وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

رسالت پیامبر گرامی اسلام «ص» در بشارت پیامبران پیشین

0

رسالت پیامبر گرامی اسلام «ص» در بشارت پیامبران پیشین

 

استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل تلاش می‌کند چهره پیامبر مکرم اسلام«ص» را در نظر جهانیان مخدوش نماید و از این طریق، حرکت تند و شتابان بیداری اسلامی را کند سازد. بی‌تردید آموزه‌های نجات‌بخش اسلام در دنیای معاصر توانسته است موجی بنیان‌کن و حرکتی امیدآفرین را برای مستضعفان جهان پدید آورد و انقلاب اسلامی ایران به رهبری و پرچمداری امام خمینی و جانشین شایسته‌اش آیت‌الله العظمی خامنه‌ای استمرار نهضت نبی مکرم اسلام است. در این نوشتار نیم‌نگاهی داریم به عظمت پیامبر اسلام«ص» از دیدگاه ادیان پیشین.

 

طلوع صبح

خداوند رسول اکرم«ص»  را در شرایطی به نبوت برانگیخت که هیچ نشانه‌ای بر طریق هدایت در میان و مشعل فروزان و راه روشنی در برابر مردم وجود نداشت…».(1)

امیرالمؤمنین علی«ع» جامعة پیش از بعثت را چنین توصیف می‌فرماید: «خداوند پیامبر اکرم«ص» را هنگامی به رسالت برگزید که دیر زمانی از بعثت انبیاء پیشین سپری گشته بود و مردم در خوابی طولانی فرورفته بودند. شعله‌های فتنه و آشوب در سراسر دنیا برافروخته، سررشتة امور از هم گسیخته بود. آتش جنگ شعله‌ور، تاریکی جهل و گناه فراگیر و نیرنگ و تزویر آشکار بود. برگ‌های زندگی بشر به زردی گراییده امید ثمری از آن نبود. آب‌ها فرورفته، شعله‌های هدایت سرد و خاموش گشته، پرچم‌های ضلالت و گمراهی برافراشته بود. پستی و بدبختی به بشر هجوم آورده، چهرة زشت خود را نمودار ساخته بود. این فساد و تیره‌روزی چیزی جز فتنه و آشوب به بار نمی‌آورد. بیم و هراس، دل‌های مردمان را فراگرفته، پناهگاهــی جز شمشیــر خـون‌آشــام نمی‌دیدند.»(2)

در چنین شرایطی ناگاه سپیدة دیرآشنای صبح دمید و تلألؤ شکوهمند آن دل جستجوگران صبح را غرق انوار تابناک خویش ساخت. خورشید فروزانی در آسمان نبوت درخشید و برای همیشه افسون تاریکی را از فضای زندگی بشر زدود.

پیامبر اکرم«ص» که وجودش معمای بزرگ هستی است،  به فرمان خداوند بر بلندای ستیغ زعامت تکیه زد و کاروان سرگردان بشریت را به سوی سعادت و کمال رهنمون گشت. هنوز بیش از چهل سال از عمر پر برکت ایشان  سپری نشده بود که پیک وحی بر آن حضرت فرود آمد و پیام خداوند را مبنی بر انذار مردم با این آیات به ایشان رساند:

ـ «اقراء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربّک الاکرم الذی علم بالقلم، علّم الانسان ما لم یعلم…؛ بخوان به نام پروردگارت که هستی را آفرید، انسان را از خون بسته آفرید، بخوان به نام پروردگار گرامیت که به وسیلة قلم آموخت، به انسان آنچه را نمی‌دانست تعلیم نمود.»(3)

 

اثبات نبوت رسول اکرم«صلی‌الله علیه و آله»

راه‌های اثبات صدق دعوی نبوت را بدین ترتیب برشمرده‌اند:

1ـ بشارت پیامبران پیشین.

2ـ معجزات مدعی نبوت.

3ـ شواهد و قرائن قطعی که دلالت بر نبوت او داشته باشد.

اینک هر یک از این راه‌ها را در مورد رسالت نبی اکرم«ص» بررسی می‌کنیم:

 

بشارت پیامبران پیشین

بشارت‌های پی‌درپی پیامبران گذشته به ظهور پیامبر اسلام بر اهل تحقیق پوشیده نیست. کتاب «درّ النظیم» از بشارت‌های حضرت موسی«ع» در سفر اول تورات، بشارت‌های حضرت ابراهیم«ع» در سفر دوم، بشارت‌های حضرت داود در سفر پانزدهم و پنجاه و سوم از مزامیر و نیز از بشارت‌های «عویدیا»، «حیقوق»، «حزقیل»، «دانیال» و «شعیا» که همگی از پیامبران بنی‌اسرائیل هستند، یاد می‌کند.(4)

در حدیث دیگری از عبدالله ابن سلیمان که فردی آگاه و آشنا با کتب آسمانی پیشین بود نقل شده است که در انجیل خواندم:

«ای عیسی در امر من کوشا باش و آن را سبک مشمار، بشنو و فرمانبرداری کن،. ای پسرزن پاکیزه و طاهر، بکر(5)، بتول(6)، تو بدون پدر متولد شدی، تو را آفریدم تا آیت و دلیل برای مردمان باشی، تنها مرا عبادت کن و بر من توکل کن، این کتاب را محکم بگیر و برای اهل سور به سریانی تفسیر کن. به آنها که در نزد تو هستند این گفتار را برسان که من خدای دائمی و زوال‌ناپذیرم. تصدیق کنید پیامبر درس‌ناخوانده را که صاحب شتر و جامة پشمی و تاج و عمامه است و نعلین و عصا دارد. فراخ چشم و گشاده پیشانی است. دارای گونه‌هایی باز و روشن و بینی باریک و کشیده با اندکی برآمدگی در میان آنست. میان دندان‌هایش باز، گردنش گویی تُنگی از نقره است. دو طرف گردنش گویی طلا جریان دارد. از سینه تا نافش موهایی روییده ولی بر سینه و شکمش مویی نیست. رنگش گندمگون و مویی که از سینه تا نافش دارد بسیار نازک و لطیف است. دست و پایش قوی و درشت، هرگاه به کسی توجه کند به تمام بدن به او رو می‌کند و هرگاه راه می‌رود گویا پا از سنگ بیرون می‌کند و از جای بلندی فرو می‌آید(7) و هرگاه با جمعی در یک جا گرد آیند بر همه غلبه می‌کند. دانه‌های عرق در صورتش چون مروارید است و بوی مشک از آن به مشام می‌رسد. پیش از او و پس از او کسی مانندش دیده نشده، خوشبو است و همسران او متعددند و فرزندانش اندک، و نسل او از زن پر برکتی است که در بهشت خانه‌ای دارد که در آنجا فریاد بلند و گرفتاری نیست. آن پیغمبر در آخرالزمان امور او را به عهده گرفته از او نگهداری می‌کند، چنانچه از مادرت نگهداری کرد. دو طفل دارد که در راه خدا کشته می‌شوند. کلامش قرآن و دینش اسلام است. طوبی برای آن کس که زمانش را دریافته در روزگار او حاضر بوده کلامش را دریابد».(8)

همچنین در مزامیر داود آمده است:

«همانا خداوند از «صهیول»، «اکلیل»، «محمود» را ظاهر خواهد ساخت» و منظور از صهیول «قوم عرب» و از اکلیل «نبوت» و از محمود «محمد صلی‌الله علیه و آله» است.(9)

از مشهورترین  نویدها به رسالت پیامبر اشلام، ماجرای برخورد «بحیرا» که یک راهب مسیحی است با پیامبر اکرم«ص» پیش از بعثت و نیز سرگذشت حضرت سلمان و جستجوی او برای یافتن پیامبر اسلام است.

در یک سفر تجارتی رسول اکرم «ص» به همراه عموی خویش ابوطالب راهی شام شدند. آنان بین راه در محلی نزدیک به صومعة «بحیرا» توقف کردند و نبی اکرم «ص»  که در آن هنگام در سنین کودکی بودند، زیر سایة درخت بزرگی که شاخ و برگ اندکی داشت به استراحــت پرداختنــد. ناگهـان شاخه‌های درخت به حرکت درآمدند و سه نوع میوه،  دو نوع از میوه‌های تابستانی و یک نوع زمستانی بر شاخسار آن ظاهر شدند. «بحیرا» که یک راهب مسیحی و با انجیل آشنا بود با دیدن این صحنه، حضرت را شناخت و نشانه‌هایی را که در کتب آسمانی در مورد پیامبر خاتم خوانده بود، در آن حضرت آشکارا مشاهده کرد.

او برای اطمینان بیشتر، غذای اندکی تهیه و حضرت را دعوت کرد. میهمانان زیادی از آن غذای ناچیز خوردند و سیر شدند. سپس بحیرا در مورد خواب و بیداری و رفتار و گفتار آن حضرت سئوالاتی کرد و همه را پاسخ شنید. در اینجا «بحیرا» که کاملاً حضرت را شناخته بود، به دست و پای ایشان افتاد و پیامبر را بسیار تمجید و ستایش و سپس سفارش آن حضرت را به ابوطالب کرد و از او خواست از این پس آن حضرت را با خود به مسافرت نبرد تا از گزند دشمنان، به‌ویژه یهودیان در امان باشند.(10)

سلمان که نام پیشین او «روزبه» بود از کودکی تشنة حقیقت بود و همه‌ جا را جستجو ‌کرد. او در یک خانوادة زرتشتی متولد شد و تا مدتی از برقراری ارتباط با دیگران محروم بود. پس از مدتی با اولین برخورد  و گفت‌وگو با بعضی از مسیحیان، آیین مسیحیت را از کیش نیاکان خود صحیح‌تر شناخت و به آن متمایل شد. پیرو این گرایش و به‌رغم مخالفت پدرش، همراه کاروانی عازم «شام»، مرکز مسیحیت آن زمان شد و سال‌هایی را در خدمت چند تن از علمای مسیحی گذراند. آخرین عالم مسیحی که روزبه در خدمتش بود، در پاسخ سئوال او که می‌خواست بداند پس از او باید در خدمت چه کسی باشد، نوید ظهور پیامبر اسلام را به روزبه داد و برخی از نشانه‌های آن حضرت مانند: نپذیرفتن صدقه، پذیرفتن هدیه و وجود مُهر پیامبری بر شانة ایشان را برایش بازگو کرد و از او خواست در صورت امکان به مدینه برود.

روزبــه روزهــا و شب‌هــا را در بردگـی گذراند، اما همواره در اندیشة ظهور اسلام و مشتاق زیارت رسول اکرم«ص» بود تا آن گاه که از آمدن آن حضرت به نزدیکی‌های مدینه آگاه شد. آذوقه‌ای برداشت و خود را به پیامبر رساند. ابتدا برای اطمینان خاطر اندکی از آذوقه را به عنوان صدقه به پیامبر و یاران ایشان بخشید و متوجه شد پیامبر، آن را بین یاران خود تقسیم کردند و خود از آن میل نفرمودند. اندکی بعد مقداری از آذوقه خود را به عنوان هدیه تقدیم کرد و حضرت با روی باز پذیرفتند و خود نیز از آن میل فرمودند.

روزبه که با دیدن این منظره به هیجان آمده بود، درصدد دیدار مُهر نبوت برآمد. پیامبر متوجه شدند و مُهر را به او نشان دادند روزبه در همان جا مسلمان شد و نام «سلمان» را برای خویش برگزید. وسایل آزادی او نیز فراهم آمد و بزودی توانست در شمار یاران بسیار نزدیک رسول اکرم«ص» و محرم اسرار اهل بیت«ع» قرار گیرد.(11)

در قرآن کریم نیز آیاتی مبنی بر بشارت پیامبران گذشته به رسالت نبی اکرم«ص» و این که اهل کتاب از ویژگی‌ها و خصوصیات آن حضرت بخوبی آگاه بودند، آمده است. در آیه‌ای آمده است:

«کسانی که از پیامبر درس ناخوانده‌ای که نام او را در تورات و انجیل یافته بودند پیروی می‌کنند…»(12)

در آیة دیگری آمده است:

«و آن گاه که عیسی فرزند مریم گفت: ‌ای بنی اسرائیل من فرستادة خداوند به سوی شما هستم و تورات را که پیش از من بر شما نازل گشته، تصدیق می‌کنم و شما را به فرستادة خدا که پس از من خواهد آمد و نام او احمد است نوید می‌دهم».(13)

اهل کتاب کاملاً از خصوصیات آن حضرت آگاه بودند، اما به فرمودة قرآن کریم:

ـ «و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلمّا جاَءهم ما عرفوا کفروا به فلعنه الله علی الکافرین ـ و پیش از آن که رسول اکرم«ص» مبعوث شود، همواره درصدد پیروزی بر کفار بودند، اما آنگاه که آنچه می‌شناختند و با او آشنا بودند به سوی آنان آمد، بدان کفر ورزیدند و از او روی برتافتند، پس لعنت خدا بر کفرپیشگان باد.»(14)

 

 

معجزات پیامبر اسلام«ص»(15)

در میان معجزات رسول اکرم«ص»،  قرآن کریم به عنوان معجزة جاوید الهی و ریسمان ناگسستنی بین انسان با خداوند، از موقعیت ویژه‌ای برخوردار است، اما پیش از بحث در این باره، به برخی دیگر از معجزات اشاره می‌کنیم:

شق‌القمر: آن گونه که از روایات شیعه و سنی به دست می‌آید، در شب چهاردهم ماه و در حالی که ماه تازه در آسمان ظاهر شده بود، رسول اکرم«ص» به درخواست بعضی از مشرکین مبنی بر آوردن معجزه، با یک اشاره ماه را به دو نیم تقسیم کردند و پس از مدتی بار دیگر دو نیمة ماه به یکدیگر چسباندند و قرص کامل را تشکیل دادند. در سورة قمر در این موضوع چنین آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم اقتربت الساعه وانشق القمر و ان یَرَوا آیهٌ یُعرضُوا و یقولوا سحرٌ مُستمِرّ : قیامت نزدیک است و ماه به دو نیم شد و  مشرکین  هرگاه معجزه‌ای را مشاهده کنند، روی برمی‌گردانند و می‌گویند این یک جادوی همیشگی است.»(16)

این معجزه با توجه به تصریح قرآن کریم و نیز روایاتی که پیرامون آن از طریق اهل تشیع و تسنن وارد شده است، قابل انکار نیست، اگر چه کوته‌فکرانی که نمی‌توانند معجزه را بپذیرنــد و هر مسئله‌ای را که از توجیه علمی آن عاجز باشند، تأویل و اعجاز آن را انکار می‌کنند، در این مورد نیز تفسیر به رأی می‌کنند و می‌گویند انشقاق ماه در قیامت، مورد نظر آیه است و ابتدای آیه را شاهــد بر این معنی قــرار می‌دهند.

بطلان این سخن واضح است، زیرا در ابتدای آیه می‌فرماید قیامت نزدیک است، یعنی هنوز نیامده است و در قسمت بعد می‌فرماید: ماه به دو نیم شد، یعنی واقعه‌ای در گذشته صورت پذیرفته است و قرآن کریم از آن خبر می‌دهد، مضافاً بر آنکه در آیة بعد می‌فرماید: مشرکین وقتی معجزه‌ای را می‌بینند، از آن روی برمی‌تابند و آن را افسون و جادو می‌انگارند، پس قرآن کریم انشقاق ماه را یک معجزه می‌داند، در صورتی که چنین چیزی در قیامت معجزه نیست، علاوه بر آن که کسی نمی‌تواند آن را سحر و جادو تلقی کند و از پذیرش آن سرباز زند.

برخی دیگر گفته‌اند منظور از «انشقاق ماه»، جدایی آن از زمین است و قرآن کریم به این فرضیة علمی اشاره دارد که می‌گوید: زمین از خورشید و ماه نیز از زمین جدا شده است! بدیهی است که این مفهوم با تعبیر «انشقاق» که «دو نیم شدن» است، سازگار نیست، زیرا فرق است بین جدا شدن و دو نیم شدن. بعلاوه طبق این معنی، مناسبت این جمله با صدر آیه و نیز آیة بعد از میان می‌رود.

ممکن است برای برخی این پرسش مطرح شود که چگونه می‌توان پذیرفت که ماه به دو نیم شده، ولی در تاریخ به عنوان یک حادثه تاریخی ثبت نشده باشد؟

پاسخ این پرسش که البته به این مورد نیز محدود نمی‌شود، بسیار روشن است. اولاً ایــن حادثـه پیش‌بینی نشده و به صورت ناگهانی اتفاق می‌افتد و تنها گروه اندکی که احتمالاً در آن حال به آسمان چشم دوخته و ماه را تماشا ‌می‌کنند، شاهد آن خواهند بود. ثانیاً چنان که گفتیم ماه تازه در آسمان ظاهر شده بود و چه بسا هنوز در همة نیمکره پدیدار نشده بود، زیرا اختلاف افق مانع از ظهور ماه در همة نیمکره در ساعــات اولیــه می‌شود. ثالثاً ارتباطات بین مردم مانند امروز قوی و گسترده نبود که کوچک‌ترین واقعه‌ای در هر نقطه‌ای از جهان به مناطق دیگر گزارش شود و برای افرادی که این واقعه را دیده بودند، امکان آگاه کردن دیگران در سطح وسیع وجود نداشت. بدین ترتیب این واقعه مانند بسیاری از وقایع دیگری که ما از آنها آگاه نیستیم، از چشم تاریخ پنهان مانده است.

معجزات دیگر: معجزات دیگری نیز برای آن حضرت بیان شده که از آن جمله است ریختن باقیماندة آب وضوی آن حضرت در چشمة تبوک که خشکیده بود و جاری شدن آب فراوان در آن. همچنین در یکی از جنگ‌ها، رسول اکرم«ص» مشتی از خاک برداشتند و روی دشمن پاشیدند و غبار، چشم‌های آنان را فراگرفت و این آیة شریفه نازل شد: «و ما رمیت اذ رمیت و لکنّ الله رمی…».(17)

در مورد دیگر آن حضرت دو درخت را نزد خویش خواندند و آن دو درخت نزد ایشان حاضر شدند و نزدیک یکدیگر قرار گرفتند، سپس با فرمان آن حضرت بار دیگر از یکدیگر جدا شدند و در جای خود قرار گرفتند.

اخبار غیبی‌ای که نبی اکرم «ص» می‌دادند از موارد دیگر اعجاز ایشان محسوب می‌شود. برای نمونه به عمار فرمودند تو را گروهی سرکش و ستمگر به قتل خواهند رساند.

آن گاه که نجاشی پادشاه حبشه از دنیا رفت، رسول اکرم«ص» مردم را در مدینه از این حادثه آگاه فرمودند و از همان جا بر او نماز گذاردند. بعدها معلوم شد در همان موقع که آن حضرت اطلاع داده بودند، وی از دنیا رفته بود.

رسول اکرم« ص» از چگونگی شهادت امیرالمؤمنین«ع» و مبارزة آن حضرت با سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین و نیز شهادت امام حسن و امام حسین«ع» و مدفن یکی از فرزندانشان که در طوس خواهد بود – امام رضا «ع»ـ و شهادت ابوذر در غربت و تنهایی خبر داده بودند.

 

 

 

پی‌نوشت‌ها

[1]ـ نهج‌البلاغه فیض، خطبة 187، ص 622.

2ـ نهج‌البلاغه فیض، خطبة 88، ص 212.

3ـ علق، 5ـ1.

4ـ علم‌الیقین فیض، ج 1، ص 423.

5ـ منظور زنی است که هنوز همسر اختیار نکرده است.

6ـ به زنی گفته می‌شود که از عادت ماهانه پاک باشد و این از القاب حضرت مریم و نیز حضرت زهرا(علیهماالسلام) است.

7ـ یعنی در موقع راه رفتن پا را به زمین نمی‌کشد بلکه آن را برداشته و بر زمین می‌گذارد و آهسته راه می‌رود و به هنگام راه رفتن سرِ مبارک‌شان پایین است مثل کسی که از بلندی فرود می‌آید.

8ـ اثبات الهداه، ج 1، باب هفتم، صص 337 ـ 335.

9ـ علم‌الیقین فیض، ج 1، ص 466.

10ـ علم‌الیقین فیض، ج1، ص 431 ـ 429، تفصیل بیشتر ماجرا در کتاب‌های تاریخ اسلام از آن جمله در کتاب فروغ ابدیت، ج 1، وقایع پیش از بعثت آمده است.

11ـ سیرة ابن هشام، ج1، صص 183 ـ 180.

12ـ آیه 157 سورة اعراف.

13ـ 6، صف.

14ـ بقره، 89.

15ـ لازم به ذکر است که برای رسول اکرم«ص» پیش از نبوت و حتی به هنگام تولد نیز خوارق عاداتی بوده است که اصطلاحاً «ارحاص» نامیده می‌شود؛ نظیر شکاف برداشتن طاق کسری و خاموش شدن آتشکدة فارس ـ که سال‌های متمادی روشن بود ـ در شب تولد آن حضرت و نیز شیر آوردن پستان حلیمه دایة ایشان و سایر تحولات و برکاتی که از مقدم این نوزاد مبارک در قبیلة او پدید آمد. همچنین پاره ابری که همواره بالای سرِ مبارک آن حضرت حرکت می‌کرد و از تابش آفتاب بر ایشان جلوگیری می‌نمود و سایر مواردی که در کتب تاریخی ثبت شده است.

16ـ قمر، 2و1.

17ـ سورة انفال، آیة 17.

 

 

 

سوتیترها:

1.

پیامبر اکرم«ص» که وجودش معمای بزرگ هستی است،  به فرمان خداوند بر بلندای ستیغ زعامت تکیه زد و کاروان سرگردان بشریت را به سوی سعادت و کمال رهنمون گشت. هنوز بیش از چهل سال از عمر پر برکت ایشان  سپری نشده بود که پیک وحی بر آن حضرت فرود آمد و پیام خداوند را مبنی بر انذار مردم به ایشان رساند.

 

2.

از مشهورترین  نویدها به رسالت پیامبر اشلام، ماجرای برخورد «بحیرا» که یک راهب مسیحی است با پیامبر اکرم«ص» پیش از بعثت و نیز سرگذشت حضرت سلمان و جستجوی او برای یافتن پیامبر اسلام است.

 

3.

رسول اکرم« ص» از چگونگی شهادت امیرالمؤمنین«ع» و مبارزة آن حضرت با سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین و نیز شهادت امام حسن و امام حسین«ع» و مدفن یکی از فرزندانشان که در طوس خواهد بود – امام رضا «ع»ـ و شهادت ابوذر در غربت و تنهایی خبر داده بودند.

پاسدار اسلام

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.