عدل خداوند و زنا زاده
عدل خداوند و زنا زاده
بر اساس عدل خداوند، چرا یک فرد زنازاده -که خودش در امر زنا هیچ دخالتی نداشته – باید محرومیت داشته باشد؟
نخست باید دانست در شکلگیری شخصیت انسان و چگونگی موفقیت او سه عامل مهم نقش دارد:
1. عوامل وراثتی و ژنتیکی،
2. عوامل محیطی،
3. اختیار و انتخاب.
طبیعی است هر کدام از این عوامل سهمی در رشد و پیشرفت انسان و یا ناکامی و شکست او دارند البته بدیهی است نقش اراده و اختیار انسان بسیار تعیینکننده میباشد.
«عدالت» خدا بر این اساس است که از هر کس با توجه به شرایط محیط و عوامل ژنتیکی و امکاناتی که در اختیار دارد، بازخواست کند؛ لذا شدت و یا تخفیف عذاب و یا پاداش او نیز با ملاحظه هر سه عامل است.
به طور مثال در روایت آمده که: خداوند، هفتاد خطا را بر جاهل میآمرزد که یکی از آنها را بر عالم نمیآمرزد. بنابراین کسی که دارای امکانات آموزشی بیشتر و دارای استعداد برتر است مسئولیت او نیز بیشتر خواهد بود و بازخواست از او نیز شدیدتر خواهد بود.
البته نقش عوامل محیطی یا وراثتی تنها در ایجاد زمینه گرایش به سوی بعضی زشتیها و یا نیکیها میباشد. بنابراین تفاوت یک انسان حرام زاده یا فردی که در محیط تربیتی فاسدی تولد و رشد مییابد، با فرد حلالزاده یا کسی که در محیط سالم تولد و رشد یافته، آن است که در وی زمینه گرایش به کژیها و آلودگیها بیشتر است؛ ولی این زمینه هرگز اختیار و اراده اصلاح را از او سلب نمیکند و همین انسان بر حسب فطرت الهی همچنان میل به سوی نیکیها و ارزشهای متعالی نیز دارد. بنابراین میتواند مانند هر کس دیگر به سمت ارزشها و فضایل حرکت کند. اگرچه به همت و تلاش بیشتر نیاز دارد.
بدیهی است متناسب با تلاش بیشتر از پاداش گستردهتر نیز بهره مند خواهد شد. از این رو عذاب و پاداش الهی، نسبت به همه انسانها یکسان نیست؛ چنان که گفتهاند: در قیامت سه کتاب وجود دارد که براساس آنها پاداش و جزا صورت خواهد گرفت:
1. پرونده سیئات،
2. پرونده حسنات،
3. پرونده نعمات.
مقصود از نعمتها صرفاً آب و نان و… نیست؛ بلکه مهمترین آنها عوامل تربیتی – مانند پیامبران، علما، خانواده خوب، دوستان خوب، شرایط اجتماعی مناسب، قوای ادراکی، شرایط ژنتیک و…- میباشد.
از اینجا روشن میشود که مسئولیت هر کس در پیشگاه خداوند، متناسب با نعمتهایی است که پروردگار به وی ارزانی داشته و عدالت الهی ایجاب میکند با ملاحظه تمام شرایط و عوامل ارادی و غیر ارادی دخیل در افعال انسان، هر فردی را پاداش و جزا بخشد.
در نتیجه براساس نظام مندی جهان هستی و قانون عمل و عکسالعمل نباید انتظار داشت تربیتهای متفاوت و شرایط محیطی و ژنتیکی مختلف تأثیرگذاری یکسان داشته باشند و به طور معمول پدر و مادر هوشمند و پرتلاش با پدر و مادر سطحی نگر در تربیت فرزند مساوی باشند. طبیعی است فرزندان این دو خانواده شرایط متفاوتی دارند و شخصیت اولیه آنان متفاوت خواهد بود و این نشانه نظام سنجیده و «حکمت» استوار خداوند است.
البته عامل اصلی و تعیین کننده در شکلگیری شخصیت کامل فرزندان اختیار و تلاش خود فرزندان میباشد.
با این تفاوت که فرزندی که در خانواده تربیتی ضعیف رشد کرده نیاز به تلاش بیشتر دارد و فرزندی که در خانواده خوب رشد کرده آسانتر میتواند مراحل رشد را طی کند و هر کدام متناسب با تلاشی که داشتهاند و مراتبی که کسب کردهاند از پاداش الهی بهره مند خواهند بود و این همان «عدالت» خداست.
البته با نگاهی واقع بینانه زمینههای اختلال در فرزندان نامشروع بیشتر است از این رو از برخی مناصب منع شدهاند. به عنوان مثال نمیتوانند منصب «مرجع تقلید» داشته باشند. اما جایگاه آنان در آخرت براساس تلاش و سختی کار آنان خواهد بود و آنچه در بهشت مهم است رضایتمندی کامل بهشتیان میباشد و در هر مرتبهای که قرار دارند به تمامی خواستههای خود خواهد رسید و هیچگونه حسرت و اندوه دامنگیر آنان نخواهد شد.
- منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، خداشناسى / مؤلف محمدرضا كاشفى