احتکار گناه نابخشودنی؛ گفتاری از حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
فرمود ما آبروي اينها را در دنيا و آخرت ميبريم. کسي که همه چيز در اين کشور هست، به اندازه کافي ارز هست، سکه هست، نقدينه هست، مواد هست، چرا در انبارها احتکار ميکنيد؟ چرا بازار را ملتهب ميکنيد؟!

احتکار گناه نابخشودنی؛ گفتاری از حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
فهرست این نوشتار:
مهجوریت نهج البلاغه
متأسفانه اين بخش در نهج البلاغه نيامده است. خود سيد رضي(رضوان الله تعالي عليه) در آن هزار و اندي قبل که تلاش و کوشش کرد، کتابي تحويل ما داد که ما متأسفانه نتوانستيم در طي اين هزار و اندي سال، قدر اين کتاب را بدانيم. اين هم همين طور مهجور مهجور است و دارد خاک ميخورد.
شما ببينيد وقتي نهج البلاغه را مراجعه ميکنيد ميبينيد «من خطبه، من کلامه»، خطبهاي که نه اوّل دارد، نه وسط دارد، نه حمد دارد، نه تسميه دارد، نه تحميد دارد. يک خطبه چهل صفحهاي را مرحوم سيد رضي آمده ارباً اربا کرده، گاهي وسط آن را گرفته، گاهي آخر آن را گرفته، گاهي اوّل آن را گرفته. فهميدن نهج البلاغه فعلي کار آساني نيست.
سعي آن آقا مشکور باشد که تمام نهج البلاغه را يکجا چاپ کرد، هم شما علما حتماً بايد آن اوّلي را داشته باشيد که تمام نهج البلاغه يکجا چاپ شد و هم حتماً بايد اين هفت جلدي را داشته باشيد اين نهج البلاغه هفت جلدي را داشته باشيد، چون اين نهج البلاغه هفت جلدی جزء مسانيد است که اين روايت را حضرت چه وقت فرمود؟ کجا فرمود؟ اصل آن چيست؟ فرع آن چيست؟ شما به هر حال با قرآن ميخواهيد جامعه را هدايت کنيد؟ قرآن بدون نهج البلاغه که شدني نيست، قرآن بدون حرف عترت که شدني نيست. حتماً در خانه باشد، مگر اينکه کسي معمّم بخواهد باشد نه عالم؛ اگر کسي عالم است عالمانه بخواهد امامت کند چه مسجد چه تدريس، او حتماً بايد قرآن و عترت در محضر هر دو باشد و اين نهج البلاغه ارباً اربا شده هيچ مشکلي را حلّ نميکند؛ براي اينکه خطبه تقريباً سي صفحه است، ايشان يک صفحهاش را نقل کرد. ما با دو عامل سباق و سياق چيزي ميفهميم. سباق همان است که در اصول ميگويند «ما يتبادر». سياق اين است که قبل و بعد را آدم مطالعه کند. آن سباق هم محکوم اين سياق است کسي که اوّل و آخر را ندارد چه «ينسبق الي الذهن»، چه چيزي تبادر؟ اگر کسي بخواهد عالم و محقّق باشد، چرا ميگويند عالم اين قدر محترم است؟ چرا ميگويند مرکّب عالم از خون شهيد بالاتر است؟[31] اگر شهيد کسي است که کشور را طيّب و طاهر ميکند: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ»،[32] آن مرکّب هم ميتواند کشور را پاک کند. کشور را چه چيزي پاک ميکند؟ باران که کشور را پاک نميکند. اگر جايي مذبح بود مَنحر بود ذبح و نحري بود خوني ريخته شد بله باران پاک ميکند؛ اما اختلاس و نجومي را باران پاک نميکند خون شهيد مرکّب عالم، اينها پاک ميکند. کشوري که همه چيز دارد، يک عده با احتکار و غير احتکار اين کشور را ملتهب کردند، اين نه خدا خوشش ميآيد، نه پيغمبر خوشش ميآيد. يک وقت ميبينيد که ميگيرد، گرفت.
احتکار گناه نابخشودنی
بعضي از گناهان خداي سبحان ممکن است عفو کند يا به قيامت واگذار کند؛ اما بعضي از گناهان را او «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَة»[33] و «سريع الانتقام» هم هست؛ طوري که ﴿لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ﴾[34] اين آيه است.
فرمود ما آبروي اينها را در دنيا و آخرت ميبريم. کسي که همه چيز در اين کشور هست، به اندازه کافي ارز هست، سکه هست، نقدينه هست، مواد هست، چرا در انبارها احتکار ميکنيد؟ چرا بازار را ملتهب ميکنيد؟! آدم تا چه وقت مثل موش باشد؟ فرمود، موشها هم روزي دارند کبوترها و کبکها هم روزي دارند. در آيه شش سوره مبارکه «هود» فرمود هيچ کسي نيست مگر اينکه من مسئول روزي او هستم، با «عَلي» تعبير کرده است، فرمود: ﴿مَا مِن دَابَّةٍ فِي الأرْضِ إِلاَ عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا﴾[35] حالا شما چه کار داريد آن مار است يا عقرب است يا آن خوک است، «نجس العين» است، مخلوق من است من موظّفم روزي بدهم؛ اين شش ماه ميخواهد در برف بخوابد ما بايد روزياش را بدهم و ميدهم. با «علي» تعبير کرده است، فرمود من خودم را مسئول ميدانم، موظّف ميدانم که روزيِ تمام اين مار و عقربها را بدهم؛ حالا روزي ما را نميدهد؟
آن وقت کسي اين روزي را بگيرد و احتکار بکند و جامعه را ملتهب بکند و خون شهدا را هدر بدهد، خدا او را رها ميگذارد؟!
اين: ﴿لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ﴾؛[36] اين يعني چه؟ فرمود: ما آبروي بعضيها را هم در دنيا ميبرم، هم در آخرت. اين نظير ترک صوم و صلات نيست که اميد بخشش باشد و اگر هم باشد در قيامت هست! نه، فرمود: شما حق مسلّم مردم و خون پاک شهدا را داريد از بين ميبريد، چرا ما اين کار را بکنيم؟ اينها را گفتند به ما يا نگفتند؟ …
[31] . الامالي(للطوسي)، ص521؛ «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وُزِنَ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ بِدِمَاءِ الشُّهَدَاءِ فَيُرَجَّحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَی دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ».
[32]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص723.
[33]. تهذيب الاحکام، ج3، ص108.
[34]. سوره مائده، آيه33.
[35]. سوره هود, آيه6.
[36] . سوره مائده، آيه33.
[37]. سوره اعراف، آيه58.