وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

پيامدهاي اجتماعي دوستي هاي قبل از ازدواج

دوستي هاي قبل از ازدواج ضررها و زيان هاي فراوان اجتماعي نيز دارد كه به نمونه هايي اشاره مي شود:
1. رواج خودكشي …

0

پيامدهاي اجتماعي دوستي هاي قبل از ازدواج

همان طور كه در شماره قبل گذشت به تعريف و اهميت موضوع و پيامدهاي منفي دوستي هاي قبل از ازدواج پرداختيم، در آخرين شماره آن، به پيامدهاي اجتماعي آن (از جمله: رواج خودكشي، فلج كردن اجتماع و كاهش ميل به ازدواج … ) خواهيم پرداخت. منتظر نظرات خوبتان هستيم.
دوستي هاي قبل از ازدواج ضررها و زيان هاي فراوان اجتماعي نيز دارد كه به نمونه هايي اشاره مي شود:

1. رواج خودكشي

در خارج از كشور، اين دوستي يا منجر به تجاوز به عنف مي شود كه پايان راه آن خودكشي است وي ا محروميت جنسي است در پسران كه آخر خط آن نيز همان امري است كه در دختران رخ داده است. به اين جهت آمار خودكشي غوغا مي كند. «طبق آمار آكادمي متخصصين بيماري هاي كودكان در آمريكا آمار خودكشي جوانان آمريكايي در سنين 15 الي 19، 44٪ نسبت به سال 1970 افزايش يافته، طبق اين گزارش حدود شش هزار جوان يعني به طور متوسط روزانه 15 نفر در سال 1984 دست به خودكشي زده اند». (مجله خانوده، شماره 50، تير 1364) «و در سال 2000 به 29 هزار، 350 مورد افزايش يافته است». (آمارها پرده بر مي دارد، اصغر جدائي، سازمان تبليغات اسلامي، قم: ص 249) و تازه آمريكا مقام چهارم، در خودكشي بعد از سوئيس و اطريش و كانادا را دارد. (مجله خانواده، شماره 51، مرداد 1364) و در داخل كشور نيز كساني كه گرفتار دام دوستي هاي خياباني شده اند از تحصيلات بازمانده و با مرور زمان اسباب بدنامي و تباهي خويش را فراهم آورده و دچار مشكلات عديده شده اند، و بر اثر ضعف ايمان، چاره خويش را در خودكشي دانسته اند، به نمونه هايي توجه كنيد:
1. دختر خانم هفده ساله اي مي نويسد: «من با تلفن با پسري آشنا شدم … و ايشان پيوسته به من وعده ازدواج مي داد … » اين ازدواج سر نمي گيرد وي در ادامه مي نويسد: «من در زندگي شكست خورده ام و ديگر چاره اي جز خودشكي ندارم، چون ديگر حاضر نيستم بعد از اين كار، مهر هيچ پسري را در دل جاي دهم و هميشه در خود فرو رفته ام و از همه كس متنفرم، به هيچ يك از آن ها اطمينان ندارم؛ همه آنها بي معنا هستند … تحت تأثير دوستان ناباب با آن آقا آشنا شدم و عاقبت هم، چنان غرورم را شكست خورده يافتم كه امروزه چاره اي جز خودكشي براي خود نمي يابم». (تحليلي تربيتي بر روابط دختر و پسر، علي اصغر احمد، تهران: سازمان انجمن اولياء و مربيان، 1378، ص 123)
2. دختر پانزده ساله اي در نامه خود مي نويسد: «من دختري هستم كه به علت كمبود محبت در خانواده سال گذشته ناچار دست به خودكشي زدم (اما با كمك مادر و پزشكان) از مرگ نجات پيدا كردم … من در گذشته مرتكب اشتباه شده با پسري دوست شدم كه در همسايگي ما زندگي مي كردند … مادرم از زماني كه به مسأله پي برده است در هر كاري سرزنشم مي كنم». (همان)
از اين نمونه ها در مجلات و كتاب ها فراوان داريم كه نشان دهنده اين است كه عشق هاي خياباني جامعه خصوصا جوانان را با خطر خودكشي رو به رو مي كند.
2. فلج كردن اجتماع
اگر در جامعه دوستي هاي خياباني و به قول امروزي ها «عشق» رواج پيدا كرد، به جاي آن كه مردان، خصوصا جوانان در محل درس و شغل به كارهاي مربوطه بپردازند، متوجه جذب يكديگر مي شوند وقت بسيار تلف شده و فرصت جواني و نشاط و شادابي روحي آنان به هدر مي رود.
استاد مطهري(ره) در اين زمينه مي گويد: «بي حجابي و ترويج روابط آزاد جنسي موجب فلج كردن نيروي اجتماع است .. آيا اگر پسر و دختري در محيط جداگانه اي تحصيل كنند … بهتر درس مي خوانند و فكر مي كنند و به سخن استاد گوش مي كنند يا وقت يكه كنار هر پسري يك دختر آرايش كرده … باشد». (مسأله حجاب، ص 92)
جهان امروز، با نام آزادي زن و به عبارت صريح تر «آزادي روابط جنسي» روح جوانان را سخت فاسد كرده است و به جاي اين كه آزادي به شكفتن استعدادها كمك كند، به گونه اي متفاوت با قديم، نيروها و استعدادهاي انساني را هدر داده است و مي دهد (جوانان و روابط، همان، ص 40) و در نيتجه جامعه را فلج مي كند.
3. كاهش ميل به ازدواج
جواناني كه قبل ازدواج، روابط نامشروع، و دوستي هاي خياباني را تجربه كرده و طهارت روح و صفاي باطن خود را لكه دار ساخته اند انگيزه چنداني براي ازدواج ندارند و انتخاب همسر برايشان مشكل است.
مطبوعات آلمان گزارش مي دهند كه يك سوم جامعه تنها زندگي مي كنند و در شهرهاي بزرگ آلمان ميزان طلاق به 50٪ رسيده است. روزنامه «زود دويچه سايتونگ» مي نويسد: «تعداد مردان مجرد بين 25 تا 45 سال كه در سال هاي 1972، 16 درصد بود در سال 1990، به 23٪ رسيده است و رد مقابل ازدواج هاي غير رسمي بيداد مي كند و در طي سال هاي 1972 تا 1990 از 137000 به 962000 رسيده است … .(روزنامه جمهوري اسلامي، 14/1/72، شماره 4005)
ويل دورانت مي گويد: «روز به روز فرار مردان از ازدوج بيش تر مي شود. هزاران زن آماده اند که اميال جنسي او را برآورند اگر داشتن فرزند رنج بار است، اگر به جاي خانه در آپارتمان مي توان زندگي کرد، ازدواج به جز ارضاي ميل جنسي (که آن هم آسان و فراوان يافت مي شود) چه نفع ديگري دارد؟! … وقتي جوان مجرد مشکلات افراد را مي بيند … سعادت خود را در تنهايي مي بيند».(ويل دورانت، لذات فلسفه، صص 93-94) اما در داخل کشور يکي از مشکلات فرار ازدواج همين دوستي هاي قبل از ازدواج است، چون غالب جوانان با دختراني که دوست بوده اند تن به ازدواج نمي دهند و نسبت به غير آنان ظنين و بدگمان هستند.
پسري مي گويد: «من هيچ وقت امکان ندارد با دختري که دوست هستم ازدواج کنم، شما اگر معناي ازدواج را بدانيد، آن وقت حساسيت مردهاي ايراني را مي فهميد … اگر دختري با چند تا پسر دوست بوده باشد، حاضر نيستم با او ازدواج کنم.»
ديگري مي گويد: «من اگر دختري داشته باشم نمي گذارم که با پسري ارتباط داشته باشد، چون اين ارتباط بد جا افتاده و اکثرا براي وقت تلف کردن است نه براي ازدواج». (ايران جوان، شماره 135، ص 36)
استاد مطهري در اين زمينه مي گويد: «علت اين که جوانان امروز از ازدواج گريزانند و هر وقت به آنها پيشنهاد مي شود، جواب مي دهند که حالا زود است، هنوز بچه ايم، و يا به عناوين ديگر از زير بار آن شانه خالي مي کنند همين [آزادي و ارتباط هاي قبل از ازدواج] است و حال آن که در قديم يکي از شيرين ترين آرزوهاي جوانان ازدواج بود … «و شب زفاف را کم تر از تخت پادشاهي» نمي دانستند … .
«سيستم روابط آزاد اولا موجب مي شود که پسران تا جايي که ممکن است از ازدواج و تشکيل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامي که نيروهاي جواني و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستي مي نهد اقدام به ازدواج مي کنند … ثانيا پيوند ازدواج هاي موجود را سست مي کند … ». (مجموعه آثار، مرتضي مطهري، ج 19، (جلد اول از بخش فقه و حقوق) قم، انتشارات صدرا، ص 438)
مجموعه آن چه در اين بخش گفته شد بخوبي اثبات مي کند که يکي از آثار شوم روابط و دوستي هاي قبل از ازدواج کاهش ميل به ازدواج و تن ندادن به آن است.
طلاق نيز يکي از پيامدهاي مهم دوستي هاي قبل از ازدواج مطرح است. به نمونه هاي از آمار طلاق در اروپا و داخل کشور توجه کنيد:
مردم آمريکا با نرخ طلاق 47٪ خود سکوي اول [اروپا] را در اين عرصه به خود اختصاص داده اند. بلژيک، کانادا، دانمارک و انگلستان در رتبه هاي بعدي پس از اين کشور قرار دارند. (آمارها پرده بر مي دارند، اصغر جدائي، قم: سازمان تبليغات اسلامي، صص 188-189) و در دنيا متلاشي شده شرق هم وضع بدتر از اين است در سال 1988 ميلادي اعلام شد که سالانه از هر دو مورد ازدواج يکي به طلاق منجر مي شود. (مجله زن روز، شماره 1182؛ فساد سلاح تهاجم فرهنگي، ص 100)
طبق اعلام آمار رسمي: ايران رتبه پنجم آمار طلاق در جهان را به خود اختصاص داده است. حدود 30 تا 35 درصد ازدواج ها در طول سال به طلاق مي انجامد. و تحقيقات نشان داده که 95٪ ازدواج هاي اينترنتي و خياباني ناموفق هستند.(آمارها پرده بر مي دارند، ص 112)
اگر آمارها کنار هم قرار گيرند بخوبي نشان مي دهد که بيشترين طلاق ها مربوط به ازدواج هاي عشقي و دوستي هاي خياباني است.
نکته در خور دقت اين است که طلاق در يک خانواده تنها فرزندان همان خانواده را دربدر نمي کند بلکه باعث به وجود آمدن طلاق هاي ديگر در نسل هاي بعدي نيز مي شود و کم کم به کل جامعه سرايت مي کند. محققان دانشگاه «براوان» آمريکا در تحقيقات مفصلي که انجام داده اند به اين نتيجه رسيده اند که آمار طلاق در ميان کساني که پدر و مادرشان از هم جدا شده اند دو برابر ديگران است پس طلاق پدر و مادر عاملي براي طلاق در زندگي آينده فرزندان است.(روزنامه جمهوري، 3/5/72، شماره 4116، فساد سلاح تهاجم فرهنگي، ص 101)

پرسمان

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.