دوام ذکر در سیر و سلوک
دوام ذکر در سیر و سلوک
ذکر یعنی یاد خدا، کاری که سالک جز آن کاری ندارد. در روایت است که مقصود از زیاد یاد خدا بودن زیاد سبحان الله و لااله الا الله گفتن نیست، بلکه مقصود به یاد حق تعالی بودن در همه حال و به خصوص هنگام وسوسهها است. ذکر اگر بر زبان جاری شود، ورد نامیده میشود که اگر همراه با توجه قلبی باشد مطلوب است.
ضرورت دوام ذکر و ورد برای سالک از ادلهٔ فراوانی قابل استفاده است. مثلاً امام صادق علیه السلام در مورد پدرش میفرماید:
«پدرم دائماً زبانش به ذکر لااله الا الله مرطوب بود» (کافی، ج۲، ص۴۹۸)
و در مورد خود در حدیث عنوان بصری به عنوان فرمود:
«لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٔ مِنْ آنَاءِ اللَّیلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی» (بحارالانوار، ج۱، ص۲۲۴)؛ «من در هر ساعت شب و روز اوراد و اذکاری دارم، مرا از آنها باز مدار».
با مراجعه به کتابهای دعا همانند مفتاح الفلاح شیخ بهایی انسان به خوبی مییابد که برای همهٔ ساعات شبانهروز، روزهای هفته و ماه و ماههای سال، از سوی پیشوایان دین اوراد و اذکاری بیان شده است. باری،
یک چشم زدن غافل از آن شاه نباشیم
شاید که نگاهی کند آگاه نباشیم
چند نکته:
۱. گاه مصداق ذکر برای سالکی سکوت و توجه به سکوت است. استاد حسنزاده آملی میفرمود:
سالکی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را در خواب دید و ذکری خواست. حضرت فرمود: «به تو ذکر سکوت میدهم» [۱].
۲. سالک قبل از وصول در راه دوام ذکر میکوشد، ولی حقیقت دوام ذکر پس از وصول است به تعبیر شاعر: [۲]
خوش آن که دلش ز ذکر پر نور شود
وز صولت ذکر نفس مقهور شود
انـدیـشهٔ کثـرت از میـان بـرخیـزد
ذاکر همه ذکر و ذکر مذکور شود
۳. ورد دارای اقسامی است، همچون: قالبی اطلاقی، قالبی حصری، خفی یا نفسی اطلاقی و خفی یا نفسی حصری. استاد (علامه طهرانی)به نقل از مرحوم علامه طباطبایی میفرماید:
«مراد از ورد قالبی آن است که ورد را بر زبان جاری کند، بدون ملاحظهٔ معنای آن و مراد از ورد نفسی آن است که ورد را بر زبان جاری نموده و توجه به معنا نیز داشته باشد. مراد از اطلاقی وردی است که عدد خاصی در آن شرط نشده باشد، بلکه سالک به مقتضای حال خود بدون ضبط عدد، آن را میگوید و مراد از ورد حصری آن است که در آن عدد معین شرط است» [۳].
سالک به ورد قالبی اعتنایی ندارد، زیرا چنین ذکری در واقع لقلقهٔ زبان است و چندان مفید نیست (لب اللباب، ص۱۴۶).
۴. عارف کامل مرحوم مولی حسینقلی همدانی میفرماید:
«بدون ترک معصیت، ذکر و فکر به حال قلب فایدهای ندارد»(تذکرة المتقین، ص۱۹۱)
و نیز میفرماید:
«ذکر و فکر بیمراقبت بیفایده است، اگرچه حال بیاورد زیرا آن حال دوام ندارد»(تذکرة المتقین، ص۱۹۴).
۵. تعیین نوع ذکر و ورد و کمیت و کیفیت آن برای هریک از سالکان باید به نظر استاد کامل تعیین شود. ورد در حکم دواست که برای بعضی نافع و برای برخی زیانبار است. برخی اذکار و اوراد به کثرت توجه میدهد و بعضی به وحدت و در صورت اجتماع، اثر هر دو خنثی میگردد. به یاد دارم که استاد گاه با پیش آمدن حالی یا مکاشفهای برای سالک ذکر او را در وسط اربعین تغییر میدادند. البته اذکار و اورادی که اذن عام داده شده است، به خصوص اگر عدد معین نداشته یعنی اطلاقی باشد، برای همه مجاز است.
۶. استاد(علامه طهرانی) بر این نظر بود که راه نفی خواطر چه به صورت جزئی و موردی و چه به صورت کلی ذکر است و میفرمود:
«هر خاطره که آمد با شمشیر ذکر دورش کنید»
و این آیه را زیاد میخواندند:
«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ» (اعراف/۲۰۱)؛
«همانا کسانی که از خدا پروا دارند، چون وسوسهای از جانب شیطان بدیشان رسد، خدا را به یاد آورند و به ناگاه بینا شوند».
پانویس
۱. این نکته را شفاهی از استاد شنیدهام و به گمانم در کتاب هزار و یک نکته هم آمده است.
۲. در کتاب نشان از بینشانها آمده است که این شعر از مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی است.
۳. رساله سیر و سلوک منسوب به علامة بحرالعلوم، ص۱۶۲، پاورقی ۱۴۰.
منبع:هدانابرگرفته از کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی) صفحه ۳۲۶ تا ۳۲۸