وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

فلسفه حجاب در قرآن

تحقيقات علمى در فيزيولوژى و روان شناسى، در باب تفاوت هاى جسمى و روحى زن و مرد، ثابت كرده است كه مردان نسبت به محرك هاى چشمى شهوت انگيز، حساس تر از زنانند و برعكس، زنان در مقابل محرك هاى لمسى، حساسيت بيشترى دارند. اين مزيت هاى جنسى، آموخته يا اكتسابى نيست بلكه از زمان كودكى، آشكار است…

0

فلسفه حجاب در قرآن

فهرست این نوشتار:

 

1 . آيا براى حجاب و پوشاندن موى خانم ها آيه اى در قرآن وجود دارد؟2 . فلسفه حجاب خانم ها چيست؟3 . مى گويند دستور حجاب براى زمانى بود كه زنان مسلمان با كنيزان اشتباه گرفته نشوند و امروزه اين فلسفه وجود ندارد آيا اين ادعا درست است؟4 . پوشش كامل براى زن چه پوششى است؟5 . آرايش تا چه حدى براى خانم ها جايز است؟6 . چرا حجاب بر مرد واجب نشده است؟7 . چرا بانوان در نماز بايد حجاب داشته باشند مگر خداوند نامحرم است؟8 . آيا جلوگيرى از بى حجابى واجب و وظيفه حكومت اسلامى است يا صرفا يك مسئله اخلاقى و شخصى است؟

 

«وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ…»(1)

«و بايد روسرى خود را بر گردن خويش (- (فرو)-) اندازند و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان (- (همكيش)-) خود يا كنيزانشان يا خدمت كاران مرد كه (- (از زن)-) بى نيازند يا كودكانى كه بر عورت هاى زنان وقوف حاصل نكرده اند، آشكار نكنند…».

اصل قانون حجاب اسلامى، از ضروريات فقه، بلكه از ضروريات دين مبين اسلام است و هيچ مسلمانى نمى تواند در آن ترديد كند زيرا هم قرآن مجيد به آن تصريح كرده است و هم روايات بسيارى بر وجوب آن گواهى مى دهند. به همين جهت، فقيهان شيعه و سنى به اتفاق، به آن فتوا داده اند.

البته مراد ما از حجاب، مطلق پوشش خاص مورد نظر دين است نه معناى اصطلاحى آن كه به معناى پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان كردن و منع از وصول باشد.(2)

حجاب اسلامى براى خانم ها، داراى دو آيه صريح مى باشد يكى در سوره نور كه مورد بحث ماست و از واژه «خُمُر» استفاده شده است‏ «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ» و ديگرى در سوره احزاب، آيه 59 كه واژه «جلباب» در آن استعمال شده است‏ «يا أَيُّهَا النَّبِىُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً» در آيه اول، «خُمُر» جمع «خمار» و به معناى روسرى و سرپوش است‏(3).

«جيوب» نيز از واژه «جيب» به معناى قلب و سينه و گريبان است.(4) خداوند در اين آيه، پوشش بانوان را به دو شكل گسترش مى دهد يكى پوشيدگى سر و گردن و ديگرى پوشاندن زينت ها.

در تفسير مجمع البيان چنين مى خوانيم: «زنان مدينه اطراف روسرى هاى خود را به پشت سر مى انداختند و سينه و گردن و گوش هاى آنان آشكار مى شد. بر اساس اين آيه، آنان موظف شدند اطراف روسرى خود را به گريبان ها بيندازند تا اين مواضع نيز مستور باشد».(5)

فخر رازى چنين مى نويسد: «خداوند متعال با به كارگرفتن واژه هاى «ضَرب» و «عَلى» كه مبالغه در القا را مى رسانند، در پى بيان لزوم پوشش كامل اين نواحى است».(6)

ابن عبّاس در تفسير اين جمله مى گويد: «تغطّى شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفه»(7) «زن، مو و سينه و دور گردن و زير گلوى خود را بپوشاند».

برخى ادّعا مى كنند كه حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داريم ولى در هيج جاى قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است. نادرستى اين سخن آشكار است زيرا با چشم پوشى از گفتار ابن عبّاس و نيز شأن نزول آيه، اين واقعيت كه زنان مسلمان، حتّى قبل از نزول اين آيه، موهاى خود را مى پوشاندند و آشكار بودن گردن و گوش و زير گلو و گردنشان تنها مشكل به شمار مى آمد، ترديدناپذير است. در اين آيه، از روسرى سخن به ميان آمده است و بايد پرسيد: آيا روسرى جز آن چه بر سر مى افكنند و موها را مى پوشانند، معنايى دارد؟ افزون بر اين، حكم ميزان پوشش، در روايات متعدد وارد شده است.(8)

در آيه دوم از واژه «جلباب» استفاده شده است. در معناى جلباب چنين آمده است: «الجلباب: القميص او الثوب الواسع جلباب، پيراهن يا هر لباسى است كه بزرگ و بلند باشد».

همچنين آمده است: «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تُغطّى به المرأه رأسها و صدرها جلباب، لباسى است بزرگ تر از روسرى و مقنعه و كوچك تر و كوتاه تر از عبا است كه زن سر و سينه خود را با آن مى پوشاند»(9).

در مجمع البيان و تفسير تبيان چنين آمده است: «جلباب، آن روسرى خاصى است كه بانوان هنگامى كه براى كارى به خارج از منزل مى روند، سر و روى خود را با آن مى پوشانند.(10)

نزديك ساختن جلباب‏ «يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ»(11)

كنايه از پوشيدن چهره و سر و گردن با آن است يعنى چنان نباشد كه چادر يا رو پوش هاى بزرگ (مانتو)، تنها جنبه تشريفاتى و رسمى داشته باشند و همه پيكرشان را نپوشانند. سزاوار است خانم ها چنان چادر نپوشند كه نشان دهد اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند از نگاه چشم هاى نامحرم نمى پرهيزند كه از مصاديق «كاسيات عاريات»، يعنى زنانى كه ظاهراً پوشيده هستند ولى در واقع، برهنه اند شمرده شوند.(12)

قرآن، چنين فرمان مى دهد: بانوان با مراقبت، جامه شان را بر خود گيرند و آن را رها نكنند تا نشان دهد كه اهل عفاف و حفظ به شمار مى آيند. تعليل پايانى آيه نيز بيان گر همين امر است يعنى آن پوششى مطلوب است كه خود به خود دورباش ايجاد مى كند و ناپاك دلان را نوميد مى سازد.(13)

پس جلباب، لباس گشاد و پارچه اى است كه همه بدن را مى پوشاند. همچنين همان طور كه مفسران بزرگ، مانند شيخ طوسى و طبرسى فرموده اند، در گذشته، دو نوع روسرى براى زنان معمول بود روسرى هاى كوچك كه آنها را «خِمار» يا «مقنعه» مى ناميدند و معمولاً در خانه از آنها استفاده مى كردند و روسرى هاى بزرگ كه مخصوص بيرون خانه بودند. زنان با اين روسرى بزرگ كه جلباب خوانده مى شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «ردا» (عبا) كوچك تر بود و به چادر امروزى شباهت داشت، مو و تمام بدن خود را مى پوشاندند.

فلسفه حجاب خانم ها چيست؟

اين سؤال در واقع، پرسش از دليل عقلى و عقلايى مسئله است و سؤال اول، پرسش از دليل شرعى مسئله بود.

در اين باره بايد گفت كه علت و فلسفه لزوم پوشش براى خانم ها، متعدد است و برخى از آنها عبارتند از:

1 حفظ تعادل جامعه از نظر امنيت و آرامش روانى

يكى از غرايز خدادادى در ساختمان وجودى انسان، غريزه جنسى است كه نيرومندترين و ريشه دارترين غريزه آدمى است و در صورت كنترل آن، مى تواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، امنيت روانى انسان ها را فراهم كند. در قوانين اسلام، براى استفاده درست از اين غريزه حياتى، مكانيسم هاى گوناگونى مطرح شده است كه «حجاب» و وجود حريم بين زن و مرد، يكى از راهكارهاى مهم آن است.

بدون شك، نبودن حريم بين زن و مرد و آزادى معاشرت هاى تعريف نشده و بى بندوبار (با آرايش هاى گوناگون)، هيجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مى بخشد و تقاضاى برهنگى و سكس را به صورت يك عطش روحى و يك خواست سيرى ناپذير، درمى آورد. اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين، توجه كامل داشته و تدابير زيادى براى تعديل و رام كردن اين غريزه، انديشيده است و در اين زمينه هم براى زنان و هم براى مردان، تكاليف خاصى معين كرده است. وظيفه مشترك زن و مرد اين است كه چشم خويش را از نگاه به نامحرم، بپوشانند و از نگاه شهوت آميز، بپرهيزند اما زنان- به خاطر جاذبه هاى بيشتر- وظيفه خاصى دارند و آن اين كه بدن خود را از مردان بيگانه بپوشانند و در اجتماع، با آرايش هاى تحريك آميز، ظاهر نشوند و به جلوه گرى و دل ربايى نپردازند تا زمينه انحراف مردان و به ويژه جوانان فراهم نشود.

لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان، نمى تواند به هر شكل و اندازه اى باشد و بايد حد و ضابطه اى داشته باشد. بى بندبارى در پوشش و لباس، موجب بى بندبارى در تحريك غريزه جنسى است.

تحقيقات علمى در فيزيولوژى و روان شناسى، در باب تفاوت هاى جسمى و روحى زن و مرد، ثابت كرده است كه مردان نسبت به محرك هاى چشمى شهوت انگيز، حساس تر از زنانند و برعكس، زنان در مقابل محرك هاى لمسى، حساسيت بيشترى دارند. اين مزيت هاى جنسى، آموخته يا اكتسابى نيست بلكه از زمان كودكى، آشكار است… اصطلاح «چشم چرانى» كه براى اين ويژگى مردان به كار مى رود، زاييده حساسيت مردان نسبت به محرك هاى بينايى شهوانى است چون دامنه و برد حس بينايى، زياد است و از اين گذشته، وسعت زيادى از محيط، در يك لحظه ديده مى شود.

از سوى ديگر، چون حس لامسه، دامنه و برد زيادى ندارد و فعاليتش محدود به تماس از نزديك است و هورمون هاى جنسى زن به صورت دوره اى ترشح مى شوند و به طور متناوب، عمل مى كنند، تأثير محرك هاى شهوانى بر زن، صورتى بسيار محدود دارد و از اين نظر، فعاليت زنان، بسيار كم است برخلاف مردان كه ترشح اندروژن ها در آنان، صورتى يك نواخت دارد و هيچ عامل طبيعى آن را قطع نمى كند. مردان به صورتى گسترده تر، تحت تأثير محرك هاى شهوانى قرار مى گيرند و از اين نظر، فعال ترند.(14)

2 حفظ و تحكيم بنيان خانواده

بى ترديد نهاد خانواده، يكى از مقدس ترين نهادهاى اجتماعى است كه بشر تا به حال به خود ديده است. نقش خانواده در ايجاد جامعه سالم، يك نقش بى بديل است و در اين ميان، نقش حجاب و پوشش اسلامى در سلامت و استمرار پيوند خانوادگى، غير قابل انكار است و در مقابل، برهنگى، سمّ كشنده نظم و پيوند موجود در نهاد خانواده است. آمارهاى مستند نشان مى دهند كه با افزايش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسيختگى زندگى زناشويى نيز در دنيا همواره بالا رفته است زيرا «هر چه ديده بيند، دل كند ياد» و هر چه دل در مقوله هوس هاى سركش بخواهد، به هر قيمتى باشد، به دنبال آن مى رود و به اين ترتيب، هر روز دل به دلبرى جديد مى بندد و با قبلى، وداع مى كند اما در محيطى كه «حجاب» حاكم است و ديگر شرايط اسلامى رعايت مى شوند، دو همسر، تعلق به يكديگر دارند و احساسات و عشق و عواطفشان، مخصوص يكديگر است. در بازار آزاد برهنگى، قداست پيمان زناشويى، مفهومى ندارد خانواده ها به سادگى متلاشى مى شوند و كودكان، بى سرپرست مى مانند.

3 پيش گيرى از فحشا و فروپاشى نظم جامعه

گسترش دامنه فحشا و افزايش فرزندان نامشروع، يكى از دردناك ترين پيامدهاى بى حجابى و آزادى هاى بى حد و حصر جنسى است كه در جوامع غربى و ساير جوامع مشابه، كاملاً مشهود است.

عامل اصلى فحشا و ازدياد فرزندان نامشروع، منحصر به فرهنگ برهنگى و بى حجابى نيست بلكه يكى از عوامل اصلى و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جريان روبه رشد تولد فرزندان نامشروع، مسئله برهنگى و بى حجابى است. امروزه يكى از مشكلات جوامع غربى، تولد روبه رشد فرزندان نامشروع و بدون شناسنامه است فرزندانى كه داراى پدر و مادر نامشخصى هستند و از نظر حقوقى، مشكلات فراوانى را به همراه آورده، نظم اجتماعى جوامع غربى را تهديد مى كنند.

4 جلوگيرى از نگاه ابزارى به زن و ابتذال وى

يكى از مسائل مطرح پيرامون حقوق زنان و بى توجهى به آنان، نگاه ابزارى به زنان است. هنگامى كه جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعى است كه روزبه روز، تقاضاى آرايش بيشتر و خودنمايى افزون تر از او دارد و هنگامى كه زن را از طريق جاذبه جنسى اش وسيله تبليغ كالاها و عاملى براى جلب جهان گردان و مانند اينها قرار دهد، در چنين جامعه اى، شخصيت زن تا حد يك عروسك يا يك كالاى بى ارزش، سقوط مى كند و ارزش هاى والاى انسانى او به كلى به دست فراموشى سپرده مى شوند و به اين ترتيب، زن، وسيله اى براى اشباع هوس هاى سركش برخى مردان آلوده و فريب كار مى شود.

عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع و فعاليت هاى اجتماعى دور نمى كند، بلكه زمينه هاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع- به همراه حقوق اجتماعى عادلانه- تضمين مى كند و شخصيت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى ديگران، مصونيت مى بخشد.

در روايات آمده است: «المرأه ريحانه‏(15) زن همچون ريحانه و شاخه گلى ظريف است». بى ترديد، اگر باغبان او را پاس ندارد، از ديد و دست گلچين، مصون نمى ماند.

قرآن كريم، زنان ايده آل را كه در بهشت جاى دارند، به مرواريد محجوب و پوشيده در صدف، تشبيه مى كند «كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ»(16) و گاه آنها را به جواهرات اصيلى، چون ياقوت و مرجان كه جواهر فروشان در پوششى ويژه قرار مى دهند، تا همچون جواهرات بَدَلى به آسانى در دسترس اين و آن قرار نگيرند و ارزش و قدرشان كاستى نپذيرد، تشبيه مى كند.

بايد توجه داشت كه حيا، عفاف و حجاب زن، مى تواند در نقش عاطفى او و تأثيرگذارى اش بر مرد، مؤثر باشد. لباس زن، سبب تقويت تخيّل و عشق در مرد است و حريم نگه داشتن، يكى از وسايل مرموز براى حفظ مقام و موقعيّت زن، در برابر مرد است. در واقع، حجاب موجب محدوديت مردان هرزه اى مى شود كه در صدد كام جويى هاى آزاد و بى حد و حصر هستند و نيز موجب مصونيت زنان از دست اين گروه از مردان است.

علاوه بر مطالب فوق، استاد مطهرى در بيان اين كه چرا حجاب به زنان اختصاص يافته، مى گويد: «اما علت اين كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خودنمايى و خودآرايى، مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها، مرد، شكار است و زن، شكارچى همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن، شكار است و مرد، شكارچى. ميل زن به خودآرايى، از حس شكارچى گرى او ناشى مى شود. در هيچ جاى دنيا سابقه ندارد كه مردان لباس هاى بدن نما و آرايش هاى تحريك كننده به كار برند بلكه اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود، مى خواهد دلبرى كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين، انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گرديده است»(17).

به عبارت ديگر، جاذبه و كشش جنسى و زيبايى خاص زنانه و تحريك پذيرى جنسى مردانه، يكى از علت هاى اين حكم است.

توصيه و دستور الهى به پوشش و حجاب براى زنان، به منظور ايجاد محدوديت و محروميت و چيزهايى از اين قبيل كه تنها فريب شيطانى اند نمى باشد، بلكه در واقع، براى آگاهى دادن به گوهرى ارزشمند در وجود زنان است كه بايد از آن مراقبت و آن را حفظ كنند تا به تاراج نرود. اين، كاملاً معقول است كه هر چيزى ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بيشترى را مى طلبد تا از دست راهزنان، در امان باشد و به شكل يك ابزار، براى مطامع سودپرستان در نيايد.

به ياد داشته باشيم كه غريزه جنسى، نيرومند و عميق است و هر چه بيشتر اطاعت شود، سركش تر مى گردد همچون آتش كه هر چه هيزم بيشترى بر آن بريزند، شعله ورتر مى شود و شهوت خود را به صورت يك عطش روحى و خواست اشباع نشدنى، در مى آورد.(18) وضعيت جهان معاصر و كشانده شدن عده اى به همجنس بازى، نشانه آشكارى از اين حالت است. بنابراين، رعايت نكردن پوشش اسلامى توسط زنان، نه تنها از بين رفتن حساسيت مردان را به دنبال ندارد، بلكه موجب طغيان غريزه جنسى آنان نيز مى شود و پس از مدتى، باعث دل زدگى و بى معنايى آن خواهد شد.

آيا درست است كه دستور حجاب، براى زمانى بوده كه زنان مسلمان با كنيزان اشتباه گرفته نشوند و امروزه، كنيز وجود ندارد بنابراين، اين حكم نيز منتفى مى گردد؟

اين برداشت را برخى از آيه 59 سوره احزاب كرده اند زيرا بعد از آن كه خداوند خانم ها را امر به استفاده از جلباب نموده، فرمود: «ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ» «اين، نزديك ترين راهى است كه شناخته شوند آزادند نه كنيز تا مورد آزار و اذيت قرار نگيرند».

حقيقت اين است كه اگر كسى به متون روايى و تاريخ اسلام رجوع كند، به راحتى خواهد فهميد كه همان طور كه نماز و روزه به دورانى خاص اختصاص ندارند، دستور پوشش نيز چنين است و ادعاى عصرى بودن آن، بى دليل و غيركارشناسانه است زيرا در اين آيه، يكى از علت هاى وجوب حجاب اين گونه بيان شده كه زن بى حجاب (مانند كنيزان در آن زمان)، در معرض مزاحمت و هتك حيثيت قرار دارد و در مقابل، زن وقتى با پوشش مناسب و با وقار از خانه بيرون مى رود، فاسدان، مزاحمان و بيماردلان، جرأت هتك آبروى چنين فردى را كه داراى حريم است، پيدا نمى كنند و در واقع، وى را طعمه اى مناسب، براى شكار خود نمى بينند. پس در اين آيه، علت حكم، بيان شده است و آن علت، امروز نيز وجود دارد.

پوشش كامل و مناسب براى زن، چه پوششى است؟

در ميان فلسفه هاى حجاب كه ذكر نموديم، دو فلسفه، نقش اساسى ترى دارند كه با يكديگر داراى ارتباط تام هستند و آنها عبارتند از:

1 مصونيت زن در برابر طمع ورزى هاى هوس بازان.

2 پيش گيرى از تحريكات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و تأمين سلامت و بهداشت معنوى جامعه.

حجاب با چنين نقش و كاركرد اساسى و مهمى، پيامى قاطع با خود دارد و آن، اين است كه در برابر همه مردان اجنبى، نوعى هشدار و اعلام «دور باش» مى دهد و در نتيجه، عواملى در رساندن اين پيام و اثرگذارى آن مؤثرند كه عبارتند از:

1 حدود و ميزان پوشش

بدون شك هر اندازه بدن زن پوشيده تر باشد، نقش نيرومندترى در دورسازى ديدگان نظاره گر ايفا مى كند. اگر نگاه هاى آلوده را همچنان كه در روايات آمده است، «تيرهاى زهرآلود شيطان» بدانيم، پوشش زن، همانند قوسى است كه تير از آن كمانه مى كند و منحرف مى شود و از اصابت و نفوذ در هدف، باز مى ماند و بر عكس، هر اندازه بدن زن برهنه تر باشد، تيرهاى شيطانى را بيشتر متوجه خود ساخته، از آن، آسيب خواهد ديد و از اين روست كه چادر را حجاب برتر شناخته اند زيرا با وجود شرايط ديگر، بيشترين پوشش و مطمئن ترين مصونيت را ايجاد مى نمايد.

2 كيفيت پوشش

ميزان ضخامت و حتى كيفيت دوخت لباس، خود بخش مهمى از حجاب را تشكيل مى دهد. بدون شك، لباس نازك، تنگ و بدن نما، فرودگاه پيكان مسموم شيطان و موجب خيره شدن چشم هاى هرزه و آلوده و به فساد كشاننده جامعه است و در مقابل، لباس غيربدن نما، ديده ها را از خود دور ساخته، سلامت معنوى نفوس را تأمين مى كند.

3 رنگ ها

برخى از رنگ ها، ديده ها را خيره مى سازند و پاره اى ديگر، نگاه ها را از خود مى رانند و دور مى سازند و در عين حال، عالمان دين نسبت به خصوص رنگ ها، تأكيد چندانى نكرده، ولى بر اين مسئله پاى مى فشارند كه لباس، نبايد موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشى از آن باشد و از اين روست كه در طول تاريخ، زنان مسلمان به ميل خود، در خارج از خانه و درون جامعه عمومى، لباس مشكى را براى حجاب برگزيدند و اين سنت حسنه، مورد تأييد و پذيرش پيامبرصلى الله عليه وآله و امامان عليهم السلام قرار گرفت زيرا زنان به اين وسيله، احساس امنيت و مصونيت بيشترى مى كردند. گاهى مى گويند: لباس مشكى، از نظر اسلام، مكروه است حال آن كه هيچ فقيهى به كراهت چادر و عباى مشكى، فتوا نداده است بلكه در روايات، چادر و كفش مشكى، استثناء شده اند. گاهى از جهات ديگر وارد شده كه پوكى استخوان مى آورد و آرامش روانى را بر هم مى زند. اگر چنين بود، خانم هايى كه 80 سال از چادر مشكى استفاده كرده اند، بايد از پاى درآمده باشند در حالى كه هيچ آمار علمى كه گواه بر گفته هاى آنان باشد، در دست نيست.

به نظر مى رسد كه پوشش كامل، آن نوع پوششى است كه هيچ چشم بيگانه اى را متوجه خود نكند يعنى لباسى كه برجستگى هاى اندام زن را اصلاً نشان ندهد و اسباب تحريك شهوت مردان را فراهم نكند و خود زن هم با آرايش، در جامعه ظاهر نشود.

آرايش در مقابل نامحرم، تا چه حدى براى خانم ها جايز است؟

در خصوص «آرايش» و «زينت»، پرسش مهمى مطرح است كه آيا مفهوم آن، واژه «زيور» (زينت هاى جدا از بدن مانند جواهرات) را نيز در بر مى گيرد يا تنها آرايش هاى متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب را شامل مى شود؟

در پاسخ بايد گفت: حكم كلى، آن است كه خودآرايى، جايز و خودنمايى در مقابل نامحرم، ممنوع است. آرايش، امرى فطرى و طبيعى است. بنابراين، خداوند، زينت و خودآرايى را نهى نمى كند آن چه در شرع مقدس ممنوع شده، تبرّج و خودنمايى و تحريك و تهييج به وسيله آشكار ساختن زينت، در محافل اجتماعى است چنان كه قرآن مى فرمايد: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّهِ الْأُولى»(19) و نيز مى فرمايد: «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ»(20). اين آيه، زنان عرب را كه معمولاً خلخال به پا مى كردند و براى اين كه بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پاى خود را محكم به زمين مى كوفتند، از اين كار، نهى مى كند.

فقيه بزرگوار، علامه مطهرى مى گويد: «از اين دستور، مى توان فهميد هر چيزى كه موجب جلب توجّه مردان مى گردد، مانند استعمال عطرهاى تند و همچنين آرايش هاى جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور كلى، زن در معاشرت، نبايد كارى بكند كه موجب تحريك و تهيج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد.

خداوند در آيه 31 سوره نور مى فرمايد: «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» «زنان مؤمن، زينت هاى خود را در مقابل نامحرم، آشكار نمى سازند مگر زينت هايى كه به خودى خود، آشكار هستند».

پس زينت هاى زن، دو گونه است يك نوع زينتى كه مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند، آشكار است و پوشانيدن آن، واجب نيست و نوع ديگر، زينتى كه پنهان است مگر آن كه عمداً بخواهد آن را آشكار سازد مانند گوشواره و گردن بند. پوشانيدن اين نوع زينت و زيور، واجب است.(21)

تا به اين جا مسئله آرايش و زيور در مقابل نامحرم را بيان نموديم ولى بايد دانست كه در مقابل افراد محرم، مانند شوهر و فرزند و پدر و برادر و ساير محرمان، اين محدوديت، وجود ندارد.

علامه طباطبائى در تفسير آيه 32 سوره اعراف مى فرمايد: خداى متعال در اين آيه،(22) زينت هايى را معرفى مى كند كه براى بندگان، ايجاد و آنان را فطرتاً به وجود آن زينت ها و استعمال و استفاده از آنها، ملهم كرده است و روشن است كه فطرت، جز به چيزهايى كه وجود و بقاى انسان نيازمند آن است، الهام نمى كند(23) و حسّ زيبايى دوستى، سرچشمه پيدايش انواع هنرها در زندگى بشر شمرده مى شود. اين گرايش طبيعى، افزون بر آن كه آثار مثبت روانى در ديگران پديد مى آورد، به تحقق آثار گران بهاى روانى در شخص آراسته نيز مى انجامد. آراستن خود و پرهيز از آشفتگى و پريشانى، در نظام فكرى و ذوق سليم انسان ريشه دارد. پرهيز از خودآرايى، نه دليل وارستگى از قيد نفس است و نه علامت بى اعتنايى به دنيا. وضع ژوليده و آشفته و عدم مراعات تميزى و نظافت ظاهرى، خود به خود، شخصيت افراد را در نگاه ديگران، خوار مى سازد و زبان طعن و توهين دشمن را مى گشايد. بر اين اساس، پوشيدن جامه زيبا، بهره گيرى از مسواك و شانه، روغن زدن به مو و گيسوان، معطر بودن، انگشتر به دست كردن و سرانجام، آراستن خويش هنگام عبادت و معاشرت با محرمان، از مستحبات مؤكد و برنامه هاى روزانه مسلمانان است.

امام حسن مجتبى عليه السلام بهترين جامه هاى خود را در نماز مى پوشيد و در پاسخ كسانى كه سبب اين كار را مى پرسيدند، مى فرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَميلٌ وَ يُحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّى‏(24) خداوند، زيباست و زيبايى را دوست دارد پس خود را براى پروردگارم زيبا مى سازم».

در كتاب هاى روايى ما نيز ابواب مفصلى درباره استحباب اين مسئله وجود دارد كه براى اطلاع بيشتر، مى توانيد به حليه‏المتقين، نوشته علامه مجلسى، مراجعه كنيد.

چرا حجاب بر مرد واجب نشده است؟

در مورد مردان نيز اين گونه نيست كه بتوانند با هر نوع لباسى، از خانه بيرون آيند و نوع پوشش آنها به هر صورتى باشد بلكه مردان نيز در اين جهت، با محدوديت هاى خاصى نسبت به پوشش، مواجه هستند اما محدوده پوشش آنان، به جهت حضور بيشتر در اجتماع و كارهاى سخت و به علّت اين كه زن، مظهر جمال و زيبايى و مرد، مظهر موتور محركه اقتصاد در جامعه است، با زنان متفاوت است.

علاوه بر اين، همان طور كه شهيد مطهرى فرمود، ميل به خودنمايى و خودآرايى، مخصوص زنان است و از نظر تصاحب قلب ها و دل ها، مرد، شكار است و زن، شكارچى همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن، شكار است و مرد، شكارچى و اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود، مى خواهد دلبرى كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد ولى در عين حال، اسلام براى مردان نيز پوششى در حد معقول قرار داده و مردان نيز آزادى بى حد و حصرى در پوشش ندارند و از طرف ديگر، اسلام آنها را بر حفظ نگاه از نامحرم و كنترل شهوت در نگاه، تكليف كرده است و كنترل نگاه براى مردان، نسبت به زنان، سخت تر است.

براى توضيح بيشتر ذكر چند نكته زير ضرورى است:

1 بسيارى از فقها فرموده اند: زن، نبايد به بدن لخت مرد نامحرم (به جز سر و صورت و گردن)، نگاه كند و اين حكم، دليل قطعى دارد كه در جاى خود بيان شده است.

2 ممكن است نگاه زن به بدن مرد نامحرم، حرام باشد ولى پوشش آن از سوى مرد، واجب نباشد همان گونه كه نگاه مرد به صورت و دست هاى زن از روى شهوت، حرام است ولى پوشش آن از سوى زن، واجب نيست.

اكنون اين پرسش پيش مى آيد كه اگر مردى با اين وضعيت بيرون آيد و بداند زنان از روى عمد و لذت، به بدنش نگاه مى كنند، آيا از نظر شرعى مرتكب گناه شده؟ برخى فتوا به حرمت داده اند.

اصلى ترين مستند و مبناى اين حكم، قاعده فقهى «اعانه بر اثم» است كه در فقه، كاربرد فراوانى دارد. معناى اين قاعده، اين است كه هر كس زمينه تحقق و پياده شدن گناه را براى ديگرى فراهم سازد، خود نيز مانند انجام دهنده آن، گناهكار است و فقهايى كه قائل هستند كه دليل و قاعده فقهى، «تعاون بر اثم» است و نه «اعانه بر اثم»، مى فرمايند: اگر مردان با لباس آستين كوتاه بيرون آيند، به قصد اين كه زنان به آنها نگاه كنند، شريك گناه شده، قاعده فقهى در حق آنها پياده مى شود اما اگر به اين انگيزه نباشد، اشكالى ندارد.

در هر صورت، براى مرد مؤمن، سزاوار نيست كه با لباس نامناسب، در جمع حاضر شود و در مواردى كه مفاسد خاصى بر آن مترتب شود، به فتواى فقها، حرام مى باشد البته توصيه مى شود كه در جزئيات مسئله، اشخاص به رساله مرجع تقليد خود مراجعه كنند.

چرا بانوان در نماز بايد حجاب داشته باشند؟

پاسخ، اين است: از آن جا كه در اين پرسش، مسئله نماز مطرح است و اساس بسيارى از احكام نماز و ساير عبادت ها، فراخوان بشر به تعبد و اظهار بندگى در مقابل پروردگار است، ما فقط در حد فهم خود، مى توانيم پاسخ گوييم و دست يابى به علت احكام عبادات، بسيار مشكل است و گرچه هر يك از آنها داراى حكمت و علت خاصى هستند، ولى پى بردن به همه آن اسرار، براى ما ميسر نيست. به هر حال، حجاب و پوشش بانوان در نماز، علت ها و فلسفه هاى متعددى مى تواند داشته باشد كه برخى عبارتند از:

الف) اين خود نوعى تمرين مستمر و روزانه، براى حفظ حجاب مى باشد و يكى از عواملى است كه در پاسداشت دائمى پوشش اسلامى زن و جلوگيرى از آسيب پذيرى او، نقش مهمى ايفا مى كند. همان گونه كه هر عبادتى، تعليم و تمرين است براى انسان كه در همه حال، به ياد خداوند سبحان و بازگشت به سوى او و تزكيه و تربيت خود براى يك زندگى ابدى باشد، حجاب زن در نماز نيز آموزش، تمرين و تذكر پوشش عفيفانه اوست كه در غير نماز هم بايد همان پوشش در برابر نامحرم، رعايت شود زيرا نماز، آموزشگاه مهم ترين معارف و نيازهاى حياتى انسان و پرورشگاه ايمان و تقوا و اخلاق انسانى و الهى، مثل عفاف و حجاب است، و به همين علت، نماز، مظهر حقيقت و سيماى ملكوتى دين اسلام مى باشد. نماز، آيينه دين الهى است. خداوند حكيم، تمام معارف و قوانين مهم و ريشه اى و مسائلى كه حيات معنوى و اخلاقى و سعادت دنيوى و اخروى انسان و جامعه را تأمين مى كنند، به طور خلاصه و كلى در نماز بيان فرموده است.

ب) داشتن پوشش كامل در پيشگاه خداوند، نوعى ادب و احترام به ساحت قدس ربوبى است. از اين رو، براى مرد نيز ستر عورت واجب و در بر داشتن عبا و پوشاندن سر در نماز، مستحب است و همين ادب حضور در پيشگاه الهى، زمينه ساز حضور معنوى و بار يافتن به محضر حق مى شود. رعايت اين ادب براى زنان، اهميت بيشترى دارد زيرا به طور معمول، زنان آن گاه كه در برابر بزرگى قرار مى گيرند، اولين حركتى كه انجام مى دهند، حفظ وقار و حجاب خود است البته حكم پوشش در نماز، با حفظ حجاب در برابر نامحرم، تفاوت هايى دارد مثلاً پوشاندن روى پا در برابر نامحرم واجب است ولى در نماز- بدون حضور نامحرم- واجب نيست.

ج) زن، مظهر حيا و عفاف است و حيا هم جلوه گاه حريم است و بالاتر از حريم خدا، حريمى وجود ندارد و در آن جا، بايد در برابر عظمت كبريايى اش با حيا و پوشش باشد تا حد بندگى خود را نشان دهد. اين پوشش و حيا، هر چند براى مردان هم رعايتش لازم است، براى زنان، ضرورت محورى دارد.

اصولاً خانم ها مظهر زيبايى و لطافت و ظرافت در خلقت هستند و دُرّها و مرواريدهايى گران بها و زيبايند كه خداوند براى هنرنمايى خود، خلق نموده است و هيچ گاه نمى خواهد از ارزش آنها كاسته شود. اين مخلوق، هر چه پرده نشين و داراى ناز و كناره گير از بازارهاى عمومى باشد، بر قدر و منزلتش افزوده مى شود. به همين جهت، خداى سبحان، پوشيدن تمام بدن او را واجب دانسته و در هر حال، احترامش را واجب شمرده است و حتى وقتى خداوند مى خواهد از خصوصيات و اهميت و ارزش حورى هاى بهشتى بگويد و از آنها تعريف كند، مى فرمايد: «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِى الْخِيامِ»(25) «حورانى پرده نشين در (- (دل)-) خيمه ها» يعنى ارزش آنها به اين است كه اختصاصى و پرده نشين هستند و در دسترس عموم نمى باشند.

حال با توجه به اين خصوصيات حيرت آور و منحصر به فرد، مسلماً اين احترام و متانت و وقار در نماز و مقابل خداوند، سزاوارتر است و فقط مسئله محرم و نامحرم مطرح نيست.

آيا جلوگيرى از بى بند و بارى، ولنگارى و بى حجابى، واجب و وظيفه حكومت اسلامى است يا صرفاً يك مسئله اخلاقى و شخصى است؟

مسئله حفظ پوشش و عدم مزاحمت براى بانوان، تنها يك توصيه اخلاقى نيست و حكمى اسلامى و حكومتى به شمار مى آيد و خداوند در ادامه آيه حجاب در سوره احزاب، مى فرمايد: «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِى الْمَدِينَهِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلاَّ قَلِيلاً» «اگر منافقان و بيماردلان و كسانى كه در شهر نگرانى به وجود مى آورند، از كارهاى خود دست برندارند، ما تو را بر ضد آنان بر خواهيم انگيخت و تو را سخت بر آنان مسلط مى كنيم تا جز مدتى اندك، در همسايگى تو زندگى نكنند».

در نتيجه، همان گونه كه امر به همه معروف ها و نهى از همه منكرها، بر مؤمنين و بر حكومت اسلامى واجب است، نسبت به مسئله حجاب نيز اين قاعده كلى شرعى، جارى است و بر هيچ كس جايز نيست كه در مقابل آن، بى تفاوت باشد يا آن را كوچك و بى اهميت شمارد.

خانم ها توجه داشته باشند كه خداوند در مقابل احكام خويش، غيرت دارد و هيچ گاه راضى به ترك دستورات خود نيست و اصلاً موضوع اين نيست كه بيرون گذاشتن چند تار مو كه مسئله كوچكى است، چه اهميتى براى خداوند دارد بلكه مهم اين است كه چه خداى بزرگى نافرمانى مى شود.

در پايان لازم است يادآور شوم كه اين جانب در اين بحث از كتاب مسئله حجاب علامه شهيد مرتضى مطهرى استفاده فراوانى كرده ام. اين كتاب، ظاهرى دارد و باطنى ظاهر آن براى عموم مطالعه كنندگان قابل فهم است ولى باطن آن فقط براى كسانى كه عمرى را در فقاهت و اجتهاد سپرى نموده اند، قابل نيل مى باشد، كتابى است كاملاً فقاهتى و تحقيقى و بهتر از آن در اين موضوع، به نظر بنده، تا به حال نگاشته نشده است.

(1) نور (24)، آيه. 31
000 (2) ر. ك: راغب اصفهانى، المفردات فى غرائب القرآن.
000 (3) همان، ص 159 مجمع البيان، ص. 217
000 (4) مجمع البيان، ص. 217
000 (5) همان.
000 (6) فخر رازى، التفسير الكبير، ج 23، ص. 179
000 (7) مجمع البيان، ص. 217
000 (8) ر. ك: فيض كاشانى، تفسير الصافى، ج 3، ص 430 و. 431
000 (9) ر. ك: شهيد مطهرى، مسئله حجاب، ص 158- 159 قرشى، قاموس قرآن، ج 2، ص 41 و 42 علامه طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، ج 16، ص. 361
000 (10) شيخ طوسى، التبيان فى تفسير القرآن، ج 8، ص 361 مجمع البيان، ج 7- 8، ص. 578
000 (11) مجمع البيان، ص 580 الميزان، ج 16، ص. 361
000 (12) «روى عن رسول اللّه صلى الله عليه وآله: «صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سياط كأذناب البقر يضربون بها الناس و نساء كاسيات عاريات، مميلات مائلات، رؤسهنّ كأسنمه البُخت المائله…»، (ميزان الحكمه، ج 2، ص 259).
000 (13) مسئله حجاب، ص 160 و. 161
000 (14) ر. ك: دكتر بهزاد محمود، تفاوت هاى زن و مرد از نظر فيزيولوژى و روان شناسى حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى.
000 (15) وسائل الشيعه، ج 14، ص. 120
000 (16) واقعه (56)، آيه. 23
000 (17) مسئله حجاب.
000 (18) شهيد مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص. 434
000 (19) احزاب (33)، آيه. 33
000 (20) نور (24)، آيه. 31
000 (21) ر. ك: مسئله حجاب، ص 146-. 147 البته در اين مسئله انسان بايد به فتواى مرجع تقليد خويش رجوع كند.
000 (22) «يا بَنِى آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ. قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَهَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِى الْحَياهِ الدُّنْيا خالِصَهً يَوْمَ الْقِيامَهِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» «اى فرزندان آدم زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود برداريد و بخوريد و بياشاميد و زياده روى مكنيد كه او، اسرافكاران را دوست نمى دارد. (- (اى پيامبر)-) بگو: زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده و (- (نيز)-) روزى هاى پاكيزه را چه كسى حرام گردانيده؟ بگو: اين (- (نعمت ها)-) در زندگى دنيا، براى كسانى است كه ايمان آورده اند و روز قيامت (- (نيز)-) خاصّ آنان مى باشد. اين گونه، آيات (- (خود)-) را براى گروهى كه مى دانند، به روشنى بيان مى كنيم».
000 (23) ر. ك: الميزان، ج 8، ص. 79
000 (24) مجمع البيان، ج 3- 4، ص. 673
000 (25) الرحمن (55)، آيه. 72 /پرسمان

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.