وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

ماه رجب، فرصتی مجدد برای شروع بندگی است(پرواز در آسمان ماه رجب؛ جلسه دوم)

0

ماه رجب، فرصتی مجدد برای شروع بندگی است

فهرست این نوشتار:

ماه رجب بسیار با عظمت, منسوب به خود خداوند است. خداوند جشنی برپا کرده در این ماه که فرصت مجدد برای همه شروع‌هاست و خدا با خواندن نماز اول ماه، بنده‌اش را چنان مورد مغفرت قرار می‌دهد که مانند روزی می شود که از مادر متولد شده بود. با این حال، وارد ماه باشکوه رجب می‌شویم و می‌توانیم یک شروع جدید بکنیم.
ماه رجب ماهی است که همه جور آمادگی برای خیر دنیا و آخرت و همه جور آمادگی برای نجات پیدا کردن از شر دنیا و آخرت وجود دارد. برای همین است که شما در دعای بعد از نمازهای این ماه، همین را می‌خواهید. خدا هم می‌گوید این را از من بخواهید. متوجه باید باشیم که در چه ظرف زمانی قرار داریم و نحوه ارتباطمان با حق تعالی چگونه است و خدا با چه روی بازی در این ماه با ما روبروست.

تأکید می‌کنم که در ماه رجب، ما باید متوجه این فضل و این رویکرد جدید خداوند به خودمان باشیم. این رویکرد، چنین است که خدا با گذشته و سابقه ما کاری ندارد. انگار این یک بنده تازه کار بندگی اش را شروع کرده. الان می‌خواهد اولین روز عمرش را شروع کند. مضافاً اینکه تمام این درهای فضل و رحمتش را به روی شما باز می‌کند و آمادگی همه جور عطا و دفع همه جور شر را در این ماه دارد. اصلا خود خداوند تبارک و تعالی با این رویکرد با ما برخورد می‌کند.

ماه رجب آنقدر آمادگی همه جور تغییر و تحول را دارد که «ملک داعی» هر شب تا صبح این ندا را به ما می‌دهد.

اهل ذکر و طاعت، اشراف زادگان دنیا و آخرت هستند

ندای مَلَک داعی از شب اول ماه رجب تا صبح این که «طُوبَى‏ لِلذَّاكِرِینَ!‏= خوش به حال اهل ذکر». یعنی آنهایی که بالاترین شرافت را دارند. هیچ کس در عالم و در آخرت به اندازه کسی که با خدا حرف می زند، شرافت ندارد. ممکن است خیلی از افراد، عمل‌های خاص و صالحی انجام داده باشند. اینها هر کدام یک اجر و ثوابی دارد؛ اما اشراف، کسانی هستند که با خود خدا سخن گفتند، این خیلی به شرافت دنیایی و آخرتی انسان می‌افزاید.

این ملک می‌گوید: «طُوبَى لِلطَّائِعِینَ= خوش به حال کسی که اهل طاعت است». چون اطاعت، تقرب‌ می‌آورد. طاعت یعنی هر چه می‌گویم گوش کن تا شبیه من بشوی. یعنی «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون= ‏ و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند». شما در هر رشته‌ای اگر بخواهی به صاحب و استاد آن رشته شبیه بشوی، باید عبودیت بکنی. مثلا می‌خواهی بنّا بشوی، کفاش بشوی، نقاش بشوی، پزشک بشوی، مهندس بشوی یا هر رشته دیگری؛ باید یک دوره عبودیتی را با مربی خودت طی کنی. حالا ربّ ما در مثل اعلی شدن و رسیدن به خانواده آسمانی‌مان و مقام محمد و آل محمد (علیهم السّلام) خداوند است و برای شبیه شدن به او، باید عبودیت کنیم. همان طور که برای متخصص شدن در رشته‌های دیگر، به راحتی و شیرینی، ذلت عبودیت را در هر استادی قبول می‌کنیم، برای شبیه شدن به خدا هم باید عبودیت داشته باشیم. ولی نوبت خدا که می‌شود، بهانه‌گیری‌های نفس ما شروع می‌شود ومی گوییم: خدا از این نماز ما می‌خواهد به کجا برسد؟ خدا از این روزۀ ما می‌خواهد به کجا برسد؟ خدا چه احتیاجی داشت به ما بگوید شما این کار را بکنید؟ درحالی که خدا احتیاجی ندارد. او ربّ است و ربّ یعنی مالک مدبّر. او اله و معشوق است. او کمال مطلوب است. کمال معشوق است. تو نیاز داری که شبیه به او بشوی. تو می‌خواهی در سیر کمال‌یابی‌ات شبیه به او بشوی. پس اطاعت کن.

بنابراین، کسی که روح طاعت دارد، روح ‌مقاومت، ‌لجبازی، ‌تنبلی و بی‌حوصلگی ندارد. یعنی تا خدا به او می‌گوید یک کاری را نکن، می‌گوید چشم. «طُوبَى لِلطَّائِعِینَ= خوش به حال اطاعت کنندگان.

یاد خداوند، انسان را به همنشینی با او می کشاند

ندای ملک داعی خدا چه می‌گوید؟ «وَ یَقُولُ اللهُ تَعَالَى أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی‏= من همنشین کسی هستم که همنشین من است». دیگر از این همنشین بهتر و بالاتر و عزیزتر و زیباتر و مهربان‌تر و قوی‌تر کیست! آدم در زندگیش با خیلی‌ها رابطه دارد؛ اما همنشین آنها نیست. در یک جا با اینها نمی‌نشیند و خلوتی با اینها ندارد. رفیق هستند، همکار هستند، دوست هستند، اما همنشین یک چیز دیگر است. همنشین برای خلوت و مال فضای خصوصی و حریم خصوصی است. همنشین یک چیز عظیمی است. خدا می‌گوید: من همنشین کسی هستم که همنشین من باشد.

بنازم به بزم محبت که آنجا                    فقیری به شاهی مقابل نشیند

وقتی عشق می‌آید، همه تعینات از بین می‌رود. عشق که باشد، دیگر خدا و بنده ندارد. بببینید خدا با این آفرینشش چه کار کرده، اصلاً قشنگ‌تر از عشق نیافریده. ببینید خدا تمام خلقتش را براساس عشق گذاشته: «لا اله الا الله» یعنی هیچ معشوق و دلبری جز خدا نیست. خدا زیباتر از عشق نیافریده است. عشق را طوری آفریده که وقتی شما عاشق می‌شوید، عاشق و معشوق با همدیگر تعین ندارند. یعنی کسی نمی‌گوید من دکتر هستم؛ او بیسواد است. من بالاشهری هستم؛ این پایین شهری است. ما ثروتمند هستیم؛ این فقیر است. بزم محبت تعین ندارد.
رب العالمین یعنی تمام ماسوی الله و تمام این بی‌نهایت در دست اوست. او به تو که فقر مطلق و ضعف مطلق هستی، می‌گوید بیا بنشین با هم رفیق بشویم. یعنی خدا تو را برای رفاقت صدایت می‌کند و اساساً علامت بزرگی هم همین است. علامت بزرگی، این است که بزرگان تعینات را برمی‌دارند. اگر کسی مدام تعین داشت، معلوم است آدم کوچکی است. برداشتن تعینات، کار بزرگان است. هر چقدر شخص بزرگتر است، با مردم راحت‌تر است. گیر دادن و تعین داشتن، کار آدم‌های کوچک است. «ما أَكْرَمَ‏ النِّساء إِلَّا كَریم‏= زنها را اکرام نمی‌کند، مگر آدم کریم». حالا چه همسرش، چه مادرش، چه دخترش، چه خواهرش باشد. چه خواهران دیگر. کریم یعنی بزرگ و نه سخاوتمند. آدمی که بزرگ است، به بقیه احترام می‌گذارد: «وَ لا أَهانَهُنَّ إِلَّا لَئیم‏= کسی به خانم‌ها توهین نمی‌کند، مگر آدم پست.

توهین، مسخره کردن، سرزنش کردن، مچ گرفتن، عیب گرفتن، غیبت، تهمت همه، کار آدم‌های پست است. آدم بزرگ در هیچ منجلابی گیر نیست و از همه ی اینها رد می‌شود و می‌رود. حالا شما خدای عظیم و اکبر را دارید و «الله اکبر» که می‌گویید یعنی خدا بزرگتر از آن است که وصف و توصیف بشود و بی‌نهایت است. این بی‌نهایت، حالا همه تعینات را برداشته و به تو می‌گوید بیا کنار من بنشین.

گفتن “بیا بنشین کنار من” به تو قدرت، شرافت، عزت، کرامت، شادی و هویت می‌دهد. تو دیگر با این نشستن کنار خدا، گدای عاطفه هیچ کس نیستی. اگر کسی به تو توهین کرد. مثلاً مادرشوهرم اینطوری گفت، مادرزنم اینطوری گفت، پدرشوهرم اینطوری گفت، پدرزنم اینطوری گفت، باجناقم اینطوری گفت. با این حرفها کینه از کسی به دل نمی‌گیری. چون بزرگ هستی.

آدم بزرگ، همنشین خداست

آدم بزرگ، مثل آب کُر است. هر چه نجاست در آن می‌افتد، رنگش عوض نمی‌شود. آدم بزرگ، همنشین خدا می‌شود و خدا تمام ضعف‌هایش را برطرف می کند.

خدا آن احد و واحدی است که کنار بی‌نهایت صفر قرار می‌گیرد. شما هر چه صفر داشته باشی، همه صفر هستند. ضربدر هم بکنی صفر هستند. جمع هم بکنی صفر و هیچ هستند. صفر، صفر است. یک میلیارد صفر را هم کنار هم بگذاری فایده ندارد؛ اما واحد «یک» را که جلویش بگذاری، به همه صفرها قیمت می‌دهد و درجه و اعتبار و وزن و سنگینی پیدا می‌کند. پس کسانی که کنار این یک نیستند، همه صفر هستند. چون شما با خدا قیمت پیدا می‌کنید. اگر یک را بردارند، همه صفرها متزلزل و هیچ هستند. همه کسانی که در زندگی‌شان متزلزل هستند، به خاطر این است که با الله رابطه ندارند. به خاطر این است که از جلوی آن یک کنار رفتند و صفر شدند. تمام اعتماد، تمام قیمت، تمام قدرت، تمام حیات مال اوست: «وَ هُوَ حَیاتُ کُلِّ شَیء» همه زندگی‌ها مال او است و تو باید بروی از او بگیری.

در ماه رجب این خدا تو را صدا می‌کند و می‌گوید بیا با من باش: «أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی‏» من همنشین تو می‌شوم، بیا پیش من تا قیمت و قدرت و اعتبار و آرامش و شادی بگیری. بیا تا من نیازهایت را برطرف ‌کنم. بیا تا من توانمندت ‌کنم، رجب یعنی این.

اگر شادی، آرامش، قدرت، نشاط، امید، موفقیت می‌خواهی و هر چه می‌خواهی برو سراغ آن کسی که اعتبار،آرامش، قدرت، شادی، حیات، ذاتی او است و مال خودش است. اینها را از کسی و از جایی نگرفته است.

علی (علیه السّلام) یک قاعده می‌دهد به دست ما که بی‌نظیر است. می فرماید: «مَنْ‏ أَصْلَحَ‏ مَا بَیْنَهُ‏ وَ بَیْنَ‏ اللهَ‏ أَصْلَحَ اللهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاس‏= اگر هر کس رابطه‌اش با خدا را اصلاح بکند، خدا رابطه‌اش را با مردم اصلاح می‌کند». اگر تو الان با زنت، با شوهرت، با خانواده همسرت، با باجناق و دوستانت مشکل داری و هنوز کینه‌ای هستی، حسادت می‌کنی، غیبت می‌کنی، اعصابت خورد است، با مردم دعوا داری، برای این است که رابطه‌ات با خدا خوب نیست. رابطه‌ات با خدا که خوب بشود، با همه خوب می‌شود.

خدا می گوید: «كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ‏ یُحِبُّنِی‏ فَإِذَا جَنَّهُ اللَّیْلُ نَامَ عَنِّی‏= دروغ مى‌گوید كسى كه خیال مى‌كند مرا دوست دارد، اما وقتى كه شب شد، مى‌خوابد». تو می‌خواهی درس بخوانی شب را می‌گذاری برای این کار. می‌خواهی با عشق‌های زمینی‌ات باشی، شب را می‌گذاری. می‌خواهی با لذت‌های جمادی و گیاهی باشی، شب و خلوت را می‌گذاری. وقت می‌گذاری، بعد چطور می‌شود که کسی بگوید من خدا را دوست دارم و عاشق خدا هستم؛ ولی خلوت ندارد.

ماه رجب ماه همنشینی با خداست

ماه رجب، ماه همنشینی با خداست، «أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی‏»؛ بعضی از افراد شرافت‌ها را در بخشهای پایینی خوب حس می‌کنند، احساس کرامت و بزرگی می‌کنند.

ما تا با خدا و اهل بیت و زیارت و ذکر و نماز شاد نشویم، باید واقعاً نگران باشیم که من باید خودم را به این مرحله برسانم.

این شادی و آرامش هم فقط در خلوت با خدا، انس با خدا، انس با خانواده آسمانی، استفاده از رحم زمانی رجب، حاصل می شود. رجب یک جشن بزرگ است. یک فرصت بی‌نظیر است. برای همین هم در قیامت «أین الرجبیون» ما داریم. اینها برای این است که ما رجبی بشویم. یعنی باید معلوم باشد که تو می‌فهمی رجب چیست. وقت‌گذاریهایت، دعاها، ذکرها، استغفارها و…باید حواسمان به آنها باشد./منتظران منجی

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.