انس عجیب امام خمینی با قرآن کریم
انس عجیب امام خمینی با قرآن کریم
جلوههای انس با قرآن در سیره نظری و عملی امام خمینی(ره) (3)
در دو بخش قبلی به مصادیقی از جلوههای انس با قرآن در سیره نظری و عملی امام خمینی(ره) اشاره کردیم. اینک در ادامه این بحث به جلوههای دیگری از انس با قرآن در شخصیت قرآنی امامخمینی(ره) خواهیم پرداخت.
***
1- تلاوت سحر
امام بعد از نماز شب، قرآن میخواندند تا هنگام نماز صبح. بعد از نماز صبح نیز قرآن میخواندند. ایشان در هر فرصتی که بین کارها فراغت داشتند، بین کار، قرآن قرائت میکردند و روزانه هشت مرتبه قرآن میخواندند. امام ماهی یک مرتبه قرآن را تمام میکردند.( برداشتهایی از سیره امام خمینی، غلامعلی رجایی، ج3، ص4)
2- خبر شهادت
مانده بودیم به امام چطور بگوییم!؟ چند نفر شده بودیم و به اتّفاق احمدآقا فرزند امام، قرار گذاشتیم برویم پیش امام و خبر شهادت آقامصطفی را آرام آرام به ایشان بگوییم.
یکی گفت: «از حاج آقامصطفی در بیمارستان چه خبر!؟»
یکی دیگر گفت: «الآن از بیمارستان تلفن کردند که ایشان را مثل اینکه باید زودتر به بغداد برسانند!»
احمدآقا جلوی صدایگریهاش را نتوانست بگیرد، ولی رویش را برگرداند که آقا او را نبیند.
ولی امام صورتش را برگرداند و گفت: «احمد چته؟ مگر حاج آقامصطفی مُرده؟ اهل آسمانها میمیرند و از اهل زمین کسی باقی نمیماند. همه میمیریم. آقایان بفرمایید سرکارتان.»
خودشان هم بلند شدند و وضو گرفتند و مشغول خواندن قرآن شدند.(همان، ص7)
3- راز قصّههای قرآن
یکی از آرزوهای امام، نوشتن کتابی بود درباره قصّههای قرآن و حل رمز و رازهای تربیتی آنها. معتقد بود در قصّههای قرآن، فواید و تعلیمات بیشماری نهفته است. گفته بود: «در این قصص بهقدری معارف الهیّه و تعلیمات و تربیتهای ربوبیّه مذکور و مرموز است که عقل را متحیّر میکند!»(آداب الصلوهًْ، امام خمینی(ره)، ص 186)
4- خون برای قرآن
هفتم تیر 1360.
صدای یک انفجار مهیب… در یک چشم بر هم زدن، دفتر حزب جمهوری اسلامی فروریخت. لحظاتی بعد، از سالن اجتماعات حزب، جز تلّی خاک و خاکستر باقی نمانده بود! شهید بهشتی و 72 نفر از یارانش به شهادت رسیدند. دو روز بعد امام پیام داد. پیامی که با آیهای از قرآن آغاز میشد و ملّت ایران را آماده شهادت در راه قرآن خطاب کرده بود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ؛ ملّتی که برای اقامه عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابرقدرت و زیستن با استقلال و آزادی قیام نموده است، خود را برای شهادت و شهید شدن آماده نموده است…»(صحیفه امام، ج15، ص1)
5- وصيّت قرآنی
بهار سال ۱۳۶۵ امام ناراحتى قلبى پیدا کرده بود. من تهران نبودم، خودم را سریع رساندم تهران. رفتم بیمارستان بالای سر ایشان. نزدیک تخت امام که رسیدم، نتوانستم خودم را نگهدارم وگریه کردم. امام نگاه محبّتآمیزی به من کردند و چند جمله کوتاه گفتند. چون کوتاه بود به ذهن سپردم. بیرون آمدم و آنها را نوشتم. در آن لحظه حساس فرمودند: «قوى باشید. احساس ضعف نکنید. به خدا متکّى باشید. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» (فتح-29) باشید و اگر با هم بودید، هیچکس نمىتواند به شما آسیبى برساند.»
به نظرم، وصیّتنامه سىصفحهای امام(ره) را میشود در همین چند جمله خلاصه کرد! (پایگاه اطلاعرسانی)
6- قرآن عملی بشوید!
به طلاب و روحانیون که میرسید، توصیههای زیادی برایشان داشت. دائم به آنها سفارش میکرد که همراه تحصیل علم، به تقوا و تهذیب نفس هم توجّه کنید. میگفت: «اخلاقتان را مهذّب کنید. اعمالتان را مهذّب کنید. باید بر طبق کتاب و سنّت باشد که شما خودتان کتاب و سنّت شوید، یعنی کتاب و سنّت عملی.»
7- اُنس با قرآن در جوانی
امام صادق(ع) میفرماید: «کسی که قرآن را در جوانی بخواند و به آن ایمان آورد، قرآن با گوشت و خونش مخلوط میشود.»(الکافی، ج2، ص 603)
امام این روایت را نقل میکرد و میگفت: «نکته آن این است که در جوانیاشتغال قلب و کدورت آن کمتر است، از این جهت که قلب از آن بیشتر و زودتر متأثر شود و اثر آن نیز بیشتر باقی بماند.»
جوانها را به اُنس و تلاوت قرآن تشویق میکرد.
8- از قرآن بهره بگیرید!
یک بار از امام سؤال کردم: «آقا! برای درس اخلاق از چه کتابهایی بهره بگیریم؟»
امام گفتند: «قرآن و کتب حدیث».
گفتم: «از کتاب احیاءالعلوم چطور؟»
گفتند: «من در آغاز کار به آن مراجعه نمودم، ولی شیوه بحثهای او را نپسندیدم.»(برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)، غلامعلی رجایی، ج5، ص124)
9ـ یک آیه برای شروع درس
من روزها میدیدم یک سیّد روحانی خوشچهره با قیافه بسیار زیبا و نورانی وارد مدرسه فیضیه میشود و با کمال وقار و متانت به قسمت دوم مدرسه میرود.
پرسیدم: «این آقا چه کسی هستند و به کجا میروند!؟»
گفتند: «حاج آقا روحالله خمینی هستند و برای تدریس حکمت به حجره آقای مطهری تشریف میبرند.»
همیشه وقتی مینشست، درسش را با این آیه شروع میکرد: «وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ.» و آبی از آسمان برایتان فرستاد تا شما را با آن پاک کند و پلیدی شیطان را از شما دورسازد و دلهایتان را محکم و گامها را با آن استوار سازد. (انفال- 11)
حرفهایش واقعاً دلهایمان را محکم میکرد. (صحیفه دل، حمید بصیرتمنش و همکاران، ج2، ص29)
10- آیه جامع
روزهای پنجشنبه و جمعه، زیر کتابخانه مدرسه فیضیه، یک ساعت مانده به غروب،، درس اخلاق حاجآقا روحالله.
– «تمام مواعظ انبیا را خداوند تبارک و تعالی در این آیه شریفه گنجانده است: «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَهًْ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى.» بگو: شما را تنها به يك چيز اندرز مىدهم، و آن اين كه: دو نفر دو نفر يا يك نفر يك نفر براى خدا قيام كنيد.(سبا- 46)
این جمله را امام در یکی از همین جلسات اخلاقی گفته بود. (صحیفه دل، همان، ص 48)
11- آیات اخلاق
آیاتی که امام در جلسه درس اخلاق برای ما میخواند، -مخصوصاً آیات جهنم و عذاب- چنان تأثیرگذار بود که من یادم هست، اگر مثلاً زن نامحرمی از کناری میرفت، ما از کنار دیگر راه میرفتیم که حتّی نگاهمان به او نیفتد!(همان، ج5، ص 174)
12- تربیت ربانی
عدّهای از بانوان مربی کودک آمده بودند ملاقات امام. یکی از خانمها پیش از صحبتهای امام آیاتی از سوره علق را تلاوت کرد. آن روز همین شد محور سخنرانی امام: «آموزش براساس اسم ربّ». امام گفتند: «سورهاى را كه اين خانم خواندند، اين مىتواند برنامه باشد از براى مسلمين…
مىفرمايد: «إقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذى خَلَقَ» قرائت را شروع مىكند كه اوّل، امرِ قرائت است، امّا قرائت به اسم خداى تبارك و تعالى. قرائت تنها نباشد، آموزش تنها نباشد. آموزش تنها ممكن است براى يك كشورى مضر هم باشد. آموزش باید با تربيت باشد… اگر قرائت با اسم ربّ شد، اين هم پرورش است و هم آموزش.»(صحیفه امام، ج 21، ص 596)
13- آدم منحرف!
صدام در مجلسی گفته بود: «این ایرانیها که اصلاً مسلمان نیستند!» دلیلش هم جالب بود، میگفت: «چون قرآن عربی است، پيغمبر عرب بوده و اسلام مال عربهاست نه عجمها!» خواسته بود مثلاً تجاوزش را به ایران توجیه کند! امام در یکی از سخنرانیها جوابش را از خود قرآن داده بود: «این اراجیف، منطق يك آدمى است كه از اسلام و قرآن بىاطلاع است. این آدم منحرف اگر عرب هم باشد، از آن اعرابی است که قرآن دربارهشان گفته: الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ!» بادیهنشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدتر است و به ناآگاهی از حدود و احکامی که خدا بر پیامبرش نازل کرده سزاوارترند، و خداوند دانا و حکیم است.
خبرگزاریها هر دو را پخش کردند، هم حرف صدام را، هم جواب امام را. (صحیفه امام، ج 13، ص 338)
14- راه آدم شدن!
همیشه وقتی غذای امام را داخل اتاق میبردم، وارد اتاق که میشدم میدیدم قرآن را باز کردهاند و مشغول قرائت قرآن هستند. مدّتی این مسئله ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه یک روز به امام عرض کردم: «حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است، دیگر چرا این قدر قرآن میخوانید!؟» امام مکثی کردند و گفتند: «هر کس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود، باید دائم قرآن بخواند.» (برداشتهایی از سیره امام خمینی، همان، ج 3، ص 12)
15- حتی شب عمل جراحی!
امام هر روز مقیّد بودند چند صفحه قرآن حتماً بخوانند. حتی روزهای آخر و شب قبل از عمل جراحی هم قرائت قرآن و نماز شب امام ترک نشد. طوری که همه دیدند! دوربینها این لحظه ناب را ثبت کرده بودند.(همان، ص 8)
16- قرآن را روی زمین نگذارید!
بعضی وقتها به دلایلی، قرآنهایی را در کیف دستی، پیش امام میبردیم. در دفعات اولیه بدون توجّه، قرآن را همراه با چیزهای دیگر از کیف بیرون میآوردم و روی زمین میگذاشتم. امام که مراقب بودند آن را از ما میگرفتند و روی میزی که در کنارشان بود میگذاشتند. بعد ما متوجّه شدیم که امام چون روی صندلی نشستهاند، نمیخواهند قرآن روی زمین و در نتیجه پایینتر از جایی باشد که ایشان نشستهاند.(همان، ص 10)
17- یک موعظه
26 تیر سال 63 امام به پسرش احمدآقا نامه نوشت.
– «پسرم!… یکتا موعظه خدا را با دل و جان بشنو، با تمام توان بپذیر و در آن خط سیر نما: «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى.» (بگو: شما را تنها به يك چيز اندرز مىدهم، و آن اينكه: دو نفر دو نفر يا يك نفر يك نفر براى خدا قيام كنيد.(سبأ/46))
18- ای قرآن!
«اي قرآن، اي تحفه آسماني و اي هديه رحماني!
تو را خداي جهان براي زنده كردن دلهاي ما و باز كردن گوش و چشم توده مردم فرستاد.
تو نور هدايت و رهنماي سعادت ما هستي. تو ما را از منزل حيواني ميخواهي به اوج انساني وجود رحماني برساني. فسوسا كه آدميزادگان قدر تو را ندانسته و پيروي تو را فرض خود نشمردند! اَسَفا كه قانونهاي تو در جهان عمل نشد تا همين ظلمتخانه و جايگاه مشتي وحشيان و درندگان كه خود را متمدّنين جهان ميدانند، رشك بهشت برين شود و عروس سعادت در همين جهان در آغوش همه درآيد.»
19- راز اقتدار
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا.»
به ريسمان خدا چنگ بزنيد و پراكنده نشويد. (آلعمران/103)
* امام میگفت: «مسلمين اگر همين يك آيه را عمل بكنند، غلبه مىكنند بر همه قدرتهاى بزرگ.»(صحیفه امام، ج 10، ص 533)
20- سیاست قرآنی
«سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست.»
* به این جمله تاریخی شهید مدرّس اعتقاد کامل داشت. امام حتّی احکام اخلاقی اسلام را هم اجتماعی و سیاسی میدانست. میگفت: «اسلام احکام اخلاقیاش هم سیاسی است. همین حکمی که در قرآن هست که مؤمنین برادر هستند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهًْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ» این یک حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی است، یک حکم سیاسی است.» (مستندات قرآنی فلسفه سیاسی امام، نجف لکزایی، ص 53)
21- کورها و کرها!
یکی از پادشاهان عرب، برای باغ وحش شخصیاش شتر خریده بود، شترهای گرانقیمت. آن هم درست در بحبوحه جنگ صدام علیه ایران و همزمان با جنایتهای اسرائیل در منطقه که هر روز سرزمینی را اشغال میکرد! امام واکنش نشان داد و حکایت چنین آدمهایی را از قرآن مثال آورد: «چهارده تا شتر براى باغوحش فلان سلطان منطقه از خارج مىخرند و با طيّارهها مىخواهند ببرند به آن محل. اينها -اسرائیلیها- دارند همه چيز ما را مىبرند و آنها شتر مىخرند! من نمىدانم كه اين گوشها كى باز مىشود!؟ با نفخ صور بايد باز بشود!؟ و اين چشمها كى بينا مىشود و اين زبانها كى گويا مىشود؟ اینها «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ» هستند!» (صحیفه امام، ج 16، 326)
*
آن روز جمعی از مهمانان خارجی و نمایندگان نهضتهای آزادیبخش جهان هم نشسته بودند توی جلسه.
22- آقايي عالم
اتّحاد و یکپارچگی امّت اسلام. آرزویی که امام در سر داشت. میهمانان خارجی که میآمدند، این دو آیه را میخواند:
– «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا.» همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده مشوید (آل عمران- 103)
– «وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ.» با یکدیگر نزاع نکنید که ناتوان شوید و مهابت و قدرت شما برود. (انفال- 46)
بعد میگفتند: «اينطور احكام مترقّى سياسى كه قرآن میفرماید، اگر به آن عمل بشود، سيادت عالَم مال شما مسلمانان است!» (صحیفه امام، ج 16، 39)
23- ساعات فراغت
امام هیچ وقت نمیگذاشتند وقتشان هدر برود. ما که در خانه پیش ایشان بودیم، بارها میدیدیم در دقایقی قبل از آماده شدن سفره که معمولاً به بطالت میگذرد، امام قرآنشان را باز میکردند و شروع میکردند به خواندن.
24- قرآن به احترام استاد
امام وقتی از پاریس برگشتند و به قم آمدند، آمدند در قبرستان شیخان، عمامهشان را تحت الحنک کردند و با گوشه آن غبار از قبر استادشان «حاج میرزا جوادآقا ملکی تبریزی» پاک کردند و آنجا نشستند و قرآن و فاتحه خواندند.
این نشانه احترام امام به استاد بود. (پا به پای آفتاب، امیر رضا ستوده، ج 3، ص 301)
25- قرائت روزانه
امام مدّتی قبل از نماز مغرب وعشاء و قبل از نماز ظهر، یا مفاتیح میخواندند یا قرآن. در ذهنم هست که یک بار خودشان میفرمودند: «روزی دو جزء قرآن میخوانم.»
تندتند هم از روی قرآن میخواندند. (همان، ج 1، ص 347).کیهان