آداب لباس پوشیدن در اسلام
آداب لباس پوشیدن در اسلام
فهرست این نوشتار:
1. فضيلت آراستن
(مقدّمه:)
از احاديث معتبر و فراوان استفاده مىشود كه پوشيدن لباس تميز و خوب و آراستن و زينت كردن مناسب خويش، در صورتى كه هزينه آن از راه حلال به دست آمده و در شأن انسان باشد، مستحب وموجب خشنودى پروردگار عالميان است. امّا اگر از راه حلال ممكن نباشد بايد به قدر امكان بسنده كرد، تا زيادهخواهىهاى پوشاك مانع بندگى و عبادت نشود و چنانچه خداوند متعال درهاى روزى را بر كسى گشود، هم خود او از آن به شايستگى بهره برد و هم ديگران را در آن سهيم كند و اگر بر او تنگ گرفت، قناعت پيشه سازد و خود را به حرام و حتّى اموال مشتبه آلوده نكند. (به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد:)
اظهار نعمتهاى پروردگار
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه خداوند نعمتى به بنده خود دهد و آثار آن نعمت بر آن بنده آشكار شود، او ذاكر (وشاكر) نعمت پروردگار و دوست خداوند ناميده مىشود،امّا اگر آثارنعمت در (گفتار وكردار) او ظاهر نشود، دشمن خدا و تكذيبكننده نعمت پروردگار شمرده خواهد شد».[1]
2. در حديثى ديگر فرمود: «هرگاه خداوند نعمتى به بندهاش كرامت كند،دوست دارد اثر آن نعمت را بر او ببيند».[2]
3. نيز در سخنى فرمود: «خداوند متعال زينت و اظهار و ابراز نعمت را دوست دارد و از ترك زينت و اظهار فقر و بدحالى بيزار است. دوست دارد آثار نعمت را در بندهاش ببيند. (مثل اينكه) لباس خود را خوشبو سازد، از منزلش به خوبى نگهدارى كند، خانهاش را جاروب كرده، آن را تميز نگاه دارد و حتّى روشن كردن خانه پيش از غروب آفتاب[3] ، فقر را زايل مىكند و بر روزى مىافزايد».[4]
خود را براى خودىها بياراييد
از امير مؤمنان على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «همانگونه كه به هنگام ملاقات با غريبهها خود را مىآراييد تا شما را در بهترين حال ببينند، براى برادران مؤمن نيز خود را بياراييد».[5]
لباس خوب از مال حلال
يوسف بن ابراهيم، از راويان حديث، مىگويد: خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم در حالى كه لباسهايى خوب (از خز)[6] پوشيده بودم. پرسيدم: نظرتان در مورد اين لباسها چيست؟ فرمود: اشكالى ندارد زيرا امام حسين عليه السلام به هنگام شهادت از همين لباس بر تن داشت و هنگامى كه حضرت على عليه السلام به عبداللّه بن عبّاس مأموريّت داد تا با خوارج نهروان مذاكره كند، بهترين لباسها را پوشيد و با بهترين عطرها خود را خوشبو ساخت و بر بهترين اسبان سوار شد و رو به آنها رفت. خوارج چون او را در آن حال ديدند، گفتند: تو از بهترين مردمانى، پس چرا لباس جبّاران بر تن دارى و بر مركب آنان سوار شدهاى؟ ابن عبّاس آيه زير را تلاوت كرد: (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ): «بگو : چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزىهاى پاكيزه را حرام كرده است؟»[7] (و آنها جوابى در برابر او نداشتند).
سپس امام صادق عليه السلام به يوسف بن ابراهيم فرمود: لباسهاى خوب و ارزشمند بپوش و خود را پيرايش كن كه خداوند زيباست و زيبايىها را دوست مىدارد؛ البتّه مشروط بر آنكه از راه حلال به دست آمده باشد (و در حدّ اسراف نباشد)».[8]
لباس زيرين و رويين
در روايتى معتبر آمده است كه روزى سفيان ثورى از سران متصوّفه به مسجدالحرام رفت. امام صادق عليه السلام را ديد كه در گوشهاى از مسجد نشسته و لباسهايى زيبا و ارزشمند بر تن دارد. با خود گفت: به خدا سوگند بايد به نزدش بروم و او را به خاطر اين لباسها سرزنش كنم. سپس خدمت حضرت رسيد و با سخنى اعتراضآميز عرض كرد: اى فرزند رسول خدا، به خدا قسم پيامبر و هيچيك از پدرانت چنين لباسى نپوشيدهاند.
امام فرمود: «حضرت رسول صلی الله عليه و آله در روزگارى زندگى مىكرد كه عموم مردم در فقر وتنگدستى به سر مىبردند (وبه همين علّت چنين لباسهايى نمىپوشيد)، امّا امروز وضعيّت مالىشان بهتر است و سزاوارترين مردم به استفاده از نعمتهاى پروردگار، انسانهاى نيكوكار و پرهيزگاران هستند». سپس آيه 32 سوره اعراف را كه در روايت پيشين گذشت، تلاوت كرد. آنگاه فرمود : «ما سزاوارترين مردم براى استفاده از نعمتهاى پروردگار هستيم». و در ادامه فرمود: «اى ثورى، اين جامه رويين را كه مىبينى براى (حفظ آبرو در برابر) مردم پوشيدهام»، سپس دامن لباس را بالا زد و لباس زيرين را كه لباس بسيار ساده و كمارزش بود به وى نشان داد وفرمود: «اين لباس را براى خود پوشيدهام». بعد حضرت لباس رويين سفيان ثورى را بالا زد و او لباس زيبا و ارزشمندى در زير و لباس ساده و كمارزشى روى آن پوشيده بود! حضرت فرمود: «ثورى، لباس زيرين را براى لذّت نفس و لباس رويين را براى فريب دادن مردم پوشيدهاى».[9]
آراسته بودن در بيرون خانه
در روايتى معتبر مىخوانيم كه امام رضا عليه السلام در فصل تابستان بر روى حصير و در زمستان بر روى پلاس[10] مىنشست و در خانه لباس گشاد مىپوشيد، امّا در بيرون خانه و در برابر مردم، آراسته ظاهر مىشد.[11]
فلسفه سختىهاى دنيا
از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خداوند متعال بر اثر علاقهاى كه به برخى بندگانش دارد، دنيا را بر آنها تنگ گرفته و محبّت دنيا را از دل آنها برداشته است. از اين رو آنان بر تنگى خوردنىها و آشاميدنىها و سختىهاى دنيا شكيبايى ورزيده و به جهان آخرت و آنچه از كرامت ابدى كه نزد خداست مشتاق و راغباند و جان خود را در راه رضاى خدايشان بر كف گرفته و سرانجام به شهادت مىرسند و هنگام كوچيدن به جهان ديگر، خداوند از آنان خشنود است. چنين بندگانى نيك مىدانند كه مرگ دامنگير همه مىشود (و بايد دنيا و هر آنچه را در آن است بگذارند و بگذرند)؛ به همين علّت، به فكر تهيّه زاد و توشه براى جهان ديگرند. آنها به فكر گردآورى طلا و نقره نيستند، لباسهاى ساده مىپوشند و بيش از ضرورت و نياز غذا نمىخورند و اضافه بر آن را در راه خدا هزينه مىكنند، تا توشه آخرتشان باشد. آنان براى جلب رضاى خدا، با انسانهاى خوب دست دوستى داده و با دشمنان خدا قطع رابطه مىكنند. اين بندگان خوب خدا، چراغهاى هدايت و غرق در نعمتهاى جهان آخرتند».[12]
يادآورى :بسيارى از روايات مناسب اين فصل را در كتاب عينالحياة آوردهام.[13]
[1] . كافى، ج 6، ص 438، ح 2؛ ميزان الحكمة، ج 10، باب 3911، ح 20431.
[2] . كافى، ج 6، ص 43، ح 1 و4؛ مكارم الأخلاق، ص 98.
[3] . البتّه اين بخش از روايت مربوط به زمانهاى گذشته است كه مردم از نعمت برق محروم بودند ولازم بودپيش از تاريكى هوا وسايل روشنكننده را آماده سازند.
[4] . مكارم الأخلاق، ص 41؛ ميزان الحكمة، ج 10، باب 3911، ح 20433.
[5] . كافى، ج 6، ص 439، ح 10؛ مكارم الأخلاق، ص 98.
[6] . خز، پوست حيواناتى است كه موهايى بلند ونرم ولطيف وپرپشت دارند. برخى حيوانات غير اهلى نيز خزدارند. چنين حيواناتى در زمانهاى گذشته فراوان بود ولى امروزه بر اثر صيد بىرويّه، كمياب يا ناياب است.
[7] . سوره اعراف، آيه 32.
[8] . كافى، ج 6، ص 442، ح 8؛ بحارالأنوار، ج 65، ص 125.
[9] . كافى، ج 6، ص 442، ح 7؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 151، ح 544.
[10] . گليم، فرشى از پشم (كه) به رنگهاى مختلف مىبافند وپرز ندارد (فرهنگ عميد).
[11] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، باب 44، ح 1؛ مكارم الأخلاق، ص 117.
[12] . معانى الأخبار، ص 199؛ امالى طوسى، ج 2، ص 51.
[13] . عين الحياة، ص 286، لمعه ششم.
لباس های حرام
(مقدّمه:)
برخى لباسهايى كه پوشيدن آن حرام است به شرح زير است :
(اوّل:) پوشيدن لباسهايى كه از ابريشم خالص است و همچنين لباسهاى طلاباف (و هر آنچه زينت طلا دارد)، بر مردان حرام است. و نيز احتياط آن است كه عرقچين و كيف دستى و چيزهاى كوچكى كه نمىتوان با آن عورت را پوشاند از ابريشم خالص نباشد. همانگونه كه احتياط آن است كه اجزاى لباس، حتّى نوارهايى را كه در حاشيه لباس مىدوزند از ابريشم خالص نباشد. و چنانچه كسانى بخواهند لباس حرير بپوشند، بهترين راه آن است كه چيزى با ابريشم مخلوط كنند؛ به هر نسبتى كه باشد ولى سزاوار است نسبت آن ده به يك يا بيشتر باشد. و اگر مجموع تار يا مجموع پود[1] آن غير ابريشم باشد بهتر است. و سزاوار است كه ولىّ، پسران نابالغ خود را از پوشيدن لباسهاى ابريشمين و طلاباف منع كند.
(دوم:) لباسهايى كه از پوست حيوان مرده تهيّه شده، هر چند آن را دبّاغى كرده باشند.
(سوم:) لباسهايى كه از پوست حيوانات حرام گوشت تهيّه شده، هر چند حيوان را به طريق شرعى ذبح كرده باشند. حتّى اگر يك تار موى حيوان حرام گوشت (مانند گربه) در لباس يا بدن نمازگزار باشد حرام است. (در اين زمينه به روايات زير توجّه كنيد:)
لباس ابريشمين
1. در روايت معتبرى آمده است كه رسول خد صلی الله عليه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود : «انگشتر طلا در دست نكن و لباس ابريشمين نپوش كه اين هر دو، زينت و پوشش تو در بهشت است».[2]
2. و در سخنى ديگر، به آن حضرت فرمود: «لباس ابريشمين نپوش كه اگر بپوشى، خداوند پوست تو را به آتش مىسوزانَد».[3]
زيورآلات طلا ونقره
1. در حديث است كه از امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا بر مرد جايز است خانوادهاش را با زيورآلات طلا بيارايد؟ حضرت فرمود: «براى زنان و دختران اشكال ندارد، ولى براى پسران جايز نيست».[4]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «پدرم امام باقر عليه السلام فرزندان (دختر) و همسران خود را به زيورآلات طلا و نقره مىآراست و مىفرمود : اشكالى ندارد».[5]
[1] . نخهاى عمودى پارچه «تار» ونخهاى افقى آن «پود» ناميده مىشود.
[2] . خصال، ج 2، ص 375؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 248، ح 8.
[3] . علل الشرايع، ج 2، ص 348، باب 57، ح 3؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 164، ح 774.
[4] . سرائر، ج 3، ص 636؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 412، ح 1. هدف اسلام از اين كار، مبارزه با تجمّلپرستىوخوى اشرافيگرى است.
[5] . كافى، ج 6، ص 475، ح 2؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 539، ح 49.
بهترین لباس
(مقدّمه:)
بهترين لباس آن است كه از پنبه بافته شده باشد و بعد از آن كتان است و كراهت دارد همواره لباس پشمين بپوشند، امّا پوشيدن آن در برخى اوقات به منظور حفاظت از سرما و صرفهجويى در هزينه و مانند آن خوب است. (به رواياتى در اين زمينه توجّه كنيد:)
لباس پنبهاى و پشمين
1. در حديثى معتبر مىخوانيم كه حضرت على عليه السلام فرمود: «لباسهاى پنبهاى بپوشيد كه پوشش حضرت رسول صلی الله عليه و آله و ما اهل بيت است و پيامبر صلی الله علیه و آله لباسى را كه از مو يا پشم تهيّه شده بود جز در موارد ضرورت نمىپوشيد».[1]
2. امام صادق عليه السلام در سخنى فرمود: «لباسى كه از مو يا پشم بافته شده، جز در موارد ضرورت نپوشيد».[2]
3. حسين بن كثير مىگويد: امام صادق عليه السلام را ديدم كه پيراهنى گشاد بر تن داشت و جامه پشمينهاى بر روى آن پوشيده بود. عرض كردم: فدايت شوم، مردم از پوشيدن لباس پشمين خوددارى مىورزند شما چرا مىپوشيد؟ حضرت فرمود: «پدرم امام باقر و پدرش امام سجّاد عليهم السلام چنين لباسى مىپوشيدند و هرگاه به نماز مىايستادند گشادترين (و سادهترين) لباسهاى خود را مىپوشيدند و ما به پيروى از آنان چنين مىكنيم».[3]
4. در روايتى آمده است كه حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله فرمود: «چند كار را تا پايان عمر ترك نخواهم كرد تا پس از من سنّت شود: همغذا شدن با مستخدمان در حال نشسته بر روى زمين، سوار شدن بر مركب ساده، دوشيدن شير از حيوان با دستان خود، سلام كردن بر كودكان، پوشيدن لباس پشمين».[4]
(سؤال:) در برخى روايات، پوشيدن لباس پشمين مكروه شمرده شده و طبق برخى روايات ديگر، برخى امامان معصوم آن را مىپوشيدند. چگونه اين روايات با هم سازگار است؟
(جواب:) اگر از لباس پشمى براى هميشه و به منظور خودنمايى و جلوهگرى استفاده شود كار مذموم و ناپسندى است، امّا اگر به منظور قناعت در هزينههاى زندگى، يا تواضع و فروتنى، يا حفاظت از سرما پوشيده شود اشكال ندارد. روايت زير پاسخ بالا را تأييد مىكند. توجّه فرماييد :
5. طبق آنچه ابوذر غِفارى از رسول خدا صلی الله عليه و آله نقل كرده، آن حضرت فرمودند : «در آخرالزّمان گروهى در تابستان وزمستان لباسهاى پشمى مىپوشند، به گمان آنكه با اين كار بر ديگران فضيلت وبرترى خواهند داشت. ملائكه آسمانها و زمين آنها را لعنت مىكنند».[5] (وشايد ناميدن آنها به صوفيّه به علّت پوشيدن همين لباسهاى پشمى بوده كه عرب به آن صوف مىگويد. در ضمن لباس پشمى بر دو گونه است: بخشى از آن نرم ولطيف كه غالباً اشراف مىپوشيدند وبخشى ديگر، خشن ودرشت كه زاهدان واقعى وگاهى رياكاران مىپوشيدند).
لباس كتان و خز
1. در حديثى آمده است كه اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود: «پوشش پيامبران لباس كتان بوده است».[6]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «لباس كتان انسان را فربه (وداراى تناسب اندام) مىكند».[7]
3. در روايت ديگرى مىخوانيم كه امام سجّاد عليه السلام براى خريد لباس خز[8] هزار يا هزار و پانصد درهم مىپرداخت وآن را در زمستان مىپوشيد وهنگام فصل بهار آن را فروخته، قيمتش را به فقرا صدقه مىدادند.[9]
[1] . كافى، ج 6، ص 450، ح 2؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 153، ح 551.
[2] . كافى، ج 6، ص 449، ح 1؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 153، ح 551.
[3] . كافى، ج 6، ص 450، ح 4.
[4] . خصال، ج 1، ص 246؛ مكارم الأخلاق، ص 115.
[5] . امالى طوسى، ج 2، ص 152؛ مكارم الأخلاق، ص 471.
[6] . مكارم الأخلاق، ص 104؛ كافى، ج 6، ص 449، باب كتان، ح 1.
[7] . كافى، ج 6، ص 449، باب كتان، ح 1؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 357، باب 16، ح 1.
[8] . خز را پيشتر تفسير كرديم.
[9] . مكارم الأخلاق، ص 106، ودعائم الاسلام، ج 2، ص 154، ح 552.
رنگ لباس
(مقدّمه:)
بهترين رنگ براى لباس، سفيد وسپس زرد، بعد سبز وپس از آن قرمز كمرنگ (صورتى) است. وپوشيدن لباس به رنگ كبود وعدسى وقرمز پررنگ، به ويژه هنگام نماز كراهت دارد. وپوشيدن لباس سياه در همه حال كراهت شديد دارد؛ البتّه عِمامه وعبا وكفش سياه[1] از اين حكم مستثناست، هرچند كه عبا و عمامه سياه نباشد بهتر است. (به رواياتى در اين زمينه توجّه كنيد:)
لباس سفيد و زرد
1. در احاديثى معتبر از حضرت رسول صلی الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «لباس سفيد بپوشيد كه نيكوترين و پاكيزهترين رنگهاست. ومردگان خود را با كفن سفيد دفن كنيد».[2]
2. امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه حضرت على عليه السلام در بيشتر اوقات، لباس سفيد مىپوشيد.[3]
3. حفص مؤذّن مىگويد: امام صادق عليه السلام را در مسجد پيامبر در بين قبر و منبر در حال نماز ديدم. آن حضرت لباسى زرد همچون رنگ بِه بر تن داشت.[4]
4. زراره مىگويد: امام باقر عليه السلام را ديدم كه لباسى گشاد وعبايى زردرنگ از خز پوشيده بود.[5]
لباس قرمز وكبود
1. در حديثى معتبر آمده است كه حَكَم بن عيينه خدمت امام باقر عليه السلام رسيد. حضرت لباس سرخ تيره كه با گل كافشه[6] رنگ شده بود بر تن داشت. به حَكم فرمود: نظر تو در مورد اين لباس چيست؟ عرض كرد: چه گويم در مورد لباسى كه اگر جوانان شوخ بپوشند ما آن را عيب مىدانيم. حضرت فرمود: «چه كسى زينت الهى را بر بندگانش حرام كرده است؟» سپس فرمود: «چون تازه دامادم چنين لباسى پوشيدهام».[7]
2. در روايت ديگرى آمده است كه پوشيدن لباس قرمز تيره، جز براى تازه داماد، كراهت دارد.[8]
3. در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه فرمود: «جبرئيل در روز آخر ماه رمضان بعد از نماز عصر بر حضرت رسول صلی الله عليه و آله نازل شد. چون به آسمان رفت، پيامبر صلی الله عليه و آله فاطمه سلام الله علیها را خواند كه با شوهرت نزد من آييد. هنگامى كه خدمت حضرت رسيدند على عليه السلام را در جانب راست وفاطمه سلام الله علیها را در جانب چپ خود نشانيد ودست آنها را گرفت وبر دامان خويش نهاد. سپس فرمود: دوست داريد آنچه را كه جبرئيل به من گفت به شما بگويم؟ عرض كردند: آرى اى رسول خدا. فرمود: جبرئيل گفت: در روز قيامت من در جانب راست عرش خواهم بود وخداوند دو لباس بر من مىپوشانَد كه يكى به رنگ سبز وديگرى سرخ همچون رنگ گل است وتو اى على، در جانب راست عرش خواهى بود وبر تو نيز دو لباس همانند لباسهاى من مىپوشانَد». راوى به امام صادق عليه السلام عرض كرد: مردم رنگ سرخ را نمىپسندند. امام فرمود: «هنگامى كه خداوند حضرت عيسى را به آسمان برد، آن حضرت دو لباس به همين رنگ بر تن داشت».[9]
4. در روايتى معتبر آمده است كه يونس مىگويد: امام رضا عليه السلام را ديدم كه لباسى گشاد وبلند وكبودرنگ بر تن داشت.[10]
لباس سبز سير و سياه
1. محمّد بن على مىگويد: امام هفتم عليه السلام را در لباس عدسىرنگ ديدم.[11]
2. ابوالعلا مىگويد: حضرت صادق عليه السلام را در حال اِحرام با بُرد يمنى سبزرنگ ديدم.[12]
3. در حديث است كه كسى از امام صادق عليه السلام پرسيد: با كلاه سياه نماز بخوانم؟ فرمود: «لباس سياه لباس اهل جهنّم است با آن نماز نخوان».[13]
4. از پيامبر اعظم صلی الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «لباس سياه كراهت دارد، مگر در سه چيز: عبا وعِمامه وكفش».[14]
[1] . ونيز عبا وچادر زنان.
[2] . كافى، ج 6، ص 445، ح 1 و2؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 355، ح 1.
[3] . قرب الإسناد، ص 134؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 356، ح 6.
[4] . كافى، ج 6، ص 452، ح 10؛ قرب الإسناد، ص 30، ح 37.
[5] . كافى، ج 6، ص 450، ح 1؛ مكارم الأخلاق، ص 104.
[6] . گياهى است با برگهاى بيضى شكل وگلهاى زرد رنگ كه گلهاى آن را پس از خشك كردن نرم مىكنندوروى نان مىريزند وگاه به جاى زعفران به كار مىبرند (فرهنگ عميد).
[7] . كافى، ج 6، ص 446، ح 1؛ مكارم الأخلاق، ص 105.
[8] . كافى، ج 6، ص 447، ح 5؛ مكارم الأخلاق، ص 105.
[9] . مكارم الأخلاق، ص 106؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 360، ح 16.
[10] . كافى، ج 6، ص 448، ح 11؛ مكارم الأخلاق، ص 106.
[11] . كافى، ج 6، ص 448، ح 12؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 359، ح 9.
[12] . مكارم الأخلاق، ص 105؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 215، ح 978.
[13] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 162؛ تهذيب الاحكام، ج 2، ص 227.
[14] . كافى، ج 6، ص 449، ح 1؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 163.گفتنى است كه چادر زنان در ميان عرب، نوعى عبا محسوب مىشود.
5. برخى آداب لباس پوشيدن
(مقدّمه:)
پيراهنهاى دراز و بلند پوشيدن وآستين پيراهن را بلند كردن ولباس را براى تكبّر بر روى زمين كشيدن، مكروه وناپسند است. (به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد:)
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حضرت امير مؤمنان علی علیه السلام به بازار رفت وبا يك دينار (اشرفى) سه قطعه لباس خريد: پيراهنى كه بلنداى آن تا نزديك بند پا بود، لنگى كه طول آن تا نيمه ساق پا بود، ازارى كه از جلو تا روى سينهها واز عقب تا پايينتر از كمر را مىپوشاند. حضرت پس از خريد، دست به آسمان بلند كرد وپيوسته خدا را بر اين نعمت شكر مىكرد تا به خانه بازگشت».[1]
2. ودر حديثى ديگر فرمود: «آنچه از بلنداى پيراهن از قوزك پا مىگذرد در آتش جهنّم است».[2]
3. از امام كاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خداوند به پيامبرش فرمود : (وَثِيَابَکَ فَطَهِّرْ)؛ ولباست را پاكيزه دار.[3] لباسهاى پيامبر صلی الله عليه و آله پاك وپاكيزه بود، منظور خدا اين بود كه پيراهنت را كوتاه كن تا آلوده نشود».[4]
و در روايت ديگرى آمده است كه آن را بالا بزن تا به زمين كشيده نشود.[5]
4. در روايت حسنهاى از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه: «حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله به مردى از بنى تميم چنين وصيّت كرد: مبادا پيراهن ولنگ خود را بلند ودراز كنى كه نشانه تكبّر است وخداوند متكبّران را دوست نمىدارد».[6]
5. در روايتى معتبر آمده است كه امير مؤمنان على عليه السلام هرگاه پيراهن مىپوشيد آستين آن را مىكشيد وآنچه را كه از سر انگشتانش مىگذشت مىبُريد.[7]
6. در حديث آمده است كه: «حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله به ابوذر فرمود: هر كه از روى تكبّر، جامهاش را بر زمين بكشد خداوند در قيامت نظر رحمت به او نمىكند. واِزار مرد تا نيمه ساق پاست؛ البتّه تا بند پا هم جايز است، امّا افزون بر آن در آتش است».[8]
(يادآورى: بهطور كلّى همواره بايد اهداف پوشش لباس را در نظر داشته باشيم ومطابق آن، لباسهاى خود را تهيّه كنيم.
هدف از پوشيدن لباس سه چيز است :
نخست حفظ تن از سرما وگرما وصدمات احتمالى ناشى از برخورد با موانع طبيعى وغير طبيعى؛ اين هدف مربوط به جسم انسان است.
هدف ديگر، حفظ حرمت وكرامت انسانى در برابر ديدگان ديگر انسانهاست، زيرا اگر آدمى به صورت برهنه، همچون حيوانات، در برابر همنوعان خود حاضر شود، از چشم آنان مىافتد وحرمتش شكسته وكرامتش لكّهدار مىشود؛ اين هدف مربوط به روح انسان است.
وهدف سوم، كمك به حفظ پاكدامنى وعفّت همنوعان در سطح جامعه وحتّى خانواده است كه اين هدف بر خلاف دو هدف اوّل، مربوط به ديگران است؛ بنابراين، آنچه به هنگام تهيّه لباس مهمّ است رعايت سه هدف مزبور است؛ ازاينرو لباسهاى تنگ وچسبان هر چند تمام بدن را بپوشاند، پسنديده نيست زيرا نه مايه آرامش جسم انسان است ونه روح ونه افراد جامعه.
همانگونه كه لباسهاى آستين كوتاه كه بيش از حدّ متعارف، آستين آن كوتاه است در انظار عمومى پسنديده نيست.
مختصر اينكه، لباسهاى واجد اهداف سهگانه بالا مورد تأييد اسلام است وآنچه فاقد آن سه هدف، يا برخى از آنها باشد در اسلام سفارش نشده است).
[1] . كافى، ج 6، ص 455، ح 2؛ مكارم الأخلاق، ص 113.
[2] . كافى، ج 6، ص 456، ح 3؛ مكارم الأخلاق، ص 109.
[3] . سوره مدّثّر، آيه 4.
[4] . كافى، ج 6، ص 456، ح 4.
[5] . كافى،ج 6، ص 455، ح 2؛ مكارم الأخلاق، ص 103.
[6] . كافى، ج 6، ص 456، ح 5؛ مكارم الأخلاق، ص 109.
[7] . كافى، ج 6، ص 457، ح 7؛ مكارم الأخلاق، ص 111.
[8] . امالى طوسى، ج 2، ص 152؛ مكارم الأخلاق، ص 110.
6. حرمت پوشيدن لباس مخصوص زنان يا كافران
(مقدّمه:)
پوشيدن لباس ويژه بانوان، مانند روسرى، مقنعه، چادر وبرخى از لباسهاى زير، بر مردان حرام است. چنانكه بر بانوان حرام است پوشيدن لباسهاى مخصوص مردان، مانند قبا، عِمامه وديگر لباسهاى ويژه آنان. وبر مرد وزن جايز نيست پوشيدن لباسهاى مخصوص كافران. (به دو روايت در اين زمينه توجّه كنيد:)
1. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «جايز نيست زنان شبيه مردان شوند، زيرا رسول خدا زنانى را كه شبيه به مردان مىشوند ومردانى را كه شبيه به زنان مىشوند نفرين كرده است».[1]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خداوند متعال به پيامبرى از پيامبرانش فرمود: به مؤمنين بگو: لباسهاى مخصوص دشمنان مرا را نپوشيد واز غذاى آنان نخوريد وخود را شبيه آنان نكنيد، وگرنه شما هم دشمن من خواهيد بود».[2]
[1] . خصال، ج 2، ص 374؛ بحارالأنوار، ج 103، ص 256.
[2] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 163، ح 769؛ مشكاة الأنوار، ص 325.
7. عِمامه بستن و كلاه پوشيدن
(مقدّمه:)
به دو روش مىتوان عِمامه بست: بر سر وزانو. بستن عمامه بر روى سر مستحبّ است، چنانكه تحتالحنك[1] نهادن براى عِمامه هم مستحبّ است.[2]
شهيد اوّل؛ اعتقاد دارد كه ايستاده عمامه پيچيدن مستحبّ است.[3] (به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد:)
فضیلت عِمامه بر سر گذاشتن
1. در حديثى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس عمامه بر سر بپيچد وتحت الحنك[4] نبندد وبه درد بىدرمانى مبتلا شود، كسى را جز خودش سرزنش نكند».[5]
2. ودر روايتى ديگر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله با دست (مبارك) خود بر سر حضرت اميرمؤمنان عليه السلام عِمامه بست. يك طرف عمامه را از پيش صورت وطرف ديگر آن را چهار انگشت كوتاهتر، از پشت سر آويخت، سپس به على عليه السلام فرمود: برو! رفت وفرمود: بيا! آمد وبعد فرمود: به خدا قسم، تاج ملائكه وفرشتگان چنين است».[6]
3. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حضرت رسول صلی الله عليه و آله عمامه را بر سر بست ويك طرف آن را به جلو وطرف ديگر آن را به پشت سر انداخت. چنانكه جبرئيل (در هيأتى كه در برابر پيامبر آشكار مىشد) نيز به اين صورت عمامه مىبست».[7]
4. واز امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «فرشتگان در جنگ بدر عمامههاى سفيد بر سر داشتند».[8]
5. در كتاب فقه الرّضا خواندن اين دعا به هنگام گذاشتن عمامه بر سر سفارش شده است: بِسْمِ اللهِ اَللّهُمَّ ارْفَعْ ذِكْري وَاَعْلِ شَأْني وَاَعِزَّني بِعِزَّتِکَ وَأَكْرِمْني بَكَرَمِکَ بَيْنَ يَدَيْکَ وَبَيْنَ خَلْقِکَ اَللّهُمَّ تَوِّجْني بِتاجِ الْكَرامَةِ وَالْعِزِّ وَالْقَبُولِ.[9]
6. در كتاب مكارم الأخلاق از كتاب نجات نقل كرده است كه به هنگام گذاشتن عِمامه اين دعا خوانده شود: اَللّهُمَّ سَوِّمْني بِسيماءِ الاْيمانِ وَتَوِّجْني بِتاجِ الْكَرامَةِ وَقَلِّدني حَبْلَ الاْسْلامِ وَلا تَخْلَعْ رَبْقَةَ الاْيمانِ مِنْ عُنُقي[10] وافزوده است كه عمامه را بايد در حال ايستاده پيچيد.[11]
كلاه پوشيدن
در حديث است كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله كلاههاى متعدّدى داشت كه بر سر مىنهاد.[12]
علما پوشيدن كلاههاى دراز وبلند را كه به آن «بُرطُل» گويند ويهوديان بر سر مىگذاشتند، مكروه شمردهاند.[13] واز برخى روايات استفاده مىشود كه شكستن پايين كلاه وبرگردانيدن آن مكروه است.[14]
[1] . پيچى از عمامه كه از زير چانه مىگذرانند و روى شانه مىاندازند.
[2] . روايات مربوط به استحباب تحت الحنك فراوان است، ولى ظاهرآ همه آنها مربوط به تمام حالات است ودرخصوص حال نماز، فقط يك روايت داريم كه آن هم ضعيف است. رك:اصول كافى، ج6،ص460، باب العمائم.
[3] . دروس، ج 1، ص 152.
[4] . بايد توجّه داشت كه «تحت الحنك» در گذشته در همه حال معمول بود، ولى اكنون متعارف نيست وگاهممكن است لباس شهرت به شمار آيد.
[5] . كافى، ج 6، ص 461، باب العمائم، ح 1؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 291، ح 1.
[6] . كافى، ج 6، ص 461، ح 4؛ مكارم الأخلاق، ص 120.
[7] . كافى، ج 6، ص 461؛ مكارم الأخلاق، ص 460.
[8] . كافى، ج 6، ص 461؛ مكارم الأخلاق، ص 119.
[9] . ترجمه: «به نام خدا، پروردگارا، ذكر مرا بالا بر ورتبهام را بلند گردان ومرا در پيشگاه خود ودر ميانمخلوقاتت گرامى بدار. بار خدايا، تاج كرامت وعزّت وپذيرش (اعمال) را بر سرم نِه». فقه الرّضا، ص 395؛مستدرك الوسائل، ج 3، ص 277، ح 8 .
[10] . ترجمه: «خدايا، مرا به نشانه ايمان نشانه گذار وتاج كرامت بر سرم نِه وبند اسلام و ايمان بر گردنم افكنوآن را از گردنم بيرون مياور».
[11] . مكارم الأخلاق، ص 120.
[12] . بحارالأنوار، ج 16، ص 121 و122 و125.
[13] . مكارم الأخلاق، ص 120 (با اندكى تفاوت).
[14] . بحارالأنوار، ج 47، ص 45، ح 62.
8. آداب پوشيدن پاجامه
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خداوند به حضرت ابراهيم وحى كرد كه زمين به سبب ديدن عورت تو به من شكايت مىكند، ميان زمين وعورت خود حجابى قرار ده تا زمين ناراحت نباشد[1] ، سپس حضرت ابراهيم پاجامه را اختراع كرد وپوشيد».[2]
2. در كتاب جامع بزنطى روايت شده است كه هر كه پاجامه را ايستاده بپوشد، تا سه روز حاجتش برآورده نشود.[3]
3. از حضرت امير المؤمنين على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «پوشيدن پاجامه در حال ايستاده، موجب اندوه است».[4]
4. در حديثى ديگر فرمود: «پاجامه را ايستاده ورو به قبله ورو به انسان ديگرى نپوشيد».[5]
5. ودر سخنى ديگر فرمود: «پيامبران پيراهن را پيش از پاجامه مىپوشيدند».[6]
6. در كتاب فقه الرّضا آمده است: پاجامه را ايستاده نپوشيد كه موجب هلاكت وزردآب وغم ودرد مىشود، بلكه نشسته بپوشيد ودر وقت پوشيدن اين دعا را بخوانيد: بِسْمِ اللهِ اَللّهُمَّ اسْتُرْ عَوْرَتي وَلا تَهْتِكْني في عَرَصاتِ الْقِيامَةِ وَاعْفُ فَرْجي وَلا تَخْلَعْ عَنّي زينَةَ الاْيمانِ.[7]
7. كتاب مكارم الأخلاق از كتاب نجات نقل كرده است كه به هنگام پوشيدن پاجامه اين دعا خوانده شود: اللّهُمَّ اسْتُرْ عَوْرَتِي وَآمِنْ رَوْعَتِي وَاعْفُ فَرْجِي وَلا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِي ذلِکَ نَصِيبآ وَلا لَهُ إلى ذلِکَ وُصُولاً فَيَصْنَعَ لِىَ الْمَكايِدَ وَيُهَيِّجَني لاِرْتِكابِ الْمَحارِمِ.[8]
[1] . گفتنى است كه عربها زير پيراهن بلند (دشداشه) پاجامه نمىپوشيدند. اكنون هم كموبيش برخىعربها چنين مىكنند. روايت مزبور ناظر به پوشش پاجامه براى چنين كسانى است، زيرا در حركاتوحالات مختلف، ممكن است قسمتهايى از بدن انسان نمايان شود.
[2] . علل الشرايع، ج 2، ص 585، ح 29؛ بحارالأنوار، ج 12، ص 77، ح 3.
[3] . السرائر، ج 3، ص 581؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 417، ابواب احكام الملابس، باب 68، ح 5.
[4] . مكارم الأخلاق، ص 101؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 416، ابواب احكام الملابس، باب 68، ح 2. (شايد بهاين خاطر كه گاه ممكن است خطرهايى پيش آيد).
[5] . مكارم الأخلاق، ص 101؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 416، ابواب احكام الملابس، باب 68، ح 4.
[6] . مكارم الأخلاق، ص 101؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 416، ابواب احكام الملابس، باب 68، ح 3.
[7] . ترجمه: «به نام خدا، پروردگارا، عيوبم را بپوشان ودر روز قيامت مرا رسوا مگردان ومرا پاكدامن قرار دهوزينت ايمان را از من سلب نفرما». فقه الرّضا، ص 395، باب الزىّ والزّينة ؛ مستدرک الوسائل، ج3، ص 313،باب 44، ح 1.
[8] . ترجمه: «بار خدايا، عيوبم را بپوشان وهراسم را برطرف كن ومرا پاكدامن قرار ده واز براى شيطان در آنبهرهاى وبراى رسيدن به آن راهى قرار مده، تا براى من حيلهها سازد وبر گناهان تحريكام كند».مكارم الأخلاق، ص 101.
9. آداب لباس نو بريدن و پوشيدن
دعاهاى هنگام بريدن وپوشيدن لباس نو
1. در روايتى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كه لباس نو ببُرد وظرفى را پر از آب كند وسى وشش مرتبه سوره قدر بر آن بخواند وهر مرتبه كه به آيه (تَنَزَّلُ الْمَلاَئِكَةُ) مىرسد اندكى از آب را آرام بر پارچه بپاشد، سپس دو ركعت نماز بخواند ودعا كند وبگويد: اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي رَزَقَني ما اَتَجَمَّلُ بِهِ فِى النّاسِ وَاُواري بِهِ عَوْرَتي وَاُصَلّي فِيهِ لِرَبِّي[1] وآنگاه خدا را شكر كند، پيوسته در وفور نعمت باشد تا آن لباس كهنه شود».[2]
2. در روايتى صحيح مىخوانيم كه امام محمّد باقر علیه السلام، خواندن اين دعا را به هنگام پوشيدن لباس نو سفارش كرد: اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ ثَوْبَ يُمْنٍ وَتُقى وَبَرَكَةٍ اَللّهُمَّ ارْزُقْني فِيهِ حُسْنَ عِبادَتِکَ وَعَمَلاً بِطاعَتِکَ وَاَداءَ شُكْرِ نِعْمَتِکَ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي كَساني ما اُواري بِهِ عَوْرَتي وَاَتَجَمَّلُ بِهِ فِى النّاسِ.[3]
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كه در ظرفى نو آب كند وبر آن سى ودو مرتبه سوره قدر بخواند وبر لباس نو بپاشد، با پوشيدن آن لباس همواره در وفور نعمت باشد تا وقتى كه تارى از آن لباس باقى باشد».[4]
4. در روايتى معتبر آمده است كه: «حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود: به هنگام پوشيدن لباس نو اين دعا را بخوان: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي كَسانِي مِنَ اللِّباسِ ما اَتَجَمَّلُ بِهِ فِى النَّاسِ. اللّهُمَّ اجْعَلْها ثِيابَ بَرَكَةٍ، أَسْعى فِيها لِمَرْضاتِکَ وَأَعْمُرُ فِيها مَساجِدَکَ».[5] سپس فرمود: «اى على، هر كه اين دعا را بخواند سپس لباس نو را بپوشد، خداوند او را مىآمرزد».[6]
5. از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «شايسته است هر كه لباس نو مىپوشد دست بر آن بكشد وبگويد: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي كَسانِي ما أُوارِي بِهِ عَوْرَتِي وَأَتَجَمَّلُ بِهِ فِى النَّاسِ وَأَتَزَيَّنُ بِهِ بَيْنَهُم».[7]
6. در روايتى معتبر آمده است كه امام رضا عليه السلام هرگاه مىخواست لباس نو بپوشد، لباس را از سمت راست خود مى پوشيد و پس از پوشيدن لباس، ظرفى آب مىطلبيد وهر يك از سورههاى توحيد وكافرون وآية الكرسى[8] را ده مرتبه بر آن مىخواند، سپس آب را بر لباس مىپاشيد ومىفرمود: «هر كه چنين كند، همواره در وفور نعمت باشد تا وقتى كه تار نخى از آن لباس باقى باشد».[9]
پوشيدن لباس نو ورهايى يافتن از آفات
.
از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «به هنگام پوشيدن لباس نو «لا اِلهَ إلّا اللّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه» بگو، تا از آفتها نجات يابى. وچيزى را كه بسيار دوست دارى فراوان ياد نكن كه تو را در هم مىشكند واگر با كسى كارى داشتى در غيابش به او دشنام نده كه در دلش اثر مىكند».[10]
شكرانه پوشيدن لباس نو
در روايتى معتبر آمده است كه حضرت امير المؤمنين على عليه السلام فرمود: «هرگاه خداوند لباس نو نصيب كسى كند، شايسته است وضو بگيرد ودو ركعت نماز (شكر) بگزارد ودر هر ركعت سوره حمد وآية الكرسى وسورههاى توحيد و قدر بخواند، سپس از خداوندى كه تن او را پوشانده ودر ميان مردم زينتش داده، تشكّر كند وحمد وستايش او را به جا آورد وبسيار ذكر «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» بگويد. هر كه چنين كند، در آن لباس معصيت نكند. وپروردگار به عدد هر نخى كه در آن لباس است، فرشتهاى مىآفريند كه خداوند را به پاكى ياد كند وبراى او استغفار كند وبر او ترحّم كند».[11]
[1] . ترجمه: «سپاس مخصوص خداوندى است كه چيزى (لباسى) روزىام كرد كه با آن بتوانم خود را در ميانمردم زينت كنم وبا آن خود را بپوشانم ودر آن براى پروردگارم نماز بگذارم».
[2] . ثواب الأعمال، ص 44؛ مكارم الأخلاق، ص 99.
[3] . ترجمه: «پروردگارا، اين لباس نو را لباس ميمنت وپرهيزگارى وبركت قرار ده. بار خدايا، پرستش نيكووانجام دادن دستورهايت واداى شكر نعمتت را در اين لباس روزىام كن. حمد وسپاس مخصوص خدايىاست كه لباسى به من عنايت كرد كه خود را با آن بپوشانم ودر ميان مردم خود را زينت كنم». كافى، ج 6،ص 458، ح 1.
[4] . كافى، ج 6، ص 459، ح 4؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 371، ابواب احكام الملابس، باب 26، ح 2.
[5] . ترجمه: «سپاس مخصوص خداوندى است كه بر اندام من لباسى پوشاند كه با آن در ميان مردم خود رامىآرايم. خدايا، آن را مايه بركت قرار ده تا در آن به سوى خشنوديت حركت كنم ودر مساجدت حضور يابم».
[6] . كافى، ج 6، ص 458، ح 2.
[7] . ترجمه: «حمد وسپاس مخصوص خداوندى است كه لباسى بر اندام من پوشاند كه به وسيله آن عيوبم راپنهان كنم وبا آن خود را در ميان مردم زينت وآرايش دهم». كافى، ج 6، ص 459، ح 3.
[8] . سوره بقره، آيه 255.
[9] . عيون اخبار الرّضا، ج 1، ص 351؛ مكارم الأخلاق، ص 102.
[10] . كافى، ج 6، ص 459، ح 6؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 373، ابواب احكام الملابس، باب 27، ح 4.
[11] . كافى، ج 6، ص 459؛ خصال، ج 2، ص 416.
10. ديگر آداب پوشيدن و بيرون آوردن لباس
هيچگاه به طور كامل برهنه نشويد
1. در حديث است كه حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله از برهنه شدن (به طور كامل) در روز وشب نهى كردند.[1]
2. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه مردى (كاملاً) عريان شود، شيطان به او نظر كرده وطمع مىكند كه او را به گناه بكشاند». ونيز فرمود: «هنگامى كه انسان در جمعى نشسته، سزاوار نيست كه رانهاى خود را برهنه سازد».[2]
3. ودر حديثى ديگر فرمود: «هرگاه لباس خود را از تن بيرون مىآوريد، «بسمالله» بگوييد».[3]
ويژگىهاى پوشش بانوان
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «براى زن مسلمان شايسته نيست كه روسرى يا پيراهن بدننما بپوشد».[4]
2. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «عرض مقنعه حضرت فاطمه سلام الله علیها به قدرى بود كه تا نصف بازوى آن حضرت مىرسيد وزنان بايد چنين كنند».[5]
اسراف در پوشش
1. در حديثى مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «كمترين حدّ اسراف آن است كه لباس داخل وبيرون از خانه يكى باشد».[6]
2. در حديث است كه از امام كاظم عليه السلام پرسيدند: اگر كسى ده پيراهن داشته باشد اسراف است؟ فرمود: «نه، بلكه به منظور حفاظت از لباس اين كار بهتر است؛ اسراف آن است كه جامه نگاهداشتنى را در جاهاى كثيف بپوشى».[7] (واين
براى آن است كه پيراهنها دوام بيشترى پيدا مىكند).
پاكيزگى ونظافت لباس
1. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «پوشيدن لباس نو، دشمن را منكوب مىكند».[8]
2. در حديثى مىخوانيم كه حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله فرمود: «هر لباسى كه مىپوشيد بايد پاكيزه باشد».[9]
3. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «شستوشوى لباس، اندوه را مىزدايد وموجب قبولى نماز مىشود».[10]
4. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كوتاه كردن پيراهن(هاى بلند)، سبب راحتى پوشيدن ودوام آن مىشود».[11]
وصله زدن به لباس
1. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «آنقدر بر لباس خود وصله زدم كه از وصلهكننده آن خجالت كشيدم».[12]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كه يقه پيراهنش را وصله كند وكفش خود را پينه زند وآنچه براى خانهاش خريده با دست خود به خانه ببرد، از تكبّر وخودبرتربينى در امان مىمانَد».[13]
3. در حديث است كه كسى خدمت امام صادق عليه السلام رسيد ديد حضرت يقه لباسش را وصله زده، با تعجّب به حضرت نگاه كرد. حضرت فرمود: «چرا تعجّب مىكنى؟» گفت: از وصله لباس شما شگفتزده شدم. كتابى در پيش روى حضرت بود، به او فرمود: «اين جملات را بخوان». نوشته بود: هر كه حيا ندارد ايمان ندارد وكسى كه بهاندازه خرج نمىكند سرمايهاى برايش نمىماند وهر كه جامه كهنه ندارد لباس نو نخواهد داشت.[14]
[1] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 5.
[2] . خصال، ج 2، ص 423؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 108.
[3] . علل الشرايع، ج 2، ص 583؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 415، باب 67، ح 1.
[4] . مكارم الأخلاق، ص 93؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 281، باب 21، ح 2.
[5] . مكارم الأخلاق، ص 93.
[6] . زيرا لباس بيرون منزل معمولاً قيمت بيشترى دارد واگر در داخل منزل همان پوشيده شود هزينه لباسانسان سنگين خواهد شد. كافى، ج 6، ص 460، ح 1 و2؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 103.
[7] . مكارم الأخلاق، ص 98.
[8] . همان، ص 103.
[9] . كافى، ج 6، ص 441، ح 3؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 346، باب 6، ح 3.
[10] . خصال، ج 2، ص 402؛ مكارم الأخلاق، ص 103.
[11] . مكارم الأخلاق، ص 103.
[12] . نهجالبلاغه، خطبه 160؛ بحارالأنوار، ج 40، ص 346. اين در زمانى است كه مردم مشكلات مادّى دارند.
[13] . خصال، ج 1، ص 127، ح 68.
[14] . كافى، ج 6، ص 460، ح 3.
11. رنگ كفش و ويژگىهاى آن
(مقدّمه:)
بهترين رنگ براى نعلين و ديگر كفشها، رنگ زرد است وسپس سفيد. و بهترين رنگ براى چكمه، رنگ سياه است. رنگ قرمز در سفر سفارش شده، ولى در وطن كراهت دارد. ودر مورد نعلين سفارش شده است كه جلو و عقبش بلند و قسمت ميانى آن كوتاه و تهى باشد وتمام آن بر زمين نچسبد وغير آن كراهت دارد؛ ظاهراً كفش نيز همين حكم را دارد. و (پوشيدن) كفش سرپايى (در بيرون از منزل) مكروه است. (به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد:)
اهميّت پوشيدن كفش
1. در روايتى معتبر آمده است كه حضرت على عليه السلام فرمود: «پوشيدن كفش خوب، تن را از بلاها حفظ كرده، به انسان كمك مىكند كه وضو ونمازش را به صورت كامل به جا آورَد».[1]
2. آن حضرت در حديثى ديگر فرمود: «هر كه دوست دارد عمرش طولانى شود، بايد چهار كار كند: صبحانه را نزديك طلوع آفتاب بخورد، كفش خوب بپوشد، لباس سبك بپوشد، كمتر آميزش جنسى كند».[2]
چه كفشى بپوشيم
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «پوشيدن نعل هموار وصاف كه همهاش بر روى زمين برسد، پوشش يهوديان است».[3]
وروايات فراوانى در مذمّت چنين كفشى وارد شده است.[4]
2. در احاديث معتبر آمده است: «كفش سياه نپوشيد كه: چشم را ضعيف مىكند، از قدرت شهوت مىكاهد، موجب اندوه مىشود. وكفش زرد بپوشيد كه :
چشم را جلا مىدهد، بر قدرت شهوت مىافزايد، اندوه را برطرف مىسازد وپوشش پيامبران است».[5]
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «پوشيدن كفش سياه موجب غرور وتكبّر است».[6]
4. در حديثى مىخوانيم كه امام باقر عليه السلام فرمود: «هر كه كفش زرد رنگ بپوشد، تا وقتى در پاى اوست در شادى وسرور باشد زيرا خداوند متعال در وصف گاو بنىاسرائيل مىفرمايد: (صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ)[7] ».[8]
5. سُدير صرّاف مىگويد: با كفشى سفيد رنگ خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم. حضرت فرمود: آيا دانسته چنين رنگى را انتخاب كردهاى؟ سپس فرمود: «هر كه كفشى سفيد از بازار بخرد كهنه نمىشود، مگر اينكه از جايى كه گمان نمىبَرد مالى به او مىرسد». سدير مىگويد: هنوز آن كفش سفيد كهنه نشده بود كه صد اشرفى از جايى كه گمان نداشتم به دستم رسيد.[9]
6. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كه كفش سفيد يا زردرنگ بپوشد، مال وفرزندانى نصيب او شود».[10]
7. در حديثى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «پوشيدن چكمه بر نور چشم مىافزايد».[11]
8. ودر روايتى ديگر فرمود: «مداومت بر پوشيدن چكمه، انسان را از مرگ بد و بيمارى سل مىرهاند».[12]
9. در حديث است كه داوود رقّى مىگويد: امام صادق عليه السلام را در سفر ديدم كه چكمه سرخى پوشيده بود. پرسيدم: اين چكمه سرخ چيست؟ فرمود: «اين كفش را براى سفر گرفتهام وبراى گِل وباران خوب است، امّا در وطن هيچ رنگى بهتر از سياه نيست».[13]
10. و در روايتى مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «حضرت ابراهيم7 اوّل كسى بود كه نعلين[14] پوشيد».[15]
[1] . كافى، ج 6، ص 462، ح 1؛ مكارم الأخلاق، ص 122.
[2] . امالى طوسى، ج 2، ص 279؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 381، باب 32، ح 5.
[3] . كافى، ج 6، ص 463، ح 6.
[4] . برخى از اين روايات در وسائل الشيعه، ج 3، ص 382، باب 33، باب كيفيّة النعل، آمده است.
[5] . كافى، ج 6، ص 465، مكارم الأخلاق، ص 125.
[6] . كافى، ج6، ص465، دنباله حديث 1و4 با كمى تفاوت ؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 385، باب 38، ح 1 و2 و3.
[7] . ترجمه: «گاوى باشد زرد يكدست كه بينندگان را شاد ومسرور سازد». سوره بقره، آيه 69.
[8] . كافى، ج 6، ص 466، ح 6؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 387، باب 40، ح 2 و4.
[9] . كافى، ج 6، ص 465؛ ثواب الأعمال، ص 43.
[10] . كافى، ج 6، ص 466، ح 7؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 388، باب 40، ح 5.
[11] . كافى، ج 6، ص 466، ح 1؛ مكارم الأخلاق، ص 121.
[12] . كافى، ج 6، ص 466، ح 2 و3 وص 467، ح 6؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 388، باب 41، ح 1 و2 و3.
[13] . محاسن، ص 378، ح 5؛ كافى، ج 6، ص 466، ح 4.
[14] . «نعلين» كفشى است كه پشت ندارد و روى پا را بهطور كامل نمىپوشاند.
[15] . كافى، ج 6، ص 462، ح 2؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 381، باب 32، ح 1.
12. آداب پوشيدن كفش
1. در رواياتى معتبر كه از امام باقر وامام صادق عليهم السلام نقل شده است، سفارش كردهاند به هنگام پوشيدن كفش از پاى راست وبيرون آوردن آن از پاى چپ آغاز شود.
ونيز فرمودهاند: «هر كه يك پا در كفش كند وپاى ديگرش برهنه باشد وبا اين حال راه رود، شيطان بر او دست مىيابد».[1]
2. در حديث است كه عبدالرّحمن بن كثير مىگويد: همراه امام صادق عليه السلام به جايى مىرفتيم، بند كفش امام پاره شد. من بند ديگرى كه همراه داشتم درآوردم وجايگزين بند پاره كردم. حضرت كه در اين هنگام دست بر شانه من نهاده بود، فرمود: «هر كس كفش مؤمنى را اصلاح (ومشكل او را حل) كند، هنگامى كه از قبر بيرون آيد خداوند او را بر شتر پرسرعت سوار كند تا درِ بهشت را بكوبد».[2]
3. در حديث است كه يعقوب سرّاج مىگويد: در سفرى در خدمت امام صادق عليه السلام بودم. بند كفش حضرت پاره شد وبهاجبار با پاى برهنه به راه خود ادامه داد. عبداللّه بن ابى يعفور بند كفش خود را درآورد وبه حضرت داد، امّا آن حضرت قبول نكرد وفرمود: «هر كه گرفتار مشكلى شده، سزاوار است كه بر مشكل خود صبر كند».[3]
استراحت دادن به پاها
1. در حديث است كه عبدالرّحمن بن ابى عبدالله مىگويد: همراه امام صادق عليه السلام به ديدن كسى رفتم. چون حضرت بر او وارد شد (گويا جمعى با كفش نشسته بودند)، كفش خود را از پا بيرون آورد وفرمود: «كفشهايتان را بيرون آوريد كه اين كار موجب استراحت پا مىشود».[4]
دعاى پوشيدن كفش
1. در كتاب مكارم الأخلاق[5] به نقل از كتاب نجات آمده است: كفش را نشسته بپوش ودر وقت پوشيدن آن بگو: بِسْمِ اللهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَوَطِّىءْ قَدَمَىَّ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَثَبِّتْهُما عَلَى الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الاَْقْدامُ.[6]
ودر وقت بيرون آوردن، ايستاده كفشها را درآور وبگو: بِسْمِ اللهِ، اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي رَزَقَني ما اَقي بِهِ قَدَمَىَّ مِنَ الاَْذى اَللّهُمَّ ثَبِّتْهُما عَلى صِراطِکَ وَلا تَزِلَّهُما عَنْ صِراطِکَ السَّوِىِّ.[7]
2. در كتاب فقه الرّضا[8] آمده است: هرگاه بخواهى كفش يا چكمه بپوشى از پاى راست شروع كن وبگو: بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ وَطِّئْ قَدَمَىَّ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَثَبِّتْهُما عَلَى الاْيمانِ وَلا تُزِلْزِلْهُما يَوْمَ زَلْزَلَةِ الاْقْدامُ اللّهُمَّ وَقِنِى مِنْ جَمِيعِ الاْفاتِ وَالْعاهاتِ وَمِنَ الاْذى.[9]
وهنگام بيرون آوردن كفش از پاى چپ شروع كن وبگو: اللّهُمَّ فَرِّجْ عَنِّي مِنْ كُلِّ هَمٍّ وَغَمٍّ وَلا تَنْزَعْ عَنّي حُلَّةَ الاْيمانِ.[10]
[1] . كافى، ج 6، ص 467، ح 1 ـ 4؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 390، باب 43، ح 1-4 و باب 44، ح 1ـ4.
[2] . كافى، ج 6، ص 464، ح 13؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 384، باب 35، ح 1.
[3] . كافى، ج 6، ص 464، ح 14؛ مكارم الأخلاق، ص 123.
[4] . كافى، ج 6، ص 464، ح 15؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 385، باب 37، ح 1.
[5] . مكارم الأخلاق، ص 123؛ الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 63.
[6] . ترجمه: «به نام خدا. پروردگارا، بر محمّد و خاندان پاكش درود بفرست وگامهايم را در دنيا وجهان آخرتاستوار گردان و در روزى كه همه قدمها مىلغزند، آنها را بر پل صراط محكم وثابت گردان».
[7] . ترجمه: «به نام خدا. حمد وثنا مخصوص خداوندى است كه نعمتى به من داد تا بتوانم با آن پاهايم را از آزارواذيّت حفظ كنم. بار خدايا، پاهايم را بر صراط خود پايدار كن واز راه راست خود نلغزان».
[8] . فقه الرضا، ص 397 و 398.
[9] . ترجمه: «به نام خدا وبه ذات (پاك) خدا (آغاز مىكنم.) وحمد وستايش مخصوص خداست. بار خدايا!بر محمّد وآل محمّد درود بفرست. بار خدايا! قدمهاى مرا در دنيا وآخرت ثابت گردان، ودر پيمودن راهايمان پايدارشان كن، ودر روزى كه قدمها مىلغزد آنها را ملغزان. خدايا! مرا از تمام آسيبها وآفات وآزارهاحفظ كن».
[10] . ترجمه: «خدايا، هر اندوهى را از من برطرف كن وجامه ايمان را از تنم بيرون مكن».
منبع: کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی با بازنگری تحت نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی