برهان نظم چیست
برهان نظم چیست
فهرست این نوشتار:
خدا و نظم جهان
برهان نظم چیست و چگونه از طریق آن بر وجود خدا استدلال میشود؟
از نخستین واقعیتهایی که فیلسوفان و جهانشناسان بشری به آسانی بدان پی بردهاند، نوعی هماهنگی و نظم شگفت، دقیق و ظریف، پیچیده و هدفمند در پدیدههای طبیعت است. این مسئله موجب شد اندیشمندان با استفاده برهان نظم را، که راهی تجربی و مبتنی بر مطالعه در جهان طبیعت بود، به عنوان معروفترین برهان برای اثبات وجود خدا بهکار برند.
قرآن مجید و روایات نیز نظم جهان را به عنوان آیت الهی گوشزد کرده و انسانها را دعوت میکنند که در نظام زیبا و شگفت هستی بیندیشند و از این راه به وجود خداوند علیم و حکیم، آگاهی یابند:
<إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ فِی خَلْقِکمْ وَ ما یبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یوقِنُونَ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ تِلْک آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیک بِالْحَقِّ فَبِأَی حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَ آیاتِهِ یؤْمِنُونَ>[1]؛
«بدون شک در آسمانها و زمین نشانههای فراوانی است برای آنها که اهل ایمانند. و همچنین در آفرینش شما، و جنبندگانی که در سراسر زمین منتشر ساخته، نشانههایی است برای جمعیتی که اهل یقینند. و نیز در آمد و شد شب و روز و رزقی که خداوند از آسمان نازل کرده، و به وسیله آن زمین را بعد از مردنش حیات بخشیده، و همچنین در وزش بادها نشانههای روشنی است برای جمعیتی که اهل تفکرند. اینها آیات الهی است که ما آن را به حق بر تو تلاوت میکنیم، اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان میآورند؟!»
امام صادق در باب نظم جهان خطاب به مفضل میفرماید:
«ای مفضل، نخستین عبرت و دلیل برخالق –جل و علا-هیئت بخشیدن به این عالم و گردآوری اجزا و نظم آفرینی درآن است. از این رو اگر با اندیشه و خرد در کار عالم نیک و عمیق تأمل کنی، هر آینه آن را چون خانه و سرایی مییابی که تمام نیازهای بندگان خدا درآن آماده و گرد آمده است. اینها همه دلیل آن است که جهان هستی با اندازهگیری دقیق و حکیمانه و نظم و تناسب و هماهنگی آفریده شده است. آفریننده آن یکی است و او همان شکل دهنده، نظم آفرین و هماهنگ کننده اجزای آن است»[2].
تعریف نظم
برای روشنتر شدن مطلب ابتدا باید تعریف نظم را بررسی و سپس دلالتش بر وجود خدا را کاوید. آیتاللّه سبحانى در تعریف نظم آوردهاند:
«نظم عبارت است از نوعى پیوند و همکارى بین اجزاى یک مجموعه در راستاى تحقق هدفى معین، به گونهاى که هر جزئى از اجزاء مکمل دیگرى بوده و فقدان هر جزء موجب میشود که مجموعه اثر مطلوب و هدف مورد نظر را فاقد باشد»[3].
همو آورده است:
«واقعیت نظم در یک پدیده طبیعى، جز این نیست که اجزاى مختلفى از نظر کیفیت و کمیت دور هم گرد آیند، تا در پرتو همکارى اجزاى آن، هدف مشخص تحقق یابد»[4].
واکاوى مفهوم نظم و تعاریف آن نشان میدهد که تحقق نظم در گرو چند رکن اساسى است:
1. وجود اشیاء یا اجزاى مختلف با کمیت و کیفیت مناسب؛
2. چینش، آرایش و ترتیب ویژه بین آنها؛
3. وجود عامل ربط دهنده و برقرار کننده پیوند خاص بین آنها؛
4. وجود هدفى معین؛
5. تأثیر نسبى هر یک از اجزاء در تحقق هدف و وابستگى تحقق هدف به اجتماع آنها.
تقریر برهان
بر اساس آنچه گذشت سامانمندی و هدفداری دو رکن اساسی برهان نظم است. در این نگرش جهان یک واحد نظاممند و هدفدار است.
استاد مطهرى در این باره آورده است:
«… نوعى هماهنگى در هدف در میان اجزاى جهان مشاهده میشود؛ مثلاً در قسمتى از جهان که ما زندگى میکنیم اوضاع و احوال نشان میدهد که زمین، گازهاى مجاور آن، آبهاى آن، گیاهها، حیوانات، ماه که به دور زمین میگردد، خورشید که زمین به دور او میگردد، با یکدیگر نوعى هم آهنگى و انطباق دارند و مجموعاً هدف یا هدفهایى مشخص را تأمین میکنند»[5].
مقدمه دیگر برهان نظم این است که هر مجموعه منظمى معلول علتى آگاه، حکیم و دلیل بر وجود ناظمى با شعور، مدبر و هدفدار است. به عبارت دیگر گزینش اشیاء یا اجزاى مختلف، با کمیت و کیفیت مناسب، ایجاد ترتیب و آرایش و پیوند مناسب بین آنها در راستاى تأمین هدفى معین، عین تدبیر است و استناد آن به غیرفاعل هوشمند چیزى جز تصادف گروى و یا تناقضگویى نیست. نتیجه آنکه رابطه نظم جهان با ناظمى با شعور و هدفدار امرى قطعى و انکارناپذیر است.
آیتاللّه سبحانى در تلازم منطقى نظم و شعور مینویسد:
«عقل و خرد به روشنى درک میکند که یک نوع رابطه منطقى میان: نظم و دخالت عقل و یا هماهنگى و آگاهى و نیز هدفدارى و شعور وجود دارد، و هرگز معقول نیست که بخش نخست از هر یک از این سه معادله بدون دومى پدید آید»[6].
ایشان راز چنین تلازمى را وجود فرایند محاسبه و اندازهگیرى کمى و کیفى در جهت ایجاد تناسب و هماهنگى بین پدیدهها دانسته که بدون آن نظم از اساس منتفى است. محاسبه و اندازهگیرى نیز به هیچ روى از عنصر ناآگاه ساخته نیست. «به دیگر سخن: عقل و خرد، در هر پدیده منظمى سه عنصر را لمس میکند: 1. برنامهریزى، 2. سازماندهى، 3. هدفدارى. از طرف دیگر عینیت بخشیدن به هر یک از این سه عنصر، به محاسبه و اندازهگیرى و انتخاب اجزاى پدیدهها از نظر کمیت و کیفیت و بینش صحیح و هماهنگ نیاز دارد، به گونهاى که اگر یکى از این عملیات درست انجام نگیرد، نظم دچار خلل میگردد، ماهیت چنین عملیاتى جدا از علم و آگاهى نیست و هرگز نمیتوان چنین عملیاتى را از طریق عامل ناآگاه که درست نقطه مقابل این نوع عملیات است تفسیر کرد»[7].
به گفته نیوتون: “این زیباترین سیستم خورشید و سیّارات و ستارگان تنها میتواند از تدبیر و حاکمیت یک موجود دانا و توانا نتیجه شود”.[8]
گونههای برهان نظم
برهان نظمگونهها و تقریرهای مختلفی داردکه به اختصار برخی از آنها اشاره میشود[9]:
1. برهان مبتنی بر علیت
استدلال از نظم موجود در عالم هستی، دو نتیجه میتوان گرفت: اثبات وجود ناظم و اثبات ویژگیهای او مثل علم، عقل و شعور.
برای اثبات وجود ناظم میگوییم: «در عالم طبیعت, نظم برقرار است و هر نظمی به دست ناظمی است، پس باید ناظمی این نظم را در طبیعت قرار داده باشد».
و برای اثبات ویژگیهای ناظم میگوییم: «در طبیعت نظم وجود دارد و هر نظمی برخاسته از شعور و آگاهی است، پس بایستی ناظم جهان طبیعت دارای شعور و آگاهی باشد».
اساس این استدلال بر اصل علیت استوار است و اینکه «هر پدیدهای محتاج پدیدآورنده است» و چون «نظم» پدیده است پس محتاج پدیدآورندهای یعنی ناظمی است و چون نظم و سامان دادن به یک مجموعه نیازمند آگاهی و شعور است پس این ناظم دارای این ویژگیهاست[10].
2. برهان انسجام محور
مجموعههای عالم طبیعت دارای انسجام و اتصال شگفتآوری هستند، به گونهای که گاهی یک جزء کوچک در کل عالم طبیعت تأثیر میگذارد.اکتشافات علمی همچون اثبات تأثیر نجوم در حیات موجودات روی زمین و دیگر دستاوردهای علمی، این اتصال و انسجام را آشکارتر میسازد. این ارتباط و تنیدگی مجموعهها در همدیگر، دلالت بر وجود شعور و دخالت عقلی بزرگ در ساختار جهان میکند[11].
3. استدلال بر اساس حساب احتمالات
حیات روی زمین نتیجه شروط و قیود فراوانی است و علل گوناگونی با یکدیگر هماهنگ شدهاند تا حیات کنونی نظم و سامان یافته، به گونهای که فقدان هریک از این شرایط موجب بینظمی و فساد این عالم میشود. این قیود و شروط به قدری فراوانند که احتمال صُدفه و اتفاق در ایجاد این نظم و هماهنگی را بسیار ضعیف و در حدّ صفر میکند و احتمال دخالت شعور و قصد در ایجاد این مجموعههای زنجیرهوار بسیار بالاست[12].
4. برهان هدفمدارانه
با دقت در مجموعه نظامات عالم هستی متوجه میشویم که برخی از این نظامها در خدمت نظامی دیگر قرار دارد به طوریکه در صورت نبودن نظام اول، نظام دوم از بین خواهد رفت. به عبارت دیگر نظام اول هدف و غایتی دارد که آن تأمین احتیاجات نظام دوم است و بدینترتیب، ارتباط تنگاتنگی بین نظامهای عالم هستی وجود دارد. مثلاً ساختار وجودی مادر و وجود پستان او برای تأمین احتیاجات غذایی نوزاد است. مشخص است که این هدفمندی و ارتباط در عالم، نشاندهنده موجود عالم و باشعوری است که چنین ارتباط و هدفمندی را در عالم به وجود آورده است[13].
5. استدلال مبتنی بر تنظیم ظریف ثابتهای طبیعت
امروزه برهان نظم اسلوبهای جدیدتری یافته که از مهمترین آنها تقریر مبتنی بر تنظیم ظریف ثابتهای طبیعت است. در سال 1986 دو کیهانشناس انگلیسی، جان بارو و فرانک تیپلر، تقریری از تنظیم ظریف ثابتهای طبیعت ارائه کردند که مقدمه اسلوب جدیدی از برهان نظم شد. آن دو در کتاب «اصل کیهانشناختی انسان محور»[14] استدلال کردند که جهان به نحو خاصی برای پیدایش انسان تنظیم ظریف شده است[15] و در عین حال تقریر اخیر را میتوان زیرگونهای از برهان هدفمدارانه و بیانی نو از چگونگی هدفمندی جهان به حساب آورد.
[1]. جاثیه (45)، آیات 3-6.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ج3، ص61.
[3]. جعفر سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ص 73، موسسه تعلیماتى و تحقیقاتى امام صادق، قم: 1375 چاپ اول.
[4]. همان.
[5]. طباطبایى، محمد حسین (علامه) و مطهرى، مرتضى، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، ص 92، پاورقى.
[6]. جعفر سبحانى، مدخل مسائل جدید در علم کلام، صص 76-75.
[7]. همان، ص 76.
Newton’s Principia: The Mathematical Principles of Natural Philosophy, Book III; translated from the Latin into English by Andrew.[8] Motte. (1848 edition), p. 503
[9]. جهت آگاهی بیشتر در این باره بنگرید:
الف. احمد دیلمى، طبیعت و حکمت، (پژوهشى در برهان نظم)، قم: معارف، 1376.
ب. حمیدرضا شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1385.
[10]. جعفر سبحانی، الالهیات، قم، موسسه امام صادق، چاپ ششم، 1384، ج1، ص33-35 و محسن غرویان، سیری در ادله اثبات وجود خدا، ص80، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزهعلمیه قم، ۱۳۷۷.
[11]. الالهیات، همان، ص43.
[12]. همان، ص51.
[13]. همان، ص47.
. John Barrow, Frank Tipler & John Wheeler, The Anthropic Cosmological Principle (Oxford Paperbacks,1987) . .[14]
[15]. جهت آگاهی بیشتر در این زمینه بنگرید: مهدی گلشنی، خداباوری و دانشمندان معاصر غربی، صص 77-112، تهران، انتشارات کانون اندیشه جوان، 1395.
منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، خداشناسى / مؤلف محمدرضا كاشفى