وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

موسيقى عرفانى در اسلام

آهنگ ها ممكن است چنين خطرى در پى داشته باشند؛ يعنى اشك و نرمش كاذب پديد مى آورند و ما خيال كنيم در عقل عملى مانرمش ايجاد كرده، ولى در واقع چنين نيست. اين مشكل موسيقى هاى به اصطلاح عرفانى است. ساير موسيقى ها كه مسلما اثر مخرب و مخدر دارند و موجب نافرمانى عقل عمل از عقل نظر شده و انسان را در دام گناه و سقوط مى افكنند.

0

موسيقى عرفانى در اسلام

حضرت آیت الله جوادی آملی
حضرت آیت الله جوادی آملی

 

موسيقى عرفانى

 

 آيا موسيقى هاى عرفانى مى تواند ما را به خدا نزديك كند، اشعار عارفانه چطور؟

 

انسان يك بخش بينش و علم دارد ويك بخش گرايش. از نظر بينش وعلم، بسيارى از افراد امكان دارد ترقى كنند؛ يعنى اين استعداد در ما هست كه مى توانيم خوب و بد را بفهميم. اين استعداد با درس و بحث بيش تر شكوفا مى شود. اين به بينش و دانش ما مربوط است. در فهميدن بد و خوب، ما در يك مرز مشترك هستيم؛ يعنى هم بدها را به خوبى تشخيص مى دهيم و هم خوب ها را.

اما در حوزه گرايش اين طور نيست كه ما در برابر بد و خوب گرايش يكسان داشته باشيم. ما به كارهاى خوب گرايش كامل داريم و به بد اصلاً گرايش نداريم؛ يعنى در درون ما گرايش به بد و خوب يكسان نيست. پس بينش ما به بد و خوب يكسان است؛ اما گرايش ما اين گونه نيست؛ براى مثال ما غذاى خوب و بد و سودمند و زيانبار را يكسان تشخيص مى دهيم. تشخيص ما درباره هر دو نوع غذا يكسان است؛ اما گرايش دستگاه گوارشى ما به هر دو نوع غذا يكسان نيست.

دستگاه گوارش غذاى خوب را به راحتى هضم و جذب مى كند و غذاى مسموم را تحمل نكرده، با تهوع پس مى زند؛ مگر آن كه با بد آموزى و تربيت غير صحيح كسى خود را به غذاهاى بد معتاد كند.

اين پديده در روح هم وجود دارد. روح ما اخلاق خوب و بد، عدل و ظلم، امانت و خيانت و صدق و كذب رايكسان تشخيص مى دهد؛ ولى به اين ها يكسان گرايش ندارد. گرايش روح به سوى عدل، امانت و صدق است. بدين سبب، وقتى كودكى مى خواهد براى نخستين بار دروغ بگويد، بدنش مى لرزد؛ ولى هنگام راست گفتن با شجاعت حرف مى زند.

براى آن كه دستگاه بينش و دانش (عقل نظرى) ما تنظيم شود، بايد راه هاى برهانى نظير فلسفه و رياضى و حكمت و كلام و عرفان را بپيمائيم؛ و براى آن كه بخش گرايش ما (عقل عملى) تنظيم شود، بايد سراغ كارهاى عملى برويم.

عقل عملى كه كارش گرايش است، تمام تصميم گيرى ها را بر عهده دارد و كارهايى نظير عزم، اراده، محبت، اخلاق، نيت و غيره را مديريت مى كند. اگر ما اين مدير عامل را نرم خو كرديم، ديگر گريزپا نيست و در برابر فتواهاى عقل نظرى خاضع مى شود؛ يعنى هر كارى مى خواهد انجام دهد، از عقل نظر فتوا مى گيرد.

ولى اگر اين مدير عامل خودسر شد، از مركز فرهنگى خود كه عقل نظرى و دانش است، استفتا نمى كند؛ از زير مجموعه خود كه شهوت و غضب است، نظر مى خواهد و بر اساس ميل آن ها عمل مى كند. آن وقت ديگر عقل عملى مدير عامل نيست، شيطنت است.

براى آن كه اين مدير عامل را نرم كنيم، راه هاى فراوانى وجود دارد. يكى از اين راه ها همان است كه در دعاى شريف كميل آمده است: «وَسِلاحُهُ الْبُكاء». اسلحه بيرونى مؤمن در برابر دشمن آهن است و اسلحه درونى اش آه و گريه و اشك.

بنابراين، اگر باطن مؤمن به سلاح اشك و ناله مسلح  باشد، در مقابل خواست هاى غضب و شهوت مى ايستد و از آن ها پيروى نمى كند؛ ولى اگر مسلح نباشد، تسليم مى شود و طبق ميل خشم و شهوت تصميم مى گيرد. گروهى مى گويند: من هر كار بخواهم انجام مى دهم و به كسى كارى ندارم. اين بدان معنا است كه انسان از مركز فرهنگى روح پيروى نمى كند و در پى ارضاى خواسته هاى شهوت و غضب است.

موسيقى و خوانندگى مى تواند بر عقل عملى (مدير عامل روح) اثر بگذراد. آن كه با دعا و مناجات و گريه و آه و ناله سرو كار دارد، عقل عملى اش نرمش صادق مى يابد؛ از عقل نظر پيروى مى كند و بر خلاف رضاى خدا هيچ كارى انجام نمى دهد.

خواندن و گفتن شعر يا نثرهاى دلپذير در نرمى عقل عملى بسيار مؤثر است. ما بايد بكوشيم از نواختن به خواندن اشعار منتقل شويم؛ چون در نواختن احيانا نرمش و اشك كاذب پيدا مى شود. همان گونه كه خنده صادق و كاذب داريم، گريه صادق و كاذب نيز وجود دارد.

گاه طنز ادبى ظريفى گفته مى شود و انسان مى خندد. اين خنده صادق است. گاه قلقلك مى دهند و شخصى مى خندد. اين خنده كاذب و بى ارزش است. گريه هم اين گونه است. گاه انسان براى مظلوميت امام حسين (علیه السلام) گريه مى كند و گاه مارش عزا مى زنند و بى آن كه متوفا را بشناسد، مى گريد. اين اشك كاذب است.

آهنگ ها ممكن است چنين خطرى در پى داشته باشند؛ يعنى اشك و نرمش كاذب پديد مى آورند و ما خيال كنيم در عقل عملى مانرمش ايجاد كرده، ولى در واقع چنين نيست. اين مشكل موسيقى هاى به اصطلاح عرفانى است. ساير موسيقى ها كه مسلما اثر مخرب و مخدر دارند و موجب نافرمانى عقل عمل از عقل نظر شده و انسان را در دام گناه و سقوط مى افكنند.

مرحوم الهی قمشه اى مى فرمود: من شعرى درباره نيازردن مور سرودم كه برخى آن را از شعر جناب فردوسى ظريف تر مى دانند. فردوسى فرموده است:

ميازار مورى كه دانه كش است

كه جان دارد و جان شيرين خوش است

مرحوم الهی قمشه اى مى فرمايد:

هر كس كه دلى دارد يك مور نيازارد

كان مور هم از دلبر دارد اثرى بر دل

بعد فرمودند: زمانى به خراسان رفته بودم و انجمن ادبى خراسان نزدم آمدند. من دو غزل از غزل هاى خودرا به آن ها تقديم كردم تا داورى كنند كدام غزل به دوران جوانى من مربوط است و كدام به دوران پيرى.

آن ها كاملاً وارونه داورى كردند. گفتم: شما كاملاً به عكس قضاوت كرديد.

گفتند: پس چطور شور و عشق در سروده ايام پيرى شما بيش تر است. گفتم: بايد همين گونه باشد؛ شاعر هر چه پيرتر مى شود، عاشق تر مى گردد. در جوانى شور و عشق خام دارد؛ وقتى پير شد مى فهمد معشوق حقيقى اش ديگرى بوده است.

هر چه انسان بالاتر مى رود، حرف هايش عاشقانه تر و شورانگيزتر مى شود. آنگاه همان طور كه نواختن را در قدم اول رها كرد، خواندن را هم در قدم دوم رها مى كند. خواندن اگر غنا نباشد، از بهترين نعمت ها است. اگر مى خواهيد در بهشت از صوت خوش داوود (قارى بهشت) برخوردار شويد، بايد از گوش خود مواظبت كنيد تا هر چيزى رانشنود. در قدم سوم به جايى مى رسيد كه وقتى اشعار يا مطالب اخلاقى ـ عرفانى را مطالعه مى كنيد، اشك از ديدگانتان جارى مى شود. اين مرحله، از نواختن و خواندن با صوت، بسيار بالاتر است.

 

منبع: هدانا برگرفته از  «توصیه ها،پرسش ها و پاسخ ها حضرت آیت الله جوادی آملی»

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.