وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

احكام روزه حضرت آیت الله العظمی سبحانی

در ادامه می توانید احکام روزه مطابق نظر آیت الله العظمی سبحانی را بخوانید

0

احكام روزه حضرت آیت الله العظمی سبحانی

 

حضرت آیت الله العظمی سبحانی
حضرت آیت الله العظمی سبحانی

احكام روزه
روزه آن است كه انسان براى انجام فرمان خداوند عالم، از اذان صبح تا مغرب از چيزهائى كه روزه را باطل مى كند و شرح آنها بعداً گفته مى شود، خوددارى نمايد.
نيّت
(مسأله 1234) لازم نيست انسان نيّت روزه را از قلب خود بگذراند; يا مثلاً بگويد فردا را روزه مى گيرم، بلكه همين قدر كه براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، كافى است و براى آن كه يقين كند تمام اين مدت را روزه بوده، بايد مقدارى پيش از اذان صبح و مقدارى هم بعد مغرب از انجام كارى كه روزه را باطل مى كند، خوددارى نمايد.
(مسأله 1235) بايد در هر شب از ماه رمضان داعى بر امساك فردا را داشته باشد و بهتر است كه شب اول ماه هم نيت روزه همه ماه را بنمايد.
(مسأله 1236) از اول شب ماه رمضان تا اذان صبح هر وقت نيّت روزه فردا را بكند، اشكال ندارد.
(مسأله 1237) وقت نيّت روزه مستحبى از اول شب است تا موقعى كه به اندازه نيّت كردن به مغرب وقت مانده باشد كه اگر تا اين وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد و نيّت روزه مستحبى كند روزه او صحيح است.
(مسأله 1238) كسى كه پيش از اذان صبح بدون نيّت روزه، خوابيده است، اگر پيش از ظهر بيدار شود ونيّت كند، روزه او صحيح است چه روزه او واجب باشد چه مستحب. و اگر بعد

312
از ظهر بيدار شود، نمى تواند نيّت روزه واجب نمايد ولى لازم است تا مغرب از كارى كه روزه را باطل مى كند، اجتناب نمايد.
(مسأله 1239) اگر بخواهد غير روزه رمضان روزه ديگرى بگيرد، بايد آن را معين نمايد، مثلاً نيت كند كه روزه قضا يا روزه نذر مى گيرم مگر آنجا كه روزش معيّن باشد مانند روزه اول ماه، از اين جهت در ماه رمضان لازم نيست نيت كند كه روزه ماه رمضان مى گيرم، بلكه اگر نداند ماه رمضان است يا فراموش نمايد، و روزه ديگرى را نيت كند، روزه ماه رمضان حساب مى شود.
(مسأله 1240) اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بيهوش شود و قبل از زوال به هوش آيد، بنابر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام نمايد و احتياط مستحب آن است روزه آن روز را قضا نمايد.
(مسأله 1241) اگر پيش از اذان صبح نيّت كند و بخوابد و بعداز مغرب بيدار شود، روزه اش صحيح است.
(مسأله 1242) اگر بچّه پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، بايد روزه بگيرد و اگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.
(مسأله 1243) كسى كه براى به جا آوردن روزه ميّتى اجير شده، اگر روزه مستحبى بگيرد اشكال ندارد. ولى كسى كه روزه قضا ـ بنابر احتياط ـ يا واجب ديگرى دارد، نمى تواند روزه مستحبى بگيرد و چنانچه فراموش كند و روزه مستحبى بگيرد، در صورتى كه پيش از ظهر يادش بيايد، روزه مستحبى او به هم مى خورد و مى تواند نيّت خودرا به روزه واجب برگرداند. و اگر بعد از ظهر ملتفت شود، روزه او باطل است و اگر بعداز مغرب يادش بيايد، روزه اش بى اشكال نيست.
(مسأله 1244) اگر غير از روزه ماه رمضان روزه معيّن ديگرى بر انسان واجب باشد، مثلاً نذر كرده باشد كه روز معينى را روزه بگيرد، چنانچه عمداً تا اذان صبح نيت نكند، روزه اش باطل است و اگر نداند كه روزه آن روز بر او واجب است يا فراموش كند و پيش از ظهر يادش بيايد، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند، انجام نداده باشد و فوراً نيت كند روزه او صحيح وگرنه باطل مى باشد.

313
(مسأله 1245) اگر براى روزه واجب غيرمعيّنى مثل روزه كفّاره عمداً تا نزديك ظهر نيّت نكند اشكال ندارد، بلكه اگر پيش از نيّت تصميم داشته باشد كه روزه نگيرد، يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه; چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند، انجام نداده باشد و پيش از ظهر نيت كند، روزه او صحيح است.
(مسأله 1246) اگر در ماه رمضان پيش از ظهر كافر مسلمان شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، خوب است تا مغرب امساك كند، و اگر نكرد قضا ندارد.
(مسأله 1247) اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد احتياط مستحب آن است نيت روزه كند و بعداً قضاى آن را به جا آورد.
(مسأله 1248) روزى را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، واجب نيست روزه بگيرد، و اگر بخواهد روزه بگيرد، نمى تواند نيت روزه رمضان كند ولى اگر نيت روزه قضا و مانند آن بنمايد و چنانچه بعداً معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب مى شود.
(مسأله 1249) اگر روزى را كه شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، به نيّت روزه قضا يا روزه مستحبى و مانند آن روزه بگيرد و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است، بايد نيت روزه رمضان كند.
(مسأله 1250) اگر در روزه واجب معيّنى مثل روزه رمضان از نيت روزه گرفتن برگردد روزه اش باطل است و همچنين است اگر نيت كند كه چيزى را كه روزه را باطل مى كند به جا آورد، خواه آن را انجام بدهد يا ندهد، روزه اش باطل مى شود.
(مسأله 1251) در روزه واجبى كه وقت آن معين نيست مثل روزه كفّاره، اگر قصد كند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، يا مردّد شود كه به جا آورد يا نه، چنانچه به جا نياورد و پيش از ظهر دوباره نيت روزه كند، روزه او صحيح است و در روزه مستحب اگر تا غروب كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، نيت كند، روزه او صحيح است.

314

چيزهائى كه روزه را باطل مى كند
(مسأله 1252) نُه چيز روزه را باطل مى كند: اول: خوردن و آشاميدن. دوم: جماع، سوم: استمناء آن است كه انسان از غير طريق نزديكى كارى كند كه منى از او بيرون آيد. چهارم: دروغ بستن به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، پنجم: رساندن غبار غليظ به حلق، ششم: فرو بردن تمام سر در آب، هفتم: باقيماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح، هشتم: اماله كردن با چيزهاى روان، نهم: قى كردن و احكام اينها در مسائل آينده گفته مى شود.
1. خوردن و آشاميدن
(مسأله 1253) اگر روزه دار عمداً چيزى بخورد يا بياشامد، روزه او باطل مى شود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد مثل نان و آب چه معمول نباشد مثل خاك و شيره درخت و چه كم باشد يا زياد، حتى اگر مسواك را از دهان بيرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد روزه او باطل مى شود. مگر آنكه رطوبت مسواك در آب دهان به طورى از بين برود كه رطوبت خارج به آن گفته نشود.
(مسأله 1254) اگر روزه دار سهواً چيزى بخورد يا بياشامد، روزه اش باطل نمى شود.
(مسأله 1255) احتياط واجب آن است كه روزه دار از استعمال آمپولى كه به جاى غذا به كار مى رود، خوددارى كند. ولى تزريق آمپولى كه عضو را بى حس مى كند يا به جاى دوا استعمال مى شود، اشكال ندارد.
(مسأله 1256) اگر روزه دار به قدرى تشنه شود كه براى او تحمل تشنگى موجب عُسر و حَرَج بسيار سخت و بالاتر از حرج باشد به گونه اى كه با خوف تلف همراه باشد در اين صورت براى حفظ جان به مقدار ضرورت آب بياشامد و تا آخر روز امساك كند و احتياطاً بعداً قضا كند.

315
(مسأله 1257) انسان نمى تواند براى ضعف، روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى است كه معمولاً نمى شود آن را تحمل كرد، خوردن روزه اشكال ندارد.
(مسأله 1258) ترياك كشيدن حرام است و اشخاصى كه معتاد به كشيدن ترياك هستند بايد كوشش كنند در روز ماه رمضان ترياك نكشند و اگر ترك آن سبب خوف تلف باشد به مقدار ضرورت مصرف مى كند و امساك را ادامه مى دهد و در صورت امكان قضا مى كند.
2. جماع
(مسأله 1259) جماع روزه را باطل مى كند، اگرچه فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد.
(مسأله 1260) اگر كمتر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، روزه باطل نمى شود.
(مسأله 1261) اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد، يا او را به جماع مجبور نمايند، به گونه اى كه در جماع اختيار نداشته باشد مثل اين كه دست و پاى او را ببندند و با او نزديكى كنند، روزه او باطل نمى شود ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد، يا ديگر مجبور نباشد، بايد فوراً از حال جماع خارج شود و اگر خارج نشود، روزه او باطل است.
(مسأله 1262) اگر كسى را به اكراه وادار به جماع كنند، به گونه اى كه به خاطر ترس تن به عمل دهد، روزه او باطل و بايد قضا كند، هر چند گناه نكرده باشد.
3. استمناء
(مسأله 1263) اگر روزه دار استمناء كند و منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل مى شود.
(مسأله 1264) اگر بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل نيست. ولى اگر كارى كند كه بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل مى شود.
(مسأله 1265) هر گاه روزه دار بداند كه اگر در روز بخوابد محتلم مى شوديعنى در خواب

316
منى از او بيرون مى آيد، مى تواند در روز بخوابد و چنانچه بخوابد و محتلم هم بشود، روزه اش صحيح است.
(مسأله 1266) اگر روزه دار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود، واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند.
(مسأله 1267) روزه دارى كه محتلم شده، مى تواند بول كند و به شيوه اى كه قبلاً گفته شد، استبراء نمايد، اگر چه بداند به واسطه بول يا استبراء كردن باقى مانده منى از مجرا بيرون مى آيد.
(مسأله 1268) روزه دارى كه محتلم شده اگر بداند منى در مجرا مانده بهتر است كه پيش از غسل بول كند، و اگر نكرد بعد از غسل منى از او بيرون آيد، روزه او باطل مى شود.
(مسأله 1269) اگر به قصد بيرون آمدن منى كارى بكند در صورتى كه منى هم از او بيرون نيايد، روزه اش باطل مى شود.
(مسأله 1270) اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى با كسى بازى و شوخى كند اگر مطمئن باشد كه بعد از بازى و شوخى منى از او خارج نمى شود اگرچه اتفاقاً منى بيرون آيد روزه او صحيح است و در غير اين صورت روزه او باطل است.
4. دروغ بستن به خدا و پيغمبر
(مسأله 1271) اگر روزه دار به گفتن يا به نوشتن يا به اشاره و مانند اينها به خدا و پيغمبر و جانشينان آن حضرت عمداً نسبت دروغ بدهد. اگرچه فوراً بگويد دروغ گفتم يا توبه كند; بنابر احتياط واجب روزه او باطل است. و احتياط واجب آن است كه اگر دروغ بر حضرت زهرا(عليها السلام) و ساير پيغمبران و جانشينان آنان بازگشت به دروغ بر خدا و رسول و ائمه(عليهم السلام)باشد، در اين حكم با آنها فرقى ندارند.
(مسأله 1272) اگر بخواهد خبرى را كه نمى داند راست است يا دروغ نقل كند، بنابر احتياط واجب بايد از كسى كه آن خبر را گفته يا از كتابى كه آن خبر در آن نوشته شده نقل نمايد.

317
(مسأله 1273) اگر چيزى را به اعتقاد اين كه راست است از قول خدا يا پيغمبر نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه اش باطل نمى شود.
(مسأله 1274) اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيغمبر روزه را باطل مى كند و چيزى را كه مى داند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعداً بفهمد آنچه را كه گفته راست بوده، روزه اش باطل است.
(مسأله 1275) اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمداً به خدا و پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و جانشينان پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت دهد روزه اش باطل مى شود، ولى اگر از قول كسى كه آن دروغ را ساخته نقل كند اشكال ندارد.
5. رساندن غبار غليظ به حلق
(مسأله 1276) رساندن غبار غليظ به حلق، بنابر احتياط واجب روزه را باطل مى كند، چه غبار چيزى باشد كه خوردن آن حلال است مثل آرد، يا غبار چيزى باشد كه خوردن آن حرام است.
(مسأله 1277) اگر به واسطه باد، غبار غليظى پيدا شود و انسان با اين كه متوجه است، مواظبت نكند و به حلق برسد، بنابر احتياط واجب روزه اش باطل مى شود.
(مسأله 1278) احتياط واجب آن است كه روزه دار بخار غليظ و دود غليظ به حلق نرساند و از استعمال دخانيات مطلقا خوددارى كند.
(مسأله 1279) اگر مواظبت نكند و غبار يا بخار يا دود و مانند اينها داخل حلق شود، چنانچه يقين داشته كه به حلق نمى رسد، روزه اش صحيح است.
(مسأله 1280) اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند، يا بى اختيار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزه اش باطل نمى شود. و چنانچه ممكن است بايد آن را بيرون آورد.
6. فرو بردن سر در آب
(مسأله 1281) اگر روزه دار عمداً تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقى بدن او از آب

318
بيرون باشد، بايد قضاى آن روزه را بگيرد. ولى اگر تمام بدن را آب بگيرد و مقدارى از سر بيرون باشد، روزه باطل نمى شود.
(مسأله 1282) اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آن را دفعه ديگر در آب فرو برد، روزه اش باطل نمى شود.
(مسأله 1283) اگر قصد فرو بردن سر در آب نداشته ولى اتفاقاً تمام سر زير آب رفته، روزه اش صحيح است. ولى اگر قصد آن را داشته گرچه تمام سر هم زير آب فرو نرود، روزه اش باطل مى شود.
(مسأله 1284) اگر تمام سر زير آب برود ولى مقدارى از موها بيرون بماند روزه باطل مى شود.
(مسأله 1285) اگر فراموش كند كه روزه است و به نيت غسل سر را در آب فرو برد، روزه و غسل او صحيح است.
(مسأله 1286) اگر بداند كه روزه است و عمداً براى غسل سر را در آب فرو برد، چنانچه روزه او مثل روزه رمضان واجب معين باشد، بنابر احتياط واجب بايد دوباره غسل كند و روزه را هم قضا نمايد و اگر روزه مستحب، يا روزه واجبى باشد كه مثل روزه كفّاره، وقت معينى ندارد، غسل صحيح و روزه باطل مى باشد مگر در قضاء ماه رمضان آن هم بعدازظهر در اين صورت روزه و غسل هر دو باطل مى شود.
7. باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح
(مسأله 1287) اگر جنب عمداً تا اذان صبح غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است، عمداً تيمم ننمايد، روزه اش باطل است.
(مسأله 1288) اگر در روزه واجبى كه مثل روزه ماه رمضان وقت آن معين است، تا اذان غسل نكند و تيمم هم ننمايد ولى از روى عمد نباشد، مثل آن كه ديگرى نگذارد غسل و تيمم كند روزه اش صحيح است. ولى اگر غسل يا تيمم را فراموش كند روزه او باطل است.

319
(مسأله 1289) كسى كه جنب است و مى خواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معين است، چنانچه عمداً غسل نكند تا وقت تنگ شود، مى تواند با تيمم روزه بگيرد و روزه او صحيح ولى معصيت كرده است.
(مسأله 1290) اگر جنب يا حائض يا نفساء در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از يك روز يادش بيايد، بايد روزه آن روز را قضا نمايد و اگر بعد از چند روز يادش بيايد، بايد روزه هر چند روزى را كه يقين دارد جنب يا حائض و يا نفساء بوده، قضا نمايد. مثلاً اگر نمى داند سه روز جنب بوده يا چهار روز، بايد روزه سه روز را قضا كند.
(مسأله 1291) كسى كه در شب ماه رمضان براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت ندارد، اگر خود را جنب كند، روزه اش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب مى شود ولى اگر براى تيمم وقت دارد، چنانچه خود را جنب كند، با تيمم روزه او صحيح ولى گناهكار است.
(مسأله 1292) اگر گمان كند به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه تيمم كند، روزه اش صحيح است.
(مسأله 1293) كسى كه در شب ماه رمضان جنب است ومى داند كه اگر بخوابد تا اذان صبح بيدار نمى شود، نبايد بخوابد و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزه اش باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب مى شود.
(مسأله 1294) هر گاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود. اگر عادت و اطمينان دارد كه اگر دوباره بخوابد براى غسل بيدار مى شود، مى تواند بخوابد.
(مسأله 1295) كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا اطمينان دارد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان، خواب بماند، روزه اش صحيح است.
(مسأله 1296) اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا اطمينان دارد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود و تصميم هم داشته باشد كه بعداز بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بيدار نشود، بايد روزه آن روز را قضا كند و كفّاره بر او

320
واجب نمى شود ولى اگر از خواب دوم بيدار شود و براى مرتبه سوم بخوابد، احتياطاً كفّاره بر او واجب مى شود.
(مسأله 1297) خوابى را كه در آن محتلم شده، نبايد خواب اول حساب كرد، بلكه اگر از آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد خواب اول حساب مى شود.
(مسأله 1298) اگر روزه دار در روز محتلم شود، واجب نيست فوراً غسل كند.
(مسأله 1299) هر گاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده، اگرچه بداند پيش از اذان محتلم شده. روزه او صحيح است.
(مسأله 1300) كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، اگر بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت قضاى روزه تنگ است، مثلاً پنج روز روزه قضاى رمضان دارد و پنج روز هم به رمضان مانده است، احتياطاً آن روز را روزه بگيرد و بعد از رمضان قضاى آن را به جا آورد و اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست بايد روز ديگر روزه بگيرد.
(مسأله 1301) اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمداً غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است عمداً تيمم نكند، روزه اش باطل است.
(مسأله 1302) اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معين است، با تيمم روزه اش صحيح است و لازم نيست تا صبح بيدار بماند و اگر بخواهد روزه مستحب يا روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه كفّاره وقت آن معين نيست، نمى تواند با تيمم روزه بگيرد.
(مسأله 1303) اگر زن نزديك اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت نداشته باشد، يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده، روزه او صحيح است .
(مسأله 1304) اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود، يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند اگرچه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.

321
(مسأله 1305) اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك روز يا چند روز يادش بيايد، روزه هائى كه گرفته بايد قضا كند.
(مسأله 1306) اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و تا اذان غسل نكند، و در تنگى وقت تيمم هم نكند، روزه اش باطل است. ولى اگر تيمم كند، روزه او صحيح است.
(مسأله 1307) اگر زنى كه در حال استحاضه است، غسل هاى خود را به تفصيلى كه در احكام استحاضه گفته شد، به جا آورد، روزه او صحيح است.
(مسأله 1308) كسى كه مس ميّت كرده يعنى جائى از بدن خود را به بدن ميت رسانده، مى تواند بدون غسل مسّ ميّت روزه بگيرد، و اگر در حال روزه هم ميّت را مس نمايد، روزه او باطل نمى شود.
8. تنقيه
(مسأله 1309) تنقيه با چيز روان اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد، بنابر احتياط واجب روزه را باطل مى كند ولى استعمال شياف هائى كه براى معالجه است، اشكال ندارد.
9. قى كردن
(مسأله 1310) هر گاه روزه دار عمداً قى كند، اگرچه به واسطه مرض و براى رفع مسموميت و مانند آن ناچار باشد، روزه اش باطل مى شود ولى اگر سهواً يا بى اختيار قى كند، اشكال ندارد.
(مسأله 1311) اگر در شب چيزى بخورد كه مى داند به واسطه خوردن آن، در روز بى اختيار قى مى كند، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.
(مسأله 1312) اگر موجبات قى كردن غيراختيارى فراهم شد خوددارى از آن لازم نيست.
(مسأله 1313) اگر مگس در گلوى روزه دار برود، چنانچه به قدرى پايين رود كه به فرو بردن آن خوردن نمى گويند لازم نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است. و اگر به اين مقدار پائين نرود بايد آن را بيرون آورد و چنانچه فرو برد روزه اش باطل مى شود و بايد كفّاره هم بدهد.

322
(مسأله 1314) اگر يقين داشته باشد كه به واسطه آروغ زدن، چيزى از گلو بيرون مى آيد، نبايد عمداً آروغ بزند ولى اگر يقين نداشته باشد، اشكال ندارد.
(مسأله 1315) اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد، بايد آن را بيرون بريزد و اگر بى اختيار فرو رود، روزه اش صحيح است.
(مسأله 1316) اگر روزه دار سهواً يكى از كارهائى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و به خيال اينكه روزه اش باطل شده، عمداً دوباره يكى از آنها را به جا آورد، روزه او باطل مى شود.
(مسأله 1317) اگر چيزى به زور در گلوى روزه دار بريزند، يا سر او را به زور در آب فرو برند، روزه او باطل نمى شود. ولى اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند مثلاً به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر مالى يا جانى به تو مى زنيم و خودش براى جلوگيرى از ضرر چيزى بخورد، روزه او باطل مى شود.
(مسأله 1318) روزه دار نبايد جائى برود كه مى داند چيزى در گلويش مى ريزند يا مجبورش مى كنند كه خودش روزه خود را باطل كند و اگر قصد رفتن به چنين مكانى كند خواه برود يا نرود و خواه چيزى در گلويش بريزند يا نريزند، روزه او باطل است.
آنچه براى روزه دار مكروه است
(مسأله 1319) چند چيز براى روزه دار مكروه است و از آن جمله است: 1. دوا ريختن به چشم و سرمه كشيدن در صورتى كه مزه يا بوى آن به حلق برسد، 2. انجام دادن هر كارى كه مانند: خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف مى شود، 3.انفيه كشيدن اگر نداند كه به حلق مى رسد و اگر بداند به حلق مى رسد نبايد انجام دهد، 4. بو كردن گياهان معطّر، 5. نشستن زن در آب، 6. استعمال شياف، 7.تر كردن لباسى كه در بدن است، 8.كشيدن دندان و هر كارى كه به واسطه آن از دهان خون بيايد، 9. مسواك كردن به چوب تر، 10. انسان بدون قصد بيرون آمدن منى زن خود را ببوسد، يا كارى كند كه شهوت خود را به حركت آورد. و اگر به قصد بيرون آمدن منى باشد، روزه او باطل مى شود اگرچه منى بيرون نيايد.

323

كفّاره روزه
(مسأله 1320) كسى كه كفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند، يا به نحوى كه در مسأله بعد گفته مى شود دو ماه روزه بگيرد، يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام يك مدّ كه تقريباً 750 گرم است، طعام يعنى آرد گندم بدهد يا مقدار نانى كه آرد آن به اندازه 750 گرم باشد بدهد، و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، هر چند مدّ كه مى تواند به فقرا طعام بدهد و اگر نتواند طعام بدهد، 18 روز روزه بگيرد و اگر نتواند هر چند روز كه مى تواند بگيرد و اگر نتواند بايد استغفار كند، اگرچه مثلاً يك مرتبه بگويد استغفرالله و احتياط مستحب آن است كه هر وقت بتواند، كفّاره را بدهد.
(مسأله 1321) كسى كه مى خواهد دو ماه كفّاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سى و يك روز آن را پى در پى بگيرد و اگر بقيه آن پى در پى نباشد، اشكال ندارد.
(مسأله 1322) كسى كه مى خواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، نبايد موقعى شروع كند كه در بين سى و يك روز، روزى باشد كه مانند عيد قربان، روزه آن حرام است.
(مسأله 1323) كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد. يا وقتى شروع كند كه در بين آن به روزى برسد كه روزه آن واجب است، مثلاً به روزى برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد، بايد روزه ها را از سر بگيرد.
(مسأله 1324) اگر در بين روزهائى كه بايد پى در پى روزه بگيرد عذرى مثل حيض، يا نفاس، يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است. براى او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر واجب نيست روزه ها را از سر بگيرد، بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر به جا مى آورد.
(مسأله 1325) اگر به چيز حرامى روزه خود را باطل كند. چه آن چيز اصلاً حرام باشد مثل شراب و زنا، يا به جهتى حرام شده باشد، مثل نزديكى كردن با عيال خود در حال حيض، بنابر احتياط بايد كفاره جمع بدهد يعنى يك بنده آزاد كند، شصت روز روزه بگيرد و به شصت فقير هر يك 750 گرم آرد گندم بدهد.

324
(مسأله 1326) اگر روزه دار دروغى را به خدا و پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت دهد، يك كفاره بر او واجب است.
(مسأله 1327) اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند، يك كفاره بر او واجب است و اگر جماع او حرام باشد يك كفاره جمع.
(مسأله 1328) اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غيرجماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، براى همه آنها يك كفّاره كافى است.
(مسأله 1329) اگر روزه دار جماع حرام كند و بعد با حلال خود جماع نمايد يك كفّاره جمع بر او واجب است.
(مسأله 1330) اگر روزه دار كارى كه حلال است و روزه را باطل مى كند، انجام دهد، مثلاً آب بياشامد و بعد كار ديگرى كه حرام است و روزه را باطل مى كند، انجام دهد، مثلاً غذاى حرامى بخورد، يك كفّاره كافى است.
(مسأله 1331) اگر روزه دار آروغ بزند و چيزى در دهانش بيايد، چنانچه عمداً آن را فرو ببرد، روزه اش باطل است. و بايد قضاى آن را بگيرد و كفّاره هم بر او واجب مى شود.
(مسأله 1332) اگر نذر كند كه روز معينى را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمداً روزه خود را باطل كند كفاره آن مانند كفاره ماه رمضان است يعنى بايد يك بنده آزاد نمايد يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام دهد.
(مسأله 1333) كسى كه مى تواند وقت را تشخيص دهد، اگر به گفته كسى كه گفتارش قابل اعتماد و اطمينان نباشد و مى گويد مغرب شده افطار كند، و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و كفّاره بر او واجب مى شود.
(مسأله 1334) كسى كه عمداً روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر يا پيش از ظهر براى فرار از كفّاره سفر نمايد، كفّاره او ساقط نمى شود.
(مسأله 1335) اگر عمداً روزه خود را باطل كند. و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض براى او پيدا شود، كفّاره بر او واجب مى شود.

325
(مسأله 1336) اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده كفّاره بر او واجب نيست.
(مسأله 1337) اگر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اول شوّال و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود اول شوال بوده، كفّاره بر او واجب نيست.
(مسأله 1338) اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه دار است، جماع كند، اگر زن بر عمل راضى باشد، هر كدام بايد كفاره بدهد و اگر مجبور كرده باشد، كفّاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد.
(مسأله 1339) اگر روزه دار در ماه رمضان، با زن خود كه روزه دار است، جماع كند و در بين جماع زن راضى شود، بايد مرد دو كفّاره و زن يك كفاره بدهد.
(مسأله 1340) اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود كه خواب است جماع نمايد، يك كفّاره بر او واجب مى شود و روزه زن صحيح است و كفّاره هم بر او واجب نيست.
(مسأله 1341) اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غيرجماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند به جا آورد مثلاً آب و يا غذا بخورد كفاره بر هيچ كدام واجب نيست.
(مسأله 1342) كسى كه به واسطه مسافرت يا مرض روزه نمى گيرد، نمى تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع كند، ولى اگر او را مجبور نمايد، بنابر احتياط كفاره زن را بدهد.
(مسأله 1343) انسان نبايد در به جا آوردن كفّاره كوتاهى كند، ولى لازم نيست فوراً آن را انجام دهد.
(مسأله 1344) اگر كفّاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را به جا نياورد، چيزى بر آن اضافه نمى شود.
(مسأله 1345) كسى كه بايد براى كفّاره يك روز شصت فقير را طعام دهد، اگر به شصت فقير دسترسى دارد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مدّ كه تقريباً 750 كيلوگرم است، طعام دهد. يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد، ولى چنانچه انسان اطمينان داشته باشد كه فقير طعام را به عيالات خود مى دهد يا به آنها مى خوراند مى تواند براى هر يك از عيالات فقير

326
اگرچه صغير باشند، يك مدّ به آن فقير بدهد.
(مسأله 1346) كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر بعدازظهر عمداً كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بايد به ده فقير، هر كدام يك مدّ، طعام دهد. و اگر نمى تواند بايد سه روز پى در پى روزه بگيرد.
جاهائى كه فقط قضاى روزه واجب است
(مسأله 1347) در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفّاره واجب نيست:
اول آن كه روزه دار در روز ماه رمضان عمداً قى كند.
دوم آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مسأله1278 گفته شد، تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود.
سوم عملى كه روزه را باطل مى كند، به جا نياورد. ولى نيّت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد.
چهارم آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.
پنجم آن كه در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند، انجام دهد. بعد معلوم شود صبح بوده. و نيز اگر بعداز تحقيق با گمان به اين كه صبح شده، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روز بر اوواجب است، ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و چيزى بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست، و امّا اگر بعد از تحقيق گمان كند كه صبح نشده و يا شك كند كه صبح شده يا نه و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضاى آن روز واجب است.
ششم آن كسى كه مورد اعتماد و اطمينان نيست، بگويد صبح نشده و انسان به گفته او

327
كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هفتم آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هشتم آن كه نابينا و مانند آن به گفته كس ديگر افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
نهم آن كه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابرى به گمان اينكه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست.
دهم آن كه براى خنك شدن، يا بى جهت مضمضه كند يعنى آب در دهان بگرداند و بى اختيار فرو رود ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه كند و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
(مسأله 1348) اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نمى تواند افطار كند و همين طور اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق نمى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند، انجام دهد.
احكام روزه قضا
(مسأله 1349) اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه هاى دوران ديوانگى را قضا كند.
(مسأله 1350) اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزه هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد. ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه هاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
(مسأله 1351) روزه اى كه از انسان به واسطه مستى فوت شده، بايد قضا نمايد. اگرچه چيزى را كه به واسطه آن مست شده، براى معالجه خورده باشد.

328
(مسأله 1352) اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده مى تواند مقدار كمتر را كه احتمال مى دهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلاً كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى داند پنجم رمضان از سفر برگشت يا ششم، مى تواند پنج روز روزه بگيرد و نيز كسى هم كه نمى داند چه وقت عذر برايش پيدا شده، مى تواند مقدار كمتر را قضا نمايد، مثلاً اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كند و بعد از رمضان برگردد و نداند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده، يا بيست و ششم، مى تواند مقدار كمتر يعنى پنج روز را قضا كند ولى اگر قبلاً عدد را مى دانست و بعداً فراموش كرده در اين صورت بايد احتمال بيشتر را بگيرد.
(مسأله 1353) اگر از چند ماه رمضان، روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اول بگيرد، مانعى ندارد. ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد بايد اول قضاى رمضان آخر را بگيرد.
(مسأله 1354) كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاى او تنگ نباشد، مى تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد.
(مسأله 1355) اگر قضاى روزه معينى را (مانند قضاى روزه نذر) گرفته باشد، احتياط واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
(مسأله 1356) اگر به واسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزه هائى را كه نگرفته براى او قضا كنند.
(مسأله 1357) اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه هائى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مدّ كه تقريباً 750 گرم است، طعام يعنى آرد گندم به فقير بدهد، ولى اگر به واسطه عذر ديگرى مثلاً براى مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزه هائى را كه نگرفته بايد قضا كند و احتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مدّ طعام به فقير بدهد.
(مسأله 1358) اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان قضاى روزه را بگيرد بايد روزه هائى

329
را كه نگرفته قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان، غير مرض عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزه هائى را كه نگرفته بايد قضا كند.
(مسأله 1359) اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمداً قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مدّ آرد گندم هم به فقير بدهد.
(مسأله 1360) اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مد آرد گندم به فقير بدهد.
(مسأله 1361) اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت داشته باشد بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سال هاى پيش يك مدّ آرد گندم به فقير بدهد.
(مسأله 1362) كسى كه بايد براى هر روز يك مدّ طعام به فقير بدهد، مى تواند كفّاره چند روز را به يك فقير بدهد.
(مسأله 1363) اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تأخير بيندازد بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مدّ آرد گندم به فقير بدهد.
(مسأله 1364) اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، ـ علاوه بر كفّاره ـ بايد قضاى آن را به جا آورد و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را به جا نياورد، و براى هر روز نيز يك مدّ بايد به فقير بدهد.
(مسأله 1365) بعد از مرگ پدر و مادر; پسر بزرگتر بايد قضاى نماز و روزه او را به تفصيلى كه در مسأله1325 گفته شد، به جا آورد ولى قضاى روزه مادر بر پسر واجب نيست.
(مسأله 1366) اگر پدر و يا مادر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد، قضاى آن بر پسر بزرگتر واجب نيست.

330

احكام روزه مسافر
(مسأله 1367) مسافرى كه بايد نمازهاى چهار ركعتى را در سفر دو ركعت بخواند، نبايد روزه بگيرد و مسافرى كه نمازش را تمام مى خواند مثل كسى كه شغلش مسافرت يا سفر او معصيت است، بايد در سفر روزه بگيرد.
(مسأله 1368) مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد. ولى اگر براى فرار از روزه باشد، مكروه است.
(مسأله 1369) اگر غير روزه رمضان، روزه معين ديگرى بر انسان واجب باشد، مثل اين كه نذر كند روز معينى را روزه بگيرد نبايد در آن روز مسافرت كند و اگر در سفر باشد بايد قصد كند كه ده روز در جائى بماند و آن روز را روزه بگيرد.
(مسأله 1370) اگر نذر كند روزه بگيرد و روز آن را معين نكند، نمى تواند آن را در سفر به جا آورد. و اگر نذر كند روز معينى را در سفر روزه بگيرد، بايد در سفر به جا آورد و نيز اگر نذر كند روز معينى را چه مسافر باشد يا نباشد، روزه بگيرد بايد آن روز را اگرچه مسافر باشد، روزه بگيرد.
(مسأله 1371) مسافر مى تواند براى خواستن حاجت سه روز ـ روزهاى چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه ـ در مدينه طيّبه روزه مستحبى بگيرد.
(مسأله 1372) كسى كه نمى داند روزه مسافر باطل است اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مسأله را بفهمد روزه اش باطل مى شود. و اگر تا مغرب نفهمد روزه اش صحيح است.
(مسأله 1373) اگر فراموش كند كه مسافر است، يا فراموش كند كه روزه مسافر باطل مى باشد و در سفر روزه بگيرد روزه او باطل است.
(مسأله 1374) اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نمايد، بايد روزه خود را تمام كند و اگر پيش از ظهر مسافرت كند، و پيش از ظهر به حد ترخّص برسد، يعنى به جائى برسد كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشنود، روزه او باطل مى شود و اگر پيش از آن روزه را باطل

331
كند، كفّاره بر او واجب است. و هر گاه پيش از ظهر از شهر خود حركت كند ولى بعد از ظهر به حد ترخص برسد، روزه او صحيح است.
(مسأله 1375) اگر مسافر پيش از ظهر به وطنش برسد، يا به جائى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده، بايد آن روز را روزه بگيرد و اگر انجام داده، روزه آن روز باطل است.
(مسأله 1376) كسى كه در روزه ماه رمضان از محل خود مسافرت مى كند و قبل از ظهر همان روز مراجعت مى كند چنانچه مفطرى انجام نداده باشد، حكمش حكم كسى است كه مسافر بوده و قبل از ظهر به وطن مى رسد. اگر چيزى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد نيّت روزه و امساك كند و روزه او صحيح است.
(مسأله 1377) اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد، يا به جائى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، نبايد آن روز را روزه بگيرد.
(مسأله 1378) مسافر و كسى كه از روزه گرفتن عذر دارد، مكروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد و در خوردن و آشاميدن كاملاً خود را سير كند.
كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست
(مسأله 1379) كسى كه به واسطه پيرى نمى تواند روزه بگيرد، يا براى او مشقّت دارد، روزه بر او واجب نيست. ولى در صورت دوم بايد براى هر روز 750 گرم آرد به فقير بدهد.
(مسأله 1380) كسى كه به واسطه پيرى روزه نگرفته، اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگيرد بنابر احتياط لازم است قضاى روزه هائى را كه نگرفته به جا آورد.
(مسأله 1381) اگر انسان مرضى دارد كه زياد تشنه مى شود و نمى تواند تشنگى را تحمل كند، يا براى او مشقّت دارد، روزه بر او واجب نيست. ولى در صورت دوم بايد براى هر روز يك مد آرد گندم به فقير بدهد. و بهتر آن است كه بيشتر از مقدارى كه ناچار است آب نياشامد و چنانچه بعد بتواند در روزهاى كوتاه و هواى ملايم روزه بگيرد بنابر احتياط روزه هايى را كه نگرفته، قضا نمايد.

332
(مسأله 1382) زنى كه زائيدن او نزديك است و روزه براى حملش ضرر دارد روزه بر او واجب نيست. و بايد براى هر روز يك مدّ آرد گندم به فقير بدهد. و نيز اگر روزه براى خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مدّ گندم و يا آرد آن را به فقير بدهد. و در هر دو صورت روزه هائى را كه نگرفته بايد قضا نمايد.
(مسأله 1383) زنى كه بچه شير مى دهد و شير او كم است چه مادر بچه، يا دايه او باشد، يا بى اجرت شير دهد، اگر روزه براى بچه اى كه شير مى دهد ضرر دارد روزه بر او واجب نيست. و بايد براى هر روز يك مدّ طعام يعنى آرد گندم به فقير بدهد و نيز اگر براى خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست، و بايد براى هر روز يك مدّ طعام به فقير بدهد. و در هر دو صورت روزه هائى را كه نگرفته بايد قضا نمايد.
راه ثابت شدن اول ماه
(مسأله 1384) اول ماه به پنج چيز ثابت مى شود:
اول: آن كه خود انسان ماه را ببيند.
دوم: عده اى كه از گفته آنان يقين يا اطمينان پيدا مى شود، بگويند ماه را ديده ايم. و همچنين است هر چيزى كه به واسطه آن يقين يا اطمينان پيدا شود.
سوم: دو مرد عادل بگويند كه در شب ماه را ديده ايم و در خصوصيات ماه اختلاف نداشه باشند، اما اگر در تشخيص بعضى خصوصيات اختلاف داشته باشند مثل آنكه يكى بگويد ماه بلند بود و ديگرى بگويد نبود، به گفته آنان اوّل ماه ثابت مى شود.
چهارم: سى روز از اول ماه شعبان بگذرد كه به واسطه آن، اول ماه رمضان ثابت مى شود و سى روز از اول رمضان بگذرد كه به واسطه آن، اول ماه شوّال ثابت مى شود.
پنجم: حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است.
(مسأله 1385) هرگاه هوا ابرى باشد، و يا صاف باشد و ديگران نيز به ديدن ماه اقدام كنند ولى هيچ كس جز اين دو نفر مدعى رؤيت نباشند در اين دو صورت به قول دو عادل نيز ماه

333
ثابت نمى شود و بعيد نيست كه اشتباه باصره بوده است.
(مسأله 1386) اگر حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است، كسى هم كه از او تقليد نمى كند، بايد به حكم او عمل نمايد. ولى كسى كه مى داند حاكم شرع اشتباه كرده، نمى تواند به حكم او عمل نمايد.
(مسأله 1387) اول ماه با محاسبات نجومى ثابت نمى شود. ولى اگر انسان از گفته آنان يقين پيدا كند، بايد به آن عمل نمايد و اگر با محاسبات علمى امكان رؤيت هلال را نفى كنند ثبوت هلال با شهادت دو نفر عادل مشكل مى باشد. و احاديث مربوط به عدم حجيت قول منجم و… مربوط به محاسبات ظنى آن روز بوده و ارتباطى به محاسبات علمى امروز ندارد.
(مسأله 1388) بلند بودن ماه يا دير غروب كردن آن، دليل نمى شود كه شب پيش، شب اول ماه بوده است.
(مسأله 1389) اگر اول ماه رمضان براى كسى ثابت نشود و روزه نگيرد. چنانچه دو مرد عادل بگويند كه شب پيش ماه را ديده ايم، بايد روزه آن روز را قضا نمايد.
(مسأله 1390) اگر در شهرى اول ماه ثابت شود، براى مردم شهر ديگر كه به آن نزديك است كفايت مى كند و همچنين شهرهاى دور دستى كه افق آنها با هم متحد است و همچنين اگر ماه در بلاد شرقى مانند مشهد ـ ديده شود براى كسانى كه در بلاد غربى هستند، كفايت مى كند. ولى رؤيت در بلاد غربى براى كسانى كه در قسمت شرقى آن هستند كفايت نمى كند، مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند، يا انسان بداند كه افق آنهايكى است.
(مسأله 1391) روزى را كه انسان نمى داند آخر رمضان است يا اول شوال، بايد روزه بگيرد ولى اگر پيش از مغرب بفهمد كه اول شوال است، بايد افطار كند.
(مسأله 1392) اگر زندانى نتواند به ماه رمضان يقين كند، بايد به گمان عمل نمايد. و اگر آن هم ممكن نباشد، هر ماهى را كه روزه بگيرد صحيح است، و اگر زندان او ادامه يافت بنابر احتياط واجب بايد بعد از گذشتن يازده ماه از ماهى كه روزه گرفت، دوباره يك ماه روزه بگيرد ولى اگر بعد گمان پيدا كرد بايد به آن عمل نمايد.

334

روزه هاى حرام و مكروه
(مسأله 1393) روزه عيد فطر و قربان، حرام است و نيز روزى را كه انسان نمى داند آخر شعبان است، يا اول رمضان، اگر به نيت اول رمضان روزه بگيرد، حرام مى باشد.
(مسأله 1394) اگر زن به واسطه گرفتن روزه مستحبى حق شوهرش از بين رود، جايز نيست روزه بگيرد، بلكه اگر حق شوهر هم از بين نرود، ولى شوهر او را نسبت به آن، از گرفتن روزه مستحبى جلوگيرى كند، بنابر احتياط واجب بايد خوددارى كند.
(مسأله 1395) روزه مستحبى اولاد اگر اسباب اذيّت پدر و مادر، يا جد شود جايز نيست، بلكه اگر اسباب اذيّت آنان نشود ولى او را از گرفتن روزه مستحبى جلوگيرى كنند، احتياط مستحب آن است كه روزه نگيرد.
(مسأله 1396) اگر پسر بدون اجازه پدر روزه مستحبى بگيرد و در بين روز پدر او را نهى كند در صورتى كه اسباب اذيت پدر شود، بايد افطار كند.
(مسأله 1397) كسى كه مى داند روزه براى او ضرر ندارد، اگرچه پزشك بگويد ضرر دارد، بايد روزه بگيرد و كسى كه يقين يا گمان دارد كه روزه برايش ضرر دارد اگرچه پزشك بگويد ضرر ندارد، بايد روزه نگيرد و اگر روزه بگيرد صحيح نيست.
(مسأله 1398) اگر انسان احتمال بدهد كه روزه برايش ضرر دارد، و از آن احتمال، ترس براى او پيدا شود چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، نبايد روزه بگيرد و اگر روزه بگيرد صحيح نيست.
(مسأله 1399) كسى كه عقيده اش اين است كه روزه براى او ضرر ندارد، اگر روزه بگيرد و بعد از مغرب بفهمد روزه براى او ضرر داشته، بايد قضاى آن را به جا آورد.
(مسأله 1400) روزه روز عاشورا و روزى كه انسان شك دارد روز عرفه است يا عيد قربان، مكروه است.

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی سبحانی تبریزی.

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.