وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

حقیقت حمله اعراب به ایران

ما شیعیان هرگز اسلام ارائه شده توسط خلفا را اسلام ناب نمی‌دانیم تا چه رسد به اعمال برخی عوامل و فرماندهان آنان در مناطق جنگی. لذا هرگز از اعمال مسلمانان مهاجم به ایران دفاع نمی‌کنیم و اعمال آنان را نیز بر اساس اسلام ناب نمی‌دانیم.

2

حقیقت حمله اعراب به ایران

فهرست این نوشتار:

چرا اعراب به ایران حمله کردند؟

پاسخ حجت‌الاسلام مهدی طاها

در آغاز بحث باید دید که چه کسی ابتدائا به سرزمین دیگری حمله کرده  است و اگر حمله بد و نکوهیده است فقط از اعراب به خاطر عرب بودن بد نیست! نقشه تاریخی ایران نشان می‌دهد که بسیاری از جزیره العرب و مناطق عربی مثل عراق، یمن، بحرین و … تحت تصرف و اشغال ایرانیان بوده است! در برخی از اسناد تاریخی هست که اعراب عراق از اعراب حجاز درخواست کمک کردند که بتوانند با ظلم حاکمان ساسانی مقابله کنند و از خود دفاع کنند.

 در زمان خسروپرویز از پادشاهان ساسانی، با گستاخی تمام نامه پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم را پاره و دستور دستگیری پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم را به نیروهای خود در یمن می‌دهد! و تیمی مأمور می‌شوند که حضرت را دستگیر کنند و در همین زمان پیامبر ص در یک خبر غیبی به درک واصل شدن خسروپرویز را به اطلاع هیئت ایرانی می‌رساند آن‌ها منتظر می‌مانند تا خبر قطعی به آنان برسد پس از چند روز متوجه درستی کلام پیامبر ص می‌شوند. اين خبر غيبي، سبب می‌شود تا آن تیم به اسلام بگروند و از حضرت می‌خواهند یک حاکم را برای آنان به یمن بفرستد تا مردمان آنجا که تحت حکومت ایران بود با اسلام آشنا شوند و پیامبر، علی علیه‌السلام را به‌عنوان نماینده و مربی خود می‌فرستند بعدها پس از به حکومت رسیدن علی علیه‌السلام در کوفه زمینه مراودات ایرانیان با حضرت بیشتر می‌شود و آنان شیفته عدالت و مرام حضرت می‌شوند و با اسلام واقعی آشنا می‌شوند. نکته ای که نباید مغفول بماند این است که ایرانیان یمن از طریق امیر المومنین علی علیه السلام پیش از حمله اعراب با اسلام آشنا شده بودند.

آشنایی ایرانیان با اسلام قبل از حمله اعراب به ایران نیز بوده است و سلمان فارسی بزرگ‌مرد ایمانی که اهل‌البیت به بزرگی از او یاد می‌کنند از کسانی است که منطق اسلام و وحی او را به اسلام دعوت کرده است. درهرحال بدیهی است که دستور دستگیری پیامبر ص یک اهانت بزرگ و بی‌شرمی است که حکومت وقت به خود اجازه می‌دهد که نسبت به فرستاده خدا این‌گونه جسارت کند و این تصمیم قطعانمی‌تواند بدون پاسخ باشد.

زمینه‌ی دیگر این بود که بسیاری از مرتدین عرب به ایران پناهنده شده بودند و یزدگرد سوم از آن‌ها حمایت می‌کرد.

 حکومت ساسانیان دچار ظلم‌های فراوانی به مردم ایران شده بود و مورد نفرت مردم بودند، نظام طبقاتی زمینه‌ای را فراهم کرده بود که مردم عادی از کمترین ارزش انسان برخوردار نباشند و از بسیاری از حقوق خود محروم باشند و همه امکانات مختص به اشراف و موبدان زرتشتی باشد، لذا بر اساس شواهد تاریخی بسیاری از مردم باعلاقه از مسلمانان استقبال کردند و بسیاری از مناطق بدون درگیری فتح شد. پس از مرگ خسروپرویز در عرض چهار سال حدود ده پادشاه به حکومت می‌رسند و کشته و برکنار می‌شوند که نشان از نابسامانی اوضاع ایران آن زمان است.

جالب است بدانید در زمان شاپور دوم ساسانی که فردی ستمگری بوده او را ذوالاکتاف (صاحب شانه‌ها) نامیده‌اند او بر اعراب مسلط می‌شود و دستور می‌دهد  شانه اسیران عرب را سوراخ کنند و طناب از آن می‌گذرانید! این سوراخ کردن شانه‌های  اسیران را ایرانیان هوبه سومبا نامیده‌اند که یک جنایت جنگی وحشتناک است! و اگر همین توسط اعراب صورت می‌پذیرفت و در تاریخ آمده بود که وامظلومای عده‌ای نژادپرست نادان بلند بود!

به گواه تاریخ اوضاع آشفته حاکمان ساسانی زمینه ناامیدی مردم از حکومت وقت را به دنبال داشته است؛ در مقابل پیام اسلام آرام‌آرام به ایرانیان می‌رسید و ایرانیان از در صلح با مسلمانان برمی‌آمدند و در مقابل از حمایت حکومت مرکزی مسلمانان در مقابل ترک و روم پس از فروپاشی ساسانیان برخوردار می‌شدند. از همه این‌ها گذشته حمله به ایران توسط امام علی علیه‌السلام مورد تائید واقع نشده است و حضرت در آن شرکت نکرده‌اند. آن‌هایی که خلافت را غصب کردند و به اسم اسلام لشکر کشیدند آن‌ها موردنقد و نکوهش ما هستند و رفتار آن‌ها قطعاً رفتار اسلام نیست. رفتار اعراب صرفاٌ یک تصمیم مربوط به حاکمان مسلمان است و نباید در بستر اسلام تفسیر شود چون اسلام ناب همان اهل‌البیت هستند. نکته مهمی که باید از یاد نبرد این است که همان غاصبان خلافت، حمله‌کنندگان به ایران بودند! همان‌ها که درب خانه حضرت زهرا سلام‌الله علیها را آتش زدند و مغضوب خدا و رسولش بودند برخی جنایات را برفرض درست بودن گزارشات تاریخی در جنگ با ایران انجام دادند که توجیه اسلامی ندارد. آری زمانی که حماقت تعصبات عربی یا عجمی جلو چشم را بگیرد و عقل زایل شود هر جنایتی امکان‌پذیر می‌شود این‌گونه شیطان بر بنی‌آدم سوار می‌گردد و او را به جهنم کینه‌ها و نژادپرستی‌ها می‌برد! 

پيامبر اسلام (صلی‌الله عليه وآله) بیت‌المال را مساوي تقسيم می‌کرد و بين عرب و عجم و خويشان با ديگران، فرقي نمی‌گذاشت و می‌فرمود: «اِنَّ النَّاسَ مِن عَهدِ آدَم اِلَي يَومِنا هَذَا مِثلُ اسنانِ المشط، لا فَضلَ لِلعَرَبِي عَلَي العَجَمِي و لا للاحمر علي الاسود الا بالتقوي»؛ (مردم از زمان آدم تاکنون همانند دندان‌های شانه برابرند و عرب را بر عجم و نژاد سرخ را بر سياه هيچ برتري و فضيلتي نيست جز به تقوي و پرهيزکاري.

زمانی که خلافت از علی علیه‌السلام غصب شد زمینه انحرافات امت اسلامی ایجاد شد و جنایات بزرگی مثل آنچه در کربلا اتفاق افتاد را شاهد خواهیم بود و همین‌طور ثروت‌اندوزی برخی اصحاب، شورش و ناراحتی از عملکرد عمر و عثمان؛ به روی کار آمدن بنی‌امیه و جنایات آنان و وحشیانی مثل حجاج بن یوسف و خالد بن ولید و یزیدیآن‌همه و همه عواملی بود که منجر به قیام امام حسین علیه‌السلام گردید. منطق حسین علیه‌السلام منطق شیعه و آزادگان جهان است. آری جنایاتی اتفاق افتاده اما متأسفانه بعدها کساني بوده‌اند که باهدف اسلام‌ستیزی جنايات دروغین و بی سند دیگری مثل آتش زدن کتابخانه‌های ایران را بدون هيچ مدرکي ذکر کرده‌اند و افزوده‌اند، کشوری که اکثر تحت ظلم و ستم و عقب‌افتادگی بودند چطور می‌توان تصور کرد که کتابخانه‌های بزرگ داشته باشند و هیچ اثری و نامی از دانشمندان آن‌هم در میان نباشد.

درزمینهٔ اسلام آوردن ایرانیان برخلاف هجمه تبلیغاتی دشمنان اسلام شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که ایرانیان با انتخاب خود اسلام را انتخاب کردند و اگر جنگ باعث تغییر دین آن‌ها از زرتشت به اسلام شده باید شاهد باشید در حمله مغول یا در زمان حمله اسکندر ایرانیان به آیین یونانیان درنیامدند و در زمان حضور و جنایات انگلیسی‌ها ایرانیان مسیحی نشدند در همین زمان حضور انگلیسی‌ها در زمان جنگ جهانی حدود 9 میلیون انسان بی‌گناه از 18 میلیون جمعیت ایران براثر توطئه انگلیس خبیث کشته شدند همه این‌ها باعث تغییر دین ایرانیان نشد. به تعبیر دکتر «ادوارد براون‏» مورّخ انگليسى: مسلّم ‏است که قسمت اعظم کسانى که (در ايران) تغيير مذهب دادند، به طيب خاطر و به ‏اختيار و اراده خود آن‌ها بود؛ و پس از شکست ايران در «قادسيه‏» فی‌المثل چهار هزار سرباز ديلمى پس از مشاوره، تصميم گرفتند به ميل خود اسلام آورند و به قوم عرب ملحق شوند. اين عدّه در تسخير «جلولاء» به تازيان‏ کمک کردند و اشخاص ديگر نيز گروه‌گروه به رضا و رغبت ‏به اسلام گرويدند.

وجود جمعیت مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان نشان می دهد که اسلام با شمشیر به هیچ کجا تحمیل نشده است وگرنه اثری از پیروان سایر ادیان الهی نبود، ثانیا کشور اندونزی که کشوری مسلمان است هیچگاه به واسطه لشکر کشی فتح نشد اما شاهد آمار بالای مسلمانان هستیم از همه اینها گذشته آمار بالای سالیانه مسلمان شدن کشورهای غربی خود گواه محکمی است که منطق اسلام است که باعث گسترش اسلام است. 

شايد بتوان يکي از عوامل پيروزي لشکر سي، چهل‌هزارنفره اسلام در مقابل لشکر صدوبیست هزار نفره ايران را همان روحيّه همکاري ايرانيان براي براندازی حکومت ساساني دانست. به‌گونه‌ای که در آغاز نبرد قادسیه، چهار هزار نفر ايراني به سپاه عرب پيوستند. آنان به فرماندهي «زهرة بن حويه» براي شرکت در جنگ آماده شدند. اين افراد که «حمراء» يا «موالي» ناميده شدند، براي پيوستن به سپاه عرب شرط کردند که پس از جنگ هرکجا خواستند بتوانند بروند، با هر قبيله‏اي که خواستند، هم‌پیمان شوند و از غنائم جنگي نيز سهمي برگيرند. با شرايط آن‌ها موافقت شد و آن‌ها در جنگ شرکت کردند.  علاوه بر اين گروه، شماري از سپاهياني که از اصفهان به‌سوی جبهه نبرد برده شده بودند، مسلمان شدند و به اعراب پيوستند. پس از قادسيه نيز يک گروه چهارهزارنفری از ايرانيان به مسلمانان پيوستند. روحيّه همکاري ايرانيان با اعراب، يا به عبارتي نارضايتي ايرانيان از ساساني به حدّي بود که حتّي سران نظامي و شهري يزدگرد او را تنها گذاشتند تا جايي که وقتي يزدگرد سوّم از پايتخت گريزان شد، در شهرهای ايران آواره شده و موردحمایت قرار نگرفت و درنهایت به دست يک آسيابان در خراسان به قتل رسيد.

تاریخ و معاهدات آن زمان نشان می‌دهد که مسلمانان اصراری به اسلام آوردن ایرانیان نداشتند بلکه این ایرانیان بودند که ابتدا با مذهب خلفا مواجه بودند اما در طول زمان‌های بعد باهوش بالا و عظمتی که داشتند پیام اسلام را حتی بهتر از اعراب دریافت کردند و مکتب اهل‌البیت را بدون هیچ‌گونه جنگی پذیرفتند. برای مثال در جنگ اولیه اعراب طبرستان به خاطر مناطق کوهستانی فتح نشد، اما همین منطقه قرن‌ها بعد بزرگ‌ترین مرکز شیعیان در جهان شد که نشان می‌دهد ایرانیان مکتب اهل‌البیت را باجان و دل پذیرا شدند و امروزه هم به عنایت امام عصر ارواحنا فدا ایران‌زمین بزرگ‌ترین محل نشر معارف الهی اهل‌البیت علیهم اسلام است.

ایرانیان ‌همواره در احادیث اهل‌البیت علیهم‌السلام باعظمت یادشده‌اند که خود کتابی مستقل از احادیث را در فضائل ایرانیان مؤمن از منظر ایشان را می‌طلبد برای نمونه پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم درباره آیندگان ایرانیان فرمودند: سوگند به آن‌که جانم در اختيار اوست، اگر ايمان به ثریا بسته باشد، گروهي از مردان فارس، آن را به چنگ می‌آورند.


پاسخ تفصیلی:

سوال: چرا مسلمانان به ایران حمله کردند؟ایا حمله به ایران در زمان پیامبر ص بوده است و پیامبر ص حمله کرد؟یا در دوران عمر بوده است و عمر حمله کرده است؟ایا امامان ما در این جنگ بوده اند؟چرا این حمله صورت گرفت؟حمله بود یا دفاع؟توضیح بفرمایید.متشکرم

پاسخ:

درباره حمله اعراب و فتح ایران توسط مسلمین باید به نکات زیر توجه داشت، برای پاسخ به سوال شما توجهتان را به مطالب زیر معطوف می نماییم:

۱- موقعیت زمانی:

«پیامبر گرامی اسلام(ص)» در زمان حیات خویش وعده فتح ایران و روم را به مسلمین داده بود و در زمان خود ایشان بود که اولین تماس میان مسلمین با پایگاه نظامی ساسانیان در بحرین رخ داد. نخستین نبردهای جدی میان مسلمانان و ایرانیان حملات مسلمانان به مرزهای دولت ساسانی در زمان ابوبکر(نه پیامبر) و در محرم سال ۱۲ قمری آغاز شد؛ این حملات با این هدف انجام گرفت که اذهان مسلمانان را از غصب خلافت «امیر مومنان علی(ع)» دور کرده و به خارج از جزیرة العرب سوق دهند و با افزایش وحدت، بر قدرت خلافت خود در زمان «ابوبکر» بیفزایند.

فرمانده فتوحات مسلمانان در جبهه ایران «خالد بن ولید» بود که پس از سرکوب شورش برخی اعراب مرتد شده در شبه جزیره عربستان به سمت ایران روانه شده بود. با مرگ ابوبکر و غصب مجدد خلافت توسط «عمربن خطاب» روند فتح ایران شدت بیشتری یافت و مسلمانان موفق به فتح مناطق بسیاری از ایران شدند. این ایام مصادف با حکومت «یزدگرد سوم» از سلسله شاهان ساسانی امپراطوری ایران بود.

 

۲- ظلم و تعدی اعمال شده به ایرانیان:

در پاسخ به این قسمت از سوال شما باید گفت: بسیاری از اعراب شرکت کننده در فتوحات افرادی تازه مسلمان بودند. این بدان معنا است که آنان با تعالیم اسلامی آشنایی کاملی نداشتند و شاید بتوان تصریح نمود که اسلام در جان و روح بسیاری از آنان ریشه نداشت. بعلاوه باید تصریح نمود که ما شیعیان هرگز اسلام ارائه شده توسط خلفا را اسلام ناب نمی‌دانیم تا چه رسد به اعمال برخی عوامل و فرماندهان آنان در مناطق جنگی. لذا هرگز از اعمال مسلمانان مهاجم به ایران دفاع نمی‌کنیم و اعمال آنان را نیز بر اساس اسلام ناب نمی‌دانیم. چرا که اگر این اعمال مطابق اسلام ناب بود امیرالمومنین علی علیه‌السلام از آن کناره نمی‌گرفت (به گونه‌ای که ایشان حتی در یک نبرد بر علیه ایرانیان شرکت نکرد).در نیتجه هرگز نمی‌توان چنین ادعایی نمود که تمامی شئونات اخلاقی توسط تمام سپاه اسلام رعایت شده باشد. اما با این حال بر روی دو نکته باید تاکید نمود:

۱. در مقایسه با سایر هجوم های صورت گرفته به این سرزمین در طول تاریخ (همچون مغول‌ها، تیموریان، استعمار و …)، شاید بتوان این حمله را دارای تبعات منفی اخلاقی کمتری دانست.

۲. همچنین بر عکس سایر هجوم ها که دستاوردی جز ویرانی برای ایران به همراه نداشت این حمله، دین مبین اسلام، فرهنگ و تمدن اسلامی و شیعی را که بعدها و در نتیجه این حمله به ایرانیان رسید با خود به ارمغان آورد.

۳. ما شیعیان هرگز اسلام ارائه شده توسط خلفا را اسلام ناب نمی‌دانیم تا چه رسد به اعمال برخی عوامل و فرماندهان آنان در مناطق جنگی. لذا هرگز از اعمال مسلمانان مهاجم به ایران دفاع نمی‌کنیم و اعمال آنان را نیز بر اساس اسلام ناب نمی‌دانیم. چرا که اگر این اعمال مطابق اسلام ناب بود امیرالمومنین علی علیه‌السلام از آن کناره نمی‌گرفت (به گونه‌ای که ایشان حتی در یک نبرد بر علیه ایرانیان شرکت نکرد).

۳- اجبار ایرانیان به پذیرش اسلام در پاسخ به این بخش از سوال باید گفت: به طور کلی فتوحات اولیه مسلمین در داخل ایران تقریبا از دو گونه خارج نبود: فتح به جنگ یا فتح به صلح.

۳-۱. فتح به جنگ:

اولین نقاطی که اعراب به آن جا حمله بردند منطقه «سواد» (یا همان محدوده عراق امروزی) بود. در این منطقه که محل وقوع جنگ‌های مهمی است، اغلبِ فتوحات به جنگ انجام گرفت. زیرا دولت و حکومت ساسانی از حیثیت و موجودیت خود دفاع می‌کرد و طبیعی است که باید برای رهایی از چنگال سقوط و اضمخلال بیشترین امکانات و تواناییهای خود را به کار می‌گرفت.

۳-۲. فتح به صلح:

پس از تصرف عراق و بین النهرین نیروهای بومی مناطق مفتوحه نیز به کمک لشکریان مسلمان آمده در فتح سایر مناطق، با آنان به همکاری می‌پرداختند. مسلمانان هر چه بیشتر در فلات ایران پیش می رفتند پیشروی با صلح نیز بیشتر می شد مگر در سرزمین فارس.

 

جنگ در منطقه فارس:

در سرزمین فارس فتح به جنگ بیشتر بود. زیرا این منطقه پایگاه اعتقادی و خاستگاه نژادی ساسانیان بود و نفوذ آیین زرتشت در آنجا ریشه‌های استوارتری داشت.

 

جنگ در منطقه خراسان:

در خراسان نیز اغلب فتوحات صلح آمیز بود. زیرا دیگر امیدی به بقای حکومت ساسانی وجود نداشت.

جنگ در منطقه نهاوند:

بلاذری می‌نویسد: «پارسیان از شهر بیرون شده پیکار می‌کردند و مسلمانان ایشان را هزیمت می‌داند. اما سرانجام با مسلمانان از سر صلح بر آمده و در قبال پرداخت خراج (منظور همان مالیات است) و جزیه، اعراب مردم نهاوند را بر اموال، بناها و منازلشان باقی گذارده متعرض آنان نشدند».[۱]

جنگ در منطقه دینور:

مردم دینور پس از یکروز جنگ به مصالحه پرداختند وضمن قبول پرداخت خراج و جزیه، بر جان و مال و فرزندان خویش، امان خواستند که فرمانده سپاه مسلمانان شرط آنان را پذیرفت.

جنگ در منطقه شهرهای ماسپذان ، شیروان و صمیره:

این شهرها نیز به این شرط که فرمانده عرب خون هیچ یک از ایشان را نریزد یا آنان را به اسیری نگیرد و زر و سیم مردم را نستاند با مسلمانان صلح کردند.[۲]

جنگ در منطقه همدان:

این شهر تبدیل به گریزگاه سپاهیان ایرانی‌ای شده بود که در نهاوند شکست خورده و فراری شده بودند لذا دست به مقاومت زدند اما شکست خورده و مسلمانان همان شرایط نهاوند را بر آنان اعمال کردند (مسلمانان خراج بگیرند و کاری به اموال و منازل آنان نداشته باشند).

جنگ در منطقه اصفهان:

تنها مقاومت در محدوده اصفهان در منطقه «جی» صورت پذیرفت که مورخین در مورد آن می‌نویسند: مسلمانان پس از نبردی کوچک جی را که از توابع اصفهان بود مشروط بر آن که اهل آن خراج و جزیه بپردازند، به صلح فتح کردند و در عوض مردمان را بر جان و مال‌شان امان دادند. و به همین طریق بر سایر نقاط اصفهان چیره شدند.[۳]و به همین ترتیب سایر شهر‌های ایران …

بخش دوم:

جامعه ایرانی در رویارویی با اسلام و اعراب انگیزه و نحوه برخورد هر یک از اقشار اجتماعی ایران با اعراب و اسلام تقریبا متفاوت از دیگری بوده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

الف. دربار سلطنتی،‌ اشراف.

یزدگرد سوم، پادشاه ساسانی و خاندان سلطنتی از همان ابتدا با خشونت وتنفر هرچه بیشتر به درخواست مسلمانان مبنی بر قبول اسلام جواب منفی دادند و با هر شکست یک گام به عقب می‌نشستند و در انتظار پیروزی بر حریفان خود بودند.[۴] شاهزادگان ساسانی حتی سالها پس از سقوط این سلسله هنوز هوای سلطنت از دست رفته را در سر داشتند؛ مثلا خسرو، از نوادگان یزدگرد در سال ۱۱۰ق درحمله ترکان به ماوراء النهر، از جمله مهاجمان بود.[۵]

ب‌. امرای سپاه ساسانی.

اسپهبدان، امرا و افراد برجسته ارتش ساسانی و نیز اشراف نزدیک به دربار سلطنتی ، عموما در مقابل سپاه مسلمین ایستادگی می‌کردند، زیرا موجودیت آن‌ها به حکومت ساسانی وابسته بود و راه دیگری برایشان متصور نبود.

ج‌. حکام،‌ امرای محلی و دهقانان.

این گروه نیز خود دو دسته می‌شدند : ۱- حاکمان مناطق غربی ۲- حاکمان مناطق شرقی. در مناطق غربی برخی از این حکام به تنهایی یا در کنار امرای نظامی به رویاروی با سپاه اسلام پرداختند اما در نهایت به علت فقدان حکومت مرکزی و اینکه اتکای آنان در گذران زندگی‌شان بر درآمدهای ارضی استوار بود به سازش با مسلمانان روی آوردند.اما در نواحی شرقی ایران همچون خراسان، حکام و اشراف محلی بویژه دهقانان (در این برهه زمانی مراد از دهقان، کسانی است که: عهده‌دار جمع آوری مالیات بودند) به دلیل عدم انگیزه مقاومت و نیز حفظ جایگاه اجتماعی و امتیازهای شخصی و نیازشان به مسلمانان، برای متوقف ساختن حملات اقوام ترک، به سرعت راه مسالمت با مسلمانان را در پیش گرفتند و حتی برای تسلم مناطق تحت نفوذ خود به ایشان پیشقدم شدند، مثلا مرزبان طوس در سال ۲۹ ق به والی بصره و کوفه نامه نوشت و آن دو را به خراسان فراخواند.[۶]

د‌. کشاورزان و رعایا.

ریچارد بولت در مورد این دسته می‌نویسد: در میان بخشهای مختلف اجتماعی ایرانی، دو گروه بیش از همه تمایل به گرایش به اسلام داشتند، اسیران جنگی و افرادی که از طبقات پائین جامعه بودند مانند رعایایی که در اراضی کشاورزی به کار مشغول بودند.[۷]

بررسی مفاد اولین عهد نامه های صلح میان فاتحین مسلمان و بزرگان محلی ایران حاکی از عدم اعمال سیاست اجبار و زور در دعوت و جذب ملل شکست خورده در امر پذیرش دین اسلام از سوی اعراب مسلمان است.

اینکه بسیاری از کارگزاران نظام پیشین، بدون تغییر آیین خود، به خدمت نظام جدید درآمدند، این حقیقت را روشن می‌سازد که مسلمین اصراری بر پذیرش اسلام از سوی شکست خوردگان نداشته اند حتی در این راستا هیچ کوشش آگاهانه‌ای از سوی لشکریان مسلمان مشاهده نمی‌شود.از سوی دیگر با آن که اسلام خود، داعیه جهان شمولی داشت اما روشن است که باید میان فتوحاتِ اعراب و گسترش اسلام از نظر کیفی و هم کمی تفاوت نهاد. به عبارت دیگر گرچه در مجموع، فتح اسلامی بوسیله جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بین کشورهای فتح شده به زور جنگ نبود.[۸]برخی از محققین نیز بر عدم اعمال زور و فشار از سوی مسلمین در جهت تغییر دین ملل فتح شده از جمله ایران تاکید ورزیده‌اند.[۹]

 

۴- موضع امام علی (ع) در این جنگ

جواب:در هیچ یک از منابعِ‌ کهن و معتبر تاریخی (چه شیعه و چه سنی) حضور امیرمؤمنان حتی در یکی از جنگ‌های زمان خلفا ثبت نشده است. در نتیجه می‌توان مخالفت ضمنی حضرت با عملکرد آنان را برداشت نمود.

 

درباره لشكر كشى مسلمانان به سرزمين هاى ديگر بعد از فوت پيامبر اسلام (ص) گرفته در عهد خلفاى نكاتى به عرض مى رسد:

1 اگر حركت ترسيمى از سوى رسول خدا (ص)، پس از فوت ايشان ادامه مى يافت و زمام امامت و خلافت به دست وصى ايشان اميرمؤمنان (ع) مى افتاد، بى شك دعوت اسلامى پيامبر (ص) به ميدان وسيع ترى گسترش مى يافت و همسايگان دولت اسلامى و ساير ملل خود به پذيرش اين دين الهى پيشقدم مى شدند و فتوحات خونين و لشكركشى هاى دوران خلفا، به گونه اى ديگر رقم مى خورد.

2 لازمه هر فتح و پيروزى، توسعه فرهنگ اسلامى است، يعنى به موازات فتح شهرها مى بايد مردم آن سامان به حقايق، اصول و اهداف اسلام آشنا شوند و هسته و پوسته اسلام را بشناسند، مع الاسف در غالب لشكركشى هاى صورت گرفته در عهد ابوبكر، عمر و عثمان اين نكته مهم مدنظر حاكمان وقت نبود، آنان اهتمامى در ارشاد مردم، تعليم، فرهنگ سازى و تربيت ايشان نداشتند چه در منطقه شام و چه در ايران.

آنان فقط در برابر اقبال مردم، شهادتين را بر زبان ايشان جارى مى ساختند و به برخى از حركات و شعائر آنان را تمرين مى دادند بدون آن كه عقيده باطلى را از ذهن ايشان بزدايند و فكر صحيحى را بر ايشان ترسيم نمايند. نتيجه اين فتوحات نيز آن بود كه:

بسيارى از كشورها و مناطقى كه در دوره خلفا فتح مى شدند، به سمت كفر و نافرمانى بر مى گشتند و سپس دوباره به دست مسلمانان فتح مى شدند (7) اين نتيجه اكتفا به ظاهر اسلام بود در صورتى كه پيامبر اسلام (ص) از مردم اسلام و ايمان را به طور توأم خواستار بود: « و قالت الاعراب آمنا، قل لم تؤمنوا و لكن قولوا أسلمنا و لما يدخل الايمان‏ عرب هاى باديه نشين گفتند: ايمان آورديم بگو: شما ايمان نياورده ايد ولى بگوييد اسلام آورده ايم اما هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است.» (1)

اين نقيصه بزرگ، ريشه در ضعف اعتقادى حاكمان وقت داشت طبيعى است حاكم و ياران وى كه اسلام در نهاد ايشان رسوخ نكرده و آنان در بسيارى از وهميات و انحرافات گذشته خود باقى اند نمى توانستند سكان دار هدايت مردمى باشند كه در اثر اين لشكر كشى ها با آئين هدايت بخش چون اسلام مواجه مى شوند. (2)

3 فتوحات خلفاى سه گانه، پيامدهاى ناهنجار بسيارى را در صف پيكار جويان مسلمان بر جاى گذاشت از جمله:

الف. پيدايش طبقه جاهل مسلك مقدس مأب كه خوارج جزيى از آن ها بود.

ب. انحطاط اخلاق امت اسلام، در پى سرازير شدن مال و ثروت فراوان به درون سرزمين اسلامى.

ج. كاشت بذر تشتت و اختلاف در جامعه اسلامى بر اثر مستى نعمت ثروت هاى بى حد و حصر. (3)

4 فتوحات بزرگ و پيروزى مسلمانان در گرو عوامل چندى بود شما وقتى به پيروزى مسلمانان در ايران دقت كنيد مى توانيد به ناخشنودى مردم از حكومت ساسانى، وجود امتيازات طبقاتى بسيار خشن در جامعه، بى روح شدن آئين زرتشتى و آشفتگى نظام حكومتى ساسانى دقت كنيد. ايمان و اعتقاد شخصى بسيارى از جهادگران مسلمان را نيز بايد مدنظر داشت كه در سرعت فتوحات مؤثر بود.

در مجموع، اسلام يك دين جهانى بوده و هست و نمى توانست هدايت خود را در مهد اسلام و شهر مكه و يا نهايتا جزيره العرب محصور كند، اما لشكر كشى هاى انجام شده در عهد خلفاى نخست كاستى ها بسيارى را در پى داشت. آثار اين ضعف هم در كشورهاى مفتوحه و هم در مركز و گستره دولت اسلامى آشكار بود البته در هر يك به نوعى اين كاستى ها مورد مطالعه و دقت قرار مى گيرد. اما در دراز مدت، به دليل آشنايى ملل و كشورهايى كه اسلام به آنجا راه يافته بود با حقيقت و روح دين اسلام، تاريخ شكل گيرى تمدنى ياد مى كند كه آثار و ثمرات آن، قرن ها جهان را برخوردار كرده بود.

[۱] . بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، ۱۳۶۴ش، چاپ دوم، ص۳۰۳؛

طبری، تاریخ الامم و الملوک، (ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۳۷۸.[۲] . بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰۴.

[۳] . حسین مفتخری و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران، سمت، ۱۳۸۱، ص ۲۹و ۳۰.

[۴] .یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علیم و فرهنگی، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۴۳؛ فتوح البلدان، ص۲۵۸.

[۵] . طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳.

[۶] . یعقوبی، البلدان، ترجمه آیتی، تهرن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۶ش، چاپ سوم، ص۳۳۰؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۷.

[۷] . گروش به اسلام در قرون میانه،‌ ص۴۴.

[۸] . کارنامه اسلام، ص۱۱؛ تاریخ گسترش اسلام، صفحات مختلف.

[۹] . برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه جواد فلاطوری، تهران، علمی وفرهنگی، ۱۳۶۴ش، چاپ دوم،‌ ج۱، ص۲۴۰؛ تاریخ گسترش اسلام،‌ ص۱۵۲.

[۱۰] . بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، ۱۳۶۴ش، چاپ دوم، ص۳۰۳؛

طبری، تاریخ الامم و الملوک، (ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۳۷۸.

[۱۱] . بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰۴.[۱۲] . حسین مفتخری و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران، سمت، ۱۳۸۱، ص ۲۹و ۳۰.

پرسمان

آتش زدن کتابخانه های ایران توسط اعراب

نابودی دانشگاه جندی شاپور در حمله اعراب به ایران؟!

حضور امام حسن و امام حسین در حمله به ایران 

نقش امام علی در حمله اعراب به ایران؟!

نحوه اسلام آوردن ایرانیان از نظر دکتر عبدالحسین زرین کوب+فیلم

آیا اسلام ایرانیان مدیون عمر است

حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایرانحقیقت حمله اعراب به ایرانحقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران حقیقت حمله اعراب به ایران جنایات اعراب در حمله به ایران نقش حسین در حمله اعراب به ایران حمله اعراب به ایران+امام حسین فاجعه حمله اعراب به ایران جنایات اعراب در فتح ایران دانلود کتاب حمله اعراب به ایران بیرون راندن اعراب از ایران فیلم سینمایی حمله اعراب به ایرا

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.

2 نظرات
  1. بنده ای از بندگان خدا می گوید

    با سو قصد در مورد حکومت ساسانی نوشتید! ****
    شما که جندین باررر نوشتید ایرانیان در زمان ساسانی از تبعیض اجتماعی رنج می‌برند، چرا ننوشتید بعد از پیوستن به اعراب هم این وضعیت پیدا کرد؟؟؟

    1. حجت الاسلام مهدی طاها می گوید

      سلام برادر عزیز و بزرگوار
      ظاهرا شما خوب متوجه عرایض ما نشده اید. عزیزم، دوست خوبم ما حمله اعراب به ایران را حمله درستی نمی دانیم، نمی دانم با چه زبانی عرض کنیم. اهل البیت مخالف این رفتارها بوده اند. این نوع حمله ربطی به عرب و فارس و ترک ندارد هر جنگ یا صلحی که بر اساس دین خدا نباشد از منظر ما جایزنیست. مشکل شما این است که عربی یا عجمی می بینید ما می گوییم صرفا اعراب کارشان غلط نبوده، بلکه ایرانیان آن زمان هم علیه اعراب مرتکب جنایاتی قبلش شده بودند.
      کمی دقت کنید، حب و بغض نسبت به افراد و قومیت نداشته باشید.
      وفقکم الله لکل الخیر