تمدنی که از زیر خاکسترهای یورش مغول سر برآورد/ نقش تاریخی خواجه نصیرالدین طوسی
«… رصدخانهها ساختند که معروفترین آنها… رصدخانه خلفای فاطمی العزیز و الحاکم در قاهره و بعدها رصدخانه عضدالدوله بازهم در بغداد که در وسط باغ قصر خود ساخته بود، رصدخانه ملکشاه سلجوقی در نیشابور واقع در مشرق ایران و رصدخانه هلاکوخان مغول در مراغه در مغرب ایران و رصدخانه شاهزاده الغ بیک در سمرقند بودند… چهارصد هزار جلد کتاب که از کتابخانههای بغداد و سوریه و بین النحرین ربوده شده بود، در کتابخانه رصدخانه مراغه جمع آوری کردند و دانشمندان نامی را از اسپانیا (که آن زمان جزو کشورهای اسلامی بود)و دمشق و تفلیس و موصل به مراغه خواندند تا تحت رهبری خواجه نصیرالدین طوسی هرچه سریعتر جدول جدید نجومی را تهیه کند…»
زمانی که پسر خواجه نصیرالدین پیشکار رصدخانه مراغه بود، شخصی آن رصدخانه را از داخل با تعجب فراوان دیده و آن را چنین تعریف کرد:
«…دستگاههای زیادی برای مشاهده ستارگان و از جمله آنها، ذاتالحلق مرکب از پنج دایره فلزی از جنس مس وجود داشت که حلقه اول نصف النهار محسوب میشد و از پایین به زمین نصب شده بود و حلقه دومی خط استوا و حلقه سوم نشانه مسیر خورشید یا سمت الشمس و حلقه چهارم درجه عرض و حلقه پنجم تعیینکننده بودند. اضافه برآن، من دائره السماوات را دیدم که بوسیله آن میزان زاویه و مسیر یک ستاره نسبت به نصف النهار تعیین میگردد «
تمدنی که از زیر خاکستر یورش مغول بیرون آمد
در مسیر احیای تمدن اسلامی و بازیابی علومی که میرفت در زیر آتش هجوم مغول دفن شود، نقش خواجه نصیرالدین طوسی، اهمیت بسیاری دارد. وی برای حفظ تمدن اسلامی در دوران سلجوقیان و سپس برکشیدن مجدد آن از زیر خاکستر یورش مغول، در دو بعد سیاسی و فرهنگی در یکی از سیاهترین دوران تاریخ ایران و اسلام، فعالیت چشمگیری به خرج داد.
دکتر مهدی گلشنی (اندیشمند برجسته معاصر) درباره سختیها و رنجهای خواجه نصیر در آن دوران میگوید:
«… خواجه نصیر در بدترین شرایط زندان اسماعیلیان، کتاب «شرحاشارات» را نوشت که خودش توضیح میدهد (یکی از بهترین کتابهای خواجه نصیر، همین شرحاشارات است) و در آنجا میگوید که آنقدر شرایطش در زندان بد بوده که برای بازگوییاش در یک متن عربی به شعر فارسی متوسل میشود:
به گرداگرد خود چندان که بینم
بلا، انگشتری و من نگینم
و بعد میگوید که خدایا به حق محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله)، من را از این شرایط نجات بده و… یعنی این افراد، بهترین کارهایشان را در آن شرایط دشوار انجام دادند، سخت کار میکردند…»
او که آوازه شخصیت علمی و فرهنگیاش تا قلب سرزمین چین و خاقان آن رسیده بود بنا به علاقه خاقان به دانش و علم و سوادش، توانست در دربار مغولان نفوذ کرده و بخشی از میراث انسانی و معنوی تمدن اسلامی را از یورش آنها در امان نگاه دارد. با درایت او، حکومت جور و ظلم عباسی به دست مغولان ساقط شد و امور مراکز علمی و فرهنگی مانند بغداد در اختیار فضلایی مانند خواجه نصیرالدین طوسی قرار گرفت.
او مسئول امور موقوفات بغداد شد و اداره مدارس و مراکز علمی را به دست گرفت. همچنین یک مرکز بزرگ علمی در شهر مراغه تاسیس کرد و در کنار آن رصد خانهای بنیان نمود که صدها دانشمند و عالم که زندگی شان در اثر حمله مغول از هم پاشیده شده بود را به خود جلب نمود و در یک مکان علمی تجمیع کرد.
کتابخانه مراغه بنا به نقل شماری از مورخان دارای 400 هزار مجلد کتاب بود و همین نشان میدهد که در آنجا یک دانشگاه به تمام معنا ایجاد شده بود. خواجه نصیرالدین طوسی که در چندین رشته علمی مانند ریاضیات و هندسه تبحر داشت، فیلسوفی شیعه مذهب بود و در نضج و بسط فرهنگ شیعی تلاش بسیار مبذول داشت اما هر گز در حوزههای درسی خود از ورود اهل تسنن جلوگیری نکرد.
دعوت دانشمندان از اطراف و اکناف جهان به مراغه
دکتر مهدی گلشنی (رئیس گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف) درباره جزییات نقش اساسی و محوری خواجه نصیرالدین طوسی در بازسازی مجدد تمدن اسلامی پس از یورش مغول به جزییات
خلق و خوی و رفتار شخصی خواجه اشاره دارد و میگوید:
«… خواجه نصیر وقتی که دید یک امکان خوبی برقرار شد در اوقاف دولت مغول، این اوقاف را برای ساخت رصدخانه عظیم آن موقع مورد استفاده قرارداد و همه علمای مهم را از اطراف و اکناف جهان در آن جمع کرد. واقعا چنین کاری شوخی ندارد. از اطراف و اکناف جهان، از سوریه بیاورند، از تفلیس بیاورند، حتی از چین بیاورند، دانشمندان مهم را از همه جا جمع کردند. به جز این، رفتاری که با علماء داشتند، بسیار قابل توجه است. مویدالدین عرضی در این باره میگوید که رفتار این شیخ (خواجه نصیرالدین طوسی) با ما به گونهای بود که خانوادههای خودمان را فراموش کردیم. او از دمشق به مراغه رفته بود و این چنین از رفتار خواجه تعریف میکند و بعد دعا میکند که خدایا سایه این شیخ را از سر ما کم نکن…»
دکتر گلشنی در ادامه درباره خصوصیات اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی و چگونگی تعاملاتش با دیگر دانشمندان و فضلا و حکماء اضافه میکند:
«… ایشان اولا خود یک عالم طراز اول بود، یعنی نوآوری داشت. ثانیا یک عالم به تمام معنا با همه جنبههای علمی بود، انتقاد پذیر بود. ثالثا به علما و دانشمندان دیگر فوق العاده اهمیت میداد، چون علمایی هستند که به علمای دیگر اهمیت نمیدهند، توجه نمیکند. شما فقط مکاتبات خواجه را در نظر بگیرید. واقعا از این مکاتبات لذت میبریم. با ریاضیدان مکاتبه دارد، با شاگرد محی الدین عربی قونوی مکاتبه دارد. با منجم و با همه دانشمندان. بنده خودم این مکاتبات را مطالعه کرده ام. ببینید با اینها چه گونه رفتار میکند، در حالی که بعضی از آنها، واقعا فقط در حد شاگردان او بودند. به طور مساوی با همه رفتار میکرد همه را جذب میکرد…»
از دانشمندان دیگر اسلامی که اروپا جای پایشان را دنبال کرد، شاگردان «محمد بن موسی بن شاکر» بودند و در راس همه آنها، «ثابتبنقره» قرار داشت که فاصله خورشید را از زمین و همچنین طول یکسال خورشیدی را محاسبه کرد.
همچنین «البتانی» (877- 918 میلادی) را باید نام برد که در آن زمان در اروپا، چه در دوران قرون وسطی و چه در زمان رنسانس، به نام البتگنوس Albataegnius مشهور و مورد احترام بود. او گردش زمین به دور خورشید را هم از دو طریق محاسبه میکرد. ابتدا آزمایشهای خوارزمی را دنبال کرد و با تحقیقات جدیدی درباره ظهور ماه نو و درباره خورشید و ماه گرفتگی و درباره زاویهای که از محل نظاره ستارگان نسبت به مرکز زمین بدست میآید، آزمایشهای او را تصحیح کرد.در سال 1645 میلادی نیز در شهر بولونیا در ایتالیا، تحت نام لاتینی،»کتاب ستارگان» نوشته محمد البتانی با اضافاتی از «یوهانس رگیومونتانوس» جداگانه به چاپ رسید. واضح است که «کپرنیکوس» نیز با دانشمندان اسلامی عمیقا در رابطه بود و حتی آثار «کپرنیکوس» و «ابن یونس»، از اهالی قاهره در حدود سال 1800 میلادی مورد استفاده تحقیقاتی دانشمند فرانسوی به نام «لاپلاس» قرار گرفت.
«البتانی»به محاسبه دقیق دائره البروج پرداخت و به روشی دست یافت که درجه عرضی یک نقطه را روی زمین میتوان به وسیله آن روش، تعیین کرد. آنچه «ابن هیثم» نابغه، بازهم راه جدیدی برای محاسبه آن یافت و این راه جدید برحسب کشف تاریخی و دوران ساز او یعنی محاسبه انکسار نور صورت گرفت. الحسن بن الهیثم (965-1039 میلادی) که در اروپا به نام «الحسن» معروف شد، یکی از پرنفوذترین استادانی بود که در اروپا بسیاری در مکتب او تعلیم یافتند.