وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

شغل امامان علیهم السلام علاوه بر تبلیغ چه بوده؟

0

شغل امامان علیهم السلام علاوه بر تبلیغ چه بوده؟

 

آيا ائمه اطهار غير از دعوت مردم به دين شغل ديگرى داشته اند؟

ائمه اطهار عليهم السلام رهبران ومديران جامعه اسلامى بودند وهدايت همه جانبه امت اسلامى را بعهده داشتند، در مسائل سياسى اجتماعى وامور مربوط به تربيت افراد ونيز مسائل حقوقى وقضائى و.. نيز برنامه داشتند وبه طور كلى همه شئونات مربوط به اداره جامعه در حيطه كار آنها بود گرچه در همه زمانها دست آنها باز نبود، لكن در حد امكان، ولايت خود را عملى مى كردند. در نتيجه هم معلم ومربى بودند وهم قاضى وسياستمدار وهم كشاورز وگاهى هم فرمانده عمليات نظامى

امامان معصوم گرچه امام و رهبر مردم بودند و مى توانستند از حق و حقوقى كه خداوند براى آنان قرار داده استفاده كنند ولى با اين حال، كار مى كردند و ثروت به دست مى آوردند و زندگى را از اين راه اداره مى كردند و از همين ثروتها در راه خدا خرج مى كردند.

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله پيش از هجرت و به خصوص در زمان قبل از بعثت به چوپانى و تجارت مشغول بوده است، در سيره ‏ى ابن ‏هشام حديثى نقل شده كه پيامبر (ص) فرمود:… من هم گوسفند مى ‏چراندم، (سيره‏ى ابن هشام، ج 1، ص 176، چاپ مصر). اما پس از هجرت، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله كشاورزى و باغبانى داشتند. پس از آن كه حضرت از مكه به مدينه هجرت كردند، مردم مدينه زمين‏هايى را به ايشان اهداء كردند و رسول خدا (ص) در آن زمين‏ها كشاورزى و باغبانى مى‏كردند. پس از آن كه مسلمانان در دفاع از اسلام، با دشمنان درگير شدند، ثروت‏هاى زيادى به دست مسلمانان افتاد. اين ثروت‏ها دو قسم بودند.

 

برخى از آن‏ها بدون اين كه جنگى صورت بگيرد، در اختيار مسلمانان قرار مى‏گرفت. اين‏گونه ثروت‏ها كه بدون درگيرى به دست مى‏آمد، به نص قرآن، حقّ خاصّ پيامبر بود و در اختيار آن حضرت قرار مى‏گرفت، مانند فدك، سرزمين‏هاى بنى‏نضير و دو قلعه از قلعه‏هاى خيبر به نام وطيح و سلالم. پيامبر اسلام در اين باغ‏ها و زمين‏ها به كشاورزى مى‏پرداخت و با درآمد آن‏ها، زندگى خود و خاندان خود را اداره مى‏كرد و با بقيه‏ى درآمد آن باغ‏ها و زمين‏ها براى مسلمانان تداركات جنگى تهيه مى‏كرد. همچنين به علاوه اين زمين‏ها و قلعه‏ها، يكى از عالمان يهودى به نام مُخَيريق هفت باغ خود را به پيامبر بخشيد و به جنگ احد رفت و در دفاع از اسلام و پيامبر به شهادت رسيد. اين هفت باغ كه به عنوان «عوالى» معروف بودند، در اختيار پيامبر قرار گرفت و آن حضرت در اين باغ‏ها هم كار مى‏كردند. (سيره‏ى حلبيه، ج 3، ص 361، س 3، محشّى به سيره‏ى نبويّه، سيد احمد زنى دحلان). علاوه بر اين‏ها خُمس سرزمين‏هايى كه با لشكركشى فتح مى‏شد، متعلق به شخص پيامبر بود و آن حضرت در آن زمين‏ها هم مى‏توانست كشاورزى كند.

رواياتى نيز آمده كه نشان مى‏دهد پيامبر اسلام و على (ع) كشاورزى مى‏كردند و باغ داشتند. به عنوان مثال حديث دوم، چهارم و پنجم از باب 9 جلد 12 وسايل‏ الشيعه، صفحه 22 و كتاب التجاره، ابواب مقدمات و نيز حديث 1 و 2، باب 10 دلالت دارند كه پيامبر و على (ع) كشاورزى و باغبانى مى‏كردند. در همين باب 10، در حديث سوم آمده است: (ما فى الاعمال شى‏ءٌ اَحبُّ الى‏اللّه من الزراعه و ما بَعَثَ‏اللّهُ نبيّاً الاّ زرّاعاً الاّ ادريس فانّه كان خيّاطاً (چيزى براى خدا محبوب‏تر از كشاورزى نيست و خداوند جز ادريس كه خياط بود، همه پيامبران را كشاورز مبعوث ساخته است. اين حديث هم مى‏رساند كه همه پيامبران كشاورزى مى‏كرده‏اند. البته توجه داشته باشيم كه پيامبر و على (ع) با اين كه كار مى‏كردند و درآمد به دست مى‏آوردند، خودشان از اين درآمدها بسيار كم استفاده مى‏كردند، بلكه در راه خدا مصرف مى‏كردند.

همچنين در مورد اميرالمؤمنين حضرت على عليه السلام نقل شده كه با دسترنج خود يك هزار نفر برده خريد و آزاد كرد. (وسايل الشيعه ج، 12 ص 22 باب 9 ح اول، ابواب مقدمات تجارت). خريد اين همه برده و آزاد كردن آنها نشان مى دهد كه حضرت على (ع) خودش كار مى كرده و در آمد داشته است. حضرت على (ع) مى توانست از بيت المال بخورد و از حقوقى كه خداوند براى او قرار داده بود استفاده كند ولى آن حضرت با درآمد شخصى خود زندگى مى كرد. در روايتى آمده است كه على (ع) فرمود: خداوند به حضرت داوود وحى كرد كه تو بنده خوبى هستى اگر از بيت المال نخورى و با دسترنج خود زندگى بكنى، حضرت داوود به خاطر اين تذكر خداوند، چهل روز گريه كرد و پس از آن حضرت داوود به دست خود زره درست مى كرد و مى فروخت. حضرت داوود 360 زره بافت و به 360000 درهم فروخت و در نتيجه پولدار شد و از بيت المال بى نياز گرديد. (همان، ح 3) آيا حضرت على (ع) كه اين داستان رانقل مى كند، مى شود كه خودش خلاف آن را عمل بكند؟ حضرت على (ع) با تلاش و كوشش خود، نخلستانهايى احداث كرد، چاههايى كند، قناتهايى راه انداخت و از درآمد اينها زندگى بنى هاشم را اداره مى كرد كه هم اكنون نيز بعضى از اين چاهها و نخلستانها بعد از گذشت قرنها بقى مانده مثلا در مدينه منوره جايى است معروف به محل چاههاى على يا نخلستانهاى على.

در رواياتى ديگر آمده است كه على (ع) بيل مى زد و زمينها را آباد مى ساخت و نعمتهاى نهفته در دل زمينها را بيرون مى آورد. (وسائل ج 12 ص 22، باب 9، ح 2 امام على و اقتصاد، محمد دشتى، ص 390، مجموعه الگوهاى رفتارى شماره 3). على (ع) فرمود: «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فأبعد الله» (همان، ص 24 ح 13) هر كس آب و خاك داشته باشد و فقير باشد خداوند او را از درگاه خود دور مى كند. امام باقر (ع) فرمود: مردى حضرت على (ع) را ديد و گفت: يا على اين بار، چه بارى است؟ على (ع) فرمود: اين ها يكصد هزار نهال خرما است و مى روم تا بكارم. و آن حضرت همه آن هسته ها را كاشت و همه اش نهال شدند. (همان، باب 10 ص 25 ح 1).

توجه به اين نكته داشته باشيم كه پس از وفات پيامبر اسلام، مخالفان حضرت على و دستگاه خلافت تلاش كردند تا بنى هاشم و در رأس آنان حضرت على و فاطمه زهرا عليهما السلام در تنگناى شديد اقتصادى قرار بدهند تا بتوانند بر ضد آنان كار بكنند و براى همين منظور فدك و بسيارى از ثروت هايى را كه متعلق به فاطمه زهرا بود گرفتند و اگر ثروتهايى را كه حضرت فاطمه داشت نمى گرفتند، بنى هاشم به راحتى زندگى مى كردند و روى همين باغات و مزارع كار مى كردند. حضرت على (ع) وقتى با اين محاصره اقتصادى مواجه شد، دست به كار شد و باغات و مزارعى را احداث كرد و بنى هاشم از محاصره اقتصادى نجات يافتند. (امام على و اقتصاد، ص 104).

حضرت على (ع) پس از خود، ثروتهايش را وقف بنى هاشم كرد و پسرش امام حسن (ع) را سرپرست و متولى موقوفات قرار داد و پس از امام حسن، امام حسين و پس از امام حسين اولاد آن حضرت را به عنوان متوليان اين موقوفات معرفى كرد و اين متوليان در همين باغات و اراضى موقوفه مشغول به كار بودند. (زندگانى حضرت مجتبى، عمار زاده، ص 338 چاپ 1337 شمسى). حضرت فاطمه زهرا هم ثروتهاى خود را وقف بنى هاشم كرد و حضرت على، پس از او امام حسن و پس از او امام حسين و اولاد او را متولى اين موقوفات كرد. براى نمونه به يكى از اين وقف نامه ها و وصيتنامه ها اشاره مى كنيم: در نهج البلاغه فيض السلام جزء پنجم شماره 24 چنين آمده است:

اين است آنچه كه بنده خدا على بن ابى طالب پيشواى مؤمنان درباه دارايى خود به آن فرمان داده، براى به دست آوردن رضاى خدا تا بسبب آن مرا به بهشت داخل نمايد و بر اثر آن آسودگى آخرت را به من عطا بفرمايد. (در بخشى از اين وصيتنامه آمده است:) پس از من، حسن بن على سفارش مرا انجام مى دهد. از مال و داراييم بطور شايسته در نيازمنديهاى خود صرف مى كند و به مستحقان مى بخشد و اگر براى حسن پيشامدى نمود و حسين زنده است، وصى من پس از حسن، حسين است و سفارشم را مانند او انجام مى دهد…

اين وصيتنامه و وقفنامه طولانى است و در نهج البلاغه هم چند بند آن را آورده و ما از آن چند بند چند سطر را آورديم و اگر مى خواهيد همه اين وصيتنامه و وقفنامه را ملاحظه بكنيد مى توانيد به كتاب وسانل الشيعه ج 13 ص 312 ج 4 كتاب الوقوف و الصدقات باب 10 مراجعه كنيد. وسائل الشيعه به نقل از تهذيب شيخ طوسى همه وصيتنامه را ذكر كرده است و بسيار طولانى است. اين وصيتنامه نشانگر ثروت و دارايى حضرت على است كه همه اش با كار و زحمت آن بزرگوار به دست آمده و در راه خدا بعد از خودش وقف شده است. و همچنين نشان مى دهد كه حضرت امام حسن (ع) مسؤول و متولى اين دارايى ها است و اين دارايى ها وقف است بر اولاد على و فاطمه عليهم السلام.

بعد از اميرالمؤمنين، امام حسن (ع) هم در اين باغات و مزارع كار مى كردند و امام حسين (ع) هم متولى و مسئول اين ثروتها بود و روى آنها كار مى كرد.

حضرت امام باقر (ع) هم با اينكه متولى و سرپرست موقوفات بود و با اينكه امام مردم بود و مى توانست از حق و حقوقى كه خداوند برايش در نظر گرفته استفاده كند ولى با اين حال كار مى كرد. در اين باب به يك روايت اشاره مى كنيم: امام صادق (ع) فرمود: محمد بن منكدر مى گفت: من گمان نمى كردم كه امام زين العابدين كسى برتر از خود را به يادگار بگذارد تا اينكه پسر او محمد بن على را ديدم، من خواستم او را موعظه كنم ولى او مرا موعظه كرد. ياران محمد بن منكدر گفتند: چطور تو را موعظه كرد؟ گفت: روزى در ساعاتى كه هوا گرم بود به اطراف مدينه رفتم. محمد بن على (يعنى امام باقر) با من بر خورد كرد در حاليكه به دو نفر تكيه كرده بود و با آن حال از مدينه براى كار بيرون آمده بود. در دلم گفتم شگفت آور است پيرمردى از قريش در اين ساعت گرم و با اين وضعيت براى كار دنيا بيرون آمده است. من بايد او را موعظه كنم. به او نزديك شدم، سلام كردم و او هم در حالى كه عرق مى ريخت، جواب سلام را داد. گفتم: خداوند تو را اصلاح كند اين چه وضعى است؟ پيرمردى از پيران قريش در اين هواى گرم و با اين حالت در طلب دنياست، آيا اگر در اين حال به ملاقات خداوند بروى چه خواهى گفت؟ محمدبن على گفت: اگر در اين حال مرگم فرا رسد در اطاعت خدا مرده ام. من با اين كار، خودم و خانواده ام را از تو و از مردم بى نياز مى كنم و من از آن لحظه مى ترسم كه در حال گناه باشم و مرگم فرا رسد و گر نه در حال كار مُردن، در حال عبادت مُردن است. به او گفتم: خدا تو را رحمت كند درست گفتى.

من خواستم تو را موعظه كنم ولى تو مرا موعظه كردى. (وسايل الشيعه ج 12 ص 9 باب 4 ح 1 كتاب التجاره، ابواب مقدمه) اين مى رساند كه امام باقر (ع) شخصا كار مى كردند.

امام صادق (ع) هم مانند امام باقر گرچه متولى و مسئول موقوفات پيامبر، على و فاطمه عليهم السلام بود ولى با اين حال شخصا بيل به دست مى گرفت و كشاورزى مى كرد و گاهى هم از طريق مضاربه ثروت به دست مى آوردند. عبدالاعلى مى گويد: در اطراف مدينه، در يكى از راهها در هواى گرم تابستان امام صادق (ع) را ديدم و گفتم: فداى تو بشوم تو با اين مقام و عظمت چطور در اين روز گرم خود را به مشقت انداخته اى؟ امام فرمود: اى عبدالاعلى آمدم كار بكنم و روزى حلال به دست آورم تا از مانند تو بى نياز گردم. (وسايل ج 12 ص 10 ح 2) ابو عمرو شيبانى مى گويد: روزى امام صادق (ع) را در هواى گرم ديدم كه بيل گرفته روپوش سفتى هم پوشيده بود، در باغ خود كار مى كرد و عرق مى ريخت، گفتم: فدايت شوم بيل را به من بده تا من به جاى تو كار كنم. امام فرمود: من دوست دارم كه انسان براى اداره زندگى خود ناراحتى گرماى آفتاب را بچشد. (همان، ص 23 ح 7 باب 9). ابو بصير مى گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: من در برخى از باغاتم كار مى كنم و عرق مى ريزم با اينكه كسانى هستند كه آن كار را انجام بدهند ولى من خودم آن كارها را مى كنم تا خداوند ببيند كه من در پى به دست آوردن روزى حلال هستم. (همان، ص 23 ح 8). محمد بن عذافر به نقل از پدرش مى گويد: امام صادق (ع) مبلغ 1700 دينار به پدرم داد و گفت: با اين تجارت بكن و امام فرمود: من عاشق سود نيستم و فقط مى خواهم خداوند ببيند كه در پى كسب روزى حلال هستم. پدرم مى گويد: من با اين يكهزاروهفتصد دينار تجارت كردم و براى امام صادق (ع) يكصد دينار سود از تجارت آوردم و به آن حضرت گفتم:

سهم سود شما يكصد دينار است. امام خوشحال شد و فرمود: آن را هم روى سرمايه من بگذار و تجارت بكن. پدرم با اين اموال امام صادق (ع) تجارت مى كرد و پدرم پس از چندى مُرد. از سوى امام صادق (ع) پيام آمد كه مبلغ 1800 دينار ما را به عمر بن يزيد تحويل بدهيد. (همان، ص 26 باب 11 ح اول)، اين مى رساند كه امام صادق (ع) به علاوه اينكه شخصا به كشاورزى مشغول مى شد، از راه مضاربه هم ثروت حلال كسب مى كرده است.

در مورد امام موسى بن جعفر (ع) هم على بن ابى حمزه مى گويد: امام موسى بن جعفر در يكى از زمينهايش كار مى كرد و عرق مى ريخت. گفتم: فدايت شوم پس مردها كجا هستند؟ امام فرمود: اى على بهتر از من در زمينهاى خود شخصا كار كرده اند. گفتم: بهتر از تو چه كسانى هستند؟ فرمود: پيامبر، حضرت على و همه اجدادم و كار روى زمين، از سنتهاى پيامبران، اوصياى آنان و صالحان است. (همان، ص 23 ج 6، باب 9).

بنابراين يكى از منابع تأمين هزينه زندگى امامان معصوم، كار شخصى آنان مخصوصا بر روى زمين بوده و گاهى هم از طريق تجارت ثروت حلال به دست مى آورند. البته درآمدهاى زكات، خمس و انفال نيز در اختيار پيامبر (ص) و امام على (ع) بوده و امامان نيز كه حكومت را در اختيار نداشته در آمدهاى خمس به آنان مى رسيد كه در جهت مصارف عمومى و تقويت مكتب اهل بيت (ع) از آن استفاده مى كردند. كه اين روش پسنديده هم چنان در ميان مراجع بزرگوار تقليد باقى ماند كه مستقل از حكومتها، درآمد جارى از سوى سهمى از اموال مردم داشتند و موجب شد مكتب اهل بيت و شيعيان فقير و سادات با اين حمايتهاى مالى در طول تاريخ به حيات خود ادامه دهند. پرسمان/.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.