وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

دعاى کميل

0

دعاى کميل

این دعا(1) از دعاهاى معروف و مشهور و پربرکت است و داراى محتوا و مضامین عالى و انسان ساز مى باشد، و راه بندگى و عبودیّت، توبه و انابه و کسب نورانیّت دل را به انسان مى آموزد.اگر انسان با توجّه به معانى بلندش، آن را بخواند و در تک تک جملاتش تأمّل کند، بى تردید در روح و جانش اثر مى کند و انقلابى در او ایجاد مى نماید. مطابق روایتى که «سیّد بن طاووس» نقل مى کند، حضرت امیر مؤمنان(علیه السلام) به کمیل بن زیاد فرمود: این دعاى حضرت خضر است، اگر آن را یاد گرفتى، در هر شب جمعه و یا ماهى یک بار و یا لااقل در هر سال یک مرتبه و حتّى در تمام عمرت یک بار آن را بخوان که براى کفایت از شرّ دشمنان و کسب روزى و آمرزش گناهان مفید خواهد بود.(2)
مرحوم «کفعمى» در «مصباح» از کمیل بن زیاد نقل مى کند که دیدم حضرت امیر مؤمنان(علیه السلام) این دعا را در شب نیمه شعبان در سجده خواند.(3)
این دعاى شریف، علاوه بر کتاب هاى فوق، در کتاب «مصباح المتهجّد»(4) نیز آمده است:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْء، وَبِقُوَّتِکَ الَّتى قَهَرْتَ بِها کُلَّ شَىْء،
خدایا من از تو مى خواهم بحق آن رحمتت که همه چیز را فرا گرفته و به آن نیرویت که همه چیز را بوسیله آن مقهور خویش کردى
وَخَضَعَ لَها کُلُّ شَىْء، وَذَلَّ لَها کُلُّ شَىْء، وَبِجَبَرُوتِکَ الَّتى غَلَبْتَ بِها کُلَّ شَىْء،
و همه چیز در برابر آن خاضع و همه در پیش آن خوار است و به جبروت تو که بوسیله آن چیره گشتى بر هر چیز
وَبِعِزَّتِکَ الَّتى لا یَقُومُ لَها شَىْءٌ، وَبِعَظَمَتِکَ الَّتى مَلاََتْ کُلَّ شَىْء،
و به عزتت که چیزى در برابرش نایستد و به آن عظمت و بزرگیت که پرکرده هر چیز را
وَبِسُلْطانِکَ الَّذى عَلا کُلَّ شَىْء، وَبِوَجْهِکَ الْباقى بَعْدَ فَنآءِ کُلِّ شَىْء،
و به آن سلطنت و پادشاهیت که بر هر چیز برترى گرفته و به ذات پاکت که پس ازنابودى هر چیز باقى است
وَبِأَسْمائِکَ الَّتى مَلاََتْ(5) اَرْکانَ کُلِّ شَىْء، وَبِعِلْمِکَ الَّذى اَحاطَ بِکُلِّ شَىْء،
و به نامهاى مقدّست که اساس هر موجودى را پرکرده و به آن علم و دانشت که احاطه یافته به هر چیز
وَبِنُورِ وَجْهِکَ الَّذى اَضآءَ لَهُ کُلُّ شىْء، یا نُورُ یا قُدُّوسُ، یا اَوَّلَ الاَْوَّلِینَ، وَیا اخِرَ الاْخِرینَ،
و به نور ذاتت که روشن شد در پرتوش هر چیز اى نور حقیقى و اى منزه از هر عیب اى آغاز موجودات اوّلین و اى پایان آخرین
اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِکُ الْعِصَمَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ،
خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که پرده ها را بدرد خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که عقاب و کیفرها را فرو ریزد
اَللّـهُمَّ اغْفِرْلِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعآءَ،
خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که نعمت ها را تغییر دهد خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که از (اجابت) دعا جلوگیرى کند
اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاءَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْلى کُلَّ ذَنْب اَذْنَبْتُهُ، وَکُلَّ خَطیئَة اَخْطَاْتُها،
خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که بلا نازل کند خدایا بیامرز برایم هر گناهى که کرده ام و هر خطایى که از من سر زده
اَللّـهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِذِکْرِکَ، وَاَسْتَشْفِعُ بِکَ اِلى نَفْسِکَ،
خدایا من به سوى تو تقرّب جویم بوسیله ذکر تو و شفیع آورم بدرگاهت خودت را
وَاَسْئَلُکَ بِجُودِکَ اَنْ تُدْنِیَنى مِنْ قُرْبِکَ، وَاَنْ تُوزِعَنى شُکْرَکَ، وَاَنْ تُلْهِمَنى ذِکْرَکَ،
و به جود و کرمت از تو مى خواهم که مرا به مقام قرب خویش نزدیک سازى و شکرت را بر من روزى کنى و ذکر خود را به من الهام کنى
اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ سُؤالَ خاضِع مُتَذَلِّل خاشِع، اَنْ تُسامِحَنى وَتَرْحَمَنى،
خدایا از تو درخواست مى کنم درخواست شخص فروتن خوار ترسان که بر من آسان گیرى و به من رحم کنى
وَتَجْعَلَنى بِقَسْمِکَ راضِیاً قانِعاً، وَفى جَمیعِ الاَْحْوالِ مُتَواضِعاً،
و مرا به آنچه برایم قسمت کرده اى راضى و قانعم سازى و در تمام حالات فروتنم کنى
اَللّـهُمَّ وَاَسْئَلُکَ سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ، وَاَنْزَلَ بِکَ عِنْدَ الشَّدآئِدِ حاجَتَهُ،
خدایا از تو درخواست کنم درخواست کسى که سخت فقیر و بى چیز شده و خواسته اش را هنگام سختیها پیش تو آورده
وَعَظُمَ فیما عِنْدَکَ رَغْبَتُهُ، اَللّـهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُکَ، وَعَلا مَکانُکَ،
و امیدش بدانچه نزد توست بزرگ است خدایا پادشاهیت بس بزرگ و مقامت بسى بلند است
وَخَفِىَ مَکْرُکَ، وَظَهَرَ اَمْرُکَ، وَغَلَبَ قَهْرُکَ، وَجَرَتْ قُدْرَتُکَ،
مکر و تدبیرت در کارها پنهان و فرمانت آشکار است قهرت غالب و نیرویت نافذ است
وَلا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ، اَللّهُمَّ لا اَجِدُ لِذُنُوبى غافِراً، وَلا لِقَبائِحى ساتِراً،
و گریز ازتحت حکومت تو ممکن نیست خدایا نیابم براى گناهانم آمرزنده اى و نه براى کارهاى زشتم پرده پوشى
وَلا لِشَىْء مِنْ عَمَلِىَ الْقَبیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیْرَکَ، لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ وَبِحَمْدِکَ،
و نه کسى را که عمل زشت مرا به کار نیک تبدیل کند جز تو، نیست معبودى جز تو منزهى تو و به حمد تو مشغولم
ظَلَمْتُ نَفْسى، وَتَجَرَّأْتُ بِجَهْلى، وَسَکَنْتُ اِلى قَدیمِ ذِکْرِکَ لى، وَمَنِّکَ عَلَىَّ،
من به خویشتن ستم کردم و در اثر نادانیم دلیرى کردم و آسوده خاطر نشستم به این که همیشه از قدیم به یاد من بوده و بر من لطف و بخشش داشتى
اَللّـهُمَّ مَوْلاىَ کَمْ مِنْ قَبیح سَتَرْتَهُ، وَکَمْ مِنْ فادِح مِنَ الْبَلاءِ اَقَلْتَهُ، وَکَمْ مِنْ عِثار وَقَیْتَهُ،
اى خدا اى مولاى من چه بسیار زشتیها که از من پوشاندى و چه بسیار بلاهاى سنگین که از من بازگرداندى و چه بسیار لغزشها که از آن نگهم داشتى
وَکَمْ مِنْ مَکْرُوه دَفَعْتَهُ، وَکَمْ مِنْ ثَنآء جَمیل لَسْتُ اَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ،
و چه بسیار ناراحتیها که دور کردى و چه بسیار مدح و ثناى خوبى که من شایسته اش نبودم و تو آن را منتشر ساختى
اَللّـهُمَّ عَظُمَ بَلائى، وَاَفْرَطَ بى سُوءُ حالى، وَقَصُرَتْ بى اَعْمالى، وَقَعَدَتْ بى اَغْلالى،
خدایا بلاى من بسى بزرگ است و بدى حالم از حد گذشته و اعمالم نارساست و زنجیرهاى علایق مرا خانه نشین
وَحَبَسَنى عَنْ نَفْعى بُعْدُ اَمَلى، وَخَدَعَتْنِى الدُّنْیا بِغُرُورِها، وَنَفْسى بِجِنایَتِها، وَمِطالى یا سَیِّدى
و آرزوهاى دور و دراز مرا از رسیدن به منافعم بازداشته و دنیا با ظواهر فریبنده اش مرا گول زد و نفسم بوسیله جنایتش و به مسامحه گذراندم اى آقاى من
فَاَسْئَلُکَ بِعِزَّتِکَ اَنْ لا یَحْجُبَ عَنْکَ دُعآئى سُوءُ عَمَلى وَفِعالى،
پس از تو مى خواهم به عزتت که بدى رفتار و کردار من دعایم را از اجابتت جلوگیرى نکند
وَلا تَفْضَحْنى بِخَفِىِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنْ سِرّى،
و رسوا نکنى مرا به آنچه از اسرار پنهانى من اطلاع دارى
وَلا تُعاجِلْنى بِالْعُقُوبَةِ عَلى ما عَمِلْتُهُ فى خَلَواتى، مِنْ سُوءِ فِعْلى وَاِسآئَتى، وَدَوامِ تَفْریطى وَجَهالَتى، وَکَثْرَةِ شَهَواتى وَغَفْلَتى،
و شتاب نکنى در عقوبتم براى رفتار بد و کارهاى بدى که در خلوت انجام دادم و ادامه دادنم به تقصیر و نادانى و زیادى شهوت رانى و بى خبریم
وَکُنِ اللّهُمَّ بِعِزَّتِکَ لى فى کُلِّ الاَْحْوالِ رَءُوفاً، وَعَلَىَّ فى جَمیعِ الاُْمُورِ عَطُوفاً،
و خدایا به عزتت سوگند که در تمام احوال نسبت به من مهربان باش و در تمام امور بر من عطوفت فرما
اِلهى وَرَبّى مَنْ لى غَیْرُکَ، اَسْئَلُهُ کَشْفَ ضُرّى وَالنَّظَرَ فى اَمْرى،
اى معبود من و اى پروردگار من جز تو که را دارم که رفع گرفتارى و توجه در کارم را از او درخواست کنم
اِلهى وَمَوْلاىَ اَجْرَیْتَ عَلَىَّ حُکْماً اتَّبَعْتُ فیهِ هَوى نَفْسى،
اى خداى من و اى مولاى من تو بر من حکمى را مقرر داشتى که در اجراى آن پیروى هواى نفسم را کردم
وَلَمْ اَحْتَرِسْ فیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوّى، فَغَرَّنى بِما اَهْوى، وَاَسْعَدَهُ عَلى ذلِکَ الْقَضآءُ،
و از فریبکارى دشمنم در این باره نهراسیدم پس او هم به دلخواه خویش گولم زد و قضا هم با او کمک کرد
فَتَجاوَزْتُ بِما جَرى عَلَىَّ مِنْ ذلِکَ بَعْضَ(6) حُدُودِکَ، وَخالَفْتُ بَعْضَ اَوامِرِکَ،
و در اثر همین ماجرا که بر سرم آمد نسبت به پاره اى از حدود و احکامت تجاوز کردم و در برخى از دستوراتت راه مخالفت را پیمودم
فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَىَّ فى جَمیعِ ذلِکَ، وَلا حُجَّةَ لى فیما جَرى عَلَىَّ فیهِ قَضآؤُکَ، وَاَلْزَمَنى حُکْمُکَ وَبَلآؤُکَ،
پس در تمام آنچه پیش آمده تو را ستایش مى کنم و اکنون از حکمى که در کیفر من جارى گشته و قضا و آزمایش تو مرا بدان ملزم ساخته برهانى ندارم
وَقَدْ اَتَیْتُکَ یا اِلهى بَعْدَ تَقْصیرى وَاِسْرافى عَلى نَفْسى، مُعْتَذِراً نادِماً،
و اینک اى معبود من در حالى به درگاهت آمده ام که درباره ات کوتاهى کرده و برخود زیاده روى نموده و عذرخواه و پشیمان
مُنْکَسِراً مُسْتَقیلاً، مُسْتَغْفِراً مُنیباً، مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً،
و دل شکسته و پوزش جو و آمرزش طلب و بازگشت کنان و به گناه خویش اقرار و اذعان و اعتراف دارم
لااَجِدُ مَفَرّاً مِمّا کانَ مِنّى، وَلا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَیْهِ فى اَمْرى
و راه گریزى از آنچه از من سر زده نیابم و پناهگاهى که بدان رو آورم در کار خویش ندارم
غَیْرَ قَبُولِکَ عُذْرى، وَاِدْخالِکَ اِیّاىَ فى سَعَةِ رَحْمَتِکَ،
جز این که تو عذرم بپذیرى و مرا در فراخناى رحمتت در آورى
اَللّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْرى، وَارْحَمْ شِدَّةَ ضُرّى، وَفُکَّنى مِنْ شَدِّ وَثاقى،
پس اى خداى من عذرم بپذیر و بر سخت پریشانیم رحم کن و از بند سخت گناهانم رهاییم ده
یا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنى، وَرِقَّةَ جِلْدى، وَدِقَّةَ عَظْمى،
اى پروردگار من بر ناتوانى بدنم و نازکى پوست تنم و باریکى استخوانم رحم کن
یا مَنْ بَدَءَ خَلْقى وَذِکْرى، وَتَرْبِیَتى وَبِرّى وَتَغْذِیَتى،
اى کسى که آغاز کردى به آفرینش من و به یاد من و به پرورشم و به احسان و خوراک دادنم
هَبْنى لاِبـْتِدآءِ کَرَمِکَ، وَسالِفِ بِرِّکَ بى، یا اِلهى وَسَیِّدى وَرَبّى،
اکنون به همان بزرگوارى نخستت و سابقه احسانى که به من داشتى مرا ببخش اى معبود من و اى آقاى من و اى پروردگارم
اَتُراکَ مُعَذِّبى بِنارِکَ بَعْدَ تَوْحیدِکَ، وَبَعْدَ مَا انْطَوى عَلَیْهِ قَلْبى مِنْ مَعْرِفَتِکَ،
آیا به راستى مرا به آتش عذاب مى کنى بعد از اقرارم به یگانگیت و دلم به نور معرفتت آباد گشته
وَلَهِجَ بِهِ لِسانى مِنْ ذِکْرِکَ، وَاعْتَقَدَهُ ضَمیرى مِنْ حُبِّکَ،
و زبانم به ذکر تو گویا شده و نهادم به دوستى تو پیوند شده
وَبَعْدَ صِدْقِ اعْتِرافى وَدُعآئى خاضِعاً لِرُبُوبِیَّتِکَ،
و پس از اعتراف صادقانه و دعاى خاضعانه ام به مقام بنده پرورى و ربوبیتت؟
هَیْهاتَ اَنْتَ اَکْرَمُ مِنْ اَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ،اَوْ تُبْعِدَ مَنْ اَدْنَیْتَهُ،
بسیار دور است! تو بزرگوارتر از آنى که از نظر دوردارى کسى را که خود پروریده اى یا دور گردانى کسى را که خود نزدیکش کرده
اَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیْتَهُ،اَوْ تُسَلِّمَ اِلَى الْبَلآءِ مَنْ کَفَیْتَهُ وَرَحِمْتَهُ،
یا تسلیم بلا و گرفتارى کنى کسى را که خود سرپرستى کرده و به لطف پروریده اى
وَلَیْتَ شِعْرى یا سَیِّدى وَ اِلهى وَمَوْلاىَ، اَتُسَلِّطُ النّارَ عَلى وُجُوه خَرَّتْ لِعَظَمَتِکَ ساجِدَةً،
و کاش مى دانستم اى آقا و معبود و مولایم آیا چیره مى کنى آتش دوزخ را بر چهره هایى که در برابر عظمتت به سجده افتاده
وَ عَلى اَلْسُن نَطَقَتْ بِتَوْحیدِکَ صادِقَةً،وَبِشُکْرِکَ مادِحَةً،
و بر زبان هایى که صادقانه به یگانگیت گویا شده و سپاسگزارانه به شکرت باز شده
وَعَلى قُلُوب اعْتَرَفَتْ بِاِلهِیَّتِکَ مُحَقِّقَةً، وَعَلى ضَمآئِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِکَ حَتّى صارَتْ خاشِعَةً،
و بر دلهایى که از روى یقین به خداییت اعتراف کرده اند و بر نهادهایى که علم و معرفتت آنها را فرا گرفته تا به جایى که در برابرت خاشع گشته
وَعَلى جَوارِحَ سَعَتْ اِلى اَوْطانِ تَعَبُّدِکَ طآئِعَةً، وَاَشارَتْ بِاسْتِغْفارِکَ مُذْعِنَةً،
و بر اعضا و جوارحى که مشتاقانه به پرستشگاه هایت شتافته و با حال اقرار به گناه جویاى آمرزش تو هستند
ما هکَذَا الظَّنُّ بِکَ، وَلا اُخْبِرْنا بِفَضْلِکَ عَنْکَ، یا کَریمُ یا رَبِّ،
چنین گمانى به تو نیست و از فضل تو چنین خبرى به مانرسیده اى خداى کریم اى پروردگار من
وَاَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَلیل مِنْ بَلاءِ الدُّنْیا وَعُقُوباتِها، وَما یَجْرى فیها مِنَ الْمَکارِهِ عَلى اَهْلِها،
و تو ناتوانى مرا در مقابل اندکى از بلاى دنیا و کیفرهاى ناچیز آن و ناملایماتى که معمولاً بر اهل آن مى رسد مى دانى
عَلى اَنَّ ذلِکَ بَلاءٌ وَمَکْرُوهٌ، قَلیلٌ مَکْثُهُ، یَسیرٌ بَقآئُهُ، قَصیرٌ مُدَّتُهُ، فَکَیْفَ احْتِمالى لِبَلاءِ الاْخِرَةِ،
در صورتى که این بلا و ناراحتى دوامش کم است و دورانش اندک و مدتش کوتاه است پس چگونه تاب تحمل بلاى آخرت
وَجَلیلِ وُقُوعِ الْمَکارِهِ فیها، وَهُوَ بَلاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ، وَیَدُومُ مَقامُهُ،
و آن ناملایمات بزرگ را در آن جا دارم در صورتى که آن بلا مدتش طولانى و دوامش همیشگى است
وَلا یُخَفَّفُ عَنْ اَهْلِهِ، لاَِنَّهُ لا یَکُونُ اِلاَّ عَنْ غَضَبِکَ وَاْنتِقامِکَ وَسَخَطِکَ، وَهذا ما لاتَقُومُ لَهُ السَّمـواتُ وَالاَْرْضُ،
و تخفیفى براى مبتلایان به آن نیست زیرا آن بلا از خشم و انتقام و غضب تو سرچشمه گرفته و آن هم چیزى است که آسمانها و زمین تاب تحمل آن را ندارند
یا سَیِّدِى فَکَیْفَ لى وَاَنـَا عَبْدُکَ الضَّعیفُ الذَّلیـلُ الْحَقیـرُ الْمِسْکیـنُ الْمُسْتَکینُ،
اى آقاى من تا چه رسد به من بنده ناتوان خوار ناچیز مستمند بیچاره!
یا اِلهى وَرَبّى وَسَیِّدِى وَمَوْلاىَ، لاَِىِّ الاُْمُورِ اِلَیْکَ اَشْکُو، وَلِما مِنْها اَضِجُّ وَاَبْکى،
اى معبود و پروردگار و آقا و مولاى من آیا براى کدام یک از گرفتاریهایم به تو شکایت کنم و براى کدامیک از آنها شیون و گریه کنم؟
لاَِلیمِ الْعَذابِ وَشِدَّتِهِ، اَمْ لِطُولِ الْبَلاءِ وَمُدَّتِهِ،
آیا براى عذاب دردناک و سخت یا براى بلاى طولانى و مدید
فَلَئِنْ صَیَّرْتَنى لِلْعُقُوباتِ مَعَ اَعْدآئِکَ، وَجَمَعْتَ بَیْنى وَبَیْنَ اَهْلِ بَلائِکَ، وَفَرَّقْتَ بَیْنى وَبَیْنَ اَحِبّآئِکَ وَاَوْلیآئِکَ،
پس اگر بنا شود مرا بخاطر کیفرهایم در زمره دشمنانت اندازى و مرا با گرفتاران در بلا و عذابت در یکجا گردآورى و میان من و دوستانت جدایى اندازى
فَهَبْنى یا اِلهى وَسَیِّدِى وَمَوْلاىَ وَرَبّى، صَبَرْتُ عَلى عَذابِکَ، فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِکَ،
گیرم که اى معبود و آقا و مولا و پروردگارم من بر عذاب تو صبر کنم اما چگونه بر دورى از تو طاقت آورم
وَ هَبْنى صَبَرْتُ عَلى حَرِّ نارِکَ، فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلى کَرامَتِکَ،
و گیرم که اى معبود من حرارت آتشت را تحمل کنم اما چگونه چشم پوشیدن از بزرگواریت را بر خود هموار سازم
اَمْ کَیْفَ اَسْکُنُ فِى النّارِ وَرَجآئى عَفْوُکَ،
یا چگونه در میان آتش بمانم با این که امید عفو تو را دارم
فَبِعِزَّتِکَ یا سَیِّدى وَمَوْلاىَ اُقْسِمُ صادِقاً، لَئِنْ تَرَکْتَنى ناطِقاً،
پس به عزتت سوگند اى آقا و مولاى من براستى سوگند مى خورم که اگر زبانم را در آنجا باز بگذارى
لاََضِجَّنَّ اِلَیْکَ بَیْنَ اَهْلِها ضَجیجَ الاْمِلینَ، وَلاََصْرُخَنَّ اِلَیْکَ صُراخَ الْمَسْتَصْرِخینَ،
حتماً در میان دوزخیان شیون را بسویت سر دهم شیون اشخاص آرزومند و فریادرس خواهان به درگاهت فریاد برآرم
وَلاََبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکآءَ الْفاقِدینَ، وَلاَُنادِیَنَّکَ اَیْنَ کُنْتَ یا وَلِىَّ الْمُؤْمِنینَ،
و قطعاً بر دورى تو گریه و زارى کنم مانند عزیز گمگشتگان و با صداى بلند تو را مى خوانم و مى گویم کجایى اى یار و نگهدار مؤمنان
یا غایَةَ امالِ الْعارِفینَ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ، یا حَبیبَ قُلُوبِ الصّادِقینَ، وَیا اِلـهَ الْعالَمینَ،
اى منتهاى آرمان عارفان اى فریادرس درماندگان اى محبوب دل راستگویان و اى حیران کننده عالمیان
اَفَتُراکَ سُبْحانَکَ یا اِلهى وَبِحَمْدِکَ، تَسْمَعُ فیها صَوْتَ عَبْد مُسْلِم سُجِنَ فیها بِمُخالَفَتِهِ،
آیا براستى چنان مى بینى اى منزه و معبودم که به ستایشت مشغولم که بشنوى در آن آتش صداى بنده مسلمانى را که در اثر مخالفتش در آن جا زندانى شده
وَذاقَ طَعْمَ عَذابِها بِمَعْصِیَتِهِ،وَحُبِسَ بَیْنَ اَطْباقِها بِجُرْمِهِ وَجَریرَتِهِ،
و مزه عذاب آتش را به خاطر نافرمانیش چشیده و در میان طبقات دوزخ به واسطه جرم و جنایتش گرفتار شده
وَهُوَ یَضِجُّ اِلَیْکَ ضَجیجَ مُؤَمِّل لِرَحْمَتِکَ، وَیُنادیکَ بِلِسانِ اَهْلِ تَوْحیدِکَ، وَیَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِرُبُوبِیَّتِکَ،
و در آن حال به درگاهت شیون کند شیون شخصى که آرزومند رحمت توست و به زبان یگانه پرستان تو را فریاد زند و به بنده پروریت متوسل گردد
یا مَوْلاىَ فَکَیْفَ یَبْقى فِى الْعَذابِ وَهُوَ یَرْجُو ما سَلَفَ مِنْ حِلْمِکَ،
اى مولاى من پس چگونه در عذاب بماند با این که به بردبارى سابقه دارت چشم امید دارد
اَمْ کَیْفَ تُؤْلِمُهُ النّارُ وَهُوَ یَأْمَلُ فَضْلَکَ وَرَحْمَتَکَ،
یا چگونه آتش او را بیازارد با این که آرزوى فضل و رحمت تو را دارد
اَمْ کَیْفَ یُحْرِقُهُ لَهیبُها وَاَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَتَرى مَکانَهُ،
یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند با این که تو صدایش را بشنوى و جایش را ببینى
اَمْ کَیْفَ یَشْتَمِلُ عَلَیْهِ زَفیرُها وَاَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ،
یا چگونه شراره هاى آتش او را در بر گیرد با این که تو ناتوانیش دانى
اَمْ کَیْفَ یَتَقَلْقَلُ بَیْنَ اَطْباقِها وَاَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ،
یا چگونه در میان طبقات آتش دست و پا زند با این که تو راستگوییش را دانى
اَمْ کَیْفَ تَزْجُرُهُ زَبانِیَتُها، وَهُوَ یُنادیکَ یا رَبَّهُ،
یا چگونه موکلان دوزخ او را برانند با این که تو را به پروردگارى بخواند
اَمْ کَیْفَ(7) یَرْجُو فَضْلَکَ فى عِتْقِهِ مِنْها فَتَتْرُکُهُ فیها،
یا چگونه ممکن است که امید فضل تو را در آزادى خویش داشته باشد ولى تو او را به حال خود واگذارى
هَیْهاتَ ما ذلِکَ الظَّنُ بِکَ، وَلاَالْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِکَ،
چه بسیار از تو دور است و چنین گمانى به تو نیست و فضل تو این سان معروف نیست
وَلا مُشْبِهٌ لِما عامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدینَ مِنْ بِرِّکَ وَاِحْسانِکَ،
و نه شباهت با رفتار تو نسبت به یگانه پرستان دارد با آن نیکى و احسانت که نسبت بدانها دارى
فَبِالْیَقینِ اَقْطَعُ لَوْلا ما حَکَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذیبِ جاحِدیکَ، وَقَضَیْتَ بِهِ مِنْ اِخْلادِ مُعانِدیکَ،
و من بطور قطع مى دانم که اگر فرمان تو در معذب ساختن منکرانت صادر نشده بود و حکم تو به همیشه ماندن در عذاب براى دشمنانت در کار نبود
لَجَعَلْتَ النّارَ کُلَّها بَرْداً وَسَلاماً، وَما کانَ لاَِحَد فیها مَقَرّاً وَلا مُقاماً،
حتماً آتش دوزخ را هر چه بود به تمامى سرد و سالم مى کردى و هیچ کس در آن منزل و مأوا نداشت
لکِنَّکَ تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُکَ، اَقْسَمْتَ اَنْ تَمْلاََها مِنَ الْکافِرینَ، مِنَ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ اَجْمَعینَ،
ولى تو اى خدایى که تمام نامهایت مقدّس است سوگند یاد کرده اى که دوزخ را از کافران از پریان و آدمیان پر کنى
وَاَنْ تُخَلِّدَ فیهَا الْمُعانِدینَ، وَاَنْتَ جَلَّ ثَناؤُکَ قُلْتَ مُبْتَدِئاً، وَتَطَوَّلْتَ بِالاِْنْعامِ مُتَکَرِّماً،
و دشمنانت را براى همیشه در آن جا دهى و تو که ثنایت برجسته است در ابتدا فرمودى و به این انعام از روى بزرگوارى تفضل کردى (که فرمودى)
اَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ،
«آیا کسى که مؤمن است مانند کسى است که فاسق است؟نه یکسان نیستند»
اِلهى وَسَیِّدى فَاَسْئَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتى قَدَّرْتَها، وَبِالْقَضِیَّةِ الَّتى حَتَمْتَها وَحَکَمْتَها،
اى معبود من و اى آقاى من بحق آن نیرویى که مقدرش کردى و به فرمانى که مسلمش کردى و صادر فرمودى
وَغَلَبْتَ مَنْ عَلَیْهِ اَجْرَیْتَها، اَنْ تَهَبَ لى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ وَفى هذِهِ السّاعَةِ،
و بر هر کس آن را اجرا کردى مسلط گشتى از تو مى خواهم که ببخشى بر من در این شب و در این ساعت
کُلَّ جُرْم اَجْرَمْتُهُ،وَکُلَّ ذَنْب اَذْنَبْتُهُ،وَکُلَّ قَبِیح اَسْرَرْتُهُ،
هر جرمى را که مرتکب شده ام و هر گناهى را که از من سرزده و هر کار زشتى را که پنهان کرده ام
وَکُلَّ جَهْل عَمِلْتُهُ، کَتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ، اَخْفَیْتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ،
و هر نادانى که کردم چه کتمان کردم و چه آشکار چه پنهان کردم و چه در عیان
وَکُلَّ سَیِّئَة اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْکِرامَ الْکاتِبینَ، اَلَّذینَ وَکَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما یَکُونُ مِنّى،
و هر کار بدى را که به نویسندگان گرامیت دستور یادداشت کردنش را دادى همان نویسندگانى که آنها را موکل بر ثبت اعمال من کردى
وَجَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَىَّ مَعَ جَوارِحى،وَکُنْتَ اَنْتَ الرَّقیبَ عَلَىَّ مِنْ وَرآئِهِمْ،
و آنها را به ضمیمه اعضا و جوارحم گواه بر من کردى و اضافه بر آنها خودت نیز مراقب من بودى
وَالشّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنْهُمْ، وَبِرَحْمَتِکَ اَخْفَیْتَهُ، وَبِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ،
و گواه اعمالى بودى که از ایشان پنهان مى ماند وبه واسطه رحمتت بود که آنها را پنهان داشتى و از روى فضل خود پوشاندى و نیز بهره ام را سرشار گردانى
وَاَنْ تُوَفِّرَ حَظّى مِنْ کُلِّ خَیْر اَنْزَلْتَهُ، اَوْ اِحْسان فَضَّلْتَهُ، اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ،
از هر خیرى که فرو ریزى یا احسانى که بفرمایى یا نیکیهایى که پخش کنى
اَوْ رِزْق بَسَطْتَهُ، اَوْ ذَنْب تَغْفِرُهُ، اَوْ خَطَأ تَسْتُرُهُ،
یا رزقى که بگسترانى یا گناهى که بیامرزى یا خطایى که بپوشانى
یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ، یا اِلهى وَسَیِّدى وَمَوْلاىَ وَمالِکَ رِقّى،
پروردگارا پروردگارا پروردگارا اى معبود من اى آقا و مولایم و اى مالک من
یا مَنْ بِیَدِهِ ناصِیَتى، یا عَلیماً بِضُرّى(8) وَمَسْکَنَتى، یا خَبیراً بِفَقْرى وَفاقَتى،
اى کسى که اختیارم بدست اوست اى داناى بر پریشانى و بى نواییم اى آگه از بى چیزى و نداریم
یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ، اَسْئَلُکَ بِحَقِّکَ وَقُدْسِکَ، وَاَعْظَمِ صِفاتِکَ وَاَسْمآئِکَ،
پروردگارا، پروردگارا پروردگارا از تو مى خواهم به حق خودت و به ذات مقدّست و به بزرگترین صفات و اسمایت
اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ بِذِکْرِکَ مَعْمُورَةً، وَبِخِدْمَتِکَ مَوْصُولَةً،
که اوقاتم را در شب و روز به یاد خودت معمور و آباد گردانى و به خدمتت پیوسته دارى
وَاَعْمالى عِنْدَکَ مَقْبُولَةً، حَتّى تَکُونَ اَعْمالى وَاَوْرادى کُلُّها وِرْداً واحِداً،
و اعمالم را مقبول درگاهت گردانى تا اعمال و گفتارم همه یک جهت براى تو باشد
وَحالى فى خِدْمَتِکَ سَرْمَداً، یا سَیِّدى یا مَنْ عَلَیْهِ مُعَوَّلى، یا مَنْ اِلَیْهِ شَکَوْتُ اَحْوالى،
و حالم همیشه در خدمت تو مصروف گردد اى آقاى من اى کسى که تکیه گاهم اوست اى کسى که شکایت احوال خویش به درگاه او برم
یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ، قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحى، وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزیمَةِ جَوانِحى،
پروردگارا پروردگارا پروردگارا نیرو ده بر انجام خدمتت اعضاى مرا و دلم را براى عزیمت به سویت محکم گردان
وَهَبْ لِىَ الْجِدَّ فى خَشْیَتِکَ،وَالدَّوامَ فِى الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِکَ،
و به من کوشش درترس و خشیتت و مداومت در پیوستن به خدمتت عطا فرما
حَتّى اَسْرَحَ اِلَیْکَ فى مَیادینِ السّابِقینَ، وَاُسْرِعَ اِلَیْکَ فِى الْبارِزینَ،
تا تن و جان را در میدانهاى پیشتازان بسویت برانم و در زمره شتابندگان بسویت بشتابم
وَاَشْتاقَ اِلى قُرْبِکَ فِى الْمُشْتاقینَ، وَاَدْنُوَ مِنْکَ دُنُوَّ الْمُخْلِصینَ،
و در صف مشتاقان اشتیاق تقربت را جویم و چون نزدیک شدن مخلصان به تو نزدیک گردم
وَاَخافَکَ مَخافَةَ الْمُوقِنینَ، وَاَجْتَمِعَ فى جِوارِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ،
و چون یقین کنندگان از تو بترسم و در جوار رحمتت با مؤمنان در یکجا گرد آیم
اَللّـهُمَّ وَمَنْ اَرادَنى بِسُوء فَاَرِدْهُ، وَمَنْ کادَنى فَکِدْهُ،
خدایا هر که بد مرا خواهد بدش را و هر که به من مکر کند به مکر خویش دچارش کن
وَاجْعَلْنى مِنْ اَحْسَنِ عَبیدِکَ نَصیباً عِنْدَکَ، وَاَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْکَ، وَاَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیْکَ،
و نصیبم را پیش خود بهتر از دیگر بندگانت قرار ده و منزلتم را نزد خود نزدیکتر از ایشان کن و رتبه ام را در پیشگاهت مخصوص تر از دیگران گردان
فَاِنَّهُ لا یُنالُ ذلِکَ اِلاَّ بِفَضْلِکَ، وَجُدْ لى بِجُودِکَ، وَاعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِکَ،
که براستى جز به فضل تو کسى به این مقام نرسد و به جود و بخشش خود به من جود کن و به بزرگوارى خود بر من توجه فرما
وَاحْفَظْنى بِرَحْمَتِکَ، وَاجْعَلْ لِسانى بِذِکْرِکَ لَهِجاً، وَقَلْبى بِحُبِّکَ مُتَیَّماً،
و به رحمت خود مرا نگهدار و قرار ده زبانم را به ذکرت گویا و دلم را به دوستیت بى قرار و شیدا
وَمُنَّ عَلَىَّ بِحُسْنِ اِجابَتِکَ، وَاَقِلْنى عَثْرَتى،وَاغْفِرْ زَلَّتى،
و با اجابت نیکت بر من منّت بِنه و لغزشم را نادیده گیر وگناهم را بیامرز
فَاِنَّکَ قَضَیْتَ عَلى عِبادِکَ بِعِبادَتِکَ، وَاَمَرْتَهُمْ بِدُعآئِکَ، وَضَمِنْتَ لَهُمُ الاِْجابَةَ،
زیرا که تو خود بندگانت را به پرستش خویش فرمان دادى و به دعا کردن به درگاهت مأمور ساختى و اجابت دعایشان را ضمانت کردى
فَاِلَیْکَ یارَبِّ نَصَبْتُ وَجْهى، وَاِلَیْکَ یا رَبِّ مَدَدْتُ یَدى، فَبِعِزَّتِکَ اسْتَجِبْ لى دُعآئى،
پس اى پروردگار من به سوى تو روى خود بداشتم و به درگاه تو اى پروردگارم دست حاجت دراز کردم پس به عزتت دعایم را مستجاب فرما
وَبَلِّغْنى مُناىَ، وَلاتَقْطَعْ مِنْ فَضْلِکَ رَجآئى، وَاکْفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدآئى،
و به آرزویم برسان و امیدم را از فضل خویش قطع منما و شر دشمنانم را از جن و انس کفایت فرما
یا سَریعَ الرِّضا، اِغْفِرْ لِمَنْ لا یَمْلِکُ اِلاَّ الدُّعآءَ، فَاِنَّکَ فَعّالٌ لِما تَشآءُ،
اى خداى زودگذر بیامرز کسى را که جز دعا چیزى ندارد که براستى تو هر چه را بخواهى انجام دهى
یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ، وَذِکْرُهُ شِفآءٌ، وَطاعَتُهُ غِنىً،
اى کسى که نامش دواست و یادش شفاست و طاعتش توانگرى است
اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجآءُ، وَسِلاحُهُ الْبُکآءُ، یا سابِغَ النِّعَمِ، یا دافِعَ النِّقَمِ،
ترحم فرما بر کسى که سرمایه اش امید و ساز و برگش گریه و زارى است اى تمام دهنده نعمتها و اى برطرف کننده گرفتاریها
یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِى الظُّلَمِ، یا عالِماً لا یُعَلَّمُ
اى روشنى وحشت زدگان در تاریکیها اى داناى بى معلم
صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ،
درود فرست بر محمّد و آل محمّد و انجام ده درباره من آنچه را که تو شایسته آنى
وَ صَلَّى اللهُ عَلى رَسُولِهِ وَالاَْئِمَّةِ الْمَیامینِ مِنْ آلِهِ، وَسَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً.

 

حتما بخوانيد

فهرست کامل مفاتیح الجنان

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.