انقلاب اسلامی ایران در روایات
انقلاب اسلامی ایران در روایات
آيا انقلاب اسلامى در روايات و احاديث مربوط به آخرالزمان وجود دارد؟
در روايات مربوط به حضرت مهدى، عليهالسلام، و زمينه سازى حكومت آن بزرگوار، ايرانيان داراى سهم بسزايى بوده و كسانى هستند كه به مقام ايجاد زمينه مناسب براى ظهور آن حضرت و شركت در نهضت وى نائل مىشوند… مىتوان، نقش ايرانيان زمينه ساز را با توجه به پيشامدها و حوادثى كه ذكر آنها در اخبار آمده است نيز، به چهار مرحله تقسيم نمود:
مرحله اول: از آغاز نهضت توسط مردى از قم تا ورودشان در جنگ.
مرحله دوم: داخل شدن در جنگى طولانى، تا اينكه خواستههاى خويش را بر دشمن تحميل كنند.
مرحله سوم: رد كردن خواستههاى نخستين خود كه اعلام كرده بودند و به پا داشتن قيام همه جانبه آنان.
مرحله چهارم: سپردن پرچم اسلام به دست تواناى حضرت مهدى، عليهالسلام، و شركت جستن آنها در نهضت مقدس آن حضرت.
در روايتى از وجود مقدس امام صادق (ع) نقل شده است: به زودى، كوفه، از مؤمنان خالى مىگردد و دانش مانند مارى كه در سوراخش پنهان مىشود، از آن شهر رخت برمىبندد سپس علم ظاهر مىشود در شهرى به نام قم آن شهر معدن علم و فضل مىگردد (و از آنجا به ساير شهرها پخش مىشود) به گونهاى كه باقى نمىماند در زمين جاهلى نسبت به دين، حتى زنان در خانهها. اين قضيه نزديك ظهور قائم (ع) واقع مىشود… علم، از قم به ساير شهرها در شرق و غرب پخش مىشود و حجت بر جهانيان تمام مىشود به گونهاى كه در تمام زمين، فردى پيدا نمىشود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام مىكند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان (ظالم و معاند) مىشود زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نمىدارد، مگر وقتى كه حجت را انكار كنند (بحار الانوار، ج 57 و 60، ص 213).
خيزش و جنبشى بزرگ براى دعوت مردم به طرف دين، در ايران روى مىدهد. از امام كاظم (ع) نقل شده است: مردى از اهل قم، مردم را به سوى حق دعوت مىكند. گروهى، دور او اجتماع مىكنند كه مانند پارههاى آهناند و بادهاى تند (حوادث) نمىتواند آنها را از جاى بركند. از جنگ خسته نمىشوند و كنارهگيرى نمىكنند و بر خدا توكل مىكنند. سر انجام، پيروزى براى متقين و پرهيزكاران است. (بحار، ج 60، ص 216، ح 37).
گويا اين حركت، همان حركتى است كه از امام باقر نقل شده است: گويا مىبينم گروهى از مشرق زمين خروج مىكنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نمىشود. مجدداً برخواستهى خود تاكيد مىكنند ولى جواب نمىشنوند. پس چون چنين ديدند، شمشيرها را به دوش مىكشند، در مقابل دشمن مىايستند تا حق به آنها داده مىشود، اما اين بار قبول نمىكنند بلكه قيام مىكنند و نمىدهند آن را (پرچم قيام را) مگر به صاحب شما (اما زمان (ع)). (بحار الانوار، ج 52، ص 243، ح 116).
خروج سيد حسنى و خراسانى را كه در روايات به آنها اشاره شده، مىتوان در اين باره دانست. بنابراين، موقعيت اجتماعى آن روز ايران حركت به سوى حق طلبى و دعوت به آمادگى براى ظهور است.
در بستر اين جامعه نيز ياران حضرت شكل مىگيرند. در حديثى از امام صادق (ع) نقل شده است: قم را قم ناميدند، چون اهل او، اجتماع مىكنند با قائم آل محمد (ص) و با او قيام مىكنند و او را يارى مىكنند. (بحار الانوار، ج 57 و 60، ص 216، ح 38).
در رواياتى كه به نام ياران و شهرها اشاره دارد، شهرهاى متعددى از ايران ذكر شده است. خلاصه آن كه ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت است و زمينهسازى براى ظهور مىكند.
در برخى از روايات اهل بيت (ع) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدى (ع) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملتهاى غير عرب است، ولى به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز ثقل شيعه در ايران است.
مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان مىدهد كه اين گروه زمينهسازان حكومت حضرت مهدى (ع) در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالمتاب دارند و در حقيقت حضرت مهدى (ع) به همراه ياران از جمله ايرانيان با دشمنان به مبارزه برمىخيزد.
در بين روايات اسلامى، به رواياتى بر مى خوريم كه شرايط و وقايع عصرالظهور را توصيف كرده اند. يكى از اين وقايع، قيام مردى از قم مى باشد كه در عصر ظهور، مردم را به حق دعوت مى كند و با حمايت آنان و با استعانت از پروردگار متعال، نهضت عظيمى را برپا مى دارد كه هيچ دشمنى ياراى نابودى آن را ندارد. (ج كتاب عصر ظهور، تأليف على كورانى عاملى، ترجمه ى مهدى حقى، ناشر: شركت چاپ و نشر امور بين الملل وابسته به انتشارات امير كبير، چاپ چهارم، 1385، صفحه ى 222 و. 223)
در روايت پيشين امام موسى كاظم (ع) خبر از قيام مردى از قم مى دهند كه مردم را به حق دعوت مى نمايد و افرادى كه پيرامون اين شخص جمع مى شوند، قلب هايشان بسيار استوار و محكم همچون پاره هاى آهن است به نحوى كه در مقابل ناملايمات و سختى ها از قيام خسته نمى شوند و نمى ترسند و بنا بر فرمايش اين روايت، اعتماد اين انسان هاى شريف به خداوند سبب مى شود تا قيام آنان به سرانجام نيك ختم شود و به پيروزى رسند. به گواهى تاريخ، اين مرد شريف اهل قم، احتمالا امام خمينى (ره) است و هيچ كسى جز ايشان سزاوار اين توصيف نمى باشد چرا كه ايشان كه سالها در قم به تحصيل و تدريس مى پرداختند، بعد از ملاحظه ى خيانتهاى بزرگ محمدرضا شاه ملعون، مردم را به حق و حقيقت دعوت كردند و آنان را به مقابله با ظلم يزيد زمان فرا خواندند. سرآغاز اين قيام بزرگ، سال 1342 بود كه در طى آن حضرت امام خمينى (ره) حملات شديداللحنى را عليه محمدرضا شاه ايراد كردند كه اين امر به دستگيرى امام خمينى (ره) در 15 خرداد ماه سال 1342 انجاميد كه اين مسئله خود زمينه ساز قيام خونين 15 خرداد 1342 گشت. (كتاب عصر ظهور، تأليف على كورانى عاملى، ترجمه ى مهدى حقى، ناشر: شركت چاپ و نشر امور بين الملل وابسته به انتشارات امير كبير، چاپ چهارم، 1385، صفحه ى
222 مردم مسلمان ايران كه از ظلم وستم شاهان رنج ها كشيده بودند، دعوت امام خمينى (ره) را به حق لبيك گفتند و اولين قيام اسلامى و مردمى را در تاريخ ايران برپا نمودند.
قيام 15 خرداد سال 1342 اگرچه به خاك وخون كشيده شد و در ظاهر به نتيجه نرسيد، اما اين قيام 15 سال بعد به ثمر نشست و حكومت جمهورى اسلامى ايران را براى جهانيان به ارمغان آورد حكومتى كه مطابق روايات، يكى از زمينه سازان مهم حضرت مهدى (عج) خواهد بود. (ان شاء الله)
نكته ى مهمى كه در روايت مذكور به چشم مى خورد، اين است كه ياران اين مرد شريف، قلب هايشان محكم و استوار است و از حوادث سخت زمانه نمى هراسند و خسته نمى شوند اعتماد اين ياران بر خداست و سرانجام پيروز خواهند شد.
اين توضيحات، با ويژگى هاى ياران امام خمينى (ره) نزديكى دارد. چراكه آنان نيز همانند پاره هاى آهن استوار بودند و حتى از كشته شدن و شهادت نمى ترسيدند به همين دليل با شجاعت تمام 15 سال در مقابل رژيم ستمشاهى ايستادگى كردند. مطابق روايت ذكر شده، سرانجام قيام ياران مردى از قم، پيروزى در نهضت مى باشد شگفت اينكه ياران امام خمينى (ره) نيز تحت رهبرى ايشان توانستند نهضت خود را به پيروزى رسانند و حكومت جمهورى اسلامى ايران را پايه گذارى نمايند. پرسمان/.