وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

چرا امامان معصوم (ع) در دعاها از خدا طلب استغفار می کردند

استغفار و توبه ، داراى مراتب و درجاتى متناسب با عاملان آن است. توبه ي گنهكاران، از گناه و توبه اهل انس با عبادت ، از ترك مستحبّ و توبه اهل انس با معبود ، از غفلت آني از ياد خداست. امّا توبه و استغفار اولياى الهى و معصومان … .

0

چرا امامان معصوم (ع) در دعاها از خدا طلب استغفار می کردند

پرسش:ما اهل بيت عليهم السلام را معصوم مي دانيم پس اين همه اقرار به گناهان در دعاهاي مختلف، براي چيست و چه مفهومي دارد؟

پاسخ(حجت الاسلام ایمانی):

انسانها از لحاظ گستره و ظرفیّت وجودی ، در یک سطح نیستند. لذا انتظار خداوند متعال از آنها نیز یکسان نیست. خداوند متعال آن انتظاری را که از چهارده معصوم دارد از انبیاء و اولیای دیگر ندارد. همچنین آن انتظاری را که از انبیای اولوالعزم دارد از غیر اولوالعزم ندارد. به همین ترتیب انتظار خدا از انبیاء غیر اولوالعزم خیلی بیشتر از علمای ربّانی و از علمای ربّانی بیش از علمای عادی ، و از علما بیش از غیر علماست. لذا بازتاب رفتارهای اقشار گوناگون بندگان از جانب خدا نیز متفاوت است. آن کیفیّت از یک عمل که برای عوام کمال محسوب می شود چه بسا برای عالم نقص شمرده شود. و آنچه برای عالم عادی کمال فرض می شود چه بسا برای عالم ربّانی نقصان تلقّی گردد. و به همین ترتیب حسنات عالم ربّانی سیئات انبیاء و حسنات انبیاء سیئات اولوالعزم ، و حسنات اولوالعزم سیئات اهل بیت(ع) قلمداد می شود. همانگونه که در نزد عرف ، اگر فردی عادی کنار خیابان ساندویچ بخورد ، کار او چندان قبیح تلقّی نمی شود در حالی که اگر عالمی یا استاد دانشگاه معروفی چنین عملی را انجام دهد ، کارش به شدّت زشت شمرده می شود تا آنجا كه اگر عالمي ديني چنين رفتاري از خود نشان دهد اقتداء به او در نماز جماعت مشكل است.

بر اين اساس ، به صرف اينكه امام معصوم ـ كه عصمتش با برهان عقلي اثبات مي شود ـ در مقابل خدا اعتراف به قصور نموده و توبه و استغفار مي نمايد نمي توان حكم نمود كه وي معاذ الله مرتكب گناه شرعي شده است. بايد توجّه داشت كه اوّلاً گناه شأني غير از گناه شرعي و اصطلاحي است و ثانياً بين گناهكار دانستن خود و گناهكار بودن تفاوت است. توبه و استغفار انبياء يا از روي گناهكار دانستن خود بوده كه شرط اخلاص در بندگي و اعتراف به كوچكي و قصور خود در مقابل عظمت الهي است يا توبه از گناه شأني بوده نه از گناه شرعي ؛ و آنچه با عصمت لازم براي نبي ، در تقابل است گناه شرعي است نه گناه شأني ؛ چرا كه گناه شأني حقيقتاً گناه نيست بلكه كارخيري است كه مناسب شأن و رتبه ي وجودي نبي نيست ؛ براي مثال اينكه كسي نجات فرزند خويش را از خدا طلب نمايد گناه نيست ولي كسي چون حضرت نوح نبايد بي اذن خاصّ خدا چنين طلبي داشته باشد لذا وقتي چنين طلبي نمود مورد مؤاخذه ي خدا قرار گرفت و طلب استغفار نمود (ر.ك: سوره هود آيه 46 و 47) . البته گناه شأني نيز بسته به رتبه ي وجودي افراد متفاوت است لذا آنچه چهارده معصوم آن را براي خود گناه محسوب داشته از آن استغفار مي نمودند براي انبياي اولوالعزم كار خير محسوب مي شود كجا رسد براي انبياي ديگر و افراد غير معصوم. لذا همانگونه كه در روايت نبوي آمده است كه « حسنات الابرار سيئات المقرّبين » بر همان مبنا مي توان گفت: « حسنات الانبياء سيئات اهل البيت».

 

 

توبه و استغفار به خودى خود، يكى از عبادت‏هاى بزرگ و از مصاديق بارز تعظيم خداست و هيچ دلالتي بر گناهكار بودن استغفار كنننده ندارد. بلكه دائم الاستغفار بودن از علائم اهل تقوا و ايمان و شرط بندگي است

حال بر مبناي اين مقدّمه ي كلّي به نكاتي جزئي تر نيز مي پردازيم

توبه و استغفار هميشه به معناى بازگشت از گناه نيست بلكه هر گونه بازگشت و توجّه به خدا را كه همراه با اعتراف به ناتواني خود از به جا آوردن حقّ بندگي است ، شامل مى‏شود. از اين رو توبه و استغفار به خودى خود، يكى از عبادت‏هاى بزرگ و از مصاديق بارز تعظيم خداست و هيچ دلالتي بر گناهكار بودن استغفار كنننده ندارد. بلكه دائم الاستغفار بودن از علائم اهل تقوا و ايمان و شرط بندگي است و آنكه مداومت براستغفار نداشته باشد در منطق قرآن كريم و اهل بيت (ع) نه تنها نمي تواند امام يا نبي باشد بلكه حتّي مومن حقيقي هم نيست. امام صادق (ع) فرمودند: «الاستغفار، و قول « لا إله إلّا اللّه» خير العبادة ـــ استغفار و قول لا إله إلّا اللّه بهترين عبادت است» و رسول اللّه (ص) فرمودند:«خير الدّعاء الاستغفار ـــ بهترين دعاها استغفار است». خداوند متعال نيز در قرآن كريم ، مؤمنان راستين را چنين توصيف مى‏كند:«الصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ ـــ آنان شكيبايان ، راستگو ، فرمانبرداران ، انفاق كنندگان و استغفار كنندگان در سحرگاهان هستند.» ( آل عمران:17) .و در جاى ديگر مى‏فرمايد: «كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ــــ شبانگاه اندكى مى‏آرَمَند و سحرگاهان به استغفار مى‏پردازند» (ذاريات:17). اگر استغفار اينان از گناه بود نبايد آن را به سحرگاهان مي انداختند بلكه از پس گناه بايد استغفار مي نمودند ؛ لكن استغفار شبانه ي اينها جزء عبادتهاي دائمي آنهاست.

استغفار و توبه ، داراى مراتب و درجاتى متناسب با عاملان آن است. توبه ي گنهكاران، از گناه و توبه اهل انس با عبادت ، از ترك مستحبّ و توبه اهل انس با معبود ، از غفلت آني از ياد خداست. امّا توبه و استغفار اولياى الهى و معصومان، نه از گناه شرعي است و نه از غفلت آني از خدا ، بلكه از اين است كه بي اذن خاصّ خدا توجّه به وسائط فيض داشته باشد ؛ لذا حضرت يوسف (ع) وقتي بدون فرمان خاصّ خدا ، كسي را واسطه قرار داد تا بي گناهي خود را به گوش حاكم مصر برساند خود را گناهكار محسوب داشت و با تضرّع دست به توبه برداشت ؛ در حالي كه اين كار گناه شرعي نيست و چه بسا براي افراد عادي واجب باشد ؛ امّا با شأن حضرت يوسف سازگار نبود. امّا براي چهارده معصوم توبه و استغفار از هيچكدام اين امور معني ندارد ؛ شأن اين بزرگواران برتر از آن است كه بي اذن خاصّ خدا دست به كاري زنند. استغفار اين خلفاي تامّ الهي از توجّه به كثرت خلقي در مقام انجام وظيفه ي تبليغ دين است.

 

امام صادق (ع) فرمودند:« إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- كُلَّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ. ـــــــ همانا رسول خدا هر روز هفتاد بار توبه می نمود بدون هیچ گناهی.»( بحار الأنوار ، ج‏44 ،ص275) رسول خدا نیز فرمودند:« إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ بِالنَّهَارِ سَبْعِينَ مَرَّة . ــــــــ  همانا ابری بر قلبم می نشیند و من هر روز هفتاد بار استغفار می کنم.»(بحار الأنوار ، ج‏25،ص 204 ) باز امام صادق (ع) فرمودند: «إن رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله كان لا يقوم من مجلس و إن خفّ حتّى يستغفر اللّه عزّ و جلّ خمسا و عشرين مرّة ـــــ رسول خدا (ص) همواره چنين بود كه هيچ گاه از مجلسي بر نمي خواست ـ اگر چه مجلسي كوتاه ـ مگر اينكه بيست و پنج بار استغفار مي نمود » (تفسير المحيط الأعظم و البحر الخضم، ج‏4، ص: 60)

یعنی حضرت خاتم الانبیاء (ص) دائماً نور وجه حضرت احدیّت را بی واسطه مشاهده می نمودند ؛ لکن گاه به هنگام مجالست با مردم و تبليغ دين ، خلق یا وجود خود آن حضرت ، حجاب آن نور می شد و همانگونه که نور خورشید از پشت ابر دیده می شود آن حضرت نیز نور خدا را در حجاب خلق می دیدند ؛ لذا هفتاد بار استغفار می نمودند تا آن حالت برطرف شود. امام خمينى‏ ـ قُدّس سرّه ـ در شرح اين گونه احاديث مى‏نويسد: «اولياى خدا همواره انقطاع به سوى خدا دارند؛ ولى به جهت مأموريت الهى خود، گاه به ناچار در مرآت عالم كثرات، توجه به حضرت حق مى‏كنند و همين، نزد آنان كدورت محسوب شده و براى زدودنش استغفار مى‏كنند. » (صحيفه نور، ج 20، ص 268 – 269 ؛ نيز همان، ج 19، ص 120)

توبه و استغفار و استغاثه دائمى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان‏ ـ عليهم السلام ـ در پيشگاه خدا ، نقش عملى را در تربيت امّت نيز دارد و به ديگران مى‏آموزد كه چگونه در پيشگاه خدا به توبه، تضرّع و انابه بپردازند و به جهت پاره‏اى از اعمال نيك ، مغرور نگشته و به خاطر اعمالي كه هيچ در خور خداوندي خدا نيست خود را از خدا طلبكار ندانند و همواره خود در به جا آوردن حقّ بندگي خدا قاصر و مقصّر بدانند كه اين عالي ترين اعتراف به عظمت بي منتهاي حضرت پروردگار است. آيا كسى كه ناله‏ها و گريه‏هاى اطاعت و بندگى (اميرمؤمنان‏(عليه السلام)) را ببيند و بشنود، با خود نمى‏گويد: او كه يك لحظه عمرش برتر از عبادت ثقلين است، اين چنين توبه مى‏كند؛ پس من حقير چگونه به خود ببالم و از خدا عذرخواهى نكنم!؟

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.