وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

نمايي از جهان پيش‌از بعثت پيامبر صلی الله علیه و آله دربیان امیرالمومنین(علیه السلام)

0

نمايي از جهان پيش‌از بعثت پيامبر صلی الله علیه و آله دربیان امیرالمومنین(علیه السلام)

 

آیت الله مصباح یزدی

 

حضرت اميرعلیه السلام در خطبه اول نهج البلاغه با اشاره به بعثت پيغمبر صلی الله علیه و آله مي‌فرمايد: وَأَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَه وَأَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَه وَطَرَائِقُ مُتَشَتِّتَه بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ أَوْ مُشِيرٍ إِلَي غَيْرِه(1)… فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَه وَأَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَه؛ وقتي پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله مبعوث شدند، مردم داراي گرايش‌ها، هوس‌ها، افكار، و انديشه‌هاي بسيار گوناگون و پراكنده‌اي بودند. حتي آنها كه خداپرست و قايل به وجود خدا بودند، خود داراي گرايش‌هايي متنوع بودند كه عموماً انحرافي بود.مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِه؛ بعضي‌ها خدا را به خلق تشبيه مي‌كردند، و فكر مي‌كردند خدا هم موجودي شبيه انسان است و صفات انساني دارد؛ يا اوصاف و اسماي الهي را به‌‌طورناشايست بيان مي‌كردند. أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِه؛ انحرافاتي در وصف خدا پيدا كرده بودند؛ اسم‌هايي را به‌كار مي‌بردند و اوصافي درباره خدا مي‌گفتند كه شايسته مقام الوهيت نبود. أَوْ مُشِيرٍ إِلَي غَيْرِه؛ يا آنکه در عبادت و رفتار، به غير خدا توجه مي‌کردند و معبود خود را وراي الله ـ تبارك‌وتعالي‌ـ يا در مرتبه نازل‌تري مي‌جستند و چنين انحرافاتي داشتند. خدا به‌وسيله پيغمبر صلی الله علیه و آله آنها را از گمراهي و جهالت نجات داد. اين همان مسائل عقيدتي است كه اصلاح آنها، هدف اصلي پيغمبر است.

 

حضرت در خطبه دوم مي‌فرمايد: وَالنَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّينِ وَتَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِين(2) … فَالْهُدَي خَامِلٌ وَالْعَمَي شَامِلٌ عُصِيَ الرَّحْمَنُ وَنُصِرَ الشَّيْطَانُ…بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَجَاهِلُهَا مُكْرَم؛ وقتي پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله مبعوث شد، اوضاع زمان اين‌‌گونه بود که رشته دين از هم گسسته بود. دست‌کم درميان مردم جزيرة‌العرب كه کانون دعوت اوليه پيغمبر بودند، دين سالمي وجود نداشت. وَتَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِينِ؛ پايه‌ها و ستون‌هاي يقين متزلزل شده بود؛ يعني آنچه بايد انسان مؤمن، از يقين به خدا و اعتقادات ديني داشته باشد، زمينه‌اش ازبين رفته بود. همه‌‌جا زمينه شك و شبهه فراهم شده بود و درنهايت، چراغ هدايت فرومرده بود و كوري و جهالت فراگير شده بود: فَالْهُدَي خَامِلٌ وَالْعَمَي شَامِل؛ در چنين وضعي، خداي متعال نافرماني مي‌شد و شيطان مورد پيروي قرار مي‌گرفت. از ويژگي‌هاي آن جامعه اين بود كه دهان دانا بسته بود: عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَجَاهِلُهَا مُكْرَم؛ به نادان‌ها احترام مي‌گذاشتند؛ ولي آنها كه علم حقيقي و معرفت صحيح داشتند، جرئت سخن گفتن نداشتند و كسي به آنها احترام نمي‌گذاشت؛ گويا دهانشان را بسته‌اند. «مُلْجَم» يعني لجام‌دار؛ مثل اسبي كه دهنه به آن مي‌زنند، به دانايان لجام زده بودند و دهانشان را بسته بودند.

در خطبه بيست‌وششم مي‌فرمايد: إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَأَمِيناً عَلَي التَّنْزِيلِ وَأَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَي شَرِّ دِينٍ وَفِي شَرِّ دَارٍ؛(3)وقتي پيغمبر صلی الله علیه و آله مبعوث شد، شما (عرب‌ها) داراي بدترين دين و بدترين سرا بوديد. يعني جايگاه زندگي‌تان بدترين جايگاه، و دين و آيينتان بدترين دين و آيين بود. اعراب سنگ و چوب را مي‌تراشيدند و مي‌پرستيدند، و گاهي از خوردني‌ها مانند کشک و خرما، خدا درست مي‌كردند و وقتي‌که زياد گرسنه مي‌شدند، خدايشان را مي‌خوردند! مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَه خُشْنٍ وَحَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَتَأْكُلُونَ الْجَشِب. حضرت در اين بخش، وضع زندگي مادي مردم را بيان مي‌كند؛ اينكه از زندگي مادي هم بهره‌اي نداشتند: ميان سنگ‌هاي ناهموار و مارهاي سمّي مي‌آرميدند، از آب آلوده مي‌آشاميدند (آبي زلال و پاكيزه براي آشاميدن نداشتند)، و غذايشان از غذاهاي درشت و نامرغوب بود. تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَتَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُم؛ خون يكديگر را مي‌ريختيد، به خويشان رحم نمي‌كرديد، ارتباط خود را با خويشاوندان مي‌بريديد و به جنگ همديگر مي‌آمديد.الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَه و الآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَه؛درميان شما بت‌ها نصب شده و مورد احترام بود و گناهان، اطراف شما را فرا گرفته بود و شما در گردونه گناهان، گرفتار شده بوديد.

در جاي ديگر مي‌فرمايد: إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله وَلَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ يَقْرَأُ كِتَاباً وَلَا يَدَّعِي نُبُوَّه؛(4)وقتي پيغمبر صلی الله علیه و آله مبعوث شد، درميان عرب‌ها يك نفر باسواد كه بتواند كتاب بخواند وجود نداشت، و ادّعاي نبّوت نداشت. خيلي عجيب است؛ کسي آن‌قدر سواد نداشت كه كتابي بخواند. فَسَاقَ النَّاسَ حَتَّي بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ وَبَلَّغَهُمْ مَنْجَاتَهُمْ فَاسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ؛پيغمبر آن‌قدر تلاش كرد تا آنها را در جايگاه خود قرار داد و كارشان را به‌سامان رساند؛ آبرو و شخصيتي پيدا كردند. سپس به اين نکته مي‌رسيم که آنها چگونه از اين اوضاع نجات يافتند و وضعشان به كجا رسيد و به چه اوجي رسيدند. در مدت بسيار كوتاهي، با آن وسايل اندكي كه براي تبليغ وجود داشت ـ در آن روزگار ‌رسانه‌ و وسايل تبليغي و ارتباطي نبودـ و دراين‌زمينه و زمانة‌ دشوار در مدت كوتاهي چه تحول عظيمي پديد آمد.

در خطبه قاصعه نيز به اين بخش پرداخته است؛ مي‌فرمايد: فَالْأَحْوَالُ مُضْطَرِبَه وَالْأَيْدِي مُخْتَلِفَه وَالْكَثْرَه مُتَفَرِّقَه فِي بَلَاءِ أَزْلٍ وَأَطْبَاقِ جَهْلٍ مِنْ بَنَاتٍ مَوْءُودَه وَأَصْنَامٍ مَعْبُودَه وَأَرْحَامٍ مَقْطُوعَه وَغَارَاتٍ مَشْنُونَه.(5)بخشي از اين نکات، همان مطالب پيشين است که با بيان ديگري آمده است: بت مي‌پرستيديد، دختران خود را زنده‌‌به‌‌گور مي‌كرديد، از خويشان مي‌بريديد و دائم با همديگر در جنگ و ستيز بوديد. پيش‌از بعثت پيغمبر صلی الله علیه و آله ، اوضاع عرب چنين بود.

 

پيامدهاي دنيوي بعثت پيامبر صلی الله علیه و آله

حالا ببينيد وقتي پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله آمد، و كساني ايمان آوردند و از ايشان پيروي كردند، چه نتيجه‌اي به‌دست آمد:فَانْظُرُوا إِلَي مَوَاقِعِ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْهِمْ حِينَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ رَسُولًا فَعَقَدَ بِمِلَّتِهِ طَاعَتَهُمْ وَجَمَعَ عَلَي دَعْوَتِهِ أُلْفَتَهُم. آن وضع را مقايسه كنيد با اين وضعي كه پس‌از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله پيش آمد؛ دل‌هاي مردم باهم نزديك شد، دشمني‌ها به دوستي‌ و الفت تبديل شد. وقتي اين‌گونه شد، چه نتيجه‌اي داد؟ … كَيْفَ نَشَرَتِ النِّعْمَه عَلَيْهِمْ جَنَاحَ كَرَامَتِهَا؛چگونه نعمت الهي بال کرامت و عزت خودش را بر آنها گستراند و از اين ذلت و پستي و پليدي و پلشتي نجات پيدا كردند و زندگي آبرومندي يافتند. تعبير ادبي بسيار جالبي است: «نعمت، بال كرامتش را بر آنها گستراند».

وَأَسَالَتْ لَهُمْ جَدَاوِلَ نَعِيمِهَا؛ جويبارهاي نعمت را در اطرافشان سرازير و جاري كرد. سيل نعمت در جويبارهاي كوچه‌باغ‌هايشان به‌جريان افتاد. … فَأَصْبَحُوا فِي نِعْمَتِهَا غَرِقِينَ وَفِي خُضْرَه عَيْشِهَا فَكِهِينَ؛ درنتيجه، غرق نعمت شدند. آن مردمي كه از آب آشاميدني بي‌بهره بودند، غرق نعمت شدند و به رفاه زندگي رسيدند. فَهُمْ حُكَّامٌ عَلَي الْعَالَمِينَوَمُلُوكٌ فِي أَطْرَافِ الْأَرَضِينَ؛ همان كساني كه دائم خون همديگر را مي‌ريختند و به خويشان خود رحم نمي‌كردند و خوار و ذليل و پست‌ترين مردم عالم بودند، حالا كارشان به جايي رسيده‌ که امروز آقاي جهان شدند؛ و كساني كه ديروز مالك و سلطان اينها بودند، زيردست و ريزه‌خوار آنان گشتند. همين مردم پست، به‌بركت پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و تعاليمي كه او داد و رهبري‌هايي كه فرمود، بر حاکمان ديروز امير شدند: يَمْلِكُونَ الْأُمُورَ عَلَي مَنْ كَانَ يَمْلِكُهَا عَلَيْهِمْ وَيُمْضُونَ الْأَحْكَامَ فِيمَنْ كَانَ يُمْضِيهَا فِيهِمْ. امروز كار دست اينهاست؛ همان كاري كه تا چندي پيش در دست مالکانشان بود. حالا بر كساني كه تا ديروز فرمانروا بودند، حكم مي‌رانند. اين نتيجه‌اي دنيوي است كه پس‌از بعثت پيغمبر صلی الله علیه و آله ، روزگاراني براي مردم عرب حاصل شد.

آيا پيامبران و ازجمله پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله آمدند كه فقط انسان را با خدا آشنا كنند و سعادت آخرت را نصيب بشر كنند؟ ظاهر برخي بيانات همين بود و ما در توضيحاتي اين معنا را شرح كرديم؛ ولي مسئله سعادت دنيا چه مي‌شود، و بياناتي كه مي‌فرمايد خدا به‌بركت پيغمبر، اين بركات را نصيب مردم كرد، جايگاهش كجاست؟ يكي از آموزه‌هاي قرآن كريم كه به‌‌صورت‌هاي گوناگون بر آن تأكيد شده، اين است كه اطاعت از انبيا فقط براي پس‌از مرگ و عالم آخرت نيست، بلکه در اين عالم هم نتايج فراوان براي مردم دارد.

شايد عام‌ترين آيه دراين‌زمينه، اين آيه شريفه باشد كه مي‌فرمايد: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ؛(6)مردم شهرها و آبادي‌ها، ـ يعني نه‌اينكه فقط عرب باشند، نه‌‌فقط منطقه خاورميانه باشد؛ هرجا هر آبادي هست، هرجا گروهي از انسان‌ها زندگي مي‌كنند ـ اگر ايمان و تقوا داشته باشند (تقوا جاي‌گزين همان «عملوا الصالحات» است كه در جاي ديگر آمده است: آمنوا وعملوا الصالحات؛ اينجا مي‌فرمايد: آمنو واتقوا. اينکه چرا چنين عبارتي در اينجا انتخاب شده است، نكته‌هايي دارد که اکنون زمان پرداختن به آن نيست)، اگر مردم در قلب، ايمان داشته باشند و در عمل، تقوا را رعايت ‌كنند، ما درهاي رحمت را از آسمان و زمين به‌روي آنها مي‌گشاييم: لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ؛بركاتي را از    آسمان بر آنها نازل مي‌كرديم و از زمين براي آنها برمي‌آورديم، مي‌رويانديم، يا خارج مي‌كرديم. نعمت‌هاي خدا، هم از بالا ممكن است بيايد، با باران، برف، نور خورشيد و امثال آن؛ و يا نعمت‌هايي است كه از زمين زير پا مي‌آيد. ممکن است منظور، گياهاني باشد كه از زمين مي‌رويد، و از پايين رو به بالا مي‌آيد؛ يا منابع زيرزميني باشد؛ يا عبارتي كنايي باشد؛ يعني: از همه‌‌سو بر شما نعمت سرازير مي‌شد. قرآن همين مطلب را درباره يهود و نصارا ذكر كرده است: وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْره وَالْإِنْجِيلَ وَما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ؛(7)

 

اگر يهوديان و مسيحيان از كتاب خودشان، تورات و انجيل، پيروي كرده و دستورهاي پيغمبر خود را عملي كرده بودند، آنها هم مشمول رحمت‌هاي الهي بودند و نعمت‌هايي از بالا و پايين براي آنها ظاهر مي‌شد و از آن تناول مي‌كردند.

 

پی نوشت:

1. نهج ‌البلاغه، خطبه1، ص44.

2. همان، خطبه 2، ص46.

3. همان، خطبه 26، ص68.

4. همان، خطبه 33، ص77.

5. همان، خطبه 192، ص298.

6. «اگر اهل آبادي‌ها ايمان مي‌آوردند و تقوا پيشه مي‌کردند، به‌حتم برکاتي از آسمان و زمين بر آنان مي‌گشوديم» (اعراف، 96).

7. «اگر آنان (اهل كتاب) تورات و انجيل و آنچه را خدا بر آنان نازل فرموده است (قرآن) برپا مي‌داشتند (و بدان عمل مي‌كردند)، به‌يقين از بالاي سر و زير پايشان (نعمت الهي) مي‌خوردند» (مائده، 66).

 

منبع: هدانابرگرفته از کتاب سيماي پيامبر اعظم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) در آينه نهج‌البلاغه

 

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.