وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

رابطه عبادت و رسیدن به یقین در قرآن

0

رابطه عبادت و رسیدن به یقین در قرآن

جزء 14
سوره حجر، آيه 99

 

 

عبادت و يقين

 

«وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»147؛ «و پروردگارت را پرستش كن؛ تا اين كه مرگ تو فرا رسد».

پرسش 1 . با توجه به اين كه خداوند مى فرمايد: پروردگار خويش را عبادت كن تا به يقين برسى، آيا پس از حصول يقين، ديگر عبادت لازم است؟

پرسش 2 . آيا اين آيه تأييدى بر اعتقاد برخى صوفيه نيست كه وقتى به قول خودشان به حقيقت مى رسند، شريعت را رها مى كنند؟
در اين باره، دو نظريه زير مطرح شده است:

1. منظور از «حتى يأتيك اليقين»، زمان فرا رسيدن مرگ است و معناى آيه اين مى شود: «پروردگارت را عبادت كن؛ تا هنگام فرا رسيدن مرگ». اين معنا در روايات متعددى از شيعه و اهل سنت، مورد تصريح واقع شده148 و در كتاب هاى لغت نيز آمده است.149

2. در اين آيه شريفه، حصول يقين، فايده عبادت است و نه غايت آن. بنابراين، منظور آن نيست كه اگر به يقين رسيدى، عبادت را رها كن و با آيه اى كه مربوط به خوردن و آشاميدن در ماه رمضان است، تفاوت دارد؛ اين كه در قرآن آمده است: «وَكُلوا واشْرَبوا حَتّى يَتَبين لَكم الخَيط الأَبيض مِن الخَيط الأَسود مِن الفَجر»150؛ «بخوريد و بياشاميد تا اين كه نخ سفيد از سياه، براى شما قابل تشخيص باشد؛ در هنگام طلوع فجر»، اين آيه، مربوط به ماه رمضان است و «حتى» حدود زمان خوردن و آشاميدن را تعيين مى كند و در اصطلاح، بيان گر غايت و انتهاى زمان است؛ به طورى كه خوردن عمدى بعد از آن وقت، روزه را باطل مى كند؛ اما در عبادت، هر مقدار يقين بيشتر باشد، فايده و آثار عبادت بيشتر خواهد بود.

 

به همين جهت، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آلهكه سرآمد اهل تقوا و يقين بود، تا روز آخر حيات خود نماز مى خواند و امام على عليه السلام كه امام متقين واسوه اهل يقين بود، در محراب عبادت و نماز، ضربه شمشير بر فرق مباركش زده شد و به بيان ديگر، يكى از منافع و فوايد عبادت پروردگار، يقين به اوست؛ مثل اين كه مى گويند: درجات نردبان را طى كن؛ تا دستت به سقف برسد.

در اين جا منظور آن نيست كه وقتى درجات نردبان را طى كردى و به پله بالايى رسيدى و دستت به سقف رسيد، نردبان را رها كن؛ زيرا دسترسى به سقف، هم در اصل وجود و حدوث و هم در بقا، تابع طى درجات نردبان و اعتماد بر آن است و اگر لحظه اى نردبان رها شود، سقوط، قطعى است.

 

در نتيجه، يقينى كه محصول عبادت است، در اصل وجود و بقا، تابع عبادت است و اگر عبادت ترك شود، يقين به جهل تبديل مى شود. هم چنين اگر گفته شود: «درس بخوان؛ تا در دانشگاه قبول شوى» و يا «تلاش كن؛ تا قهرمان شوى»، به معناى آن نيست كه وقتى به آن مرتبه رسيدى، درس را يا ورزش را كنار بگذار. پس معناى آيه ياد شده، اين نيست كه حد عبادت و مرز نهايى آن، حصول يقين است كه اگر يقين حاصل شد، ديگر عبادت لازم نباشد؛ بلكه ثمره يقينى كه از عمل صالح و عبادت، نشئت گرفته باشد، آن است كه سالك طريق حق، جهنم و بهشت را در دنيا مى بيند و اين، يقينى است كه از راه شهود، عايد انسان مى شود و غيب را همانند شهود مى نمايد.

 

در اين رابطه بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه يقين و عبادت و امثال آن، داراى مراتب هستند. بنابراين، معنى ندارد كه با رسيدن به مرتبه اى از يقين، تكليف عبادت از انسان ساقط شود و در حقيقت، آدمى با پرستش خداى متعال، بايد تا آخر عمر در جهت رسيدن به يقين فراتر، تلاش كند.151

147. حجر 15، آيه 99.

148. ر.ك: بحارالانوار، ج 88، ص 35 ؛ مجمع البيان، ج 6، ص 134.

149. ر.ك: مجمع البحرين ؛ لسان العرب، ماده «يقن».

150. بقره 2، آيه 187.

151. ر.ك: آية الله جوادى آملى، تفسير موضوعى قرآن، ج 12 فطرت در قرآن.

منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسمان، تفسیر آیات برگزیده (جلد اول).

حتما بخوانيد

 

ویژه نامه قرآن پژوهی

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.