وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

آيا پيامبر(ص) به خاطر عباداتى كه در غار حرا مى كرد پيامبر شد؟

0

آيا پيامبر(ص) به خاطر عباداتى كه در غار حرا مى كرد پيامبر شد؟

آیا پیامبر ص صرفا بخاطر استعداد پیامبر شد؟

آيا پيامبر(ص) به خاطر عباداتى كه در غار حرا مى كرد پيامبر شد يا اينكه چون خدا مى خواست پيامبر شود در غار حرا عبادت مى كرد؟

همه موجودات مادى از جمله انسان از بدو خلقت و پيدايش داراى يك سرى استعدادها هستند. و هر چه اين موجود پيچيده تر باشد از تنوع استعداد بيشترى برخوردار خواهد شد. در مورد انسان، تفاوت استعدادها بسيار چشمگير است. برخى استعداد ذهنى بالايى دارند و برخى ديگر استعداد خاصى در مهارتهاى عملى دارند. برخى هوش بالاى دارند و برخى حافظه خوبى دارند و برخى استعداد هنرى ويژه اين تفاوت هاى همه از حكمت خداست. اگر اينها نبود هيچ گاه زندگى متنوع اجتماعى شكل نمى گرفت و تقسيم كارها و وظايف و محاسبات انسانى دچار مشكل مى شد.

اما صرف داشتن استعداد كمال نيست. استعداد اگر به فعليت نرسد و شكوفا نشود هيچ فايده اى براى شخص ندارد. در مورد انسان بسيارى از اين استعدادها با عمل اختيارى خود انسان است كه شكوفا مى شوند. پيامبران نيز مثل بقيه انسانها استعداد هايى دارند. لكن در اينها استعداد خاصى وجود دارد كه يا در ديگران نيست يا اگر هست در سطح پايين ترى است. و آن استعداد نبوت است. استعداد اتصال به منبع وحى. بسيارى از انسانها استعداد اتصال به عالم غيب را دارا هستند. ولى مقدار اين استعداد ها متفاوت است. مثلا استعداد سلمان فارسى در اين زمينه بيشتر ازابوذرغفارى است. اما استعداد اتصال به مرتبه خاصى از عالم غيب كه موطن وحى است در عده خاصى وجود دارد. و اينها همان انبياء هستند و البته بين خود انبياء نيز تفاوت استعداد وجود دارد. و پيامبر اسلام در اين زمينه برتر از همه است. «تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض منهم من كلم الله و رفع بعضهم درجات» (بقره/ 253)

اما كسى به صرف داشتن استعداد نبوت، نبى نمى شود، بلكه بايد استعداد خود را شكوفا كند. در اينها استعداد اتصال به غيب به قدرى قوى است كه حتى ممكن است بخشى از آن در شكم مادر نيز شكوفا شود. همانطور كه گاه يك بچه كه استعداد نقاشى دارد بدون تعليم، مقدارى از استعدادش رشد مى كند. ولى وقتى به استاد سپرده مى شود با سرعت بالاترى رشد مى كند. انبياء نيز از همان طفوليت به عالم غيب متصل مى شوند. فلذا باطن معصيت را مى ديدند و از اين رو مرتكب گناه نمى شدند. يعنى مرتبه پايين عصمت را از همان بچگى داشتند. ولى براى اتصال به مراتب بالاى علم غيب بايد تلاش مى كردند. و عبادت و خلوت انبياء قبل از بعثتشان براى همين بوده است. پيامبر (ص) با عبادت و خلوت در غار حرا استعداد نبوت خويش را شكوفا مى كرد. تا آنجا كه به منبع وحى متصل شد. على (ع) نيز استعداد امامت خويش را تحت تربيت پيامبر (ص) شكوفا نمود. در جاى پيامبر خوابيد، در جنگها با اخلاص جنگيد و خود را شكوفا ساخت.

حضرت ابراهيم (ع) كه صاحب مقام نبوت بود براى رسيدن به مقام امامت كه فوق مقام نبوت است امتحانها پس داد. تا استعداد امامت دراو شكوفا شود. «و اذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن، قال انى جاعلك للناس اماما….» (بقره/ 125) و زمانى كه پروردگار ابراهيم، او را به امورى چند امتحان كرد پس از او همه آنها را بجا آورد. به او گفت: من تو را براى مردم امام قرار دادم….

فلسفه امتحان الهى همين است، امتحان بشر براى اين است كه استعدادهاى متعالى او شكوفا شوند فلسفه عبادت و دعا و ذكر نيز همين است كه استعدادهاى عالى انسانى شكوفا شود و انسان به مراتب بالاى تقوا و عبوديت دست يابد. در اين طريق كتاب آسمانى به منزله كتاب راهنماى رشد استعدادهاست و انبياء و ائمه، استاد رشد استعدادها هستند.پرسمان.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.