وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

سجده فرشتگان بر امامان در جریان خلفت حضرت آدم

0

سجده فرشتگان بر امامان در جریان خلفت حضرت آدم

 

 

سجده فرشتگان و مقام چهارده معصوم عليهم السلام

 

«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»28؛ «و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمين جانشينى خواهم گماشت، [فرشتگان ]گفتند: آيا در آن كسى را مى گمارى كه در آن فساد كند، و خون ها بريزد و حال آن كه ما با ستايش تو، [تو را ]تنزيه مى كنيم و به تقديست مى پردازيم. فرمود: من چيزى مى دانم كه شما نمى دانيد».

پرسش 1 . به چه دليل فرشتگان مأمور شدند بر آدم سجده كنند؛ در حالى كه انسان ها فساد و خون ريزى مى كنند؟

پرسش 2 . آيا سؤال و اعتراض فرشتگان نسبت به سجده بر آدم، صحيح نبود؟

براى پاسخ به اين پرسش، ابتدا به چند نكته زير اشاره مى كنيم:

نكته اول: خداوند از سؤال و پرسش ملائكه عصبانى نشد؛ چون خدا، خداى عقل و منطق است و هيچ وقت از پرسش گرى بدش نمى آيد؛ با اين تفاوت كه گاهى سؤال، استفهامى و براى فهم و درك مطلب است و گاهى سؤال، اعتراضى و شيطنت آميز است.
گروه اول، فرشته گونه و رحمانى هستند و نشانه آن اين است كه پس از دريافت پاسخ، مى پذيرند و سر به سجده مى آورند.
اما گروه دوم، شيطانى و لجاجت پيشه هستند و نشانه آن اين است كه پس از دريافت جواب، تكبر مى ورزند و سرپيچى مى كنند.

نكته دوّم: خداوند نگفت كه شما ملائكه دروغ مى گوييد؛ بلكه حرفشان را پذيرفت. آنها گفتند: آدم، خون ريزى مى كند و خدا نگفت كه نمى كند؛ زيرا به طور طبيعى، موجودات زمينى، به جهت تزاحم و محدوديت امكانات، چه بسا با يكديگر درگير شوند و فساد و خون ريزى پيش آيد؛ چنان كه در حيوانات نيز اين گونه بوده است؛ اما از آن جا كه در ميان انسان ها، كسانى قابليت دارند كه به مقام خلافت الهى برسند و واسطه فيض الهى شوند، خداوند فرمود: «إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»؛ يعنى حرف شما درست است؛ اما من يك چيز ديگرى مى دانم؛ يعنى خير بزرگ ترى در آن است.
حال خدا مى خواهد اثبات كند كه دستور سجده فرشتگان بر آدم، منطقى است. خداوند اسمايى را ياد آدم داد؛ «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها». «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ» و بعد ايشان را بر فرشتگان عرضه داشت؛ «فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»؛ به ملائكه گفت: اگر راست مى گوييد، اسم هاى اينها را برايم بگوييد؟
«قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ»؛ «گفتند: منزهى تو! ما را جز آن چه [خود] به ما آموخته اى، هيچ دانشى نيست؛ تويى داناى حكيم».
«قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»؛ «آدم! تو فرشتگان را از اسامى آنان خبر بده».
«فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»؛ «چون آدم، فرشتگان را از اسامى آنان خبر داد».
«قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»؛ «[خدا] گفت: [ديديد كه گفتم من يك چيزى مى دانم كه شما نمى دانيد] آيا به شما نگفتم كه من نهان آسمان ها و زمين را مى دانم»؟
«وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ»؛ «و هر آن چه را كه آشكار مى كنيد و پنهان مى داشتيد، مى دانم»؟
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لاِدَمَ فَسَجَدُوا» و در اين زمان كه همه فرشتگان قانع شدند، همه سجده كردند.

در اين جا مطلب دقيق ترى وجود دارد كه بايد بررسى و بيان شود و آن اين كه اين علم اسما، چه علمى بوده كه وقتى خدا به آدم ياد داد و بعد آدم به فرشته ها ياد داد، ملائك راضى شدند كه سجده كنند؟ اين آيات، نشان مى دهد كه آن اسما از مقوله لفظ ـ مثل زيد، بكر، حسن و حسين ـ نبوده، بلكه خداوند مى خواست فرشتگان را با حقايق و موجوداتى عالى، آشنا كند كه مقام نورانى آنها بر اهل آسمان ها و زمين پوشيده مى باشد و به همين جهت، خداوند در اين آيات، نخست مى فرمايد: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها» كه ضمير «ها»، مؤمنث است و به اسما مى خورد؛ يعنى همه آن اسما را ياد آدم داد؛ سپس مى فرمايد: «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ» كه «هُم»، ضمير جمع مذكر و براى ذوى العقول مى آيد؛ يعنى ايشان را [خود موجودات را] بر فرشتگان عرضه كرد؛ يعنى اصلاً ورق برگشت و بحث از اسما و الفاظ، به حقايق و موجودات صاحب عقل و حيات، ارتباط پيدا كرد.

در جمله «فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤلاءِ»، نيز «هؤلاء» براى جمع ذوى العقول مى آيد. خدا به ملائكه گفت: اسماى اين حقايق و موجودات را به من خبر بدهيد؛ اما چون مقام بلند اين ذوات مقدسه، پوشيده از اهل آسمان ها و زمين بود و از احاطه علمى فرشتگان بالاتر بود، اظهار بى اطلاعى كردند؛ پس خداوند به حضرت آدم امر كرد كه آنان را از اين حقيقت آگاه كند؛ «قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ» و در اين جا بود كه حضرت آدم، فرشتگان را از حقيقت آن موجودات مقدس، آگاه كرد.

«فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»؛ وقتى آدم خبر داد ملائكه را به اسماى ايشان، خداوند گفت: من مى دانم و شما نمى دانيد؛ پس سجده كنيد.
مرحوم علامه طباطبائى مى فرمايد:29 آنها موجوداتى بودند كه نزد خداوند وجود داشتند و ملائكه تا به حال آنان را نديده بودند و پشت پرده غيب بودند. «انزل اللّه سبحانه كل اسم فى العالم بخيرها و بركتها»؛ «خداوند هر اسمى را به بركت وجود آنها نازل كرده و آن چه در آسمان ها و زمين است، از نور آنها برگرفته شده».

چنان كه در جامعه كبيره آمده است:
«خلقُكم الله انوارا فجعلكم بِعَرشِهِ مُحدقين»؛ «خداوند شما را [نور وحقيقت شما را نه جسم شما را] خلق كرد؛ سپس شما را به گرد عرش خويش به طواف درآورد».
«حتى مَنَّ علينا بكم فَجَعلَكُم فى بيوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسمه»؛ «تا اين كه خداوند بر مردم منت گذاشت و شما را در همين خانه هاى گلى قرار داد و رخصت داد كه [قدر و منزلت ]شما رفعت يابد و نام شما در آن خانه ها ياد شود».
هر چه در عالم هست، از بركت وجود نورانى آن ذوات مقدسه است كه مقامشان، نهان و پوشيده از اهل آسمان ها و زمين است. وقتى فرشتگان با اين حقايق آشنا شدند، فرمان سجده را به جان پذيرفتند و بر اين مقامات، سجده كردند.
نتيجه بحث اين شد كه خداوند حقايق نورى چهارده معصوم را نشان ملائكه داد و گفت كه سجده شما، بر شخص آدم نيست؛ بلكه از نسل آدم، چهارده معصوم را داريم و وقتى آنها چهارده معصوم را ديدند، متوجه شدند كه مقام آنها با خودشان قابل مقايسه نيست؛ «فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ. إِلاّ إِبْلِيسَ».

دليل اين كه مراد از اسما، اسامى و حقيقت چهارده معصوم است، اين است كه با وجودى كه طبق قاعده ادبيات عرب، ضميرى كه به اسما بايد برگردد، ضمير مؤمنث(ها) است، ولى خداوند فقط يك بار از اين ضمير استفاده كرد و در بقيه موارد از ضمير (هُم) يا (هؤلاء) كه براى جمع صاحبان عقل است، استفاده كرد (مانند: عرضهم، انبئهم بأسمائهم، انباءهم باسمائهم و انبئونى باسماء هؤلاء).
بنابراين، اين كه برخى مفسران گفته اند كه اگرچه فرشتگان نيز توانايى يادگيرى و بهره مندى از علم الهى را داشتند، اما از اين آيات به خوبى آشكار مى شود كه توانمندى آدم جهت يادگيرى و بهره مندى از علم الهى، بسيار گسترده است و فرشتگان داراى مقام معلوم و محدوده خاص خود مى باشند و به همين جهت، با ديدن توانمندى آدم، در برابر او سجده كردند و خضوع و تواضع خود را نشان دادند30 نظر صحيحى نمى باشد؛ زيرا اگر فقط خداوند اسم هايى را به آدم آموخت و آموزش آن به ملائكه هم ممكن بود، ملائكه مى توانستند بگويند: خدايا! اگر تو آن اسم ها را به ما هم آموزش دهى، ما ياد خواهيم گرفت و ديگر آدم بر ما فضيلتى نخواهد داشت و از عدم سؤال آنها معلوم مى شود كه آنها ظرفيت آن مسئله را نداشتند (زيرا آن اسما، اشخاصى بودند كه وجود جسمانى آنان از صلب آدم به وجود مى آمد).
علاوه بر اين، اگر آن اسما و علم، از مقوله لفظ بود، با بيان آنها توسط آدم براى ملائكه، آنها نيز ياد مى گرفتند و دوباره مى توانستند بگويند: ما نيز مانند آدم آن اسما را بلد هستيم؛ پس چرا بر او سجده كنيم؟

بنابراين، نتيجه مى گيريم كه سجده ملائكه، در واقع، بر انسان كامل بود كه چهارده معصوم مى باشند و آفرينش حقيقت آنان، قبل از همه موجودات بود و آنان، واسطه فيض خداوند براى همه موجودات مى باشند و به همين جهت، سؤال و اعتراض ملائكه نسبت به سجده بر آدم، صحيح نبود.

28. بقره 2، آيه 30.

29. ر.ك: تفسير الميزان، ج 1، ص 119.

30. ر.ك: مكارم شيرازى، تفسير نمونه، ج 1، ص 179.

منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسمان، تفسیر آیات برگزیده (جلد اول).

حتما بخوانيد

 

ویژه نامه قرآن پژوهی

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.