وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

مقایسه قرآن و تورات در بیان آفرینش حضرت آدم(علیه السلام)

0

مقایسه قرآن و تورات در بیان آفرینش حضرت آدم(علیه السلام)

حضرت آیت الله مکارم شیرازی
حضرت آیت الله مکارم شیرازی

پرسش : با مقایسه قرآن و تورات در بیان آفرینش حضرت آدم(علیه السلام) کدامیک آسمانی و از طرف خداست؟

پاسخ اجمالی:

به بیان قرآن، «آگاهی» انسان را به مقام خلیفه اللهی و مسجود فرشتگان بودن رساند و بیرون رفتن آدم و حوا از بهشت به خاطر خوردن از میوه ای بود که هدف خداوند از تحریم آن، آزمودن ایمان آدم بود و خوردن از درخت ممنوع هم تنها یک لغزش بود و نه طغیان. اما داستان خلقت در تورات به صورت کفرآمیزی روایت می شود مانند: نسبت دادن بخل به خداوند ، جهل آدم و حوا از ناپسندی برهنه بودن، تجسم خداوند متعال و جهلش به برخی امور جزئی، توصیف جاهل ماندن به عنوان وضعیت مطلوب خداوند، و… .

پاسخ تفصیلی:

قرآن مجید در سورهبقره آیات 30 تا 37 مساله آفرینش انسان را چنین شرح مى دهد:
«وَاِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ اِنِّی جَاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلِیفَهً قَالُوا اَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ اِنِّی اَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ * وَعَلَّمَ آدَمَ الْاَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَهِ فَقَالَ اَنْبِئُونِی بِاَسْمَاءِ هولَاءِ اِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ * قَالُوا سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا اِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ * قَالَ یَا آدَمُ اَنْبِئْهُمْ بِاَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا اَنْبَاَهُمْ بِاَسْمَائِهِمْ قَالَ اَلَمْ اَقُلْ لَکُمْ اِنِّی اَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ وَ اَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ * وَاِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا اِلَّا اِبْلِیسَ اَبَى وَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ * وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ اَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ * فَاَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَاَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْاَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ اِلَى حِینٍ * فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ اِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»؛

([به یاد آور] هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر روى زمین، جانشینى [نماینده اى] قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: [پروردگارا!] آیا کسى را در آن قرار مى دهى که فساد و خونریزى کند؟! حال آنکه ما تسبیح و حمد تو را به جا مى آوریم، و تو را تقدیس مى کنیم [و براى جانشینى شایسته تریم]. فرمود: من حقایقى را مى دانم که شما نمى دانید. ـ سپس، تمامى علم اسماء [علم اسرار آفرینش و نام گذارى موجودات] را به آدم آموخت.

 

آنگاه آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست مى گویید، [و از آدم شایسته تر هستید] اسامى اینها را به من خبردهید! ـ گفتند: منزّهى تو! ما جز آنچه به ما تعلیم داده اى، نمى دانیم؛ زیرا تویى که دانا و حکیمى. ـ فرمود: اى آدم! آنان را از اسامى [و اسرار] این موجودات آگاه کن. هنگامى که آدم آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمان ها و زمین را مى دانم؟! و مى دانم آنچه را شما آشکار مى کنید، و آنچه را پنهان مى داشتید! ـ

 

و [یاد کن] هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: براى آدم سجده[و خضوع] کنید! همگى سجده کردند؛ جز ابلیس که سرباز زد، و تکبّر ورزید، و [بخاطر نافرمانى و تکبّرش] از کافران شد. ـ و گفتیم: اى آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن؛ و از [نعمت هاى] آن، از هرجا مى خواهید، در کمال فراوانى بخورید؛ [ولى] نزدیک این درخت نشوید؛ که از ستمکاران خواهید شد. ـ پس شیطان موجب لغزش آنها ازبهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و [دراین هنگام به آنها] گفتیم: [همگى از مقام خویش] فرود آیید! در حالى که دشمن یکدیگر خواهید بود. و براى شما در زمین، تا مدّت معیّنى محل اقامت و وسیله بهرهبردارى خواهد بود. ـ سپس آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت؛ [و با آنها توبه کرد.] و خداوند توبه او را پذیرفت؛ زیرا او توبه پذیر و مهربان است).

و نیز از آیات 26 و 27 سوره اعراف و آیه121 سوره طه استفاده مى شود که آدم(علیه السلام) و همسر او در بهشت لباسى بر تن داشتند؛ اما هنگامى که از شجره ممنوعه خوردند، لباس بهشتى از تنشان فرو ریخت، و آنها از برگ هاى درختان بهشت براى خود لباس درست کردند.
طبق آیات فوق: اولا بالاترین نقطه قوت آدم که او را به مقام خلیفه اللهى رساند و مسجود فرشتگان شد، همان آگاهى از عِلمُ الاَسماء و دانستن حقایق و اسرار جهان هستى بود.
ثانیاً بیرون رفتن آدم از بهشت به خاطر خوردن از درختى بود که قبلا براى او ممنوع شده بود؛ گرچه قرآن نامى براى آن درخت ذکر نکرده، ولى ظاهر این است که میوه جالبى داشته و هدف از ترک آن، همان آزمایش و امتحان آدم(علیه السلام) است تا در برابر وسوسه هاى نفس و شیطان قوت ایمانو اراده او آزموده شود.
و از تعبیر به «ازلَّهُما الشَّیطانُ»؛ (شیطان، آدم و همسرش را به لغزش واداشت)، روشن مى شود که خوردن از درخت ممنوع، تنها یک لغزش بود، نه ارتکاب گناه و طغیان در برابر خداوند و شکستن حریم عبودیت.
این گزیده اى از بیان قرآندر مورد آفرینش آدم بود.

اکنون به سراغ تورات کنونى مى رویم تا ببینیم این ماجراى تاریخى را چگونه با انواع خرافات و مسائل غیر منطقى و حتى کودکانه آمیخته اند.

عصاره بیان تورات در زمینه تاریخ آفرینش آدم(علیه السلام) و خروج او از بهشتبه زبان ساده در فصل دوم سفر تکوین شماره 7 ـ 25 چنین آمده است(1):

خداوند آدم را آفرید، و در شرق عدن در باغى سکونت داد، تا آن را باغبانى کند و در میان درختان آن باغ دو درخت وجود داشت، یکى درخت دانستن نیک و بد؛ یعنى درختى که اگر کسى از میوه آن مى خورد عقل و هوش پیدا مى کرد و چون آدم نخورده بود، خوب و بد را درک نمى کرد؛ به همین دلیل از برهنه بودن خود و همسرش ابداً شرم نداشت، و دیگرى درختِ حیات بود که هر کسى از آن مى خورد عمر جاودان پیدا مى کرد؛ خداوند به آدم دستور داده بود که از درخت علم و دانش ونیک و بد مطلقاً نخورد و به او گفته بود: اگر بخورى مى میرى؛ اما چیزى نگذشت که شیطان همسر آدم (حوا) را وسوسه کرد و گفت: چرا از درخت علم و دانش نمى خورى؟ که اگر بخورى چشمان شما گشوده خواهد شد و همچون فرشتگان از نیک و بد آگاه مى شوى. ظاهر آن درخت نیز جالب و خوشایند به نظر مى رسید.

 

سر انجام حوا از آن خورد و به آدم نیز داد. چشمان آنها باز شد و از نیک و بد آگاه شدند و زشتى برهنه بودن را دریافتند، و از برگ پهن درخت انجیر پوششى براى خود ساختند و به دور خور بستند.
هنگام صبح که خداوند در باغ بهشتقدم مى زد، آدم خود را در لابه لاى درختان باغ مخفى کرده بود. خداوند او را ندید و صدا زد: کجایى؟ او از لابه لاى درختان خبرداد که اینجا هستم و به خاطر این خود را پنهان کردم که دیدم برهنه ام. خداوند از او پرسید: از کجا دانستى برهنه اى؟ نکند از درخت نیک و بد (علم و دانش) خورده اى؟ او گناه را به گردن همسرش انداخت و هنگامى که حوا مورد مواخذه قرار گرفت گناهرا به گردن مار (شیطان) افکند. در اینجا خداوند مار را کیفر داد، و کیفرش این بود که بر شکم خود راه برود و در تمامى عمر خوراکش خاک باشد.

 

از سوى دیگر خداوند از این که آدم از درخت علم و دانش خورده و همانند یکى از خدایان شده وحشت کرده که مبادا از درخت حیات و زندگى هم بخورد و عمر جاودان پیدا کند. اینجا بود که دستور اخراج او را از باغ بهشتصادر کرد و به فرشتگان دستور داد با شمشیر آتش بار، از درخت حیات نگهبانى کنند، مبادا آدم به آن نزدیک شود.

 

فراموش نکنیم که این همان توراتى است که امروز به عنوان کتاب مقدس تمام یهودیان و مسیحیان جهان شمرده مى شود و همگى به محتواى آن ایماندارند، و معتقدند، در عصر نزول قرآن نیز عیناً در دست یهود و نصارى بوده است.

 

البته ما هرگز معتقد نیستیم که این گونه افسانه هاى کودکانه و مبتذل در کتاب آسمانى موسى(علیه السلام) وجود داشته و یا انبیاء بعد از او از آن حمایت کرده اند؛ ولى به هر حال این افسانه عجیب، مطالب فوق العاده زننده اى درباره خداوند دارد که هر یک از دیگرى زننده تر است، از جمله:
1. افترا به خداآنجا که فرمود: اگر از این درخت (علم و دانش) بخورید مى میرید.
2. نسبت بخل به خدادادن، که راضى نبود آدم و حوا از درخت علم و دانش بخورند و آگاه و عاقل گردند، و اینکه خدامى خواست آنها در جهل و نادانى بمانند.
3. خداوند این قدر به آن دو عقل و دانش نداده بود که زشتى برهنگى خود را درک کنند و این حالت را براى آنها سخت مى پسندید.
4. او داراى جسم است و در باغ قدم مى زند و در عین حال از آنچه در اطراف آن مى گذرد نا آگاه است بطورى که آدم و حوا مى توانند از نظر او پنهان شوند، که هر یک از اینها کفر است، و با مقام الهى هرگز سازگار نیست.
5. شیطان (نعوذ باللّه) نسبت به آدم و حوا از خداوند دلسوزتر بود چرا که راه آگاهى بر نیک و بد را به آنها آموخت، و در واقع نه تنها شیطنتى نکرد بلکه آنها را به را تکامل دعوت نمود و در واقع ما در علوم و دانش هایى که داریم مدیون شیطانیم.
6. آدم و حوا را به جرم عالم شدن از بهشتبیرون کرد، پس بهشت جاى جاهلان و نادان ها است.
7. شیطان به جرم خیرخواهى نسبت به آدم، ملعون و مطرود دستگاه الهى شد؛ و بى آن که گناهى کرده باشد مورد مجازات قرار گرفت.

همچنین خرافات دیگرى مثل این که علم و دانش و حیات، میوه درختان باغ است، یا این که خوراک مار همیشه خاک باشد، و امثال اینها.
اکنون در یک مقایسه ساده، میان آنچه قرآندرباره تاریخچه پیدایش آدم و مبارزه شیطان با او بیان کرده و آنچه در عبارات بالا خواندیم مى توان فهمید که کدام یک آسمانى است و کدام یک ساخته مغز یک انسان نا آگاه.(2)

 

پی نوشت:
(1). تورات، سفر تكوين، فصل دوم و سوم از ترجمه فارسى تورات چاپ انگلستان، سال 1878 كه به قلم ويليام گلن كه به فرمان مجمع مشهور بريتيش فارين بايبل سوسايتى ترجمه شده است.
(2). گردآوري از کتاب: پيام قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1386 ه. ش‏، ج 8، ص 195.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.