وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

عقل زنان درقرآن

0

عقل زنان درقرآن

حضرت آیت الله جوادی آملی
حضرت آیت الله جوادی آملی

 

 

عقل زنان

 

 آيا طبق حديث شريف علوى كه فرمود: «عقول النساء فى جمالهنّ و جمال الرّجال فى عقولهم» عقل زن در جمال او و جمال مرد در عقل او خلاصه مى شود، تا وسيله اى براى سرزنش زن و برترى مرد باشد؟

 

براى پاسخ به اين سؤال لازم است به اين نكته توجّه كنيد كه: زيور جان آدمى به ايمان است نه چيز ديگر، چنان كه خداى سبحان فرمود: «حَبَّبَ اِلَيْكُمُ الاْيمانَ و زَيَّنَهُ فى قُلُوبِكُمْ»[156] خدا ايمان را براى شما دوست داشتنى گردانيد و آن را در دل هاى شما زينت داد.

و چون روح انسان مجرد است نه مادّى و ايمان نيز امرى است معنوى، اين امر معنوى يعنى ايمان، مايه جمال و زيبائى آن امر مجرد يعنى جان انسانى شده است و از آنجا كه خصوصيت ذكورت و انوثت در حقيقت انسان (كه همان جان اوست) و ايمان او تأثيرى ندارد يعنى حقيقت انسان و ايمان و امثال آن نه مؤث است نه مذكر، بلكه امرى مجرد است كه در زن و مرد يكسان مى باشد؛ بنابراين از حديث شريف علوى كه فرمود: «عقول…» مى توان معناى دستورى فهميد نه معناى وصفى، يعنى منظور آن نباشد كه حديث شريف در توصيف دو صنف از انسان باشد كه عقل زن در جمال او خلاصه شود و جنبه سرزنش داشته باشد و جمال مرد در عقل او تعبيه شود و عنوان ستايش بگيرد، بلكه ممكن است معناى آن دستور، يا وصف سازنده باشد.

به بيان ديگر زن موظف است و يا مى تواند عقل و انديشه انسانى خويش را در ظرافت عاطفه و زيبايى گفتار و رفتار و كيفيت محاوره و نحوه برخورد و نظائر آن ارائه دهد چنانكه مرد موظف است و مى تواند هنر خود را در انديشه انسانى و تفكر عقلانى خويش متجلى سازد.

تحصيل كرده و آگاه به معارف ايثار و شهادت توان آن را دارد كه در نقش مادرى مهربان، فرزندش را تشويق به جهاد كند و در بدرقه او هنگام عزيمت به جبهه، عقل طريف[157] خود را در جامه هنر ظريف ارائه دهد. يا هنگام استقبال فرزندش كه از جبهه و ميدان رزم، پيروزمندانه برگشته است انديشه وزين عقلى خود را در لباس زيباى شوق و نظاير آن نشان دهد. هرگز اين ظرايف هنرى كه تَمَثُّل عينى طرايف عقلى است براى مردان هنرمند ميسّر نخواهد بود.

خلاصه آنكه زن بايد حكمت را در ظرايف هنر ارائه دهد و مرد بالعكس بايد ظرايف هنر را در طرايف حكمت جلوه گر كند يعنى جلال زن در جمال او نهفته است و جمال مرد در جلال او متجلّى شده است و اين توزيع كار نه نكوهشى براى زن است و نه ستايشى است براى مرد. بلكه رهنمود و دستور عملى هر يك از آنها است تا هر كس به كار خاص خويش مأمور باشد و در صورت امتثال دستور مخصوص خود، درخور ستايش گردد و در صورت تمرّد از آن، مستحق نكوهش شود.

پس تفاوت زن و مرد در نحوه ارائه انديشه هاى درست ظهور مى نمايد وگرنه زن نيز چون مرد شايستگى فراگيرى علوم و معارف را داشته و مستحق تقدير است.

مطلب ديگرى كه بايد به آن توجّه داشت اين است كه دو گونه عقل داريم: عقل نظرى و عقل عملى. انسان با عقل نظرى مى فهمد و با عقل عملى كار انجام مى دهد. يقين، جزم، ظن و گمان، وهم، خيال و مانند آن جزو شئون عقل نظرى است؛ امّا نيّت، عزم، اخلاص و اراده، محبت، تولى، تبرّى، تقوى و عدل و مانند آن جزو عقل عملى است[158] و همين عقل عملى هم معيار فضيلت در انسان است.

عقل نظرى معيار اعلميت انسان و عقل عملى معيار كرامت و افضليت انسان است. «اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ اَتْقيكُمْ»[159] و اين كه در روايت آمده است كه «عقول النساء فى جمالهن و…»[160] اشاره به عقل نظرى است نه عقل عملى. يعنى اگر بين مرد و زن تفاوتى از نظر عقلى باشد در مورد عقل نظرى يا ابزارى است نه عقل عملى.

عقل نظرى، عقلى است كه انسان با او بتواند علوم حوزوى و دانشگاهى را فراهم كند تا چرخ دنيا بچرخد و اين هم معيار فضيلت انسان (مردها) نيست. بلكه معيار فضيلت انسان، عقلى عملى است كه در تعريف آن آمده است «اَلْعَقْلُ ما عُبِدُ بِهِ الرَّحْمنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الجَنان»[161] انسان به وسيله آن خدا را عبادت مى كند و بهشت را كسب مى نمايد و به مقام قرب مى رسد و اين عقل در مرد و زن تفاوتى ندارد.

بنابراين اگر كسى خواست بين زن و مرد داورى كند نبايد عقل به معناى علم مصطلح را معيار قرار دهد (يعنى عقل نظرى را) بلكه بايد عقل عملى را كه وسيله قرب انسان و معيار فضيلت است معيار قرار دهد و در اين صورت است كه جمال مرد و زن هر دو در عقلى است كه «عُبِدَ بِهِ الرَّحْمانُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجنان» و در اين صورت، هم «جَمالُ الرِّجالِ فى عُقُولِهِم» و هم «جَمالُ النِّساءِ فى عُقُولِهِنّ» مى باشد.[162]

 

[156]. سوره حجرات49: آيه 24.

[157]. لطيف و خوش و پسنديده.

[158]. 3. اين برداشت و تفسير از «عقل عملى» نظر خاص برخى از انديشمندان از جمله حضرت آيه الله جوادى آملى مى باشد. ر.ك: فطرت در قرآن از سلسله كتب تفسير موضوعى قرآن، ص29ـ30. برخى از صاحب نظران ديگر از جمله حضرت آية الله مطهرى و مصباح يزدى بلكه مشهور فلاسفه نظير فارابى و ابن سينا، بر اين باورند كه عقل در انسان، قوه واحدى است كه همان قوه مدركه است ليكن به لحاظ مطلق ادراك به دو قسم عقل نظرى و عقل عملى تقسيم مى شود و آن شأن از قوه ادراك بشر كه به «هست ما و نيست ما» تعلق مى گيرد و راجع به واقعيات هستى نظر مى دهد «عقل نظرى» ناميده مى شود، اما آن شأن از عقل كه به «بايدها و نبايدها» تعلق مى گيرد و راجع به رفتار عملى انسان يعنى حوزه ارزش ها نظر مى دهد، عقل عملى ناميده مى شود. ر.ك: فلسفه اخلاق مصباح يزدى؛ ده گفتار استادمطهرى ص46.

[159]. سوره حجرات49: آيه 13.

[160]. بحارالأنوار، ج 103، ص 224.

[161]. الاصول الكافى، ج 1، باب 1، 11.

[162]. پاسخ اين سؤال از كتاب زن در آئينه جلال و جمال تأليف حضرت آيت ا… جوادى آملى گزينش شده است، صفحات 36 ـ 32 و 288 ـ 255.

 

 

منبع: هدانا برگرفته از  «توصیه ها،پرسش ها و پاسخ ها حضرت آیت الله جوادی آملی»


 

 

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.