وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

تشكيلات ادارى دولت پیامبر گرامی اسلام در مدینه

0

تشكيلات ادارى دولت پیامبر گرامی اسلام در مدینه

تشكيلات ادارى

 

تشكيلات دولتى و ادارى پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) در مدينة الرسول، چگونه بود و آن حضرت در راستاى تحقق مأموريت الهى خويش، چه سازمان هايى به وجود آورد؟

 

نکته:

 

شهر مدينه، پس از هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله)به آن جا، شاهد شكل گيرى يكى از متكامل ترين دولت هاى روزگار، با ساختار و اصولى مترقى بود.

 

مؤلف كتاب دولة الرسول(صلى الله عليه وآله)، معتقد است كه در حكومت رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، وظايف، بر عهده يازده دستگاه بوده است كه عبارت بودند از :

 

1. وزير.

 

2. دستگاه ادارى.

 

3. دستگاه قضايى.

 

4. دستگاه فنّى.

 

5. دستگاه مالى.

 

6. دستگاه ديپلماسى.

 

7. دستگاه نظامى يا عسكرى.

 

8. دستگاه آموزشى و تعليمى.

 

9. دستگاه تبليغى. 10. دستگاه امنيتى.

 

11. دستگاه حسبه.

 

در ادامه، به بررسى مهم ترين اقدامات پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)، در راستاى تحقق وظايف و اهداف الهى، در تكوين دولت مدينه و تشكيلات حكومتى و ادارى آن، اشاره شده كه برخى عبارتند از:

 

كادر سياسى مدينه (نقيبان )

 

اندكى پيش از هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، شالوده و زير بناى نظام ادارى در اين شهر، با انتخاب نقباى دوازده گانه، از ميان بيش از 70 نفر، توسط اوس و خزرج و به تقاضاى پيامبر، آغاز شد. وظيفه و مسئوليت نقبا، مسئوليت ادارى، سياسى، فرهنگى و تبليغ و نشر اسلام در يثرب و زمينه سازى براى مهاجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله)و مسلمانان بود[1]. پيامبر(صلى الله عليه وآله)، اين گروه را به عنوان «گروه سياسى» و هر يك را مسئول اداره و هدايت قبيله خود قرار داد و به موازات آن، شهر مدينه، به چندين «ناحيه» يا «بخش» تقسيم مى شد. در هر ناحيه يا بخشى، يك رئيس (نقيب ) و چندين نايب رئيس (عريف ) نيز وجود داشت. پيامبر(صلى الله عليه وآله)براى اداره كل نقبا، رئيسى تعيين كرد كه به او

«نقيب النقباء» گفته مى شد[2] و بدين ترتيب، مجموعه شوراى سياسى دولت مدينه، از 49 نفر تشكيل مى شد و هر نقيب، داراى سه عريف بود كه بر امور مالى، اجتماعى و اطلاعاتى رسيدگى مى كرد. شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله)، در رأس قدرت قرار گرفته بود و تمامى مسائل اجتماعى، با تصميم گيرى وى حل مى شد[3] ; اما پس از هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مدينه و استقرار در آن جا و به ويژه پس از امضاى پيمان مشترك دفاعى با يهود در محافظت از شهر، وى، شوراى دوازده نفره را تغيير داد و مسلمانان با اعضاى بيشتر و مشاركت گسترده تر، به اداره امور پرداختند.

 

تدوين اولين قانون اساسى جهان:

 

نخستين قانون اساسى مدون جهان، در اولين سال هجرت رسول اعظم(صلى الله عليه وآله)به مدينه، توسط آن بزرگوار تنظيم شد. آن حضرت، براى اين كه روابط اجتماعى مسلمانان را به نحوى روشن و دقيق تثبيت نموده، حقوق، مسئوليت و موقعيت اجتماعى گروه هاى گوناگونى را كه در يك شهر زندگى مى كردند، تعيين كند، دست به تنظيم يك اساس نامه يا «قانون اساسى» زد كه مشتمل بر 47 ماده بود[4].

 

برخى از نكات مهم آن عبارتند از:

 

1. تكوين «امت اسلامى»، شامل هر كسى مى شود كه اسلام را بپذيرد و ايمان بياورد ; گرچه در آينده و فارغ از ويژگى هاى قبيلگى و عواملى نظير خون و نژاد است و علاوه بر آن، كسانى كه در اين نظام عضويت دارند، حقوقشان با يكديگر مساوى است.

 

2. پيامبر(صلى الله عليه وآله) واحدهاى قبيلگى آن روز را به رسميت شناخته، حق پناهندگى، ديه مشترك (خون بها ) و بعضى حقوق مالى (بيمه ) را تضمين كرده بود.

 

3. اين پيمان، وحدت ملى را تضمين مى كند وهمه در جنگ و صلح، برابرند ; الزامات مالى كه ناشى از وقوع جنگ ها باشد، مشترك است و در هنگام جنگ، خدمت نظامى، يك تعهد الزامى است و همه بايد به صورت يكسان، در آن شركت داشته باشند ; البته پيامبر(صلى الله عليه وآله) يهوديان را تنها در دفاع از مدينه دخالت داد ; نه در جنگ هاى هجومى.

 

4. اين سند، امنيت داخلى شهر مدينه را تضمين مى كرد و هرگونه جنگ داخلى، محكوم شد.

 

5. تنظيم عدالت اجتماعى و تنظيم امور قضايى و ادارى، از مهم ترين اهداف و محتواى اين منشور بود.

 

6. اين قرارداد، در مورد استقلال دينى و اجراى احكام شرعى يهود، استقلال قائل بود و در مورد هم پيمانان آنها نيز رعايت مى شد.

 

7. اين معاهاده، ارتباط مسلمانان را با يكديگر، به ويژه در حمايت از مظلوم و احياى حق، مورد تاكيد قرار مى داد.

 

8. معاهده، حق پناهندگى رادر حق همه قبايل عرب و يهود، محترم مى شمرد و بدين ترتيب، مسلمانان پس از امضاى قرارداد، امت واحدى را به وجود آوردند و نسبت به اجراى محتواى قرارداد، التزام كامل داشتند و آن را محترم مى شمردند و در نتيجه، دولت مدينه را با سه گروه داراى استقلال و تشخص سياسى، يعنى مهاجران، انصار و يهود، به وجود آوردند[5].

 

تشكيلات ادارى دولت نبوى:

 

حضرت محمد(صلى الله عليه وآله)، توانست تشكيلات ادارى لازم را جهت تحقق اهداف و سياست هاى داخلى و خارجى دولت خويش، فراهم سازد. بخش هايى از اين تشكيلات عبارتند از:

 

1. بخش فرهنگ

 

الف) آموزش همگانى ;

پيامبر(صلى الله عليه وآله) علاوه بر آموزش معارف دينى، به سواد آموزى و آموزش خواندن و نوشتن توجه ويژه اى داشت ; چنان كه عده اى از مسلمانان را استخدام كرد تا به كودكان انصار، خواندن و نوشتن ياد دهند و شرط آزادى هر يك از اسيران بدر را كه خواندن و نوشتن مى دانستند، تعليم ده تن از اصحاب و فرزندان آنان قرار داد و به زيد بن ثابت دستور داد تا زبان عبرى و سريانى را بياموزد[6].

 

ب) تبليغ معارف دينى ;

پيامبر(صلى الله عليه وآله) بعضى از اصحاب را براى آموزش قرآن در شهرمدينه، به يارى طلبيد[7].

 

ج) گروه نويسندگان ;

كاتبان، پيامبر را در انجام كارهايى مانند آمارنويسى، گزارش نويسى، بايگانى، كتابت وحى و…يارى مى كردند. ازاين افراد، چهار تن مخصوص نوشتن وحى بودند (على ابن ابى طالب، عثمان بن عفان، ابىّ بن كعب، زيد بن ثابت ). دو تن در امور زندگى، به آن حضرت مدد مى رساندند (خالدبن سعيد بن العاص و معاوية بن ابى سفيان ). دو نفر آن چه را ميان مردم پيش مى آمد، مى نوشتند (مغيرة بن شعبه و حصين بن نمير ) و دو تن، مطالب مربوط به قبايل و مسائل مربوط به آنها رابراى مردم مى نگاشتند (عبداللّه بن ارقم بن يغوث و علاء بن عقبه ). همچنين زيد بن ثابت، نامه هايى را كه خطاب به پادشاهان بود، مى نوشت[8].

چنين تشكيلاتى، كاركرد دبيرخانه را داشت و متشكل از بايگانى و مجموعه اى از ديوان، كتابت و غيره بود[9].

 

2. بخش اقتصاد

 

الف) جمع آورى منابع مالى ;

رسول خدا(صلى الله عليه وآله) افرادى را معيّن كرده بود تا زكات، جزيه، صدقات و ماليات را جمع آورى كنند كه به چنين افرادى، «مصدّق» گفته مى شد. و در مجموع، تعداد عاملان و مصدقان زكات، 28 نفر بودند[10].

 

ب) مصرف و توزيع صدقات ;

شخصى كه پولى را از طرف رسول خدا(صلى الله عليه وآله)بين مردم توزيع و تقسيم مى كرد، مُوزّع ناميده مى شد[11].

 

ج) نظارت اقتصادى ;

امور اقتصادى در عهد پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)، مبتنى بر احترام به مالكيت خصوصى مشروع بود و همه فعاليت هاى اقتصادى و بازار، زير نظر و مراقبت دولت بوده است تا مبادا در معاملات، از التزام به حدود شرع، تخلف شود و در بعضى حالات، متخلفين تنبيه مى شدند ; مثلا هر محتكرى كه از عرضه كالاهاى خود و فروش آن با قيمت مناسب كه متناسب با قدرت خريد مصرف كننده بود، امتناع مىورزيد، به دستور پيامبر، تحت پيگرد قرار مى گرفت[12].

 

3. امور قضايى

 

الف) قضاوت شخص پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) ;

در جريانات فراوانى، پيامبر(صلى الله عليه وآله)به عنوان مرجع، داور و حاكم، در جهت رفع اختلاف و فصل خصومت، قضاوت مى كرد و ضوابط و قوانين قضاييِ خويش را اعلام مى كرد[13].

 

ب) نصب و اعزام قضات ;

پيامبر(صلى الله عليه وآله)، متناسب با نياز جامعه اسلامى، افرادى را كه صلاحيت داشتند، به عنوان قاضى به شهرهاى ديگر مى فرستاد[14].

 

ج) مجازات و اجراى حدود ;

در مواردى كه گناهكار استحقاق اجراى حدّ داشت، پيامبر اسلام به آن اقدام مى كرد[15].

 

4. امور نظامى و امنيتى

 

الف) فرماندهى ;

پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرماندهى حدود 60 جنگ را بر عهده داشت كه همه جنبه دفاعى داشتند و گاهى نيز به نيابت از خويش، افرادى را براى فرماندهى برخى جنگ ها تعيين مى كرد.

 

ب) تقسيمات لشكرى ;

حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) در تنظيم لشكر، شيوه متعارف در آن عصر را به كار مى برد و لشكر را به پنج گروه قلب، ميمنه، ميسره، مقدمه و ساقه، تقسيم مى كرد[16].

 

ج) مناصب نظامى ;

سمت هاى نظامى متعددى در لشكر پيامبر(صلى الله عليه وآله) وجود داشت  ; به عنوان مثال، «صاحب لوائ» به علمدار و پرچمدار پيامبر(صلى الله عليه وآله) در نبرد گفته مى شد و «اميرالرماه»، به فرمانده تيراندازان در جنگ، اطلاق مى شد[17].

 

د) نيروى انسانى و آمادگى دفاعى ;

در مواقع نياز، جهاد بر تمامى مسلمانان واجد الشرايط كه توانايى مبارزه و دفاع را داشتند، واجب بود و هزينه جهاد نيز بر  عهده خود مسلمانان بود و آنان به عنوان افراد ارتش، حقوق دريافت نمى كردند. پيامبر همواره خواهان آمار دقيق مردان مسلمانِ بود وبراى آمار مسلمانان مرد، دفتر و سجل هاى مدونى موجود بوده است[18].

 

هـ) تاكتيك هاى جنگى ;

دكتر عباس محمود العقاد، در كتاب «عبقريه محمد(صلى الله عليه وآله)»، فنون جنگى و تاكتيك هاى نظامى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را با پيشرفته ترين و مشهورترين روش هاى نظامى معاصر، مقايسه كرده و نشان داده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)به عنوان يك رهبر سياسى و نظامى لايق، از همه فنون نظامى، اطلاع كامل داشته و توانسته است به همه اهداف سياسى و نظامى خود نايل آيد[19]. پيامبر(صلى الله عليه وآله)، به جاى روش هاى معمول كرّ و فرّ، روش «زحف» يا پيشروى آهسته را جايگزين كرد و جاسوسىِ نظامى را به عنوان برترى تاكتيكى در جنگ عليه دشمن، در برنامه خود داشت. علاوه بر آن، عده اى را به عنوان مُخذل منصوب كرد ; يعنى كسانى كه روحيه دشمن را با كيد و سياست، تخريب كرده، آنها را مهياى شكست نظامى كنند و به اصطلاح، جنگ روانى راه مى انداختند ; چنان كه نعيم بن مسعود بن عامر اشجعى، در جنگ احزاب، چنين مأموريتى داشته است. او در جنگ خندق، مسلمان شده بود و با نقشه، روحيه بنى قريظه را تخريب كرد. وى بين دو سپاه قريظه و غطفان، در جنگ خندق، اختلاف انداخت تا از مدينه رفتند. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «الحرب خدعه ; جنگ فريب است»[20].

 

و) مسائل امنيتى و اطلاعاتى ;

بررسى هاى تاريخى، بيان گر اين واقعيت است كه مسائل امنيتى و كسب اطلاعات لازم از فعاليت ها و تحركات دشمنان و گروه هاى مخالف، از اهميت ويژه اى در سياست هاى نظامى و دفاعى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)بر خوردار بوده است. وى علاوه بر اين كه شخصا بر مسائل امنيتى و اطلاعاتى نظارت داشت، تضمين امنيت دولت در شهرها و جلوگيرى از تاخت و تاز دشمن خارجى و گردآورى جنگجو، را از مسئوليت هاى ادارى واليان خويش قرار داد. در جنگ ها، حضرت راهنماى جنگ داشت ; يعنى شخصى كه اطلاعاتى در خصوص زمان، زمين و موقعيت هاى مختلف نيروهاى خودى و دشمن داشت، رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، از اطلاعات او در جنگ استفاده مى برد. براى آگاهى از توطئه هاى داخلى و خارجى، به ويژه در برخوردهاى نظامى، عده اى از مسلمانان را براى كسب خبر از شرايط دشمن و اطلاع از تصميمات و برنامه هاى آنان، اعزام مى كرد. در كتاب هاى تاريخ و سيره، نام برخى از اين مأموران و نوع مأموريتشان ثبت شده است[21]. علاوه بر عيون و جاسوسان كه كاركرد گروه اطلاعات ـ عمليات را ايفا مى كردند، براى فريب دشمن، شخصى شبيه پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى شد و به جاى وى، در قلب لشكر قرار مى گرفت. حفاظت پيامبر(صلى الله عليه وآله) در جنگ ها، يك اصل مهم بود و بدين خاطر، همواره عده اى به عنوان محافظ، اطراف وى حضور داشتند. پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى رعايت حفاظت اطلاعات، براى هر فرماندهى كه منصوب مى شد، يكى را مأمور مى كرد تا او را كنترل كند[22] و در مواردى كه يكى از كارگزاران دولتى، مورد اتهام و سوء ظن قرار مى گرفت، پيامبر افرادى را جهت تحقيق و بررسى تعيين مى كرد و اگر از فرماندهان جنگ، كسى مورد اتهام بود، رسول خدا برخى از اصحاب مورد اطمينان خود را، براى بررسى و ارائه گزارش، همراه آن سپاه اعزام مى كرد[23].

 

5. تقسيمات كشورى

رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پس از فتح عربستان، براى اداره كشور پهناور خويش، استانداران، واليان و اميرانى، براى نواحى و شهرهاى بزرگ معيّن و نصب كرد[24] ; چنان كه عتاب بن اسيد را به فرماندارى مكه منصوب كرد[25].

 

6. سياست خارجى

 

الف) اعزام سفير و ارسال نامه به سران كشورها ;

مأموريت و رسالت الهى پيامبر(صلى الله عليه وآله)جهانى بود و به هيچ وجه، منحصر به مدينه يا حجاز نبود ; بدين خاطر، آن حضرت پس از تشكيل دولت خود در مدينه، با دولت هاى بيگانه، روابط برقرار ساخت و با اعزام سفير و ارسال نامه به سران ديگر كشورها، رسالت خود و اصول سياست خارجى دولت خويش را اعلام كرد[26].

 

ب) اداره رسايل و ترجمه ;

اين اداره، از چند نفر از اصحاب تشكيل شده بود كه وظيفه ترجمه نامه ها و گفت و گوها و مذاكرات رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) و هيئت هاى خارجى را برعهده داشت[27].

 

ج) عقد پيمان هاى سياسى ;

يكى از مهم ترين پيمان ها، پيمان حضرت با يهوديان مدينه[28] و ديگرى پيمان صلح حديبيّه با قريش بوده است[29].

 

د) پذيرش هيئت هاى خارجى ;

پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مدينه، خانه اى ايجاد كرد تا هيئت هاى سياسى كه براى ديدار با آن حضرت و تشرف به اسلام و يا با هدف ديگرى به مدينه وارد مى شدند، در آن جا از آنها پذيرايى شود[30].

همان گونه كه مشاهده مى شود، پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)، به دليل برخوردارى از شئون و اختيارات مختلف الهى و در راستاى فعليت بخشيدن به اهداف عالى خويش، در زمينه هاى گوناگون سياسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، داخلى و خارجى، اقدام به تأسيس دولت كرد و پيشرفته ترين و كارآمدترين تشكيلات ادارى و سازمان هاى مورد نياز عصر خويش را به وجود آورد ; به نحوى كه با وجود مدت زمان كوتاه و مشكلات و موانع متعدد، بيشترين و مؤثرترين دستاوردها را در جهت آزادى، عدالت، هدايت، تكامل و ترقى مادى و معنوى جامعه بشرى، به ارمغان آورد.

 

گوستاولوبون مى نويسد:

«نفوذ اخلاقى همين اعراب زاييده اسلام، آن اقوام وحشى اروپا را كه سلطنت روم را زير و زبر نمودند، در طريق آدميت داخل كرد و نيز نفوذ عقلانى آنان، دروازه علوم و فنون و فلسفه را كه از آن به كلى بى خبر بودند، به روى آنها باز كرد و تا ششصد سال، استاد اروپاييان بودند»[31]. فريدريش ديترسى، خاورشناس و محقق آلمانى نيز چنين اذعان مى كند: «علوم طبيعى، رياضى، فلسفه و ستاره شناسى كه در قرن دهم، اروپا را جلو برد، سرچشمه آنها قرآن محمد(صلى الله عليه وآله)بود و اروپا، به آيين محمد(صلى الله عليه وآله) بدهكار است»[32].

 

[1]. پرويز سعيدى، سازمان ادارى و مالى در زمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، فصلنامه حكومت اسلامى، شماره 30 ; ر.ك : صالح احمد العلى، دولت رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، ترجمه هادى انصارى، قم، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، 1381، ص 83 .
[2]. محمد حميد الله، مجموعه الوثائق السياسيه للعهد النبوى، بيروت : دارالارشاد، 1969، ص 69 .
[3]. سيد محمد ثقفى، ساختار اجتماعى و سياسى نخستين حكومت اسلامى در مدينه، قم : انتشارات هجرت، 1376، ص 91 .
[4]. ر.ك: همان، ص 150 ; ساختار اجتماعى و سياسى نخستين حكومت اسلامى در مدينه، ص 93 ـ 103 ; اكبرزاده، سندى با ارزش از سال هاى اوليه رسالت حضرت محمد(صلى الله عليه وآله)، اولين قانون اساسى جهان، نشريه گلستان قرآن، مهر 1380، شماره 128، ص 24ـ26 .
[5]. ر. ك : ساختار اجتماعى و سياسى نخستين حكومت اسلامى در مدينه، ص 109 .
[6]. سازمان ادارى و مالى در زمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) .
[7]. جهشايرى، الوزراء و الكتاب، ص40 ـ 42 .
[8]. حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسى اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ص 100 و 101 .
[9]. تراتيب الادارية، ج 1، ص 220ـ225 .
[10]. ر.ك: محسن الموسوى، دولة الرسول، ص 282 ; بحارالانوار، ج 21، ص 373 ; اسدالغابه، ج 2، ص 247 ; سيره ابن هشام، ج 4، ص 248 ; تراتيب الادارية، ج 1، ص 392 .
[11]. ر.ك : ساختار حكومت پيامبر(صلى الله عليه وآله) .
[12]. ر.ك : سازمان ادارى و مالى در زمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) .
[13]. حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 18، ص 168 ; ر.ك: احمد بن حنبل، مسند، ج 5، ص 327 .
[14]. تراتيب الادارية، ج 1، ص 258 .
[15]. شيخ طوسى، خلاف، ج 4، ص 506 ; تراتيب الادارية، ص 294 و 300 .
[16]. اسدالغابه، ج 2، ص 357 .
[17]. ر.ك : ساختار حكومت پيامبر(صلى الله عليه وآله) .
[18]. التراتيب الاداريه; به نقل از صحيح مسلم، ج 1، ص 220 ـ 221 .
[19]. ر.ك: ساختار اجتماعى و سياسى نخستين حكومت اسلامى در مدينه، ص 125ـ131 ; على اصغر فيض پور، تاكتيك هاى جنگى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) .
[20]. سيره ابن هشام، ج 3، ص 240 .
[21]. همان، ص 361ـ362 ; ر.ك: آية الله مكارم شيرازى و همكاران، پيام قرآن، ج 10 .
[22]. سيره ابن هشام، ج 3، ص 240 .
[23]. وسائل الشيعه، ج 11، ص 44 .
[24]. شمس الدين، نظام والحكم والاداره فى الاسلام، ص 555 .
[25]. ساختار حكومت پيامبر(صلى الله عليه وآله) .
[26]. يعقوب جعفرى، مسلمانان در بستر تاريخ، ج 1، ص 80 .
[27]. ر.ك : دولة الرسول، ص 274 ; تراتيب الادارية، ج 1، ص 251 ; اسدالغابه، ج 2، ص 279 .
[28]. ر.ك: سيره ابن هشام، ج 2، ص 501 .
[29]. ر.ك : مكاتيب الرسول، ص 282 .
[30]. دولة الرسول، ص 289 .
[31]. تمدن اسلام و عرب، ص 751 .
[32]. نصرالله نيك بين، اسلام از ديدگاه انديشمندان غرب، دورود : انتشارات سيمان و فارسيت، ص 52 .

منبع: هدانا برگرفته از پرسش ها و پاسخ ها  «پیامبراعظم – سیره و تاریخ».

حتما بخوانيد

ویژه نامه امامت پژوهی

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.