چرا فقها با صوفی گری و درویش بازی مخالفت می کنند
دلایل متعدد و متنوعی موجب مخالفت مستمر علماى دين با صوفيه در طول تاریخ بوده است. مانند: 1- مسئله جدايى و تفرقه بین مسلمانان به خاطر رفتن گروهی به خانقاه به جای مسجد؛ 2- شکستن حدّ و مرز مفاهيم و معانى دينى و تقدس زدایی از آنها؛ 3- ترویج و تشییع منکرات و منهیات در اشعار و غزليات خود و تحریک افراد ساده و عامى به لاابالي گرى و فسق و گمراهى؛ 4- مقابله و مخالفت سردمداران صوفیه با علم و دانش و سد راه دانستن آن در طی طریق الی الله و …

چرا فقها با صوفی گری و درویش بازی مخالفت می کنند
پرسش : چرا در طول تاریخ همواره عالمان دینی با صوفیه به مقابله برخاسته اند؟
پاسخ : دلایل متعدد و متنوعی موجب مخالفت مستمر علماى دین با صوفیان و صوفی گری در طول تاریخ بوده و در کتابهایى که بر ضد صوفیان نوشته شده، به تمام آن مسائل اشاره گردیده و از آنها انتقاد شده است که ما در اینجا به برخى از آنها فهرست وار اشاره می کنیم:
1. مسئله جدایى و تفرقه بین مردم به خاطر رفتن به خانقاه؛ صوفیه در برابر مسجد و حوزه های علمیه که پناهگاه متشرعه و فقها بوده است، براى خویش زاویه و خانقاه ساخته اند و رفته رفته آدابى و ترتیبى از جانب خود به وجود آورده اند که منتهى به پیدایش سلاسل صوفیه شده است و بدین گونه عامّه مسلمانان، خاصّه مستعدان و صاحبدلان را در راه بین حوزه و خانقاه سرگردان داشته اند.(1)
2. صوفیان با گفته ها و نوشته هاى خویش، حدّ و مرز کلمات و مفاهیم و معانى دینى را مى شکستند و غیر مستقیم از ارزش کلمات مقدس شرعى مى کاستند. نام و صفات خداوند و دیگر واژه هاى توقیفى دینى را از وضع اولیه خود بیرون برده و به جاى آن یک دسته الفاظ رمزى و مجازى مانند: ساقى، شاهد، عشق، مى و زنار و غیر آن قرار مى دادند. مفاهیم برخى جملات دینى را هم دگرگون مى کردند؛ مثلا در شریعت گفته شده گناهنکنید ولی بعضی مانند ابن عربى مى گفتند: «ترک گناه، گناهاست!»(2) و یا اینکه بنا به دستور شرع، شیطان لعنت شده است؛ ولى احمدغزالى (526 ق) مى گفت: «هر که تعلیم توحیداز ابلیس نگرفت زندیق است».(3)
3. در اشعار و غزلیات خود به منهیات و منکرات شرعى، اظهار علاقه کرده و غیر مستقیم افراد ساده و عامى به لاابالی گرى و فسق و گمراهى تحریک و خوانده مى شدند، آنها مى گویند:
آن تلخ وش که صوفى اُمّ الخبائثش خواند *** اشهى لنا و احلى من قبلهالعذارا
مرا سجدهگه بیت «بنت العنب» بس *** که از بیت امّ القرى مى گریزم!
4. استدلالات علمى درباره شناخت خداوند، ابزار کار علما و مدافعان شریعت است، ولى از نظر صوفیان، مانع و حجاب بین بنده و خالق شمرده مى شود.(4)
5. دریافتهاى شخصی صوفیان به جاى مسائل وحیانی قرار مى گرفت، مثلا به جاى آنکه گفته شود: پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین فرمود، گفته مى شد: (دلم از خدایم چنین گوید)؛ «حدثنى قلبى عن ربّى»(5).
گاهى هم برخى از بدعتها و نوآوریهاى اولیاء و مشایخ در حد و مرتبه سنت والاى پیامبر(صلى الله علیه و آله) قرار مى گرفت: «البدعه الحسنه الصادره عن کُمّل الاولیاء کالسنه السنیه الوارده عن الانبیاء».(6)
6. پرستش عاشقانه خداوند، به حالت سماع و استفاده از آلات موسیقى، عمل ناروا و خلاف شرع شمرده مى شد، اما این کار بین صوفیان معمول بود و انجام مى گردید.
7. مسئله «وحدت وجود» نیز که صورت مودبانه اى از اعتقاد «همه خدایى» است کما اینکه می گویند: «فَسُبْحَانَ مَنْ اَظْهَرَ الاشیاء وَ هُوَ عینها»(7)؛ (منزّه است کسى که پدید آورده موجودات را و خود عین همان موجودات است) شدیداً مورد اعتراض فقها قرار دارد.
در برابر این همه اعتراضات و انتقادات فقیهان، صوفیان ضمن تأویل مطالب خود، علماى مذهبى را قشرى و اهل ظاهر و بى خبراز حالات معنوى و مغرض و جاه طلب مى خواندند و آنان را به داشتن چنین صفاتى نکوهش مى کردند.(8)،(9)
پی نوشت:
(1). ارزش میراث صوفیه، زرین کوب، عبد الحسین، امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۳ شمسی، ص 35.
(2). حسنات العارفین، داراشکوه، محمد، موسسه تحقیقات و انتشارات ویسمن، تهران، ۱۳۵۲ شمسی، ص 37.
(3). حسنات العارفين، همان، ص 32.
(4). شرح كلمات بابا طاهر عريان (مسايل حكمية فى المعارف و المشاهدات الربانيه)، عين القضاة، عبد الله بن محمد، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اول، ص 13.
(5). الفتوحات المكية، ابن عربى، محى الدين، تحقيق: يحيى عثمان، بی جا، مصر، 1405 قمرى، چاپ دوم، ج 1، ص 75.
(6). ترمذي و نظريته في الولايه، عبدالفتاح عبدالله، مجمع بحوث الاسلامية، قاهره، 1971 میلادی، ج 1، ص 366.
(7). الفتوحات المكية، همان، ج 2، ص 459.
(8). كيمياى سعادت، غزالى، محمد بن محمد، شركت انتشارات علمى فرهنگى، تهران، 1383 شمسی، چاپ يازدهم، ج 1، ص 29؛ تاریخ خانقاه در ایران، کیانی، محسن، طهوری، تهران، ۱۳۶۹ شمسی، صص 517 و 519.
(9). گردآوری از کتاب: جلوه حق (بحثى پيرامون صوفيگرى در گذشته و حال)، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان، قم، 1384 شمسی، چاپ سوم، ص 53.
هدانا برگرفته از سایت حضرت آیت الله مکارم شیرازی.