وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

چرا حضرت ابراهیم برای دیدن زنده شدن مردگان چهار پرنده را ذبح کرد

0

مفسران اسلامى نقل مى كنند روزى ابراهيم(عليه السلام) از كنار دريايى مى گذشت. مردارى را كنار آب ديد كه قسمتى از جسدش در دريا و قسمت ديگر آن بيرون آب است و حيوانات دريايى و خشكى از دو طرف به آن هجوم آورده و آن را مى خورند، به گونه اى كه اجزاى بدنش از هم منفك مي شود. ديدن اين منظره، آن حضرت را به فكر مسأله رستاخيز انداخت كه چگونه انسان مرده كه اجزاى آن بسان اين مردار، در جهان متلاشى شده بار ديگر زنده مى شود; از اين رو از خداوند درخواست كرد كه كيفيّت احياى مردگان را پس از متلاشى شدن اجزاى آنها، براى او بنماياند.
شكى نيست كه ابراهيم خليل(عليه السلام) از طريق وحى، از وجود رستاخيز آگاه بود و به آن كاملاً ايمان و اعتقاد داشت، ولى براى رفع خطورهاى ذهنى كه گاهى اصحاب يقين را نيز زجر و آزار مى دهد، از خدا خواست كه منظره احياى مردگان را با ديدگان خود مشاهده نمايد تا يقين وى به صحت رستاخيز به حد اعلا برسد و به اصطلاح علم اليقين او به عين اليقين تبديل شود.
قرآن مجيد درخواست حضرت ابراهيم(عليه السلام) و پاسخ خدا را به او طى آيه اى از سوره بقره نقل مى كند:
«وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَ لَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي…»[1]؛
[به ياد آر هنگامى كه ابراهيم گفت: خدايا به من نشان بده كه چگونه مردگان را زنده مى كنى، (خدا) گفت: مگر ايمان نياورده اى؟ ابراهيم گفت: چرا، ليكن مى خواهم قلبم آرام گردد (و خطورهاى زجردهنده ذهنى ام از بين برود).]
جمله (وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي) بيانگر همان نكته اى است كه يادآور شديم و آن اينكه چه بسا در قلب دارندگان ايمان و يقين به پديده اى، خطورهايى پديد مى آيد كه محو آنها، جز با رؤيت پديده امكان پذير نيست.
اكنون ببينيم كه خداوند به او چه دستورى مى دهد:
(قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَل مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)[2]

[(خدا) فرمود: چهار پرنده انتخاب كن و آنها را در حالى كه با تو انس گرفته اند، ذبح كن (و قطعه قطعه كن و در هم آميز) و هر جزئى از آنها را بر سر كوهى بگذار; سپس آنها را به سوى خود فرا خوان. خواهى ديد كه آنها شتابان به سوى تو مى آيند. به راستى خداوند قدرتمند و حكيم است (هم از ذرّات بدن پرندگان آگاه است و هم بر گردآورى آنها توانايى دارد).]

شأن نزولى كه در آغاز بحث نقل كرديم و همچنين دستورى كه خداوند به ابراهيم(عليه السلام)مى دهد كه چهار مرغ را به شرح يادشده ذبح كند، مى رساند كه هدف ابراهيم(عليه السلام) تنها مشاهده احياى مرده نبوده، وگرنه كافى بود كه خداوند مرده اى را زنده كند بدون اينكه ابراهيم(عليه السلام) را به دست زدن به اين مقدمات تكليف كند، بلكه هدف آن حضرت مشاهده بازگشت اجزاى بدن هر حيوانى به بدن اصلى خود بود; از اين رو مكلف شد كه پرندگان متعددى را ذبح كند و آنها را با هم بياميزد و چون اين هدف در صورتى عملى مى شد كه پرندگان از انواع مختلفى باشند، زيرا در غير اين صورت، هدف كه بازگشت اجزاى هر يك به بدن اصلى خود بود، تأمين نمى گردد.

در روايات وارد شده است كه اين چهار مرغ عبارت بودند از: طاووس، كبوتر، خروس و كلاغ، كه هر كدام مظهر صفات و روحيات خاصى است. طاووس مظهر خودنمايى، خروس مظهر تمايلات شديد جنسى، كبوتر مظهر بازيگرى و كلاغ مظهر ذكاوت و هوش است.

پي نوشت: ————————-

[1] بقره/260.

[2] بقره/260.

كتاب معاد، انسان و جهان، آيت الله سبحاني، ص 166-168

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.