرت زهرا(س) برای ادامهی انقلاب در مقابل ما گذاشتند، مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» هشدار میدهند که اگر از روحیهی انقلابی خود غفلت کنید، بسترِ نفوذ دشمن فراهم میشود. میفرمایند: «فکر مسئولین و ارادهی مسئولین در دست دشمن قرار میگیرد». مگر در صدر اسلام اینچنین نشد؟! تا آنجایی که اُمویان که باید برای همیشه از صحنهی تاریخ جزیرة العرب خارج میشدند، دوباره جان گرفتند.
مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» میفرمایند: «اگر ما در مقابل دشمنیِ دشمنان با شجاعت و اقتدار نایستیم، ما را خواهند خورد، خواهند بلعید». این همان خطی است که حضرت زهرا (س) به ما نشان دادند که نباید شمشیرها غلاف شود و به اسم اینکه ما باید با همهی دنیا ارتباط داشته باشیم، دشمن را و دشمنی دشمن را نادیده بگیریم.
8- فرزند زهرای مرضیه(س) در این تاریخ -که دشمن به اسم تغییرِ رفتار ما میخواهد ما دیگر رفتار انقلابی نداشته باشیم- به ما راه نشان میدهند و میفرمایند: «آن روز که خدای ناخواسته ملت ایران دچار ضعف بشوند، مؤلفههای قدرت خود را از دست بدهد، این کار برایشان آسان خواهد بود . احیای انقلاب در ذهنها و حراست از تفکر انقلابی و جهتگیری انقلابی در عمل، در بیان، در رفتار، در تصمیمگیریها، و در مقررات و قوانین، کارهایی است که میتواند جلوی آن ضعف دهشتناک را بگیرد. میتواند ملت را در جادهی استحکام و استقراری که دارد، پیش ببرد.
9- امروز هم زمانه ظرفیت آن را دارد که ما با انقلاب اسلامی هویت خود را تثبیت نمائیم و ادامه دهیم و به همین جهت حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» میفرمایند: «این قرن، قرن نابودی ابرقدرتها است» و فرمودند: «اگر من هم برگردم، ملت اسلام برنمیگردد». ولی متأسفانه همان تحلیلی که در صدر اسلام پیش آمد و عدهای گفتند نمیتوانیم با استکبار اُموی مقابله کنیم، امروز نیز با تئوریِ دورهی انقلاب گذشته و دورهی جمهوری اسلامی شروع شده است؛ عدهای روحیهی انقلابی خود را کنارگذاشتهاند و متوجهی ظرفیت تاریخی که برای نفیِ استکبار شروع شده است، نیستند. در حالیکه مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» با همان شعور فاطمی خود به ما خبر میدهند، خداوند در این تاریخ، پیروزی ما را در مقابل مستکبران مقدّر فرموده است.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1] – بحارالأنوار، ج 74، ص 167
[2] – «نثرالدرر»، ج 5، ص 77، تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 171، نقل از تاريخ تحول دولت و خلافت، ص 149.
منبع:هدانابرگرفته از لب المیزان