وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

تساهل و تسامح در اسلام

0

تساهل و تسامح در اسلام

دين و مدارا 

درباره تولرانس، تساهل و تسامح و شريعت سهله و سمحه بودن اسلام توضيح دهيد؟

تولرانس(Tolerance) به معانى گوناگونى ترجمه شده است؛ از جمله تساهل و تسامح، تحمّل عقيده ديگران، بردبارى، مدارا و… البته تسامح و تولرانس غربى، با مداراى اسلامى تفاوت هاى بنيادينى دارد.

تساهل ليبرالى (Tolerance) به معناى پذيرش يا بى تفاوتى در مقابل چيزى است كه اصولاً آن را قبول نداريم.

براى آن چهار قسم عمده ذكر كرده اند كه عبارت است از: 1. تساهل عقيدتى، 2. تساهل سازمانى، 3. تساهل رفتارى، 4. تساهل هويتى.

در اين مختصر در مقام توضيح اقسام ياد شده و دلايل مخالفان و موافقان آن نيستيم؛ ليكن به اختصار يادآور مى شويم كه هيچ نظام و يا دستگاه فكرى «كاملاً باز» يا «كاملاً بسته»، وجود ندارد و يا نمى تواند وجود داشته باشد.

آنچه موجب اختلاف است، امور زير است:

يك. اختلاف در مبنا و خاستگاه تسامح

در انديشه ليبرالى مبانى و خاستگاه تسامح عبارت است از:

1. نسبيت حقيقت و معرفت؛

2. فقدان ماهيت معرفتى عرفان، عقايد و اخلاق؛

3. عدم رجحان عقلى هيچ عقيده اى بر عقايد ديگر؛

4. فرد گرايى.

در چشم انداز اسلامى، هيچ يك از اين پيش فرض ها درست نيست؛ بلكه راه عقل و ادراك، در عالى ترين مفاهيم عقلانى، دينى و اخلاقى باز است. خدا با عقل ما، با ما سخن گفته و حقايقى در باب ملكوت و عالم و آدم، با ما در ميان نهاده و از طريق پيامبران به ما معرفت عطا كرده است. بنابراين حق و باطل واقعيت دارند و فى الجمله قابل شناخت و داورى مى باشند. ايمان محصول معرفت است، نه گرايش خام، و يقين اسلامى، غير از تعصّب و جهل مركّب است.

دو. اختلاف در هدف

هدف در تساهل ليبرالى، سودگرايى و سوداگروى (يوتيليتاريانيسم ) است ولى در نگرش اسلامى هدف رعايت ظرفيت ها و رعايت كرامت قدسى انسان و ايجاد زمينه جهت شكوفايى خرد و پرواز روح.

سه. اختلاف در گستره

در حدود و كيفيت تسامح و تساهل نيز تفاوت هايى وجود دارد. در تمدن كنونى غرب، اعمال خشونت در مورد «منافع مادى» به كار مى رود و اندك تسامحى در آن نيست؛ اما در مورد اخلاق و ديانت و ارزش ها، تساهل وجود دارد.

به عبارت ديگر منافع، قدرت و لذت هاى شهوانى، بسيار جدى هستند؛ اما «حق و باطل» از اهميت چندانى برخوردار نيستند! در حالى كه انديشه اسلامى، تفاوت بسيارى با نگرش غربى دارد.در متون اسلامى رواياتى هست كه اسلام را شريعت سهله و سمحه معرفى كرده است. به عنوان نمونه نبى اكرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «ما بعثت بالرّهبانيّة الشّاقّة و لكن بالحنيفيّة السّمحة»1؛ «من براى رهبانيّت شاقّ مبعوث نگشته ام؛ بلكه براى ديانت آسان و به دور از سخت گيرى ها مبعوث شده ام».

در حديث ديگرى از آن حضرت (صلی الله علیه و آله)  است كه: «بعثت بالحنيفيّة السّمحة السهلة»؛ «من به ديانت سهل و آسان [ نه حادّ و مشكل] مبعوث گشته ام».
باز در تاريخ اسلام مى خوانيم وقتى نبىّ مكرّم اسلام، حضرت على (علیه السلام)  و برخى ديگر از صحابه را به يمن اعزام كرد به آنها توصيه فرمود: «بشرّا و لاتنفّرا و يسّرا و لاتعسّرا»؛ «در دعوت خود به اسلام بشارت دهيد و افراد را فرارى ندهيد. سهل و آسان بگيريد و سخت گيرى نكنيد».

جالب اينكه به حضرت على (علیه السلام)  مى فرمايد: «به مردم بگو به وحدانيت خدا شهادت دهند، نماز بخوانند و صدقاتى را به مصرف فقيران خويش برسانند و بيش از اين شرايط، چيزى از آنها نخواهيد».2
قرآن مى فرمايد: «ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِى الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ »3؛ «خداى سبحان در دين بر شما سخت گيرى نفرموده است»

و يا «لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها »4؛ «خداوند هيچ كس را بيش از حد طاقتش تكليف نفرموده است».

از آنچه گذشت، فهميده مى شود كه اساس و بنيان دينى بر سهولت است. اسلام نيامده تا مردم را در حرج و مشقّت بيندازد. همچنين در دعوت به اسلام و تربيت، تبليغات و امر به معروف و نهى از منكر، به مراحل و مراتب آن بايد توجه داشت و از همان آغاز، نبايد با شدّت و حدّت برخورد كرد و مردم را متنفر ساخت.

نكته ديگرى كه در باب مداراى اسلامى شايان توجه است، اصل همزيستى مسالمت آميز به ويژه در رابطه با پيروان اديان الهى است. اين مسئله در نگاه بسيارى از انديشمندان غربى، مورد توجه قرار گرفته است.5
مارسل بوازار در مورد اصول همزيستى مسالمت آميز و تفاهم در اسلام مى نويسد: «در مورد پيروان اديان الهى بايد گفت اصولاً اسلام آنها را مورد حمايت خود قرار داده و امنيت كاملى در جامعه اسلامى دارند. آنان مى توانند طبق دستورات دينى خود آزادانه عمل كنند، به خصوص كه در قرآن نيز رعايت حقوق آنان توصيه شده است. اين تساهل دينى در مسيحيت و يهود، مطلقاً وجود نداشته و به ويژه پيروان دين يهود، ناگزير از انجام فريضه هاى بسيار سخت و توان فرسا بوده اند»6.

همو مى نويسد: «در ديانت يهود، برترى نژادى وجود دارد و در برادرى مسيحيت، رابطه الهى بر جنبه هاى عملى آن در زندگى اجتماعى غلبه يافته و در شرايط امروز قابل اجرا نيست. اما در ديانت اسلام اين افراط و تفريط به چشم نمى خورد… اين تفكر كه از قرآن نشأت مى يابد، به ديانت اسلام سوداى جهان شمولى مى بخشد. اسلام به دنبال ساختن جهانى است كه همه مردم – حتى آنان كه به دين سابق خويش وفادار مانده اند – با تفاهم، همكارى، برادرى و برابرى كامل زندگى كنند».7

 

1. مجمع البحرين، كلمه سمح.

2. لسان العرب، «حنف».

3. حج 22، آيه 78.

4. بقره 2، آيه 286.

5. براى آگاهى بيشتر نگا :

الف. عبدالكريم، سليمى، نقش اسلام در توسعه حقوق بين الملل، قم : مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، 1382؛

ب. زين العابدين، قربانى، اسلام و حقوق بشر، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ پنجم 1375)؛

ج. مارسل، بوازار، انسان دوستى در اسلام، ترجمه محمد حسين مهدوى، (تهران : توس، 1362).

6. مارسل بوازار، همان، ص 107.

7. مارسل، بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤيدى، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1358، ص106.

 

منبع : هدانا برگرفته از ادیان و مذاهب

حتما بخوانيدویژه نامه دین پژوهی (ادیان و مذاهب)

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.