وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

چرایی پیمان گرفتن از انسان در عالم ذر

0

چرایی پیمان گرفتن از انسان در عالم ذر

عالم ذر

حضرت آيت الله جوادي آملي

حضرت آيت الله جوادي آملي

عالم ذر

آيه يكصد و هفتاد و دوم سوره اعراف كه معروف به آيه ذرّ است: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى» را توضيح دهيد.

اين آيه از نشئه اى سخن مى گويد كه انسان در آن نشئه به ربوبيت خدا و عبوديت خود آگاه شد و پيمان بست و تعهد سپرد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى» فرمود ما در نشئه اى انسان ها راگواه خودشان قرار داديم. نفسشان را به خودشان نشان داديم و آن ها به ربوبيت خدا و عبوديت خود اعتراف كردند.

اين كار را انجام داديم تا در قيامت كه روز حساب است، كسى بهانه نياورد و نگويد من در محيط غير مذهبى تربيت شدم و سنت هاى قومى در من اثر گذاشت: «أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنّا كُنّا عَنْ هذا غافِلِينَ»1 به اين ترتيب، بهانه هاى سياسى، جغرافيايى، قومى و نژادى بى تأثير خواهد بود.

خداوند فرمود شما در آن نشئه به حقيقت خود پى برديد كه شما عبد خداييد و خدا رب شما است. آن نشئه، نشئه تاريخى نيست كه شما بگوييد فراموش كرديم. الان هم با شما هست و خواهد بود. و اذ يعنى واذكر؛ به ياد آن صحنه باش؛

يعنى اگر الان هم تفكر كنيد، آن صحنه را به ياد مى آوريد، اين گونه نيست كه عالم ديگرى باشد و از ياد شما رفته باشد تا بگوييد يادمان نيست. اين مطلب را خداى سبحان در سوره اعراف مدلل كرد و فرمود: دليل اين كار آن است كه هيچ كس در قيامت بهانه نياورد.

اصل توحيد و نبوت و وحى و شريعت در درون هر كسى پيش بينى شده است: «أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنّا كُنّا عَنْ هذا غافِلِينَ؛ مبادا در قيامت كسى بگويد ما وارث سنتى باطل بوديم و در محيط بد تربيت شديم».

اين صحنه كجا است؟ اين صحنه،  پشت صحنه نعمت است. نعمت يا نعمت جوانى است يا علم است يا مال است يا زيبايى است.

اگر انسان الهی باشد، اين نعمت ها برايش مانند يك شيشه شفاف است كه از پشت آن، همه حقايق را مى بيند؛ و اگر غير الهی باشد، اين نعمت ها برايش مانند پرده اى است كه نمى توان پشت آن را ديد.

فرد بايد اين پرده را بالا بزند تا حقايق را ببيند. تفاوت عارف با بقيه مردم در همين است. عارف در يك اتاق شيشه اى زندگى مى كند و تمام حقايق بالا و پائين و جلو و عقب و راست و چپ عالم را آشكارا مى بيند ولى بقيه نه.

 تمام اين نعمت ها براى ما كه غافليم پرده است؛ براى مثال سلامت براى ما پرده است. همين كه اين پرده در اثر بيمارى پاره شود، مى گوييم: يا الله؛ همين كه جوانى به پيرى گراييد، مى گوييم: يا الله؛ وقتى از مقامى عزل شديم، نداى «يا الله» مان بالا مى رود.

فرق غافل و عاقل همين است. عاقل اگر جوان باشد، عالم باشد، پولدار باشد، همه اين ها برايش شيشه است؛ يعنى مى داند اين ها را خداوند عطا كرده وامانت است. بدين سبب مغرورانه زندگى نمى كند. و جوانى و علم و مال و مقام خود را به جا مصرف مى كند.

غافل به عكس است. جوان غافل وقتى پير شد، پرده غفلت جوانى اش كنار مى رود و به فكر قضاى نمازهاى خود مى افتد. وقتى تندرستى اش به بيمارى تبديل شد، «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ»مى خواند.

ذات اقدس اله در درون همه ما شيشه شفافى گذاشته است كه گردو غبار غفلت و گناه روى آن را مى پوشاند و در اثر طول زمان و غفلت مدام به پرده و حجاب تبديل مى شود.

انسان نه مى تواند از فقر خود چشم پوشد و نه از نيازش به غنى. ما فقيريم. تنها كسى كه مى تواند نيازمان را برآورد، غنى با لذّات است. اگر سفينه فضايى در كره ماه گرفتار مشكلى شود، سرنشينانش به چه كسى متوسل مى شوند؟ مسلما به قدرتى كه «فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ»3 است، متوسل مى شوند.

در ادبيات عرفانى معشوق را دلارام مى گويند، يعنى چيزى يا كسى كه دل انسان، با رسيدن به آن، آرام مى شود و قرار مى گيرد.

اول، جوانى معشوق انسان است؛ ولى بعد مى فهمد چنين نيست. بعد مقام، بعد مال و مانند اين ها. انسان اين امور را يكى پس از ديگرى پشت سر مى گذارد و به تدريج در مى يابد هيچ يك از آن ها نمى تواند براى او آرامش به ارمغان آورد. تمام اين موارد واسطه و نردبان صعودند نه دلارام.

براى اين كه بفهميم به معشوق رسيده ايم يا نه، بايد ببينيم آرام شده ايم يا نه. اگر در سوره مباركه رعد آمده است «أَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»4 براى همين است.

اين طمأنينه در عربى همان است كه در فارسى به آن دلارام مى گوييم. اين دل در اختيار خود ما است و همه مى دانيم با چه چيز آرامش مى يابد.

اينكه انسان بعد از به دست آوردن مدرك، پول، همسر و مانند اين ها آرام نمى شود، دليل بر اين است كه آن ها معشوق او نيستند. معشوق حقيقى ذات اقدس اله است.

به هر حال، در درون انسان همه چيز هست. اگر گاهى نسيمى نشاط آور بر شما وزيد و لحظاتى نشاط يافتيد، بدانيد قلب كسى را خوشحال كرده ايد و اثر آن خوشحالى به صورت نسيم بهشتى بر شما وزيده است.

اگر نيشى زديد يا غيبتى كرديد يا كسى را رنجانديد، اين به شكل نسيمى جهنمى بر شما مى وزد و مى بينيد مضطرب يا غمگين شده ايد.

اگر انسان مراقبه و محاسبه داشته باشد و هر روز اين شيشه درونى را گردگيرى كند، هميشه شفاف مى ماند؛ و گرنه اين گردها زياد و به حجابى ضخيم تبديل مى شود. پس اين آيه شريفه مى گويد: هر روز به ياد صحنه اقرار باشيد.

1. سوره اعراف7: آيه 172.

2. سوره نمل27: آيه 62.

3. سوره زخرف43: آيه 84.

4. سوره رعد12: آيه 28.

 

منبع : هدانا برگرفته ازپرسش ها و پاسخ ها «توصیه ها،پرسش ها و پاسخ ها».

حتما بخوانيدویژه نامه اخلاق و کلام علما

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.