اهميت خمس در اسلام
اهميت خمس در اسلام
اهميت خمس
پرسش 231 . درباره خمس و اهميت آن توضيح دهيد؟
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ ءٍ فَأنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ »78 ؛ «و بدانيد كه هر چه غنيمت گرفتيد، يك پنجم آن براى خدا و رسول و از آن خويشاوندان [ او] و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است».
«خمس» در لغت به معناى پنج يك مى باشد و در اصطلاح فقه عبارت است از: «پرداخت يك پنجم درآمدى كه از راه زراعت، صنعت، تجارت، پژوهش و يا از طريق كارگرى و كارمندى در مؤسسات گوناگون، به دست مى آيد.79 خمس به امام (علیه السلام) و سادات اختصاص مى يابد و بايد آن را در عصر غيبت به فقيه جامع شرايط داد».80
شارع مقدس به صاحب مال، فرصت داده چنانچه تا يك سال، آن را در مؤونه و نيازهاى خود و خانواده استفاده نكند و تمام و يا مقدارى از آن تا پايان سال زياد بيايد، خمس آن را بپردازد.
آيه خمس، در عصر رسالت، نازل شده و پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) اين فريضه را به اجرا درآورده است. به طور مسلّم آن حضرت، خمس غنيمت هاى جنگى را دريافت مى كرد. اما خمس سود تجارت ـ هر چند بنا به ضرورت و مصالحى ـ تا عصر امامان (علیهم السلام) به تأخير افتاد ؛ ولى بى شك وجود آن در دوره امامان، غيرقابل انكار است.81
«خمس» يكى از فريضه هاى اسلامى است و قرآن مجيد آن را در كنار جهاد قرار داده و هر دو را از ريشه ايمان دانسته است ؛ چه اينكه نشانه صداقت ايمان، مبارزه با مال اندوزى و تطهير نفس است. حضرت باقر (علیه السلام) فرموده است: «براى هيچ كس جايز نيست از مالى كه خمس به آن تعلق گرفته، چيزى بخرد ؛ مگر اينكه حق ما را به ما برساند».82
آيه 41 سوره «انفال» به طور روشن و صريح، بر اصل وجوب خمس دلالت مى كند ؛ از اين رو شيعه و سنى بر اصل آن اتفاق نظر دارند. البته ممكن است دلالت آيه بر مواردى از آن ( مانند درآمد كسب ) روشن و شفاف نباشد ؛ ولى بى شك به كمك روايات متعددى، به خوبى وجوب خمس درآمد استفاده مى شود.83
خمس داراى حكمت ها و اسرار گوناگونى است كه به بعضى از آنها اشاره مى شود:
1. خمس به منظور تأمين هزينه هاى امام (علیه السلام) به عنوان رئيس حكومت، براى پيشبرد نظام اسلامى و اداره جامعه، واجب گرديده است84 ؛ از اين رو در روايت از خمس به عنوان «وجه الاماره» ياد شده است.85
2. خداوند متعال براى حفظ كرامت و عزت پيامبر اسلام، محل تأمين بودجه فقيران بنى هاشم و منسوبان به آن حضرت را از خمس قرار داد و سهم آنان را قرين سهم خود و رسول كرد تا زمينه تحقير نسبت به آنان از بين برود.86
3. خمس براى تأمين بودجه هر كار خيرى است كه امام بخواهد انجام دهد و براى هر موردى كه صلاح بداند، مصرف كند.87
4. خمس وسيله اى براى رشد و كمال انسان محسوب مى شود كه اداى آن، باعث جلب روزى و وسيله آمرزش گناهان مى گردد.88
5. خمس براى احياى دين خدا و تحقّق حكومت اسلامى واجب گرديده است.89
78. انفال 8 ، آيه 41.
79. البته در مورد هدايا، جوايز و هر فايده اى كه بدون كسب به دست مى آيد، ميان مراجع بزرگوار تقليد اختلاف نظر است كه در متن بدان اشاره شده است.
80. العروة الوثقى، ج 2، م 72.
81. خويى، سيدابوالقاسم، مستند العروة الوثقى، كتاب الخمس، ص 196 ؛ هاشمى شاهرودى، سيدمحمود، كتاب الخمس، ج 2، ص 45 و مدرسى، محمدتقى، احكام الخمس، ص 16.
82. «لا يَحِلُّ لاَِحَدٍ أنْ يَشْتَرى مِنَ الْخُمْسِ شَيْئَا حَتى يَصِلَ اِلَيْنا حَقَّنا»: وسائل الشيعه، ج 6، باب 1، ح 4.
83. ر.ك: وسائل الشيعه، ابواب ما يجب فيه الخمس و ابواب الانفال.
84. ناصر، مكارم شيرازى، يك صد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 423 ـ 425 و تعليقات على العروة، كتاب الخمس، ص 392.
85. ر.ك: وسائل الشيعه، ج 6، كتاب الخمس، باب 2، ح 12.
86. ر.ك: وسائل الشيعه، ج 6، ابواب قسمة الخمس، باب 1، ح 4 و 8.
87. «فَما كانَ لِلّهِ فَهُوَ لِرَسُولِه يَضَعُهُ حَيْثُ شاءَ» ؛ «آنچه خاص خدا است، براى پيامبر اسلام است، هر جا صلاح بداند قرار مى دهد»: همان، ابواب الانفال، باب 1، ح 12.
88. در مكاتبه امام رضا (علیه السلام) به يكى از يارانش آمده است: «اِنَّ اِخْراجَهُ خمس مِفْتاحُ رِزْقِكُم و تَمْحيصُ ذُنُوبِكُم» ؛ «پرداخت خمس كليد جلب روزى و وسيله آمرزش گناهان است»: همان، ابواب الانفال، باب 3، ح 2.
89. در همان مكاتبه آمده است «اِنَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلى دينِنا» ؛ «خمس، كمك ما در پياده كردن دين خداست»: همان، ابواب الانفال، باب 3، ح 2.پرسمان.
معنای خمس
خمس در لغت به معنی یک پنجم است، و در اصطلاح یکی از واجبات مهم مالی در دین اسلام به شمار میرود، و عبارت است از مالی که هر فرد واجد شرایط به نسبت یک پنجم طبق ضوابط خاصی باید بپردازد.
توجه:
مالیاتی که حکومت جمهوری اسلامی بر اساس قوانین و مقررات وضع میکند، هر چند پرداخت آن بر کسانی که قانون شامل آنان میشود واجب است، و مالیات پرداختی هر سال از مؤونهی همان سال محسوب است، ولی از خمس (سهمین مبارکین) محسوب نمیشود، بلکه بر آنان دادن خمس درآمد سالانهشان در زاید بر مؤونهی سال به طور مستقل واجب است.
وجوب خمس
وجوب خمس از ضروریات اسـلام اسـت و انکار آن اگر به انکار رسالت یا تکـذیب پیـامبر اکرم اسلام(ص) یا وارد کردن نقصی به شریعت منجر شود باعث کفر و ارتداد است.
توجه:
صرف عدم توانایی یا دشواری پرداخت خمس، موجب فراغت ذمه و سقوط تکلیف نمیشود، بنابراین افرادی که خمس بر آنها واجب است ولی تاکنون آن را نپرداختهاند و در حال حاضر هم توانایی پرداخت آن را ندارند و یا بر آنها دشوار است واجب است هر زمانی که توانایی پرداخت بدهی بابت خمس داشتند آن را بپردازند. این افراد میتوانند با دستگردانِ مبالغ بدهی خود با ولی امر خمس یا وکیل او، آن را به تدریج بر حسب استطاعت خودشان از جهت مقدار و زمان ادا نمایند.
تأخیر پرداخت خمس از سال خمسی به سال دیگر جایز نیست، هر چند هر وقت آن را بپردازد ادای بدهی حاصل میشود.
هرگاه به مال شخص غیر بالغ خمس تعلق بگیرد (مثل این که معدن یا حلال مخلوط به حرام باشد) بر ولی شرعی او پرداخت آن واجب است، مگر خمس سود حاصل از تجارت با اموال او یا منافع کسبش که پرداخت آن بر ولی واجب نیست، بلکه بنابر احتیاط (واجب) در صورتی که سود به دست آمده باقی بماند ادای خمس آن بر خود طفل بعد از رسیدن به سن تکلیف واجب است.
خمس فقط بر شخصیتهای حقیقی (شخص یا اشخاص) واجب است، و بر شخصیتهای حقوقی از قبیل دولتها و حکومتها، مؤسسهها و بانکها و مانندآن واجب نیست، بنابراین اگر مؤسسهیی منفعتی ببرد لازم نیست بعد از کسری مخارج سالانه، خمس منافع را بپردازد. بله، اگر انواع آن شخصیت حقوقی ملک اشخاص حقیقی بوده باید خمس آن منفعت را بپردازد.
منابع هفتگانه خمس
خمس در هفت چیز واجب است
۱. درآمد (منافع کسب و کار).
۲. معدن.
۳. گنج.
۴. مال حلال مخلوط به حرام.
۵. جواهراتی که با غواصی از دریا به دست میآید.
۶. غنایم جنگی.
۷. زمینی که کافر ذمی از مسلمانان میخرد.
بخشی از آثار سوء عدم پرداخت خمس
۱. پرداخت نکردن خمس بدون عذر حرام است.
۲. اگر میت وصیت کند که مقداری از دارایی او به عنوان خمس پرداخت شود یا ورثه یقین پیدا کنند که وی مقداری خمس بدهکار است تا وصیت میت و یا خمسی را که بر عهده دارد از ماترک او ادا نکنند نمیتوانند در ترکهی او تصرف نمایند، و تصرفات آنان قبل از عمل به وصیت وی یا پرداخت دین او نسبت به مقدار وصیت یا دین در حکم غصب است و نسبت به تصرفات قبلی نیز ضامن هستند.
منبع: سایت هدانا برگرفته از رساله آموزشی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای.