کارهایی که در حمام نباید انجام داد

کارهایی که در حمام نباید انجام داد
نبايدها
1. در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود :
«در حمّام بر پشت نخوابيد كه پيه گردهها را آب مىكند».[1]
2. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «ادرار كردن در حمّام پيامآور فقر وپريشانى است».[2]
3. از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «براى پدر ومادر جايز نيست كه به عورت فرزند خود نگاه كنند، همانگونه كه براى فرزند جايز نيست به عورت پدر ومادر نگاه كند».[3]
4. در حديث است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله لعنت كرد كسى را كه در حمّام به عورت ديگرى نگاه كند، يا بدون لنگ به حمّام رود تا ديگران به عورتش نگاه كنند.[4]
5. در روايتى معتبر آمده است كه روزى امام صادق عليه السلام به حمّام رفت. حمّامى گفت: اگر بخواهيد حمّام را براى شما خلوت كنم. امام عليه السلام فرمود: «نيازى به اين كار نيست، مؤمن كارش سبكتر از اين است كه حمّام را براى او قرق كنند».[5]
6. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «در حمّام بر پهلو نخواب كه پيه گردهها را آب وانسان را لاغر مىكند. وموهايت را شانه نكن كه كمپشت مىشود».[6] 7. در حديثى ديگر فرمود: «مبادا در حمّام موهايت را شانه كنى كه مىريزد ومسواك نزن كه دندانها را مىريزد».[7]
كارهاى مجاز
1. در حديث است كه از امام باقر عليه السلام پرسيدند: آيا حضرت على عليه السلام از قرآن خواندن در حمّام نهى كرد؟ حضرت فرمود: «نه، زمانى نهى مىكرد كه كسى عريان باشد. اگر لنگ بسته باشد اشكالى ندارد».[8]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «اگر كسى براى رضاى خدا، نه تمرين صدا، در حمّام قرآن بخواند اشكال ندارد».[9]
3. در روايتى صحيح ومعتبر آمده است كه از امام کاظم عليه السلام پرسيدند: قرآن خواندن وآميزش كردن در حمّام چه حكمى دارد؟ فرمود: «اشكالى ندارد».[10]
4. در روايتى آمده است كه هرگاه كسى وارد حمّام شد وحرارت بر او غلبه كرد، آب سرد بر خود بريزد تا حرارتش فرو نشيند.[11]
[1] . كافى، ج 6، ص 500، ح 19.
[2] . خصال، ج 2، ص 277؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 74، ح 13.
[3] . كافى، ج 6، ص 503، ح 36.
[4] . همان، دنباله حديث 36.
[5] . كافى، ج 6، ص 503، ح 37؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 65، ح 249.
[6] . كافى، ج 6، ص 501، ح 24.
[7] . علل الشرايع، ج 1، ح 24؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 64، ح 243.
[8] . كافى، ج 6، ص 502، ح 32.
[9] . همان، ص 505، ح 33.
[10] . همان، ص 502، ح 31.
[11] . مكارم الأخلاق، ص 55.