آیا بهائیت فرقه اسلامی است؟

آیا بهائیت فرقه اسلامی است؟
آيا بهائيت فرقه بوده و از فرقه هاى اسلامى محسوب مىشود؟
تعريف فرقه
فرقه( heresy / sect ) در لغت به معناى دسته، طايفه، مسلك، حزب، دسته، بخش، بريدن، قسمت كردن و گروهى از مردم آمده است.(1)
در فرهنگ سياسى اين واژه در مورد بخشى از جامعه كه از مذهب رسمى جدا شده يا به آئينى گرويده باشد كه توسط همگان به رسميت شناخته نشده است، به كار مىرود و هم مسامحتاً در مورد هر نوع جنبش جدائىطلب (ملى، زبانى، مذهبى، سياسى و غيره) استفاده مىشود.(2)
در اصطلاح علم كلام نيز به عده اى از مردم گفته مىشود كه به دليل اختلاف در مسائل اعتقادى از پيروان يك دين جدا شده و عقايد و تبيينهاى خاصى از آن دين را انتخاب كنند.(3) چنانكه در طول تاريخ اسلام فرقه هاى متعددى بودند كه به دليل حوادث و وقايع گوناگون از جمع مسلمانان جدا شدهاند. اين فرقه ها را مىتوان در دو گروه جاى داد:
گروه اول
برخى از فرقه ها با اين كه در پارهاى مسائل اعتقادى و يا تبيين آن مسائل با ساير مسلمانان اختلاف دارند و گاهى در احكام فرعى نيز برخلاف ساير مسلمين عمل مىكنند، ولى در اصول هم چنان با آنها متحد بوده و مسائلى چون توحيد، نبوت، معاد و… را باور داشته و به حج، روزه، زكات، نماز و… عمل كنند. فرقه هايى چون، اهل حديث، معتزله، اشاعره، زيديه و… از اين قبيل هستند.
گروه دوم
برخى ديگر از فرقه ها وجود داشته و دارند كه هر چند منشأ و خاستگاه آنان دين اسلام بوده، ولى به دليل افراط و تفريطهاى رهبران و پيروانشان، آن چنان از دين اسلام دور افتادهاند كه هيچگونه وجه اشتراكى با مسلمانان ندارند و نه تنها در مسائل فرعى بلكه در مسائل اصلى نيز معارف اسلامى را تحريف و در نهايت منكر آنها شدهاند.
به عنوان مثال مىتوان به برخى از فرقههاى غيرمعروف اشاره كرد كه در كتابهاى فرق و مذاهب به آنها «غالى» گفته شود. برخى از اين فرقهها به جاى توحيد اسلامى رهبران خود را به مقام ربوبيت رسانده و به جاى معاد در دام تناسخ گرفتار آمدهاند و در فروع دين نيز ضمن انكار اصل تكليف، دچار اباحىگرى شده و نماز و روزه، و حج و… را از بيخ و بن انكار كرده و با توجيههاى انحرافى اصل اين تكاليف را منكر شدهاند.
فرقههايى چون «اسحاقيه»، «حروفيه»، «حلمانيه» و… را مىتوان از زمره چنين فرقه گروه دوم شمرد(4). در حقيقت اين فرقهها فقط منشأ اسلامى دارند و در تاريخ فرق اسلامى از آنها نام برده مىشود. ولى ساير مسلمانان آنان را مسلمان نمىدانند.
شناخت فرقه حق
از منظرى ژرف براى شناخت حقيقت و صراط مستقيم هدايت در ميان فرقههاى مختلف، شاخصهاى منطقى و خردپذيرى وجود دارد و هر شخص موظف است با دقت و اخلاص و پيراسته از هرگونه تعصب و لجاجت در پى تحرى حقيقت برآيد و بر اساس ادله روشن در برابر آن تسليم و انقياد ورزد.
سنجه هاى حقانيت
عمده ترين سنجه هاى حقانيت فرقه حق عبارتند از:
1 اصالت و قوت استنادپذيرى به منابع اوليه دينى.
2 صيانتپذيرى حداكثرى: يعنى دارا بودن عوامل و ساز و كارهايى كه بيشترين توانايى را در جهت حفظ خلوص، سلامت دينى و بازدارى از انحراف، به ويژه در خطوط اساسى دين فراهم آورد. از جمله اين عوامل عبارت است از پيشوايان و راهنمايانى كه در علم و عمل تجسم اعلاى دين و جلوه حقايق آن باشند.
3 عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونى.
4 عقلانيت، اعتدال، جامعنگرى و دورى از تعصبها و افراط و تفريط دينسوز و خردستيز.
5 استقبال از پرسش از دين و توان پاسخگويى هر چه بهتر و بيشتر به مسائل پيچيده و غامض دينى و مذهبى.(5)
فرقههاى جديد
يكى ديگر از موضوعات مهم و كليدى پيرامون شناخت فرقههاى معاصر توجه به ماهيت و نحوه عملكرد آنهاست. تعريف مدرن از فرقه به هر گروهى اشاره دارد كه از عملكرد روان شناختى تكنيك «كنترل ذهن» براى عضوگيرى فريب دهنده و كنترل اعضايش استفاده مىكند. كنترل ذهن «مجموعهاى از تكنيكهاى روانى است» كه توسط رهبران فرقه به صورت غيرمحسوس بر اعضا اعمال مىشود. اين تكنيكها عبارتند از:
. 1 فريب
يك فرقه نياز دارد تا جهت عضوگيرى و به كارگيرى افراد از فريب استفاده نمايد. اگر مردم عملكردها و اعتقادات واقعى آنان را از قبل بدانند، به آنان نخواهند پيوست، لذا داراى روابطى آراسته و ظاهرالصلاح نظير كمك به فقرا، محبت، صلح جهانى، حقوق بشر، تحقيقات علمى يا محيط زيست است كه ماهيت واقعى گروه را مخفى نگاه مىدارد.
. 2 ويژه سازى
رهبران فرقه ها به اعضا مىگويند كه تنها مىتوانند در تشكيلات آنها و با اطاعت از دستورات آنها نجات يابند.
. 3 ترس و ارعاب
از رهبر فرقه و تشكيلات آن بايد ترسيد. رهبران فرقه ادعا مىكنند كه اوتوريته مستقيم از جانب خدا براى كنترل تقريباً تمامى شئونات زندگى فرقه را دارند. اعضا حق كوچكترين انتقاد و مخالفتى نداشته و زير علامت سؤال بردن رهبران يا برنامههاى گروه در هر حال به عنوان نشانهاى از شورش و حماقت تلقى مىشود. در اين راستا روش ترور شخصيت اعضاى فرقه براى خلق احساس گناه در آنان با هدف ترس از عدم اطاعت يا مخالفت با رهبرشان، مورد استفاده قرار مىگيرد.
. 4 بمباران عشق و كنترل روابط
فرقهها براى كنترل اعضا، از تكنيك كنترل روابط استفاده مىنمايند زمانى كه عضوى براى اولينبار وارد يك فرقه مىشود، آنها عمل «بمباران عشق» را بر روى وى پياده مىكنند، و دوستان فورى برايش بر مىگزينند. ولى به زودى مىآموزد كه اگر با آنها مخالفت كند، يا فرقه را ترك نمائد تمامى «دوستان» تازهاش را از دست خواهد داد تنها، منفور و ملعون مىشود اين تهديد ناگفته، بر اعمال اعضا در فرقه تأثير مىگذارد. فرقهها همچنين سعى كنند تا ارتباط اعضا را با دوستان و خانواده قطع كنند، زيرا آنها از اينكه ديگران نيز بتوانند بر روى اعضا نفوذ داشته باشند، متنفرند.
. 5 كنترل اطلاعات
كسانى كه اطلاعات را كنترل مىكنند فرد را هم كنترل كنند. در يك فرقه كنترل ذهنى هرگونه اطلاعاتى خارج از فرقه خصوصاً اگر در مخالفت با فرقه باشد، شيطانى، تلقى مىگردد. به اعضا گفته مىشود كه آنها را نخوانند، باور نكنند، در نزد خود نگه نداشته و فوراً نابود كنند. زيرا فقط اطلاعات ارائه شده توسط فرقه، حقيقت دارد.
. 6 ساختار گزارش دهى
در يك فرقه كنترل ذهنى مانند آلمان نازى يا سازمان مجاهدين خلق (منافقين)، اعضا بايد نسبت به گفتهها و عملكردهاى خويش مراقب باشند، چون «ديوار موش دارد و موش هم گوش دارد». هر كس ترغيب شود تا مراقب بقيه اعضا باشد و گزارش آنچه مىبيند را به رهبرى بدهد. اغلب اطلاعات داده شده شخصى يا خصوصى، فوراً به رهبرى گزارش مىشود، از اين رو اعضا در برابر گزارش شدن به رهبر و تنبيه شدن به خاطر منطبق نشدن با فرقه، عقايد و احساسات واقعى خود را پنهان مىكنند.
. 7 كنترل زمان
فرقههاى جديد، اعضاى خود را به حدى با ملاقاتها فعاليتها و مأموريتهاى طولانى مشغول نگاه مىدارند كه آنان به دليل مشغوليت و خستگى زياد، به مسائل شخصى خود، عقايد القا شده توسط فرقه، دوستان و خانواده خويش فكر نمىكنند.(6)
مسلماً توجه به مؤلفههاى فوق مىتواند در شناخت دقيق و قضاوت پيرامون ماهيت يك تشكيلات سياسى نظير بهائيت حائز اهميت باشد.
فرقه ضاله بهائيت
با توجه به تعاريف مذكور از فرقه و سنجههاى حقانيت آن، بهائيت به دليل اينكه رهبران و پيروان اوليه آنان ابتدا مسلمان بودند و در سرزمينهاى اسلامى زندگى مىكردند، يكى از فرقههاى اسلامى آن هم از نوع «گروه دوم»، باطل انحرافى و گمراهكننده مىباشد. يعنى از جمله فرقههايى كه بعد از جدايى، اصول و فروع مورد اتفاق مسلمانان را انكار كرده و با ادعاهاى كاذب خود (امامت، نبوت و خدائى) از زمره مسلمانان خارج شدند و در صدد ايجاد اختلاف، تفرقهافكنى و و تحقق مقاصد شوم بيگانگان در سرزمينهاى اسلامى بر آمدند. بر اين اساس مسلمانان، بهائىها را جزء فرقههاى اسلامى نمىشمارند زيرا آيين بهائيت يك آيين ساختگى است و فقط به دليل خاستگاه و سابقه تاريخى بنيانگذارانش با اسلام ارتباط پيدا مىكند، ولى به دليل ماهيتش چيزى جز يك آيين دست ساز بشرى هم چون صدها و هزاران مكتب و مسلكى كه در طول تاريخ به وجود آمدهاند، نيست و چون طرفداران اين آيين موحّد نيستند در رديف مشركين قرار مىگيرند.(7)
از سوى ديگر فرقه بهائيت، از نظر عملكردى نيز در جذب نيرو، تغيير فكر، محصور كردن اعضا در يك چارت تشكيلاتى جهت جلوگيرى از خروج آنها، ترس و ارعاب، بمباران عشق و…، كاملاً مطابق با فرقههاى جديد (كنترل ذهنى) و تكنيكهاى مختلف آنان بوده(8) و داراى سيستمهاى مختلفى از قبيل لُجنه (گروه) ادارى، لُجنه آموزشى، لُجنه صيانت و.. مىباشد.
لازم به ذكر است لُجنه صيانت همان حفاظت اطلاعات است كه اعضاى جديد و قديم را كنترل كرده و كاملاً به صورت يك سيستم اطلاعاتى همچون گشتاپو عمل مىكند(9).
(1) ر. ك: فرهنگ فارسى معين، محمد معين، تهران: ندا، 1381، ص 754 المنجد (عربى به فارسى) ترجمه محمد بندرريگى، تهران: نشر ايران، ج 2، ص. 1320
000 (2) فرهنگ علوم سياسى، على آقا بخشى، مينو افشارى، تهران: چاپار، 1383، ص. 611
000 (3) ر. ك: خاستگاه تشيع و پيدايش فرقههاى شيعى در عصر امامان، على آقا نورى، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى،. 1385
000 (4) ر. ك: فرهنگ فرق اسلامى، محمدجواد مشكور، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوى، 1375، ص 45، 153،. 164
000 (5) ر. ك: حميدرضا شاكرين، چرا تشيع؟، خبرگزارى فارس.
000 (6) برگرفته از: فرقهها چگونه عمل مىكنند؟، ويژهنامه كژراهه، جام جم، اسفند 1386، صص 28-. 31
000 (7) ر. ك: تاريخ بهائيت، پايگاه اينترنتى انديشه قم.
000 (8) نيمنگاهى به مستندات تاريخى و خاطرات افرادى كه توانستهاند خود را از دام اين فرقه برهانند، به خوبى مبين اين واقعيت است. به عنوان نمونه ر. ك: فضلاللَّه مهتدى، خاطرات صبحى، تهران: مطبعه دانش، 1312 فضلاللَّه مهتدى، پيام پدر، تهران: مطبعه دانش، 1335 سايه شوم (خاطرات يك نجات يافته از بهائيت)، مهناز رئوفى، تهران: كيهان،. 1385
000 (9) گشتاپو نام پليس مخفى آلمان در دوره نازىها است. گشتاپو مركز اطلاعات نظامى آلمان بود كه به دليل ارتكاب جنايات و خشونتهاى بىحد و مرز، بسيار بد نام و مظهر تام و تمام سركوب و استبداد در دوره مدرن تلقى مىشود. پرسمان.