ویژگیهای اختصاصي اغتشاشات اخیر
ویژگیهای اختصاصي اغتشاشات اخیر
شدت خشونت در اين منطقه و خصوصاً رفتارهاي مسلحانه نشان از حس انتقام و تنفر دارد که…
دکتر عبدالله گنجی
اغتشاشات اخير در برخي شهرهاي کشور در نوع خود تجربه جديدي را مقابل مردم و حاکميت قرار ميدهد که ميتواند به تجربههاي اندوخته قبلي حاکميت بيفزايد و درسها و نگرشهاي متفاوت و جديدي را ارائه نمايد. تمايز و تفاوتهاي آن با همه شورشها، اعتراضها و اغتشاشات بعد از انقلاب متفاوت است، اگرچه ممکن است در بعد روش و نحوه مواجهه بيگانگان با موارد پيشين اشتراکاتي داشته باشد.
1- اولين و مهمترين ويژگي اين است که اصلاحطلبان برخلاف 1378 و 1388 پشت آن نيستند، محدود بودن جمعيت حاضر در اغتشاشات خصوصاً در تهران و بيسر بودن آن از اين زاويه قابل تأمل است. اگرچه برخي دستگيرشدگان از اعضاي ستادهاي روحاني بودهاند اما اصلاحطلبان پشت آنان نيستند اما چون بين مخالفان نظام و بخشي از اصلاحطلبان مرز مشخصی وجود ندارد، اين عناصر دوگانه عمل مينمايند و با نگرش بینالاذهانی بين درون و بيرون حاکميت رفت و برگشت دارند.
2- ويژگي دوم نداشتن مطالبه مشخص است. اگرچه ذهنيت حاکميت و نخبگان به سمت مسائل معيشتي ميرود اما به جز روز اول، مطالبه معيشت در هيچ شهري به گوش نميرسد، به همين دليل دولت نيز نميتواند براي پاسخ به مطالبات جواب روشن و پاياندهندهاي ارائه کند.
3- تأثير شبکههاي اجتماعي موبايلي در تحريک حاضران در اين اغتشاشات تجربه جديدي است. در يک بررسي، 60درصد تهرانيها و 54 درصد شهرستانيهاي حاضر در تجمعات، کانالهاي ضدانقلاب بهخصوص آمدنيوز را منشأ و محرک خود دانستهاند. تحريک جمعي و دوطرفه بودن اين رسانهها تجربه جديدي است که در ادوار قبلي نبود.
4- شروع حرکت از پيرامون به مرکز خصلت ديگر اين اغتشاشات است. معمولاً موج اجتماعي از پايتخت سرازير ميشود اما اين دفعه از شهرستانها و خصوصاً شهرهاي کوچک شروع شده که ميتوان دلايلي براي آن ذکر نمود. اگر آن را برنامهريزي شده بدانيم ميتوان دلايلي، همچون محدوديتهاي پليس محلي در برخورد ضعیف در مدیریت کنترل بحران در شهرستانها و تحريکپذيري به دليل ضعف در پختگي سياسي را برای آن برشمرد اما اگر علت پايهاي آن را معيشت و اشتغال بدانيم شروع آن از شهرستانها طبيعيتر به نظر ميرسد.
5- گسترش منطقهاي و عدم گسترش ملي آن نيز تجربه جديدي است که بايد مورد مطالعه قرار گيرد. چرایی آرامش نسبي در مناطق سنينشين، استانهاي بزرگي مثل فارس، آذربايجان شرقي، شهرستانهاي کرمان و… قابل تحليل است و تمرکز اصلي شورش در استانهاي لرستان و اصفهان حتماً دلايل جامعهشناختي، فرهنگي و قومي دارد که بايد مطالعه شود.
6- قضاياي مسئلهآفرين تاريخي در برخي شهرستانها نميتواند بر مسائل اخير تأثير نداشته باشد. در برخي از شهرستانهاي لرستان سابقه فعاليتهاي گروهکها در دهه اول انقلاب زبانزد است. از سوي ديگر شهرهاي خمينی شهر، نجفآباد و فلاورجان جزو اولين شهرها در تعداد شهداي دفاع مقدس هستند و از نظر مذهبي نيز سرآمدند. اما دو نکته را در تحليل وضعيت اين شهرها نميتوان دخيل نکرد. اول اينکه رودخانه زايندهرود دقيقاً به اين شهرها که ميرسد خشک ميشود و تأثير بسزايي روي شغل، کشاورزي و نهایتاً عصبانیت آنان دارد. دوم اينکه بقاياي فريزشده باند مهدي هاشمي و معدومان اين گروه در همين منطقه و از جمله شهر کوچک قهدريجان هستند. طبيعتاً آنان مترصد انتقام هستند و هر موقع فرصت را مغتنم بشمارند به ميدان وارد ميشوند.
شدت خشونت در اين منطقه و خصوصاً رفتارهاي مسلحانه نشان از حس انتقام و تنفر دارد که نميتوان در تحلیل نهایی به قتلهاي دردناک آنان در دهه 60 و قبل از انقلاب و واکنش قاطعانه نظام به آن در دهه 1360 توجه نکرد. آلودگيهای آن زمان به صورتي بود که حضرت امام شخصاً در نامهاي به محسن رضايي فرمانده وقت سپاه کشور، سپاه فلاورجان را منحل اعلام و مجدداً نسبت به گزينش و تشکيل آن اقدام شد.
7- اگرچه شعارهاي معيشتي غیر از روز اول ديده نشد اما آمارها نشان ميدهد اکثر دستگيرشدگان متأهل و فاقد پیشینه سوء قبلی هستند لذا شغل و زندگي ميتواند زمينههاي تحريکپذيري آنان را فراهم کرده باشد.
8- به خطر افتادن «منافع جمعي» و فردي ميتواند محرک به خيابان آمدن معترضين در همه جاي دنيا باشد اما اقدامات و شعارهاي ساختارشکن و تخريبگر نشان از وجود «تنفر» است. تنفر مذکور را ميتوان محصول انباشتهشدن «احساس تحقير»، «احساس تبعيض» و «فاصله طبقاتي» دانست که از برخوردهاي نامناسب دستگاههاي حاکميتي در حل مسائل، رفتارهاي نامناسب کساني که تابلوي انقلاب را بالاي سر خود دارند و «ادراک سازي» مخالفان نظام از عملکرد جمهوري اسلامي براي جوانان، سرچشمه ميگيرد. از مهمترين درسهاي اين اغتشاشات تمرکز دستگاههاي مختلف نظام بر آسيبشناسي و بررسي چرايي توليد اين تنفر است.
9- محدود بودن تجمعات در همه شهرها از خصايص اين اغتشاشات بود که ميتوان علاوه بر عدم همراهي اصلاحطلبان، دلايلي مانند عدم طرح مطالبات واقعي مردم در شعارها، به ميدان آمدن سلطنتطلبها، منافقين، شخصيتها و رسانههاي غرب و حمله به اماکن را برای آن برشمرد. از مهمترين پيامهاي اين اغتشاشات ميتوان اصلاح برنامه 1397 به نفع مردم و تغيير در اولويتهاي درآمدي دولت در سال آینده را برشمرد.
روزنامه جوان