وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

عثمان چگونه به قتل رسید

0

عثمان چگونه به قتل رسید

فهرست این نوشتار:

ریشه های قیام بر علیه عثمان

عثمان بعد از دوازده سال حکومت به دست انقلابیون مصر و عراق وبرخی از مهاجران و انصار به قتل رسید.

1.ارادت شدید به امویان

ریشه اصلی قیام علاقه و ارادت شدید عثمان به امویان بود و لذا پس از انتخاب او امویان دور او را گرفتند و مناصب و مقامات اسلامی میان آنان تقسیم شد و قدرت آنها در زمان عثمان به حدی رسید که ابوسفیان به قبرستان احد رفت و به قبر حمزه اهانت کرد وگفت : برخیز که آنچه بر سر آن می جنگیدیم به دست ما افتاد.

2.تعطیلی حدود الهی

عثمان ، ولید بن عتبه را که شخصی فاسق و متمرد بود را استاندار کوفه کرد در حالی که قرآن در دو جا از فسق او یاد کرده است  ؛ او در حالی که مست بود  نماز صبح را چهار رکعت خواند و محراب  را آلوده کرد و انگشتر او را از دست او در آوردند و او متوجه نشد .

مردم ناراحت شدن و نزد عثمان رفتند اما عثمان به گزارش آنها ترتیب اثر نداد و گفت : آیا شما دیده اید که برادرم شراب بخورد ؟ آنها گفتند : ما شراب خوردن او را ندیده ایم اما انگشترش را از دست وی بیرون آوردیم و او متوجه نشد.

با وجود اینکه حضرت علی فرموند : او را عزل کن و حد الهی را بر او جاری کن و دیگران مثل طلحه و زبیر و عایشه نیز به عثمان اعتراض کردند تا اینکه او را عزل کرد و سعید بن العاص که او هم از بنی امیه بود را نصب کرد و برای زدن حد او ولید تهدید می کرد دیگران را که او را حد نزنند تا اینکه حضرت علی بی مهابا او را حد زد.

وقتی  ابولؤلؤ ، عمر را کشت ؛ فرزند عمر یعنی عبید الله به فکر انتقام افتاد و آمد دختر ابولولو و هرمزان را به قتل رسانید در حالی که آنها در قتل عمر دخالتی نداشتند  و اگر یکی از صحابه شمشیر را از دست او نمی گرفت می خواست تمام اسیران مدینه را بکشد ، این جنایت سبب غوغا در مدینه شد  و همه طالب قصاص از فرزند عمر شدند وعثمان برای فرار از قصاص او دستور داد از مدینه به کوفه برود و یک زمین وسیع را در اختیار او قرار داد.

3.تقسیم بیت المال در میان بنی امیّه

تاریخ نتوانسته است همه آنها را ضبط کند تا جایی که طبری مکررا در کتاب خود می نویسد :«من به جهت عدم تحمّل اغلب مردم ، از نوشتن برخی از انتقاد ها و اشکالات که از جانب مسلمانان بر خلیفه شده است خودداری می کنم»

الف) بخشش فدک به مروان حکم و سپس دست به دست شدنش در بین فرزندان مروان و بر فرض که فدک ارث فاطمه نبود بلکه صدقه بود چرا خلیفه آن را به تملیک مروان در آورد ؟

ب) در سال 27 هجری که اسلام از آفریقا بازگشتند و حدود دو نیم میلیون دینار غنیمت گرفتند که باید خمس آن را به اهلش می داد ولی آن را به دامادش مروان داد.

4.تاسیس حکومت اموی

ارادت و عاطفه ویژه ای نسبت به بنی امیه داشت و در این راه همه چیز را زیر پا می گذاشت و این عاطفه فقط نسبت به بستگان بود و دیگران از خشم او در امان نبودند مثلا ابوذر را به ربذه بی آب و علف تبعید کرد و به وضع رفت باری از دنیا رفت و نهایتا مراکز حساس اسلامی به دست امویان رسید تا جایی که عثمان گفت :«لو انَّ بیدی مفاتیحَ الجنة لاعطیتها بنی امیة حتی یدخلوا من آخرهم» و همین ها بود که فکر کشتن او را دلها انداخت.

4.ضرب و شتم یاران پیامبر

عبدالله بن مسعود شخص باایمان و صحابی پیامبر بود که دارای مقامی بس بلند است ، او اولین کسی بود که جرات کرد قرآن را با صدای بلند در میان کوردلان قریش بخواند و کتک حسابی خورد و حاضر بود روز بعد هم این کار را تکرار کند ، او عمر خود را در خدمت قرآن و آموزش آن به مسلمانان گذراند.

عثمان سعد وقاص را از امارت کوفه کنار زد و برادر رضاعی خود یعنی ولید بن عتبه را گماشت و ولید بعد از امارت خواستار به دست گرفتن بیت المال از دست عبد الله مسعود شد اما او ممانعت کرد ولی عثمان با درخواست ولید نامه نوشت و او مجبور شد کلید را بیاورد و پرت کرد .بعد راهی مدینه شد چون عثمان او را احضار کرده بود ، وارد مسجد مدینه شد در حالی که عثمان روی منبر بود تا وارد شد عثمان گفت :«مردم ، هم اکنون حیوان ریز بدبویی بر شما وارد شد ؛ جانداری که روی غذای خود راه می رود و قی می کند و آن را آلوده می سازد»

عبدالله گفت : من چنین نیستم ، من صحابی پیامبر و رزمنده روز بدر و بیعت کننده بیعت رضوان هستم ، در اینجا عایشه از حجره خود فریاد زد عثمان چرا صحابی پیامبر را اینگونه یاد می کنی؟

عبدالله به امر خلیفه از مسجد خارج شد و ابن زمعه او را به زمین زد و جحوم غلام عثمان طوری او را به زمین زد که دنده او شکست  ، در این هنگام امام علی برخواست و گفت : با سخن چینی ولید چنین صحابی پیامبر را شکنجه می دهی ؟ و عبد الله را به خانه خود برد. و در وصیت کرد مرا شبانه دفن کنید تا عثمان بر بدن من نماز نخواند.

عمار یاسر

خلیفه برخی از زیور آلات بیت المال را به اهل بیت خود اختصاص داده بود و گفت : ما از بیت المال به اندازه نیاز خود بر می داریم و بینی گروهی که معترض باشد به خاک می مالیم .

عمار : من نخستین کسی هستم که باید بینی ام را به خاک بمالی…عثمان : شکم گنده بر من جرات می ورزی؟ او را گرفتند و آنقدر زندند تا از حال رفت.

5.تبعید برخی از صحابه که مزاحم کار خلیفه بودند

تبعید مالک اشتر و افرادی مثل کمیل بن زیاد ، صعصعه بن صوحان ، حارث بن عبد الله حَمدانی از کوفه به شام چون استاندار کوفه وجود آنها را بر خلاف اهداف خلیفه دانست  و وقتی این صالحان به شام رسیدند نزدیک بود به واسطه تبلیغ هایی که میکردند افکار عمومی را بر ضد معاویه بشورانند  و لذا معاویه نامه به خلیفه نوشت  و وجود آنها را مخل مصالح خلافت دانست و خلیفه گفت : آنها را به حمص(محل دور افتاده در شام) تبعید کن.

همه این تبعید ها بخاطر حقیقت گویی بود و اینکه آنها از رفتار خلیفه که انحصار طلب بود و برخلاف سیره رسول خدا عمل می کرد انتقاد می کردند.

منبع : خلاصه از کتاب فروغ ابدیت ، آیت الله سبحانی از ص 323 تا ص 362

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.