وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

چگونه غرور خود را بشکنیم

0

چگونه غرور خود را بشکنیم

اول كسي كه با غرور و خود بيني ، سقوط كرد شيطان بود.
غرور شيطان مانع اطاعت او از فرمان خدا شد و همين باعث رانده شدنش از درگاه الاهي شد. اگر اين خودبيني در شيطان نبود در همان جايگاه ملكوتي باقي مي‌ماند و البته باز هم پيشرفت مي‌كرد.
در حديثي از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) مي خوانيم: «سكر الغفلة و الغرور ابعد افاقة من سكر الخمور!; مستي غفلت و غرور از مستي شراب طولاني تر است ».(غررالحكم)
همين مستي غرور باعث مي‌شود كه فرد مغرور اصلا متوجه سقوط خود و دور شدنش از كمالات نباشد. وقتي در نشانه‌هاي خودبيني و علائم آن توجه مي‌شود، ميبينيم همه آنها فرد خودبين را در معرض سقوط قرار داده است، سقوطي كه ممكن است هرگز بازگشتي نداشته باشد.
بي اعتنايي به مردم، بي توجهي به حلال و حرام الهي، رعايت نكردن ادب با بزرگان و ترك محبت با دوستان و بستگان، بي رحمي نسبت به زيردستان، ذكر سخنان ناموزون و دور از ادب، سر دادن خنده و قهقهه بلند، دويدن در حرف ديگران، نگاه هاي تحقيرآميز به صالحان و پاكان و عالمان و همچنين راه رفتن به صورت غير متعارف، پا را به زمين كوبيدن، شانه هها را تكان دادن، نگاه هاي غير متعارف به زمين و آسمان نمودن و حتي گاهي كارهاي ديوانگان را انجام دادن اينها همه از نشانه هاي غرور است.
البته علائم غرور منحصر در اين موارد نيست و ممكن است در اشكال ديگري بروز كند. اما براي مبارزه و درمان آن به اين مطالب توجه كنيد:
از آنجا كه غرور غالبا ناشي از جهل و عدم شناخت خويشتن و قدر و منزلت انسان در پيشگاه خداست نخستين گام درمان اين بيماري اخلاقي شناخت خويشتن و معرفت پروردگار و نيز شناخت لياقت ها و شايستگي ها در انسانهاي ديگر است.
اگر انسان به گذشته خويش برگردد كه طفلي بود از هر نظر عاجز و ناتوان و به آينده خويش بنگرد كه پير و ناتوان و از كار افتاده مي شود و اگر چند روزي قدرت، مال، ثروت، جواني و زيبايي دارد، همه آنها در معرض انواع آفات است و طبق ضرب المثل معروف «به مالت نناز كه به شبي از بين مي رود و به جمالت نناز كه به تبي از بين مي رود!» همه اينها آسيب پذير است.
و نيز اگر به تاريخ پيشينيان بنگرد و سرعت زوال قدرت ها و از ميان رفتن اموال و نابودي امكانات با خبر شود هرگز مست غرور نخواهد شد.
چگونه انسان به عملش مغرور شود و حال آنكه ممكن است با ضربه اي كه به مغز او تصادفا وارد شود نه تنها همه علومش را فراموش كند حتي نام خود را نيز فراموش كند؟!
چگونه به اموالش مغرور گردد در حالي كه با يك نوسان بازار و پيش آمدن يك حادثه مهم اجتماعي، سياسي و يا نظامي نه تنها همه ثروت خود را از دست دهد بلكه بدهي زيادي به بار آورد؟!
چگونه به قدرتش بنازد در حالي كه ممكن است فردا آن را از دست دهد و پشت ميله هاي زندان باشد!
به هر حال آنچه انسان را از مركب غرور پايين مي كشد و به مستي غرور پايان مي دهد شناخت خويشتن و اوضاع جهان و بي اعتباري و شدت دگرگوني احوال آن است.
قرآن مجيد به مغروران خطاب مي كند و با اين سخن بيدارگر به آنها هشدار مي دهد، مي فرمايد: «اولم يسيروا في الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم كانوا اشد منهم قوة و اثاروا الارض و عمروها اكثر مما عمروها و جائتهم رسلهم بالبينات فما كان الله ليظلمهم و لكن كانوا انفسهم يظلمون; آيا در زمين گردش نكردند تا ببينند عاقبت كساني كه قبل از آنها بودند چگونه بود؟ آنها نيرومندتر از اينان بودند و زمين را(براي زراعت و آبادي) بيش از اينان دگرگون ساختند و آباد كردند عمران نمودند و پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغشان آمدند(اما آنها انكار كردند و كيفر خود را ديدند) خداوند هرگز به آنها ستم نكرد، آنها به خودشان ستم مي كردند».( روم،9)
شبيه همين معني در سوره غافر آيه 21 و 82 نيز آمده است.
اگر انسان درست به جسم و روح و امكانات خود توجه كند كه چقدر آسيب پذيرند و چگونه حوادث كوچك مي توانند زندگي او را بر هم زنند، هرگز مست و مغرور نمي شود، اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: «مسكين بن آدم مكتوم الاجل، مكنون العلل، محفوظ العمل، تؤلمه البقة و تقتله الشرقة و تنتنه العرقة; بيچاره آدميزاد! سرآمد زندگيش نامعلوم، علل بيماريش ناپيدا و اعمالش ثبت و ضبط مي شود، پشه اي او را مي آزارد و گلوگير شدن آب يا غذايي او را مي كشد و عرق مختصري او را متعفن و بدبو مي سازد»! (كلمات قصار، حكمت 419.)
در حالات «اياز» وزير معروف مقتدر سلطان محمود غزنوي نقل كرده اند كه همه روز در اطاق مخصوصي مي رفت و در را مي بست و بعد از لحظاتي بيرون مي آمد، بينندگان تعجب كردند كه در اين اطاق چه سري نهفته است كه همه روز «اياز» به آن سركشي مي كند، بعد از تحقيق معلوم شد لباس دوران چوپانيش را در آنجا گذارده و همه روز به آنجا مي رود و به آن نگاه مي كند و مي گويد: اياز تو چوپان بودي! اكنون كه خداوند تو را به مقام وزارت رسانده مغرور مباش، از اين بترس كه فردا مقامت را از دست بدهي و از گذشته نيز ناتوان تر شوي »!
اگر انسان متوجه باشد كه هر چه دارد از خدا است و از خود چيزي ندارد و هميشه شاكر نعمت‌هاي خدا باشد، ديگر خودش را نخواهد ديد و خودش را صاحب نعمت نمي‌بيند بلكه امانت داري براي نعمت است كه هر لحظه به وسيله‌ي آنها امتحان مي‌شود.[1]

 آثار و پیامدهاى فردى و اجتماعى غروراز منظر آیت الله مکارم شیرازی [2]
 

از آنجا که غرور غالباً ناشى از جهل و عدم شناخت خویشتن و قدر و منزلت انسان در پیشگاه خداست نخستین گام درمان این بیمارى اخلاقى شناخت خویشتن و معرفت پروردگار و نیز شناخت لیاقت ها و شایستگى ها در انسانهاى دیگر است.

اگر انسان به گذشته خویش برگردد که طفلى بود از هر نظر عاجز و ناتوان و به آینده خویش بنگرد که پیر و ناتوان و از کار افتاده مى شود و اگر چند روزى قدرت، مال، ثروت، جوانى و زیبایى دارد، همه آنها در معرض انواع آفات است و طبق ضرب المثل معروف «به مالت نناز که به شبى از بین مى رود و به جمالت نناز که به تبى از بین مى رود!» همه اینها آسیب پذیر است.

و نیز اگر به تاریخ پیشینیان بنگرد و سرعت زوال قدرت ها و از میان رفتن اموال و نابودى امکانات با خبر شود هرگز مست غرور نخواهد شد.

چگونه انسان به علمش مغرور شود و حال آنکه ممکن است با ضربه اى که به مغز او تصادفاً وارد شود نه تنها همه علومش را فراموش کند حتّى نام خود را نیز فراموش کند؟!

چگونه به اموالش مغرور گردد در حالى که با یک نوسان بازار و پیش آمدن یک حادثه مهم اجتماعى، سیاسى و یا نظامى نه تنها همه ثروت خود را از دست دهد بلکه بدهى زیادى به بار آورد؟!

چگونه به قدرتش بنازد در حالى که ممکن است فردا آن را از دست دهد و پشت میله هاى زندان باشد!

به هر حال آنچه انسان را از مرکب غرور پایین مى کشد و به مستى غرور پایان مى دهد شناخت خویشتن و اوضاع جهان و بى اعتبارى و شدّت دگرگونى احوال آن است.

قرآن مجید به مغروران خطاب مى کند و با این سخن بیدارگر به آنها هشدار مى دهد، مى فرماید: «اَوَلَمْ یَسِیرُوا فِى الاَْرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَانُوا اَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ اَ ثَارُوا الاَْرْضَ وَ عَمَرُوهَا اَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَ جَائَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لَکِنْ کَانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ; آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها بودند چگونه بود؟ آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را(براى زراعت و آبادى) بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند و عمران نمودند و پیامبرانشان با دلایل روشن به سراغشان آمدند(امّا آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند) خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، آنها به خودشان ستم مى کردند».(1)

شبیه همین معنى در سوره غافر آیه 21 و 82 نیز آمده است.

اگر انسان درست به جسم و روح و امکانات خود توجّه کند که چقدر آسیب پذیرند و چگونه حوادث کوچک مى توانند زندگى او را بر هم زنند، هرگز مست و مغرور نمى شود، امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: «مِسْکِینُ بْنُ آدَمَ مَکْتُومُ الاَْجَلِ، مَکْنُونُ الْعِلَلِ، مَحْفُوظُ الْعَمَلِ، تُؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ; بیچاره آدمیزاد! سرآمد زندگیش نامعلوم، علل بیماریش ناپیدا و اعمالش ثبت و ضبط مى شود، پشه اى او را مى آزارد و گلوگیر شدن آب یا غذایى او را مى کشد و عرق مختصرى او را متعفّن و بدبو مى سازد»!(2)

در حالات «ایاز» وزیر معروف و مقتدر سلطان محمود غزنوى نقل کرده اند که همه روز در اطاق مخصوصى مى رفت و در را مى بست و بعد از لحظاتى بیرون مى آمد، بینندگان تعجّب کردند که در این اطاق چه سرّى نهفته است که همه روز «ایاز» به آن سرکشى مى کند، بعد از تحقیق معلوم شد لباس دوران چوپانیش را در آنجا گذارده و همه روز به آنجا مى رود و به آن نگاه مى کند و مى گوید: «ایاز تو چوپان بودى! اکنون که خداوند تو را به مقام وزارت رسانده مغرور مباش، از این بترس که فردا مقامت را از دست بدهى و از گذشته نیز ناتوان تر شوى»!

اگر همه قدرتمندان چنین اسباب عبرتى در اختیار داشته باشند هرگز مغرور نخواهند شد، ولى متأسّفانه هر کس «ایاز» نمى شود.

 

1- روم، 9.

2- نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 419.

ــــــــــــــــــــــــ

[1]-اخلاق و عرفان؛ پرسمان

[2]-اخلاق در قرآن جلد 2، حضرت آیت الله مکارم شیرازی

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.