تاکید رهبری بر میداندادن به حسن باقریهای نسل سوم
شهید حسن باقری بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ و الا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعا این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است.

تاکید رهبری بر میداندادن به حسن باقریهای نسل سوم
هنوز مدت طولانی از حملهی ماشین جنگی صدام به خاک ایران نگذشته بود که بیش از ۳۰ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران به تصرف ارتش بعث درآمد. در سالهای اول جنگ نیز تقریبا قوای ایرانی، هیچگونه دستاوردی در جبههی نظامی نداشت و اوضاع بهشدت نابهسامان بود. اما بهطور خاص، از عملیات فتحالمبین به بعد، این جبههی ایران بود که دست برتر را داشت. بدون شک، یک دلیل پیروزیهای پی در پی ایران، که در صدر آن، ماجرای آزادسازی خرمشهر قرار داشت، به دلیل وجود جوانی بیست و چند ساله، به نام غلامحسین افشردی، ملقب به “حسن باقری” بود.
جوانی که سرنوشت جنگ را تغییر داد
بزرگترین ضعف جبههی خودی تا آن زمان، عدم شناخت درست از استعداد، ساختار، اهداف و نقشههای دشمن بود. حسن باقری اما با تأسیس “واحد اطلاعات عملیات سپاه” توانست این نقطهی ضعف را تبدیل به فرصت کند. او و نیروهایش با رصد دائمی از جبههی دشمن، به جمعآوری اطلاعات، نقشهها، کالکهای عملیاتی و بازجویی از اسرا پرداختند و توانستند شناسایی جامع و دقیقی از آرایش نظامی جبههی بعثی را به دست آورند. این رصد دقیق و جامع، نقطهی شروع حرکتهای بعدی جبههی خودی شد. از دل همین اقدامات بود که عملیاتهایی چون فتحالمبین و بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر با موفقیت انجام شد و کفهی ترازوی معادلات جنگی را به نفع ایران سنگین کرد تا جاییکه ارتش بعث برای تحلیل علل و دلایل شکستهایش، کمیتهای را متشکل از فرماندهان عالیرتبه، موسوم به “کمیتهی تحلیل نبرد نیروهای مسلح عراق” تشکیل داد. این کمیته در بررسی دلایل آزادسازی خرمشهر و شکست سپاه سوم عراق چنین نوشت: “اطلاعات ایران [حسن باقری] در حملات خود اطلاعات کامل و دقیقی در خصوص یگانهای ما اعم از خطوط حد، فرماندهان، شکافها، نقاط آسیبپذیر، محل استقرار قرارگاهها و مواضع توپخانه و حتی مناطق اداری در اختیار داشته و از این طریق توانسته است طرحهای خوبی تهیه نموده و آنها را به دقت به اجرا درآورد.”
سالها بعد رهبر انقلاب در توصیف این جوان مؤمن که سرنوشت جنگ را تغییر داد چنین فرمودند: «شهید حسن باقری بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ و الا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعا این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. کِی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کِی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است!»(۱۳۹۲/۰۲/۲۵)
حسن باقری اگرچه بهمنماه سال ۶۱ به شهادت رسید، اما جوانان دیگری چون حسن باقری که با فرمان امام خمینی(ره) وارد عرصهی جنگ نظامی شده بودند، راه او را ادامه دادند و نگذاشتند حتی وجبی از خاک کشور در دست دشمن باقی بماند. جنگ نظامی به مدد ورود همین جوانان، با پیروزی و اقتدار ایران به سرانجام رسید.
جنگ نظامی تمام شد، در جنگهای دیگر چه باید کرد؟
صنعت هستهای، صنعت هوافضا، صنعت نانوتکنولوژی، صنعت بیوشیمی، صنعت ژنتیک و امثالهم، همه و همه عرصههایی است که نشان داده هرجا به جوان ایرانی فرصت بروز استعدادها داده شود، مبداء تحولات شگرف و چشمگیر خواهد شد. برای همین هم دشمن به شدت عصبانی از این نسل است: «دشمن از بالندگی نسل جوان ما بشدّت نگران و عصبانی است. اینکه شما دیدید دشمنها -آمریکاییها و غربیها- اینقدر با سانتریفیوژهای ما مخالفت کردند، فقط بهخاطر این نبود که این سانتریفیوژها اورانیوم را غنی میکند، بلکه بیشتر از آن بهخاطر این بود که این حرکتِ علمی، ذهن جوانان ما را غنی میکند، آنها را آماده میکند برای کارهای بزرگتر.»(۱۳۹۷/۰۱/۰۱) از همین روست که رهبر انقلاب در سه دیدار اخیر خود (حرم رضوی، مجلس خبرگان، و کاروانهای راهیان نور)، به موضوع جوانان، و گشودن عرصه برای ورود آنان برای انجام مسئولیتها تأکید کردهاند.
حالا سی سال است که از پایان جنگ نظامی میگذرد و در این سی سال، هیچ دشمن دیگری به خودش اجازه نداده است که دربارهی گزینهی جنگ نظامی با ایران فکر کند. به جای آن، صحنهی نبرد را به حوزههای دیگر کشاندند. جنگ فرهنگی، جنگ سیاسی، جنگ دیپلماسی، و از همه مهمتر «جنگ اقتصادی». اگرچه دشمن به ما ضرباتی در این جنگها زده است، وگرچه امکانات و تجهیزات ما در مقابل دشمن، مانند همان دوران جنگ نظامی، به مراتب کمتر است، اما در این جنگ هم میتوان پیروز شد. چگونه؟ با همان الگوی ورود جوانان و دادن فرصت به آنان برای حل مشکلات و چالشها. مخصوصا آنکه جوان نسل سومی بهمراتب آمادهتر و پختهتر از جوان نسل اولی، برای پذیرش مسئولیتها است. «اینکه من عرض میکنم، شعار نیست، با اطّلاع عرض میکنم. یک نسل جدیدی، یک رویش جدیدی در کشور به وجود آمده؛ مخصوص یک جای خاص هم نیست، مخصوص یک بخش خاصّ فکری و عملی هم نیست؛ در بخشهای فرهنگی، در بخشهای تبلیغی، در بخشهای هنری، در بخشهای علمی، در بخشهای فلسفی، یک مجموعهی عظیمی از جوانها به وجود آمدهاند که اینها بهمعنای واقعی کلمه مؤمن بالله و مؤمن به این راهند؛ با اینکه امام را ندیدهاند؛ دوران جنگ را -که خیلی سازنده و مؤثّر بود- درک نکردهاند… درعینحال با این اصرار، با این استحکام، با این علاقهمندی دنبال این راه هستند. این نسل، نسل خوبی است، نسل امیدبخشی است.»(۱۳۹۶/۱۲/۲۴)
باری، جنگ نظامی تمام شد و بعید است دوباره نیز اتفاق بیفتد، اما جنگ در عرصههای دیگر (فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و…) همچنان دارد. جنگها اگرچه ممکن است ظاهرا ناخوش باشند، اما در بطن خود، هرکدام “فرصتی” است برای بروز استعدادها. و چه درست گفت حسن باقری که: “این جنگ فرصتهای طلایی بسیاری برای رشد استعدادها به ما داده است. نیروهای ما با توجه به بُعد انقلابی که دارند و چشموگوشبسته تابع قانونهای از خارج آمده نیستند، میتوانند از قالبهای پیشساخته خارج شوند و با فکر سازندهی خویش روشهایی ابداع کنند که دشمن نخواهد توانست بهسادگی با این نیروها به دفاع برخیزد.”
خط حزب الله.