وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

تخریب بقیع توسط وهابیت

0

تخریب بقیع توسط وهابیت

قبرستان بقیع

 

معنای کلمه بقیع

بقیع (جنة البقیع/بقیع الغَرقَد)، نخستین و کهن‌ترین قبرستان مسلمانان در مدینه و محل دفن چهار تن از امامان شیعه و بسیاری از صحابه و تابعین است. در این قبرستان بر قبور ائمه بقیع و دیگران بقعه‌هایی ساخته شده بود که بهبقعه‌های بقیع معروف بود. این بقعه‌ها در تخریب بقیع توسط وهابیان از بین رفت.

 

تاریخچه تخریب

با ظهور وهابیان در حجاز که از اعتقادات ابن تیمیه، الهام گرفته‌، بنای بر قبور و و زیارت آنها را با توحید ناسازگار می‌دانند، هر گونه بنایی از این دست در مناطق مختلف حجاز هدف تخریب آنان قرار گرفت. در سال ۱۲۲۰ق. وهابیان مدینه را محاصره کردند. پس از تسلیم شدن شهر، سعود بن عبدالعزیز همراه توقیف و تصرف همه اموال موجود در خزائن حرم نبوی، دستور ویران کردن همه گنبدهای بقیع را صادر کرد.[۱]
گویا وهابیان نخستین گروهی هستند که با دیدگاه مذهبی، مراقد و بارگاه‌ها را ویران کردند. گاه کسانی جز وهابیان، به بهانه وجود کتاب‌هایی در نکوهش خلفا در حرم بقیع، کوشیدند این بارگاه‌ها را ویران کنند؛ اما موفق نشدند.[۲]وهابیان افزون بر ویرانی قبرهای طائف، جده، کربلا و جاهای دیگر[۳]، مهم‌ترین هدف خود را در ویران کردن بارگاه‌ها و گنبدهای معلات در مکه و بقیع در مدینه متمرکز ساختند.
بارگاه امامان چهارگانه و گنبد حضرت فاطمه(س) موسوم به بیت الاحزان در حمله نخست وهابیان در همان سال از میان رفتند یا خسارت جدی به آنها وارد شد.[۴] به گزارش عبدالرحمن جَبَرتی، نیروهای وهابی پس از یک سال و نیم محاصره و ایجاد قحطی در مدینه وارد شهر شدند و جز مرقد نبوی دیگر بارگاه‌ها را از میان بردند.[۵]

دولت عثمانی لشکری برای تصرف مدینه فرستاد و در ذی‌حجه ۱۲۲۷ق. آن شهر را بازپس گرفت. برخی از بارگاه‌ها در سال ۱۲۳۴ق. به دستور سلطان محمود ثانی (حکومت: ۱۲۲۳-۱۲۵۵ق.) بازسازی شد[۶]؛ چنان که برخی گزارش‌ها از وجود بارگاه پس از این سال‌ها حکایت می‌کند. از جمله کسانی که از بارگاه امامان(ع) دیدن و گزارش کرده‌اند، حسام السلطنه فرزند عباس میرزا قاجار، نایب السلطنه است که در سفر حج خود به سال ۱۲۹۷۷ قمری به مدینه نیز رفته و بارگاه امامان و بیت الاحزان را زیارت کرده است.[۷] او بیش از ده بنا و بارگاه را در بقیع معرفی کرده است. بقعه امامان چهارگانه(ع) محرابی داشته و در سمت چپ آن ضریحی سبز چوبین بر مزار امامان بوده است. بیت الاحزان حضرت فاطمه(س) پشت بقعه امامان بوده است.[۸] سفرنامه حاج ایازخان قشقایی در ۱۳۴۱ قمری یعنی دو سال و اندی پیش از تخریب(۱۳۴۴۴ق.) حاوی گزارش‌هایی از بناهای بقیع است. به گفته او، امامان چهارگانه شیعه در یک بقعه(بارگاه) جای داشته‌اند اما مدفن هر یک معلوم بوده است. ایازخان همچنین از بقعه‌های ابراهیم فرزند پیامبر و عبدالله بن جعفر طیار در بقیع و نیز بقعه صفیه عمه پیامبر و عاتکه خواهر صفیه، ام البنین مادر حضرت عباس و چند تن دیگر از بنی هاشم واقع در کوچه‌ای نزدیک بقیع یاد کرده است. به ظاهر، او از واپسین زائران ایرانی است که بیت الاحزان بقیع را زیارت کرده است.[۹]
با حمله دیگر بار وهابیان به سال ۱۳۴۴ق. همه آثار تاریخی این قبرستان در هشتم شوال این سال ویران شد.[۱۰]

 

انگیزه تخریب

در سال ۱۳۴۴ق. همه آثار تاریخی این قبرستان به فتوای شیخ عبدالله بلیهد، قاضی القضاة سعودی، به بهانه شرک و بدعت بودنِ زیارت قبور در هشتم شوال این سال ویران شد.[۱۱] بنای قبور به باور بیشتر مسلمانان شیعه و سنی بر خلاف اعتقادات وهابی، با اصول و معتقدات اسلامی در تضاد نیست و زیارت قبور بزرگان دین و مزار مؤمنان یک عمل مستحب و در سنت اسلامی دارای پیشینه است.[۱۲] اماکن و بناهای مذهبی در بقیع، افزون بر وجهه مذهبی، وجهه تاریخی نیز داشتند و برای مسلمانان نشانگر هویت تاریخی آنان بودند.

 

واکنش‌ها به تخریب بقیع

تخریب بقیع، از همان آغاز اعتراضات گسترده‌ای را در میان مسلمانان برانگیخت و برخی ملت‌ها و دولت‌های کشورهای اسلامی را به واکنش واداشت. در پی این اقدام کسانی از خود وهابیان و سعودی‌ها به مخالفت با سران خویش پرداختند و کارهای تندروانه آن‌ها را محکوم کردند.[۱۳]شیعیان هر ساله در هشتم شوال، که با عنوان یوم الهدم مشهور است. مجالسی بر پا می‌کنند و ضمن یادکرد بقیع و بناهای و بارگاه‌های مقدس آن، برای امامان(ع) مرثیه خوانی و عزاداری می‌کنند..[۱۴]

 

واکنش مردم نسبت به تخریب بقیع

ویرانی بقیع و دیگر اماکن مقدس و تاریخی حجاز موجی از خشم، نفرت و نگرانی را در میان مسلمانان برانگیخت. بسیاری از سران و نمایندگان سیاسی و مذهبی کشورهای اسلامی به این رفتار وهابیان واکنش نشان دادند و آن را محکوم کردند.

مردم آذربایجان، شوروی، ازبکستان، ترکمنستان، ایران، ترکیه، افغانستان، عراق، چین، مغولستان، هند و مناطقی از روسیه در نامه‌ها و مکاتبات بسیار، ضمن اظهار تأسف و محکومیت، به فرجام ویرانی مرقد نبوی هشدار دادند.[۱۵]

برخی حج‌گزاران و رجال سیاسی ایرانی که هم‌زمان با تخریب و پس از آن در حجاز بوده‌اند، وضع اندوه‌زای بقیع را وصف کرده‌اند.[۱۶] دیدن بقیع در این وضع، موجب ناخرسندی زائران می‌شد. آنان ضمن بازگویی اندوه خود، آرزوی ساختن بارگاه‌ها را در خاطراتشان نوشته‌اند.[۱۷] کسانی از غربیان نیز پس از ویرانی این مرقدها از آن‌ها دیدار کرده و وضع را گزارش نموده‌اند.[۱۸] سر هارد فورد در خاطراتش به ویرانی گنبدهای امامان بقیع و چپاول گوهرهای مرقد نبوی اشاره کرده است.[۱۹] ریتر، رفتار وهابیان در ویرانی مرقدهای بقیع را به زلزله‌ای ویرانگر تشبیه کرده است. دونالدسون نیز وضع ناگوار پس از اقدام وهابیان در ویرانی قبرها را وصف کرده است.[۲۰]

 

واکنش دولت‌ها نسبت به تخریب بقیع

دولت ها مسلمان علیه این اقدام اعتراض کردند و برخی دولت ها از جمله دولت ایران، سفر به حجاز را بر شهروندان خود ممنوع کرد. حکومت ایران هیئتی رسمی را به حجاز فرستاد تا گزارشی از وضعیت حرمین و بقیع تهیه کند. دولت هند نیز هیئتی به مکه فرستاد تا شدیداً به این اقدام اعتراض کند.

دولت ایران روز ۱۶ صفر سال ۱۳۴۴ق. را به مناسبت هتک حرمت به بقیع، عزای عمومی اعلان کرد و آیت الله مدرس در مجلس ایران تلاش‌هایی را برای مقابله با این عمل آغاز کرد. مجلس ایران کمیسیونی را برای بررسی موضوع تشکیل داد. دولت سعودی برای پیشگیری از خشم مسلمانان و توجیه تخریب اماکن مذهبی، نمایندگان دولت‌های مسلمان را به مکه فراخواند. از ایران هیأتی مرکب از غفار خان جلال السلطنه، وزیر مختار ایران در مصر، و حبیب الله خان هویدا در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۰۴ش وارد جده شد. با ترفندهای دولت سعودی و عدم پیگیری جدی از سوی مقام‌های کشورهای اسلامی، این قضیه مسکوت ماند.[۲۱]
حبیب الله خان هویدا در سفر حجاز با عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن سعود دیدار کرد. به نقل او، عبدالعزیز ویرانی اماکن مقدس بقیع را بر عهده «بدوی‌های جاهل» انداخت و خود را از این عمل بریء دانست.[۲۲]
در ایران، نمایندگان مجلس شورای ملی به آل سعود اعتراض کردند و با تشکیل کمیسیونی، هیئتی برای تحقیق در ۱۳۰۴ش. به حجاز فرستادند.[۲۳]در روزنامه‌ها و نشریات ایران از طرح‌هایی در رویارویی با آل سعود سخن می‌رفت.[۲۴]
عدم بازسازی اماکن تخریب شده بقیع توسط آل سعود، تا سال‌ها مانع آن شد که حکومت ایران دولت سعودی را به رسمیت بشناسد و پس از آن نیز این مسئله، تا مدتها موجب تیرگی روابط طرفین بود.[۲۵][۲۶]

 

واکنش عالمان اسلامی نسبت به تخریب بقیع

سید ابوالحسن اصفهانی و دیگر عالمان دینی و بزرگان نجف و قم علیه وهابیان موضع تند گرفتند. آورده‌اند که گزارش ویرانی آرامگاه‌های بقیع، گریه آیت الله حائری، بنیان‌گذار حوزه علمیه قم، را بر منبر درس برانگیخت و او درس خود را تعطیل کرد و بازار قم نیز تعطیل شد.[۲۷] و آیت الله بروجردی، نماینده خود، محمدتقی طالقانی (آل احمد)، را برای بررسی امور به مدینه فرستاد. در کنفرانس اسلامی کراچی نیز عالمانی چون محمد حسین کاشف الغطاء و محمد تقی طالقانی، نماینده آیت الله بروجردی، با نماینده سعودیان گفت‌وگو نمودند و بر لزوم بازسازی آرامگاه‌های بقیع تأکید کردند.[۲۸]
سید محسن امین برای بررسی اوضاع به حجاز رفت و نتیجه تحقیق خود را در کتاب کشف الارتیاب به مسلمانان عرضه کرد. همچنین شماری از فقیهان به لزوم بنای مجدد بارگاه‌های بقیع فتوا دادند.[۲۹]

 

نگارش کتاب

از دیگر واکنش‌هی عالمان به ویرانی قبور، نگارش کتاب و رساله در تحکیم مبانی فقهی ساختن بنا بر قبور بود. محمد جواد بلاغی در رساله رد الفتوی بهدم قبور الائمة فی البقیع زیربنای اندیشه وهابیان در جواز ویرانی قبرها را مخدوش ساخت.[۳۰] نیز کتاب‌هایی در گزارش سوگمندانه ویرانی قبرهای بقیع نوشته شد. از جمله سید عبدالرزاق موسوی مقرم در کتاب ثامن شوال رخداد سال۱۳۴۳ق. را به تفصیل گزارش کرد.[۳۱] در البقیع قصة تدمیر آل سعود للآثار الاسلامیهنوشته یوسف هاجری و قبور ائمة البقیع قبل تهدیمها اثر عبدالحسین حیدری موسوی، روند ویرانی بارگاه امامان بقیع بازگو شده است. کتاب بقیع الغرقد نوشته حسن آل برغانی تاریخچه حمله نخست وهابیان به مدینه و ویرانی قبرهای بقیع را آورده است. واکنش سوگوارانه دیگر مسلمانان به این رفتار وهابیان، اظهار ناخرسندی در قالب سروده‌ها است. شاعران بسیاری، ناخرسندی خود را از ویرانی قبرها در قالب اشعار بازگو کرده‌اند.[۳۲]

کتاب های «دعوی الهدی الی الدرع فی الافعال و التقوی»، نوشته محمد جواد بلاغی و «معجم ما الفّه علماء الاسلام رداً علی الوهّابیه» از این قبیل است.[۳۳]

 

قبرستان بقیع پس از تخریب

هم اکنون مدفن امامان چهارگانه و بزرگان صدر اسلام در بقیع جز تکه‌های سنگ، هیچ نشانی ندارد. وضعیت بقیع نسبت به دوره تخریب، هرچند شکل مناسب‌تری یافته ولی دولت سعودی از رسیدگی شایسته به این قبرستان خودداری می‌کند. مسلمانان به ویژه شیعیان واقعه تخریب را فراموش نکرده‌اند و هم اینک هنگام سفر به شهر مدینه، علی رغم محدودیت هایی که حکومت سعودی برای زائران بقیع ترتیب داده است، در بقیع حضور می‌یابند.
حدود چهل سال پس از واقعه، حکومت سعودی بر اثر تلاش‌ها و پیگیریی‌های شیعیان عراق به رهبری شیخ کاشف الغطاء و پیگیری‌های امیر اعلم، سفیر ایران در حجاز، سایبانی کنار این مقابر مطهر ساخت و راهی سنگچین برای عبور و مرور افراد در بقیع ایجاد کرد.[۳۴] نیز دیوار بقیع در دوران ملک فهد بن عبدالعزیز بازسازی گشت و سپس در سال‌های ۱۴۱۸-۱۴۱۹ق. مسیرهای درون بقیع برای رفت و آمد زائران سنگفرش شد.[۳۵]
امروزه اداره‌ای موسوم به اداره امر به معروف و نهی از منکر نزدیک در اصلی بقیع مستقر شده است که از نزدیکی زائران به قبور و تبرک جستن به آن‌ها پیشگیری می‌کند.[۳۶]

1)ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، ۱۴۱۷ق؛
2)ابن ظهیره، الجامع اللطیف، به کوشش علی عمر، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۳ق؛
3)ابن کثیر، البدایة و النهایه، مکتبة المعارف بیروت، بی‌تا
4)امینی، محمد امین، بقیع الغرقد، مشعر، تهران، ۱۳۸۶ش.
5)انصاری، عبدالقدوس، آثار المدینة المنوره: مدینه، المکتبة السلفیه، ۱۳۹۳ق.
6)ایازخان قشقایی، سفرنامۀ حاج ایازخان قشقایی به مکه، مدینه و عتبات عالیات در روزگار احمد شاه قاجار، به کوشش رسول جعفریان، نشر علم، تهران، ۱۳۸۹ش.
7)جبرتی، عبدالرحمان، عجائب الآثار، بیروت،‌دار الجیل
8)جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، مشعر، قم، ۱۳۸۶ش.
9)جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه حج قاجاری، تهران، نشر علم، ۱۳۸۹ش.
10)حسام السلطنه، دلیل الانام، تصحیح رسول جعفریان، نشر مشعر، تهران، ۱۳۷۴ش.

 

منابع:سایت هدانا. برگرفته از ویکی شیعه. ویرایش شده

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.