وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

اهمیت آخرت پژوهی

0

اهمیت آخرت پژوهی

فهرست این نوشتار:

1- «فرجام انديشى» چه ضرورتى دارد؟

انسان به عنوان موجودى از موجودات هستى، به طور دائم در حال حرکت و تکاپو است و رو به مقصد دارد؛ چرا که در هر کارى يک «براى» دارد. چرا درس مى خوانى؟ براى اينکه دانا و توانا بشوم؛ چرا کار مى کنى؟ براى اينکه تحصيل درآمد و معيشت کنم؛ چرا تحصيل معيشت مى کنى؟ براى آنکه غذا تهيه کنم و همين طور در مقابل هر «چرا»، يک «براى» وجود دارد.

همين «براى»ها است که کار انسان را معنادار مى کند و اگر کارى که انجام مى دهد، در مقابل «چرا»، «براى» نداشته باشد، آن کار لغو، عبث و بيهوده تلقّى مى گردد. بزرگان حکمت، اثبات کرده اند: هيچ گاه از انسان، کارى که فاقد هرگونه غرض و هدف باشد، صادر نمى شود؛ بلکه عبث ها نسبى است، براى مثال فعلى که از يک شوق و ادراک خيالى است، به تناسب خودش عبث نخواهد بود؛ ولى با توجّه به اينکه هدف عقلانى ندارد، آن را عبث مى خوانيم.

از طرفى انسان به طور فطرى کمال جو است؛ يعنى، مى خواهد سعه وجودى بيشترى بيابد و علم، قدرت، اراده و حياتش نامحدود و مطلق باشد. او طالب و خواستار و جوياى کمال مطلق است؛ به صورتى که اگر قدرت مطلق جهان باشد و عالم را در اختيار داشته باشد و به او بگويند جهان ديگرى هم هست، به طور فطرى مايل است آن جهان را هم در اختيار داشته باشد، يا مثلاً هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگرى هم هست، به طور فطرى مايل است آن علوم را نيز بياموزد. در حقيقت انسان، به هيچ حدّى از کمال قانع نيست و هرچه داشته باشد، بيش از آن مى خواهد و اين امرى روشن و غيرقابل ترديد است.

اگر به تمام دوره هاى زندگانى بشر توجّه کنيم و تاريخ را ورق بزنيم، اين کمال جويى، کمال طلبى، کمال خواهى و عشق به کمال مطلق را خواهيم يافت. کمتر دين و مذهبى را در جهان مى توان يافت که در اين باره سخن نگفته باشد؛ هرچند در تحليل، تعلّق و تشخيص کمال و راه رسيدن به آن اختلاف نظر هست؛ ولى همه در اين اصل متّفق اند که: «آدمى به طور فطرى کمال جو است».

با توجّه به اين دو اصل؛ يعنى، «حرکت و تحوّل دائمى انسان» و «کمال جويى فطرى او» ـ که پيشينه اى به اندازه حيات بشرى دارند ـ اذعان خواهيم کرد که فرجام انديشى، غايت نگرى، دور انديشى و تفکّر در مقصود نهايى، يکى از دغدغه هاى پايا و ديرپاى آدمى بوده، هست و خواهد بود.

مگر مى شود انسان در سيطره اين دو مسئله، خود را بيابد و عاقبت انديش نباشد؟ آيا مى توان گفت: آدمى در طول زندگى خود، هيچ گاه به هدف يا مقصود خود نينديشيده و نمى انديشد؟ کمترين توجّه و دقّت به زندگى روزمره خود که نمايانگر کوشش و سعى او بر دستيابى به هدف و هدف هايى است نشانگر آخرانديشى او است.

کدام انسان را مى توان يافت که در فعاليت هاى روزمره، ساليانه و در طول عمر خود، بدون هدف و مقصود بوده است؟!

حتّى انسانى که عملکرد ناپسند و غيرعقلانى دارد، براى کارهاى خود توجيه و براى مقاصد خود دليل ارائه مى کند. احساس مسئوليّت در برابر حرکت جهان هستى و کمال جويى، انسان را وادار مى سازد که فرجام انديش و عاقبت نگر باشد و اين خود يکى از افتخارات بزرگ و از نشانه هاى اشرف بودن انسان، بر موجودات ديگر است.

 

2- فوايد فرجام انديشى چيست؟

«فرجام انديشى»، فايده هاى متعددى دارد که شمارش و شرح تفصيلى آن، در اين نوشتار نمى گنجد، از اين رو تنها به بعضى از فوايد آن اشاره مى شود:

1. ماندگارى و رهايى از بيهوده انگارى

نيستى بعد از وجود، خواه بعد از اين دنيا، و خواه بعد از ورود به قيامت، در هر صورت، با احاديث و آيات، ناسازگار است.

اعتقاد ما چنين است که، بعد از آفرينش، انسان، نيست نمى شود و قول رسول خدا صلى الله عليه و آله آن را تأييد مى کند: «ما خلقتم للفناء بل خلقتم للبقاء …» [1]؛ «شما براى بودن و ماندن خلق شده ايد، نه براى فنا و رفتن».

 همچنين، از آيات نيز، چنين فهميده مى شود:

«الَّذينَ يَذْکُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَکَّرُونَ فى خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ » [2]؛

«همان کسانى که خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابيده اند، ياد مى کنند و در اسرار آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند (و مى گويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريده اى! منزّهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!»

در واقع انديشه توحيدى بر اين است، که خداوند کار عبث انجام نمى دهد، و در صورت نابودى انسان بعد از وجودش، انديشه باطل و عبث بودن آفرينش، زنده مى شود.

2 . دور انديشى

کسى که به عاقبت و فرجام خود مى انديشد، مى کوشد جانب احتياط را رعايت کند تا دچار خسران و ضرر نگردد. اين انديشه و دغدغه فکرى، درباره آخر و پايان کار، انسان را وادار مى کند تا در جوانب کار، بيشتر بينديشد و اين مطالعه و احتياط، قهراً پيروزى و شيرين کامى را براى او، به ارمغان مى آورد؛ چنان که حضرت على عليه السلام فرمود: «پيروزى به دور انديشى است و دور انديشى، در به کارگيرى رأى است» [3].

3 . تلاش علمى و عملى

با نگرشى جدّى و جديد به نظام هستى، طبيعت، خود و رابطه خدا، انسان و طبيعت مى انديشد. به بيان ديگر، عاقبت انديشى انسان را به خود آگاهى، جهان آگاهى و خدا آگاهى مى کشاند و در پرتو خودشناسى، درد حقيقت جويى در انسان زنده مى شود.

حضرت على عليه السلام در اين باره فرموده است: «خدا رحمت کند کسى را که بداند از کجا آمده، در کجا است و به کجا مى رود؟» [4].

4 . بلند همّتى

وقتى انسان به عاقبت خود انديشيد و آن را با دورانديشى و خود آگاهى همراه ساخت؛ به طور طبيعى به سوى شناخت هدف نهايى کشيده مى شود.

شناخت هدف، نقش اساسى در جهت دادن به فعاليت ها و انتخاب و گزينش کارها ايفا مى کند. کسى که هدفى، جز «لذّت دنيا» و کمالى را فراتر از «زندگى مادّى» نمى شناسد، کردار و رفتارهاى خود را به گونه اى تنظيم مى کند که تنها نيازهاى مادّى و خواسته هاى اين سويى اش تأمين گردد.

امّا کسى که هدف و مقصود نهايى خود را فوق اين جهان مادّى جست و جو مى کند، قهراً برنامه زندگى اش را به گونه اى طرّاحى و اجرا مى کند که هر چه بهتر و بيشتر، براى مقصود نهايى و آن سويى اش سودمند باشد.

حضرت على عليه السلامفرمود: «بينا از دنيا توشه گيرد و نابينا براى دنيا توشه فراهم آورد» [5] .

هر که پايان بين تر او مسعودتر

 جدتر او کارد که افزون ديد بر

زانکه داند کاين جهانِ کاشتن

  هست بهر محشر و برداشتن [6]

[1]. بحارالانوار، ج 6، ص 249، باب 8، احوال البرزخ.
[2]. آل عمران 3، آيه 191.
[3]. نهج البلاغه، ترجمه سيدجعفر شهيدى، کلمات قصار 48، ص 369: «الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ».
[4]. اسفار اربعه، ملاصدرا، ج 8، ص 355.
[5]. نهج البلاغه، خطبه 133، ص 1322: «وَ الْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ».
  • منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، فرجام شناسی/ مؤلف محمدرضا كاشفى

حتما بخوانيد

ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.