خطای حضرت داوود در داوری عجولانه
خطای حضرت داوود در داوری عجولانه
خطاى داود (علیه السلام)
پرسش 13 . در قرآن كريم سخن از اشتباهات پيامبران به ميان رفته كه خدا آنها را آمرزيده است؛ مثلاً در سوره «ص» از داورى عجولانه داود (علیه السلام) ، سخن گفته شده است، آيا اين با عصمت پيامبران تناقض ندارد و يا اينكه عصمت آنها درجه اى داشته؟ لطفاً توضيح دهيد؟
درباره پرسش مطرح شده به چند نكته اشاره مى شود:
يكم. ديدگاه شيعه اماميه در مورد گستره عصمت انبيا عبارت است از: «ارتكاب گناه صغيره يا كبيره، چه قبل از بعثت و چه بعد از آن براى پيامبران جايز نيست. همچنين جايز نيست نسبت خطا و اشتباه و سهو و نسيان به آنها داده شود».
بنابراين پيامبران يك حد نصاب خاصى از عصمت را برخوردار هستند كه عبارت است از:
الف. عصمت از ارتكاب گناه صغيره و كبيره،
ب. عصمت در دريافت وحى،
ج. عصمت در حفظ و نگه دارى وحى،
د. عصمت در ابلاغ وحى،
و. عصمت در اجرا و پياده كردن شريعت.
دوم. بسيارى از نسبت هاى گناه كه به انبيا داده شده، از قبيل «ترك اولى» است. پيش از توضيح تعبير «ترك اولى» نكته اى شايان ذكر است و آن اينكه: گناه – به معناى اصطلاحى – عبارت است از: سرپيچى و تخلف از قانون و تجاوز از خطوط قرمزى است كه خداوند آنها را براى انسان ترسيم كرده است؛ بر چنين گناهى عذاب و عقاب الهى مترتب است. پيامبران (علیه السلام) به براهين عقلى و نقلى، از آلودگى به چنين گناهانى پاك و مبرا هستند و قرآن كريم، هرگز چنين گناهى را به آنان نسبت نداده است.
اما در مورد «ترك اولى» بايد گفت:
1. نهى الهى در مورد آن، جنبه تحريمى ندارد و مستلزم هيچ عذاب و عقوبت نمى باشد.
2. ترك آن، عقلاً بهتر و شايسته تر از انجام آن است.
3. كسى كه مرتكب ترك اولى شده، عملى را انجام داده كه تناسبى با شأن و جايگاه شامخ او ندارد. به عبارت ديگر ترك اولى به اين معنا است كه اگر آن كار را انجام نمى داد، بهتر و شايسته تر بود.
اما در مورد قصه حضرت داود (علیه السلام) به چند نكته اشاره مى شود:
1. خداوند پيش از ذكر قصه قضاوت داود، در آيه 20 سوره «ص» مى فرمايد: «وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ»؛ «ما بر [داود] حكمت و دانش و قدرت فيصله دادن به خصومت ها و دعاوى داديم».
دو كلمه (حكمت و فصل الخطاب) در اين آيه نيازمند توضيح است؛ علامه طباطبايى در تبيين اين دو تعبير مى فرمايد:
الف. حكمت: «مراد از حكمت معارف و دانش حق و متقنى است كه به انسان سود بخشد و او را به كمال رساند».
ب. فصل الخطاب: «به اين معنا است كه انسان قدرت تجزيه و تحليل يك كلام را داشته باشد و بتواند آن را تفكيك و حق آن را از باطلش جدا كند و اين معنا با قضاوت صحيح و عادلانه در بين دو نفر متخاصم نيز منطبق است»[68].
بنابراين «حكمت» و «فصل الخطاب» – كه يك موهبت الهى به حضرت داود (علیه السلام) بود – اقتضا مى كند كه داورى و قضاوت ايشان، يك قضاوت صحيح و عادلانه مى باشد.
2. در اين قصه، داود اگر چه قضاوت عادلانه اى انجام داد؛ ولى مرتكب يك «ترك اولى» شد و آن شتابزدگى در اصل قضاوت است. شايسته تر بود پيش از داورى، ابتدا سخن طرفين دعوا را بشنود و سپس قضاوت كند. اين «ترك اولى» مستلزم عقوبت و مجازات مترتب بر گناهان نيست؛ با اين حال داود توبه كرد و خداوند استغفار و توبه او را پذيرفت.
3. چنان كه مى دانيم حكمت داراى مراتب و درجات است. داود (علیه السلام) مرتبه و درجه اى از حكمت را كه مقتضى قضاوت عادلانه است، دارا بود. اگر چنين نبود، هيچ تفاوتى بين پيامبر خدا (صلی الله علیه وآله) و انسان هاى معمولى – كه در قضاوت هاى خود خطا مى كنند – وجود نداشت. اما مرتبه بالاتر عصمت، مرتبه ترك اولى است كه داود فاقد آن مرتبه بوده است.
نتيجه: با توجه به قراين موجود در اين آيات و روايات اسلامى داود (علیه السلام) اطلاعات و مهارت فراوانى در امر قضاوت داشت و خداوند مى خواست او را آزمايش كند؛ لذا يك چنين شرايط غير عادى (وارد شدن بر داود از طريق غير معمول در بالاى محراب)، براى او پيش آورد. او گرفتار شتابزدگى شد و پيش از آنكه از طرف مقابل توضيحى بخواهد، داورى كرد؛ هر چند داورى عادلانه بود! البته او متوجه لغزش خود شد، و پيش از گذشتن وقت جبران نمود، ولى هر چه بود كارى از او سر زد كه ترك آن شايسته تر بود. لذا از اين «ترك اولى» استغفار كرد؛ خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد.[69]
[68]. ترجمه تفسير الميزان، ج 17، ص290.
[69]. جهت آگاهى بيشتر درباره عصمت انبيا، به كتاب پرسش ها و پاسخ هاى برگزيده، ج 7 مراجعه نماييد.
- منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، راهنماشناسى، مؤلف محمدرضا كاشفى.