وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

آیا ظاهر انسان نشان دهنده باطن است؟

ظاهر هم نقش و تاثير دارد و بر اساس طرز تفكر ما جلوه مى نمايد، ولى براى شناخت باطن تنها به ظاهر افراد نمى توان بسنده كرد و بايد صفات و ملكات خلقى و شخصيت او را نيز از طريق نوع عملكرد او در معاشرت و مسافرت و مانند آن مورد شناسايى قرار داد.

0

آیا ظاهر انسان نشان دهنده باطن است؟

آيا از طريق ظاهر افراد ميشه به شخصيت و باطن افراد پى برد؟

به طور كلى در اكثر موارد شخصيت ظاهرى انسان متاثر از باطن و بر اساس درون و طرز فكر او بروز مى نمايد. آدمى آنچه كه خوب و زيبا مى پندارد را مى پوشد و ظاهر خود را آنگونه كه زيبا تشخيص مى دهيد مى آرايد. به قول يكى از بزرگان انسان آنچنان زندگى مى كند كه مى انديشد.

يقينا شما خود هر لباسى را نمى پوشيد و چهره ى خود را به هر چيزى شبيه نمى سازيد، بلكه به گونه اى ظاهر مى شويد كه زيبا و شايسته خود مى دانيد يعنى ظاهر شما طبق فكرتان نمودار مى گردد.

گاهى نيز اتفاق مى افتد كه كسى به صورت عمد و بنابر مصالحى كه خودش مى داند، شخصيت حقيقى خود را مخفى مى كند و با تغيير چهره و به خود گرفتن تيپ خاصى، خود را به صورت شخصيت ديگرى مى نمايد كه اين موارد استثنا است.

لذا يك معيار معمول و شايع براى قضاوت در باره ايمان و اعتقاد و شخصيت انسان ها همانا توجه به وضعيت ظاهر ى افراد و تحليل اعمال و رفتار ظاهرى آنها است.

در روايتى از اميرمؤمنان (ع) مى خوانيم كه: «ما اضمر احد شيئا الا ظهر فى فلتات لسانه و صفحات وجهه هيچ انسانى چيزى را در درون خود پنهان نمى كند مگر اين كه در سخنانى كه از دهان او مى پرد يا آثارى كه در چهره و قيافه او منعكس مى گردد، آشكار مى گردد»(1)

قرآن كريم درباره منافقين مى فرمايد: « لَتَعْرِفَنَّهُمْ فى لَحْنِ الْقَوْلِ‏ تو مى توانى آنها (منافقين) را از سخنانشان بشناسى» (سوره محمد، آيه 30)، يعنى ميان زبان و سخنان انسان و فكر و اعتقاد و اخلاق رابطه خاصى است به گونه اى كه با توجه به كلماتى كه بر زبان جارى مى شود، مى توان اعماق ضميرشان را كاوش كرد و به باطن و شخصيت درونى او پى برد. البته بايد توجه داشت كه وقتى اعمال و ظاهر افراد مبناى سنجش و تشخيص اعتقاد و ايمان و شخصيت آنها است كه عمل و رفتارى به طور مكرر و مستمر و در موارد و مناسبت هاى مختلفى از او سر زند و بارها اين رفتار و كردار او را ملاحظه و مشاهده كرده باشيم تا بتوانيم بگويم اين عمل و ظاهر، ترجمان باطن و نمايان گر واقعيت باور و بينش و اخلاق او است وگر نه با يكبار ديدن رفتار و عملى نمى توان درباره فردى قضاوت كرد و آن را معيار سنجش و تشخيص قرار داد چه بسا اين رفتار و عمل تصادفى و اتفاقى از اين فرد سر زده باشد و تحت تأثير شرايطى خاص اقدام به آن كرده باشد نه اين كه اين عمل سرچشمه گرفته از باطن و درون و نشان دهنده درون و باطن باشند.

در برخى از احكام شرعى نيز بر همين معيار تكيه شده است مثلا حضرت امام خمينى (ره) در مورد تشخيص عدالت امام جماعت براى صحت اقتداء به او مى فرمايند كه حسن ظاهر كاشف از عدالت است يعنى اگر اعمال ظاهرى او دلالت بر تقوا و خداترسى و پرهيز از محرمات الهى داشت و اين اعمال را در موارد متعدد انجام داد، همين كاشف از عدالت درونى و باطنى او است.

به طور مثال روايات زيادى در باب فضيلت گذاشتن محاسن و حد و اندازه آن وارد شده است از جمله از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: «گذاشتن ريش و چيدن شارب، از جمله تعاليم دين حنيف ابراهيم (ع) است».(2)

در روايت ديگر از اميرالموئمنين (ع) آمده است كه حضرت در مذمت «لشكر بنى مروان» فرمودند: «آنان كسانى هستند كه ريش را مى تراشند و شوارب را رها مى كنند»،(3)

از رسول خدا (ص) نيز روايت شده است كه فرمود: «شارب ها را كوتاه كنيد و ريش را بگذاريد و خود را همانند مجوس نكنيد»،(4)

هم چنين امام صادق (ع) فرموده است: «شارب ها را كوتاه و ريش را بگذاريد و خود را به يهود شبيه نكنيد»(5)

البته روايات فراوان ديگرى در اين زمينه در كتاب هاى روايى هست كه ما تنها به همين مقدار بسنده مى كنيم. ناگفته نماند گذشته از «ريش» آن چه مهم است «شخصيت» آدمى است و بيش از ظاهر بايد به رشد باطن و ثبات شخصيت پرداخت كه در پى آن هويت شخصى و فرهنگى انسان و جامعه به ثبات مى رسد. به گونه اى كه ظاهرى آراسته و مطابق با فرهنگ واصول دينى خود را پيدا مى كند و به آسانى و با آگاهى مى تواند مدل رفتارى خود را انتخاب كند.

امروز در دنيايى لبريز از غوغاى تبليغات رنگانگ كه علايم و نشانه ها و ماركها معرف تعلق و وابستگى به ايده خاص است توجه با ظاهر بيش از پيش اهميت دارد. اين همه هياهو و هزينه براى تبليغ مارك و علامت فلان تابلوى تبليغاتى براى چيست؟ اگر اهميت ندارد چرا همه مردم وملل يك نوع لباس نمى پوشندو ظاهر خود را به يك شكل آرايش نمى كنند؟ چرا يك يهودى خود را همانند يك ايرانى لباس نمى پوشد و يا شبيه يك روحانى شيعه ظاهر نمى شود؟

پس خود قضاوت مى نماييد كه ظاهر هم نقش و تاثير دارد و بر اساس طرز تفكر ما جلوه مى نمايد، ولى براى شناخت باطن تنها به ظاهر افراد نمى توان بسنده كرد و بايد صفات و ملكات خلقى و شخصيت او را نيز از طريق نوع عملكرد او در معاشرت و مسافرت و مانند آن مورد شناسايى قرار داد.

(1) (نهج البلاغه، كلمه قصار 26)
000 (2) (بحارالانوار، ج، 12 ص 56)
000 (3) (بحارالانوار، ج، 25 ص 175)
000 (4) (بحارالانوار، ج، 76 ص 111)
000 (5) (بحارالانوار، ج، 76 ص 112) .پرسمان.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.