در تفسیر؛ ابتدا آیات قرآن کریم ملاک است بعد روایات اهل البیت علیهم السلام
در تفسیر؛ ابتدا آیات قرآن کریم ملاک است بعد روایات اهل البیت علیهم السلام
خطّ اصلي را قرآن بايد ترسيم بكند، بعد ما روايات را بر قرآن عرضه كنيم آن جمعبندي نهايي كه اگر كسي بخواهد در مسئلهاي از مسائل اسلامي، خواه درباره اصول دين، خواه درباره فروع دين، خواه درباره اخلاق فتوا بدهد، آن به جمعبندي قرآن و عترت است.
ولي نظم منطقي اقتضا ميكند كه اول به سراغ قرآن برويم، ببينيم قرآن چه ميگويد (يك)، چون قانون اساسي اوست بعد برويم به سراغ روايات ببينيم احاديث چه ميگويند (دو)، بعد محصول حديث را بر قرآن عرضه كنيم كه رو در روي قرآن نباشد، چون «ما خالَف كتابَ الله و هو باطل»[الكافي ،ج1 ، ص11] اين (سه)، اگر رودرروي او نبود، در زير شعاع قرآن حركت كرد؛ منتها شرح داد، تخصيص داد، تقييد داد، بيان كرد، مقدمه بود، قرينه بود در اين محور، پذيرفته است (چهار)، اين ميشود جمعبندي.
هرگز نميشود در مسائل، اول به سراغ روايات رفت، براي اينكه اعتبار روايات به عَرض بر قرآن است تا ما منطقي از قرآن نداشته باشيم، معياري نداشته باشيم كه نميتوانيم منطوق احاديث را بر چيزي عرضه كنيم، [برای مثال: ] اگر قرآن خطّ حاكمش اين است كه توبه، زمان احتضار قبول نيست، خب آن روايتي كه ميگويد يك لحظه قبل از مرگ، اگر كسي توبه كرد قبول است[12]. با قرآن، كاملاً رو در رو اوست ديگر.
مگر اينكه اين توجيه بشود يعني بفهميم با شواهد قرآني كه اين كدام توبه است كه براي بنده نيست. فرمود: ﴿لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّي إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ﴾ اين كلمهٴ ﴿الآنَ﴾ هم از باب تعليق حُكم بر وصف مُشعِر به علّيت است، هيچ كس كه نميگويد كه الآن من توبه كردم، اين كلمهٴ ﴿الآنَ﴾ همان است كه ذات اقدس الهي به فرعون فرمود: ﴿آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ﴾2 الآن، اين دليل با خودش است. مثل رانندهاي كه آگاه نبود و اتومبيل را بيراهه راهنمايي كرد و اتومبيل از اتوبان پَرت شد بين لبهٴ جادّه و درّه در اين وسط كه دارد حركت ميكند، راننده بگويد من الآن احتياط ميكنم. اگر بگويد من الآن احتياط ميكنم مقبول نيست، چرا?
براي اينكه گفتي الآن، الآن جاي احتياط نيست، اين كلمهٴ ((الآنَ)) دليلِ بر ردّ است وگرنه تائب كه نميگويد ﴿إِنِّي تُبْتُ الآنَ﴾ كه. اين نظير «أَهِن الفاسق»، «أكرم العالِم» كه تعليق حُكم بر وصف، مشعر به عليت است. اگر گفتند «أكرم العالِم» دليل نميخواهد، معلوم است «لعلمه» «أهن الكافر» دليل نميخواهد معلوم است «لكفره»؛ اما اگر گفتند «أكرم زيداً» سؤال ميكنند چرا اكرام بكنم? ميگويند «لعلمه» اينجا هست، اگر كسي در حال سقوط به درّه بگويد الآن من احتياط ميكنم، اين معلوم است كه اين احتياط او مسموع نيست، اين كلمهٴ «الآن» دليل بر عدم پذيرش قول اوست.
منبع: سایت هدانا، تفسیر سوره نساء حضرت آیت الله جوادی آملی.