آنهایی که چشمشان برای موفقیت به دست دیگران است بخوانند
آنهایی که چشمشان برای موفقیت به دست دیگران است بخوانند
داستان حضرت یوسف علیهالسلام را بیشترِ ما میدانیم. میخواستند او را بکشند، ولی زنده ماند. میخواستند او را به عنوان برده بفروشند، اما عزیز مصر شد. خواستند خودشان را در دل پدرش جا کنند و محبت یوسف کم شود، محبتش بیشتر شد. یوسف میدانست درها بسته است و زلیخا قصد او را دارد، ولی سمت در دوید و در گشوده شد. خواستند در زندان بماند تا راز این دسیسه دفن شود، اما همه چیز معلوم شد و همه متوجه پاکی او شدند. به آن پیامبر بزرگوار حق بدهیم که از همراهانش در زندان پرسید:
أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ[1]
آیا خدایان پراکنده (متعدد) بهترند یا خداوند یکتای قهار؟!
و بدانیم خدای ما و یوسف یکی است و تمام این کارها تنها از او برمیآید.
[1] یوسف، 39